کد خبر: ۶۲۷۵۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۷ - ۱۹ آبان ۱۳۹۳

خواب آمریکا برای زنان افغان

زنان افغانستان به جای فرهنگ بومی این کشور که از قضا فرهنگ عمیق، ریشه‌دار و دارای پیوندهای تاریخی با حوزه تمدنی ایران است، قرار است در قطب‌بندی طالبانیسم- دموکراسیزاسیون قرار گیرند.
به گزارش شیرازه، «عبدالله گنجی» در سرمقاله شماره امروز «جوان» نوشت:

چند روز پیش امریکا مبلغ 216 میلیون دلار جهت برنامه‌های ویژه زنان در افغانستان اختصاص داد. در این طرح که طی مراسمی رسمی و با سخنرانی ویدئو کنفرانسی اوباما همراه بود، قرار است 75 هزار زن 18 تا 30 ساله افغان بین سال‌های 2015 تا 2025 تحت آموزش‌های خاص قرار گیرند.

اوباما در سخنرانی ویدئویی خود اعلام کرد:«این پیشرفت، آزمونی برای تقویت خوش‌بینی افغان‌ها به ویژه زنان در این کشور است.

 این فقط یک آغاز است هنوز صدها هزار زن در افغانستان آماده یادگیری و کار و آماده کمک به ساختن آینده کشور خود هستند.» رئیس‌جمهور افغانستان نیز در این مراسم این طرح را «تغییر بنیادی» خواند. سفیر امریکا در کابل نیز هدف این طرح را مشارکت زنان در تصمیم‌گیری‌های کلان و برابری جنسیتی اعلام کرد. قرار است در این طرح زنان آموزش دیده در سیاست‌گذاری، تصمیمات حکومتی، حمایت از نهادهای مدافع حقوق زنان با هدف تساوی جنسیتی و برداشتن موانع از سر راه آنان برای ورود به بازار و امور اقتصادی به کارگیری شوند.

 از روی کار آمدن اشرف غنی در افغانستان تاکنون دو اتفاق مطلوب امریکا در این کشور محقق شده است. وی 48 ساعت پس از شروع کار ریاست جمهوری، طرح امنیتی با واشنگتن را امضا کرد و اکنون نیز طرح تغییر بنیادین در سرنوشت زنان افغانستان را با افتخار شروع کرده است. سؤال اساسی این است که دولت امریکا با آن همه مشکلات اقتصادی و اولویت‌های داخلی و خارجی چگونه بدین نتیجه رسیده است که طرح‌های ویژه زنان در افغانستان را در اولویت قرار دهد؟ اما آنچه در میدان عمل صورت می‌گیرد اینکه طرح مذکور با هدف کمک به دموکراسیزاسیون افغانستان صورت می‌گیرد یعنی زنان افغانستان به جای فرهنگ بومی افغانستان که از قضا فرهنگ عمیق، ریشه‌دار و دارای پیوندهای تاریخی با حوزه تمدنی ایران است، قرار است در قطب‌بندی طالبانیسم- دموکراسیزاسیون قرار گیرند.

 یعنی آنچه واقعیت زنان افغان باید باشد به مثابه پلی خواهد شد که برای خلاصی از تحجر و خشک مغزی طالبان به فرهنگ و ارزش‌های غربی پناه ببرند. به صورت طبیعی اکثریت مطلق زنان افغانستان از طالبانیسم متنفرند اما جامعه افغانستان، جامعه‌ای مذهبی است و هدف این طرح ایجاد فضایی است که رضان خان در سال‌های 1314 تا 1320 در ایران اجرا کرد و اینگونه، غرب به تحقیر فرهنگ اسلامی و مبارزه با مذهب از درون جوامع اسلامی همت گماشت. نکته جالب توجه در این طرح، حوزه‌های آموزشی است.

 با صراحت آمده است که در این طرح زنان در امور سیاسی، اقتصادی و حقوقی آموزش خواهند دید. در حالی که رسانه‌های غربی بارها از عدم ورود زنان در رشته‌های تحصیلی سخت‌افزاری(مانند رشته معدن) در ایران خبرسازی و تبلیغ منفی کرده و آن را تبعیض جنسیتی در تحصیل خوانده‌اند. در این طرح زنان صرفاً در سه حوزه مذکور کانالیزه شده‌اند. اینکه چرا آموزش مذکور در همه حوزه‌ها مانند پزشکی، صنعت، تکنولوژی و... نیست و صرفاً در امور سیاسی و حقوقی متمرکز شده است، نشان از تلاش برای غربی کردن جامعه زنان افغانستان دارد. از فردا استانداردهای سیاسی و حقوقی غرب با عنوان «حقوق جهانشمول» به خورد زنان افغانستان داده خواهد شد و دولت این کشور نیز برای فرار از تحجر طالبان به دامن غرب پناهنده خواهد شد. به تعبیر دیگر دولت افغانستان با پذیرش این طرح از ترس باران به زیر ناودان رفته است.

اما نکته‌ای که مسئله را پیچیده‌تر می‌کند و هدف درازمدت آن بهانه‌سازی برای استمرار حضور امریکا در این کشور است، مسئله «تحریک طالبان» است.در این طرح دقیقاً مسائلی برجسته خواهد شد که مورد غضب طالبان است. لذا این طرح را باید سرآغاز تحریک مجدد طالبان برای مبارزه جدی‌تر دانست. قطعاً آنان این طرح را یک توطئه علیه افکار و عقاید خود می‌دانند و برای مقابله با آن به میدان خواهند آمد. بنابراین باید این طرح را طرح «تقویت انگیزه طالبان» نامید که ماحصل آن قلع و قمع زنان افغان بین دو قطبی تحجر و دموکراسیزاسیون خواهد بود. با تحریک طالبان و ورود قوی‌تر آنان به میدان مبارزه، دوباره بهانه برای حضور بلند مدت امریکا فراهم خواهد شد؛ حضوری که به ظاهر موجه نیز جلوه خواهد کرد.

اکنون لازم است مسئولان و نخبگان افغان راه سومی را در پیش گیرند. حفظ کرامت و شخصیت زن افغان این نیست که برای رهایی از فرهنگ خشک مغزی به دامن ابتذال و لذت‌پرستی غرب پناه ببرند. حفظ کرامت زن مسلمان در تمسک به ارزش‌های والای انسانی و الهی است که از درک صحیح گوهر و حقیقت ناب اسلامی نشئت می‌گیرد. اگر نخبگان دینی و ملی افغانستان در مقابل این طرح بی‌تفاوت بمانند، سرنوشت جامعه مسلمان افغانستان همانند سرنوشت زنان در دهه 20 شمسی ایران خواهد شد که عوارض و مفاسد آن هنوز خودنمایی می‌کند. حاصل سال‌ها مجاهدت و شهادت و آوارگی مردم افغانستان در طول چهار دهه گذشته نباید به میوه چینی امریکا منجر شود و غیرت دینی جامعه افغانستان به بهانه مبارزه با خشونت و تحجری که آن هم محصول غرب است به سخره گرفته شود.

آنچه امان‌خان نتوانست در افغانستان انجام دهد، امروز مجدداً از سر گرفته شده و این در حالی است که قانون اساسی افغانستان نظام رسمی این کشور را «جمهوری اسلامی» ‌می‌داند. امید است این جمهوری اسلامی صرفاً پوسته‌ای از دین را نداشته باشد و با طرح «استحاله از درون» فقط به پسوند اسلامی اکتفا نشود.

 

انتهای پیام/

نظرات بینندگان