درد و دل های تکان دهنده یک تواب صوفی از انحرافات دراویش گنابادی
به گزارش خبرنگار سرویس اجتماعی شیرازه، دوران جوانی، دوران خاصی است، آدم دوست دارد از هر کاری سر دربیاورد، همه جا برود و بیاید و کسی هم از کارهای او ایراد نگیرد. غرور، روحیه استقلال طلبی و نیروی جوانی و انگیزه بالا! اینها سرمایه جوانی است که اگر برداشت مثبتی از این نعمت ها صورت نگیرد یک عمر پشیمانی به دنبال دارد.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی شیرازه
با «مهدی»، کسی که از 35 سال عمر خود، نزدیک به دو دهه را
در جمع فرقه ضاله دراویش گنابادی گذرانده است. او میگوید از اینکه جوانی
خود را در میان این منحرفان سپری کرده، سخت پشیمان است اما چون بعد از این
همه سال توانسته راه خود را بازیابد و توفیق توبه پیدا کند خوشحال است.
گفتههای این تواب، به خوبی ماهیت این فرقه ضاله را آشکار میکند و می
تواند درس عبرتی باشد برای کسانی که با حرص و ولع از دروایش یاد میکنند.
به دلیل نگرانی وی از تعرض احتمالی اعضای فرقه ضاله دروایش به خانواده خود، مشخصات کامل وی نزد شیرازه محفوظ است.
-چند سال در جمع این گروه بودید؟
نزدیک بیست سال
-علت و انگیزه شما از حضور در میان آنها چه بود؟
کسب معرفت و نزدیکی بیشتر به خدا
-نتیجه این حضور چند ساله چه بود؟
انحراف دینی، ناامیدی، منزوی شدن و دوری از اجتماع از دست دادن نیمی از زندگی. ببینید رفیق ناباب فقط باعث معتاد شدن نمیشود که جسم را از انسان بگیرد. این فرقه ها که رنگ و لعاب دینی هم دارند همه چیز را از انسان میگیرند یعنی؛ خانواده، دوستان و ... حتی خدای تو هم طور دیگری میشود. میگویند آوازه دهل شنیدن از دور خوش است اما این دهل حتی از راه دور هم صدای گمراه کننده ای دارد چه برسد به اینکه نزدیک به آن باشید!
-چرا گمراه کننده اینها که مدعی اجرای کامل دین هستند!؟
من هم از اول همینطور فکر می کردم اما اینطور نیست. اینها فقط تبلیغ می کنند و اهل ظاهرند و واقعیت چیز دیگری است.
-واقعیت چیست؟
این گروه همه بزرگان و عرفای گذشته را از خودشان می دانند و مابقی را گمراه. یعنی حق و حقیقت فقط با اینهاست. اما وقتی بر اعمال و رفتار خواص همین جمع نگاه می کنید چیزی دیگر می بینید. جریان شیخ گراشی را که شنیدید؛ کسی که به قول این فرقه فنا فی الله شده است! شرم آورترین گناه را انجام می دهد و دیدید که در آخر فقط مقام شیخ بودن را از وی گرفتند و لاغیر. این گوشه ای از عملکرد عینی آنهاست.
-به نظر شما بزرگ ترین مشکل این فرقه چیست؟
مشکل که زیاد دارند اما مهمترین عیب این فرقه، ایجاد تفرقه در بین مردم و ایجاد دوگانگی است و گرنه چه دلیلی دارد زمانی که عموم مردم موازین کلی و جزئی دین را رعایت می کنند، یک گروه خاص، خود را تافته جدا بافته بدانند و طوری دیگر دین را تفسیر کنند که انگار عموم مردم دین اسلام را درک نکرده اند و مسیر را اشتباه رفته اند! آیا این به معنی ایجاد شبهه و دوگانگی در دین نیست.
-دلیل چندین سال همراهی شما با این فرقه چه بود؟
شستشوی مغزی و تعصب جاهلانه! این فرقه طوری برنامه ریزی شده که هر کس وارد این فرقه می شود همه چیز خود را در قطب می بیند ولاغیر. به عقیده آنها قطب سایه خدا بر روی زمین است و هر چه او می گوید حجت است! نعوذبالله قطب خدای تو می شود!
-جایگاه امام زمان (عج) در این فرقه کجاست؟
در این فرقه قطب همه چیز است و نامی از آخرین ذخیره خدا نیست! قطب یعنی همه چیز و همه کس صوفی!
-گفته می شود این فرقه از یکدیگر به شدت حمایت می کنند نظر شما چیست؟
گفتم که این حرف ها ظاهر قضیه است! من چند سال در همسایگی یکی از دوستان خود در این فرقه بودم و مدت ها مشکلات فراوانی داشتم، اما هیچ وقت نشد که این رفیق شفیق احوالی از من بپرسد، اینها همه اش دروغ های تبلیغاتی است.
