مخالفت یک فرمانده با روزهداری رزمندهاش/خاطره
جملات بالا بخشی از خاطرات «نصرتالله مولایی» فرمانده گردان «امداد انتقال لشکر 27 محمدر سول الله (ص)» در دوران دفاع مقدس است.
وی درباره روزهداری یک رزمنده نوجوان در هوای گرم پادگان دو کوهه میگوید:معمولا به دلیل آنکه به مدت 10 روز در یک موقعیت ساکن نبودیم از نظر شرعی نمیشد روزه گرفت و اگر بنا بود تا مدت 10 روز در محلی موضع بگیریم پیش از آن فرمانده اعلام میکرد. در آن صورت بود که رزمندگان روزه میگرفتند.
در یکی از ماههای مبارک رمضان سردار «مجتبی عسگری» که فرمانده ما بود و اکنون نیز مسئول سازمان حفظ آثار سپاه محمد (ص) است اعلام کرد: قرار است به مدت 10 روز در پادگان دوکوهه ساکن باشیم تا رزمندگانی که قصد روزهداری دارند،روزه بگیرند. در بین رزمندگان یک جوان 15 و 16 ساله بود که میخواست روزه بگیرد اما سردار عسگری با روزه گرفتن آن مخالفت کرد و گفت:« من خودم تورا با خودرو به جایی منتقل میکنم تا از حد ترخص خارج شویم و بتوانی روزهات را بخوری. اما آن جوان رزمنده گفت: من میخواهم همانگونه که در جبهه با دشمن میجنگم، در ماه رمضان نیز با روزهداری با نفسم مقابله کنم. چطور ممکن است بدون مبارزه با نفس در جبهه نبرد ایستادگی کنم؟حرفهای این جوان باعث شد تا سردار عسگری با روزه داریاش موافقت کند.
در یکی از روزهای گرم که دمای هوا حدود 45 یا 50 درجه سانتیگراد بود این جوان رزمنده را دیدم که چند جعبه مهمات را روی هم زیر منبع آب موجود در پادگان دوکوهه قرار داده است و برای آنکه بتواند بدنش را خنک نگه دارد لباسش را درآورده و روی جعبه مهماتها خوابیده است به گونهای که شکمش با پوسته منبع آب در تماس باشد.
انتهای پیام