مداحي ميثم مطيعي به عربي در غم سيدالشهدا و خطاب به تكفيريها در سوريه + صوت و متن
برجسته کردن جایگاه سوریه در محور مقاومت، شیعی و سنی نبودن ماهیت نبرد در سوریه و نقش امریکا و اسرائیل در فتنه شام از جمله مواردی بود که شاعران جوان و انقلابی را واداشت تا اشعاری با این مضامین را برای شبهای محرم آماده کنند.
از میان نوحههای اجرا شده در ایام محرم، دو نوحه به زبان عربی را میتوان برجستهترین اجراها در زمینه فتنه شام و مقابله با تکفیریها در این منطقه دانست.
نوحه "کلنا عباسک یازینب سلام الله علیهما" که شب تاسوعا توسط دكتر میثم مطیعی در هیات میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق علیه السلام به اجرا در آمد، با شعر پر مضمون که توسط محسن رضوانی به زبان عربی سروده شده بود، به همین موضوع پرداخت و از اعلام آمادگی برای دفاع از حرم زینب کبری علیها سلام، تا ماهیت صهیونیستی اقدامات تکفیریها در این منطقه را با سبکی حماسی به مخاطب ارائه کرد.
نوحه دیگری که با مضمونی عربی و البته به صورت واحد توسط حاج میثم مطیعی در هیات میثاق با شهدا به اجرا در آمد، نوحه "من الشام ناتي و من قلب بحرين" بود که ضمن توسل حزن انگيز به حضرت سيدالشهدا، با سروده عربی مرتضي حيدري آل كثير، باز هم به تلاش برای وحدت مسلمانان و مقابله با فتنه تکفیریها در منطقه و خصوصا شامات پرداخت. در اين شعر مجددا برقيام مردم مظلوم بحرين كه اين روزها در فراموشي رسانه ها مورد غفلت واقع شده است تاكيد شده است.
در ادامه متن کامل این اشعار و نوای اجرا شده توسط میثم مطیعی را میشنوید:
(در غم سید الشهدا و همچنین خطاب به گروههای سلفی و تکفیری در سوریه)
شاعر: مرتضی حیدری آل کثیر
طَغی الحزنُ سَیلاً بِقلبی/ کأنّی بِوادِ البلاءِ
اندوه و غم در قلب من همچون سیلی طغیان کرد، چونان که گویی در وادی بلا هستم
بِجَنبِ الفراتِ فأبکِی/ عَلیکَ لِحدِّ العَماءِ
پس برتو در کنار فرات تا سرحدّ کوریو نابینایی میگریم
هو الدّینُ دینُ الرّسولِ / وَ أحیَیتَه بالدِّماءِ
این همان دین پیامبر (ص) است و توهستی که آن را با خون دوباره زنده نموده ای
هو الماءُ مَهرُ البتول/ و أنتَ قتیلُ الظِّماء
این آب است که مهریه زهرای بتول (س) است، حال اینکه تو شهید تشنه لب هستی
فأنتَ الحُسین/ و سبط الرّسول
تو حسین هستی، تو نواده پیامبر خدایی
أبوکَ علیٌّ و إبنُ البتُولِ
پدرت علی است و فرزند زهرای بتولی
(یاحسین یابن الزهراء)
حَثَثتُ الیکَ خُطائی/ علی سِکّةِ النائباتِ
گامهای خود را بر روی جاده مصیبتها با شتاب به سوی تو حرکت دادم
تَحدَّیتُ کلَّ البلایا/ علی حبِّکَ یا نَجَاتی
در مقابل تمامی بلاها و آزمایشهای الهی مبارزه طلبی کردم، به پشتوانه دوستی و محبت تو که مایه نجات من هستی ای حسین جان
علی رَغمِ أنفِ الطُّغاةِ/ أنا لا أهابُ المَماتِ
بر خلاف خواست مستبدان و مستکبران، من از مردن هراسی ندارم
و حُبّی الیکَ مَسارٌ/به قد تَسیرُ حیاتی
محبت من نسبت به تو همان راهی است که به واسطه زندگی ام در جریان است
لجأتُ الیکَ /بِکَربِ البَلاء
به سوی تو پناه آوردم، به کربلا، سرزمین بلا
رَمیتُ وُجودی/ بتُربِ الولاءِ
تمام کیان و هستی ام را در خاک و سرزمین ولایت و دوستی اهل بیت پرتاب نمودم
(یاحسین یابن الزهراء)
علی بابِ أُختِ الحُسین / أری کَفَّ عبّاسِ حامی
دستان حمایتگر عباس(ع) را بر در حرم خواهر حسین (ع) یعنی (زینب کبری) میبینم
فمازالَ آلُ یزیدٍ / یَهابُونَ تلکَ الخِیامِ
هنوز هم خاندان یزید از آن خیمهها هراس دارند
و هذا خِطابِی إلیکُم/ ببُرکانِ عَزمٍ تَفَجَّر
این پیام من به شما تکفیری هاست؛ با آتشفشانی در حال انفجار از عزم و اراده
جمیعاً غََدَونا جُنُوداً/ ضحایا لأولادِ حَیدر
همه ما سرباز گشته ایم، ما فداییان فرزندان حیدر (ع) هستیم
فنحنُ المُوالیِن/ لخیرِ الوصییّن
ما دوستداران برترین اوصیاء یعنی (امام علی (ع) ) هستیم
مِن الشامِ نأتی/ و مِن قَلبِ بَحرین
از سرزمین شام میآییم/ و از قلب بحرین
(یاحسین یابن الزهراء)
....................................................................................