-یعنی هیچ حمایتی از شما نشد؟
خیر! از زمانی که تصمیم گرفتم که دیگر به مجلس آن ها نروم و به قول معروف توبه کردم، پیغام های گوناگون دادند که بیا ما همه مشکلات تو را حل می کنیم و فلان و ... اما به لطف خدا من عاقلانه تصمیم خود را گرفته و خود را این ورطه هلاکت نجات دادم.
-مهمترین خواسته این فرقه از یارانش چیست؟
به شما می گویند باید حد اقل4 نفر را جذب کنی تا کفاره گناهان گذشته ات شود. حق معاشرت با افراد غیر را نداری، مسجد جای اغیار است، مسجد را خانه ضرار می خوانند.
-واکنش خانواده نسبت به ورود شما به این فرقه چه بود؟
همه ناراحت بودند، هر چه نصیحت کردند افاقه نکرد حتی همسر و فرزندانم را به مجلس بردم و با خود همراه ساختم، اما افسوس٬ حاصل این چند سال عمرم فقط غفلت است و پشیمانی، اما لطف خدا همیشه شامل حال بندگانش می شود.
-اهل مطالعه هستید؟
کتاب های بسیاری در گذشته قبل از ورود به این فرقه می خواندم با اینکه تحصیلات آنچنانی نداشتم، در واقع علاقه ام به مطالعه زیاد بود و هست اما با ورود به این فرقه خواندن و مطالعه محدود شد به کتاب پند صالح و چند کتاب دیگر و ...
-علت توبه و بازگشت شما چه بود؟
همانطورکه قبلا گفتم ورود به این فرقه یعنی گوشه گیری، انزوای اجتماعی، نا امیدی و بریدن از همه کسانی که تفکر تو را قبول ندارند و این برای من که یک فرد اجتماعی بودم و در خانواده ای شلوغ، مذهبی، گرم و صمیمی بزرگ شده بودم بسیار سخت بود و مهمتر از همه این حرف ها، من داشتم همه مسائل دینی و مذهبی را که خودم قبلا آنرا انجام می دادم زیر نظر یک شخص یا یک تفکر با اسم و رسمی دیگر و البته با طرحی جدید اجرا میکردم.
-الآن چه حالی دارید؟
اول که خدا خیرشان ندهد که این همه سال عمر و جوانی مرا به بازی گرفتند و هیچ چیز جز حسرت برایم نگذاشتند اما با این حال وقتی دوباره به مسجد رفتم، بچه های مسجد با آغوش باز و بدون هیچ گونه اخم و ناراحتی مرا پذیرفتند. باور کنید انگار دوباره متولد شدم.
-وضعیت زندگی شما چگونه است؟
هرچند سخت می گذرد اما باز خوشحالم که از انحراف جدا شدم و همان خدایی را که از کودکی شناخته بودم با همان آداب و تربیتی که پدر و مادرم پرورش داده بودند،عبادت می کنم و عاشقانه او را و همه کسانی که در این راه مرا کمک کردند دوست دارم.
-از نطر روحی و روانی چگونه اید؟
طی سه سال اخیر که به اصل خویش برگشتم خیلی بهترم، از آن روحیه گرفته و منزوی و گوشه گیر بودن تبدیل به همان جوان با نشاط و با روحیه و انگیزه گذشته شدم... هر چند که زمان زیادی از دست داده ام اما به لطف خدا ایمان دارم و امیدوار
-توصیه شما به کسانی که وسوسه جذب این فرقه ها دارند چیست؟
دین اسلام کامل ترین دین و بهترین و برترین ادیان عالم (اسلام)است و 23 سال تلاش پیامبر(ص) بعد از ایشان اهل بیت پاک و مطهرش جای هیچ شک و شبهه ای در این دین کامل نگذاشته و بهترین راه، پیروی از سیره اهل بیت پیامبر(ص) است و لاغیر.
کلام آخر:
به حمدالله ما مملکتی داریم که علاوه بر داشتن دین برتر، افتخار شیعه بودن نیز به عنوان عصاره و چکیده اسلام با دل و جان ما عجین شده که این مساله یک افتخار وباعث سربلندی برای همه ماست. از سوی دیگر، ما امام زمانی داریم که همه دنیا با همه نگرش ها منتظر ظهورش هستند، ما رهبری داریم که به حق و به دور از هرگونه تعصب خشک و خالی و براساس آموزه های دینی نائب امام زمان(عج) است. پس ما چیزی کم نداریم که اسیر تفکرات غلط انحرافی و افراطی شویم راه مشخص و باز است انتخاب با ماست. باید موشکافانه نگاه کرد و هوشیارانه عاقلانه تصمیم گرفت و قدم در راه گذاشت.
بچه ها ریختن اول مبارزه کردن وکلی زخمی دادن ولی همون شب آتشش زدن خانقاه رووتاصبح بالودر خانقاه تبدیل به یه زمین مسطح ودلوازشد
الان دیگه بی خانمان شدن ولی بازجلسات روتوخونه های خودشون برگزارمیکنن
۲۰ سال تمام من خبر نداشتم ،
الان دیگه جز جدائی راهی نمونده