(خطاب به جنايات كاران سلفي و تكفيري در سوريه)
شاعر: محسن رضواني(كلّنا عبّاسُكِ يا زَينب)
نخیزد آهی از عمق نهادی
که در آخر نگردد گردبادی
نریزد اشک مظلومی به دامن
مگر ویران کند کاخ فسادی
نوای نای مظلومان عالم
بلرزاند تن آل زیادی
سرانجام تبه کاران، تباهیست
نه اخدودی به جا مانده، نه عادی
الا ای خیل خون آشام! در شام
نمانَد از شما حتی نمادی
نبردید از خرد، در شامه بویی
ندارید از خدا در یاد، یادی
شما را نیست جز شیطان ، مریدی
به غیر از ابن ملجم ها، مرادی
لکم یا زُمرةَ الإرهابِ تبّاً
أساسَ البَغيْ، رَمزاً للعِنادِ
ای جماعت تروریست! ننگ و نفرین بر شما
که پایه ی طغیان و نماد دشمنی هستید
دماءَ الناسِ أنتم تَستَبيحُون
و لاتخَشون من يومِ المَعادِ
خون مردمان را مباح اعلام می کنید
و از روز قیامت نمی ترسید
تِجاهَ الناسِ وجَّهْتم سِلاحاً
و اسرائيلُ تَسْكُنْ في البلاد
دربرابر مردم اسلحه کشیده اید
درحالیکه اسرائیل در سرزمینها(ی اسلامی) جا خوش کرده است
و لستُم مِن بنِي السّنه ولكن
بنوصَهيون و في لُجِّ الفساد
وشما نه فرزندان اهل سنت كه فرزندان صهيونيد و در گرداب فساد غوطه وريد
و إن آباؤُكم هَدْمُوا البقيعَ
فنَقطَعْ منكُم الآنَ الأيادي
اگر پدران شما بقیع را نابود کردند،
ما امروز دست شما را قطع می کنیم
و إن لاتَعرِفُونا نحنُ نارٌ
و أنتم تَنفَخُونَ في الرَّماد
اگر ما را نمی شناسید (بدانید که ) ما آتشیم
و شما در خاکستر می دمید( اصطلاحی در ادبیات عرب کنایه از کاربیهوده و خودزنی)
و لنْ تُسبى رقية مرّتين
و لا زينب و لا زينُ العباد
نه رقیه دوبار اسیر می شود
و نه زینب و زین العابدین علیهم السلام
ابد و الله لانَنسى حُسينا
هو القائد على رُغم الأعادي
به خدا سوگند تا ابد حسین را فراموش نمی کنیم
به کوری چشم دشمنان، اوست که پیشوا و مقتداست
مِن العابس تَعَلّمْنا جُنوناً
مِن العبّاس حُبّاً للجِهاد
ما از عابس(یکی از شهدای کربلا که فرمود عشق حسین دیوانه ام کرده) دیوانگی را آموخته ایم
و از عباس ، عشق به جهاد را یاد گرفته ایم
دخيلك يا ابوفاضل! أَغِثْنا
فإنّ الشّامَ إيّاكَ تُنادي
یا ابوالفضل! قسمت می دهیم که به فریادمان برس
چرا که سرزمین شام تنها تو را می خواند