جریان موسوم مدتی است که ذیل عنوان مرجعیت فردی خاص دست به ترویج این دیدگاههای اختلافی که عموماً ریشه در مسائل سیاسی و جناحی و در ضدیت کامل با بسیاری از مؤلفههای دینی دارد، زده اقدامات رسانهای و تکفیر جریانات مختلف دینی را در دستور کار خود دارند. صدمات زیادی از ناحیه مواضع تند و رادیکال و بعضاً غیرعقلانی آنان متوجه مسلمانان و خصوصاً شیعیان شده است. کارشناسان دینی عموماً حرکات این جریان انحرافی در میانه ایام عزاداری برای سید و سالار شهیدان را حرکتی در تضعیف توان آگاهیبخش و دستاوردهای این دستگاه میدانند و به نقد آن میپردازند. عمده انتقادی که کارشناسان برجسته دینی مطرح میکنند این است که چطور در شرایطی که جمهوری اسلامی در تحریم کامل بانکی قرار دارد جریانی امکان تجارت و تبادل مالی بینالمللی با برخی مجالس داخلی داشته یا شبکههای رسانهای و ماهوارهای گستردهای را که سرمایه مالی عجیبی برای هدایت آنها مورد نیاز است مدیریت میکنند.
آنان همچنین از وجود حسابهای بانکی در انگلستان و واریز وجوه مالی از کشورهای منطقه و برخی کشورهای اروپایی که در تمام این سالها عمده تمرکز خود را بر تخریب وجهه اسلام و تشیع قرار داده و امروز بهعنوان اسپانسرها و پشتیبانان اصلی این جریان محسوب میشوند، ابراز تعجب کرده اتفاقاً آن را دلیل محکمی در انحراف این جریان و توجیه محکمی در هدایت آنان از خارج کشور برمیشمارند. آنها اشارات زیادی به نفوذ جریانات ضداسلام و یهودی به بدنه مسلمانان و سابقه طولانی دولت انگلستان در ایجاد فرقههای انحرافی در اسلام و تشیع میکنند و نسبت به قوت گرفتن این جریانات هشدار میدهند.
«تخریب وحدت مسلمانان جهان» یکی از بزرگترین آسیبهایی است که این جریان شانه به شانه جریانات تکفیریای از جنس داعش که در جناح مقابل آنان و با توجیه مقابله با این جریان ایجاد شده، مشغول دامن زدن به آن است. حرکات این جریان انحرافی باعث شده است که با تکیه بر اقدامات آنان اختلافاتی کاذب و غیرعقلانی میان جریانات مختلف اسلامی ایجاد شده و با کوبیدن بر طبل اختلاف شیعیان و اهلسنت به یکپارچگی و برادری مسلمانان با یکدیگر لطمات شدیدی بزنند.این لطمات به جایی رسیده که در نقاط مختلف دنیا جریانات تندرو به جان مسلمانان در مذاهب گوناگون افتاده و امنیت خانوادههای مسلمانان با بحران جدی مواجه شود. این جریان تاکنون در جهت مواضع ضدوحدت و انحرافی خود بارها به ساحت علمای بزرگ اهلسنت و شیعیان بیاحترامی کرده از عبارتهای ناپسندی در مواجهه با آنان بهره بردهاند.
حجتالاسلام و المسلمین دینپرور، رئیس بنیاد بین المللی نهج البلاغه درباره آموزه انعکاس اندیشه تقریبیِ مبتنی بر وحدت بین مذاهب اسلامی در کتاب شریف نهج البلاغه گفت: به نظر من سید شریف رضی (رحمه الله علیه) نهج البلاغه را واقعا بر اساس اصل تقریب جمع آوری کرده است، مثلا شما ببینید که خطبه شقشقیه را که در نهج البلاغه آوردهاند، واقعا از این منظر قابل توجه است.
رئیس بنیاد بینالمللی نهج البلاغه ادامه داد: مثلا یک جای دیگر در همین نهجالبلاغه دارد که خلیفه دوم میخواسته با لشکری برای جنگ از شهر حرکت کند، اما حضرت امیرالمومنین(ع) به او میگوید که نروید، زیرا احتمال شکست وجود دارد و اگر تو شکست بخوری میگویند «اسلام شکست خورده است».
حجتالاسلام دینپرور گفت: در خود زمان حکومت حضرت علی(ع)، خودشان نگاه تقریبی داشتند و نهج البلاغه هم توسط سید شریف رضی با نگاه و رویکرد تقریبی جمعآوری شده است. هر کسی که کتاب شریف نهج البلاغه را بخواند، متوجه میشود که اسلام یک دیدگاهی دارد که نه تنها بین مسلمانان قائل به وحدت و همدلی است، بلکه حتی بین پیروان سایر ادیان هم محبت و اخوت برقرار کرده است.
وی اظهار کرد: در زمان حکومت خود حضرت امیر(ع) اولین کسی که حقوق بازنشستگی را برای اهل کتاب مقرر کرد، خود حضرت بود. یک مسیحی پیرمرد نجار بود که نابینا شده بود و بعد از مدتها کار و زحمت به ضرورت گدایی میکرد. حضرت امیر(ع) با عدهای رد میشدند و این پیرمرد را دیدند و گفتند این چرا گدایی میکند؟ همراهان گفتند برویم او مسیحی است. ولی حضرت فرمود نه، همین الان برای او از بیت المال حقوق بازنشستگی مقرر کنید.
بنابراین وقتی به سیره و آموزههای ائمه معصومین(ع) رجوع کنیم، درمییابیم که واقعا زندگی ائمه(ع) و نهج البلاغه اینگونه است که دیدگاهی که آن بزرگواران نسبت به انسانها دارند، چه موافق آنها باشند، چه مخالف، دارای احترام، محبت، علاقه و عزت انسانی است؛ از نظر آن بزرگواران همه در سایه اسلام از حقوق انسانی برخوردار هستند و ما هم باید رفتارمان را با این دیدگاه هماهنگ کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش که «علیرغم اینکه عدهای با انتساب خود به اهل تسنن رویکردهای افراطی و تکفیری را برگزیدهاند و شیعیان را تکفیر میکنند، دیده میشود در بین شیعیان هم عدهای که متعلق به جریان خاصی هستند، با شعار محبت به اهل بیت (ع) و دشمنی با دشمنان آنها دست به افراطگرایی میزنند و با اعمالشان موجب وهن اعتقادات ما میشوند، اینها چه توجیهی دارد؟» گفت: به نظر من این جریانات اگر واقعا علاقهمند به شیعه و تشیع بودند، هرگز این کارها را نمیکردند.
حجتالاسلام دینپرور ادامه داد: اینها دیدگاههای خاص خودشان را دارند و میخواهند دیدگاه خودشان را به دین تحمیل کنند. یعنی نمیخواهند از دین معارف و آموزههای آن را بگیرند و این آموزهها را روش عملی زندگی خود قرار بدهند و در زندگی خودشان اعمال کنند، بلکه اینها دوست دارند سلیقهای برخورد کنند. اینها میخواند کاری که خودشان فکر میکنند درست است انجام شود، نه اینکه مذهب یا دینشان جامه عمل بپوشد.
رئیس بنیاد بینالمللی نهج البلاغه درباره نسبت افراطگرایان سنی و شیعه گفت: به نظر من افراطگرایانی که از شیعه برمیخیزند و افراطگرایانی که برخاسته از اهل تسنن هستند، فرقی با هم ندارند. اینها هر دو از یک ریشه هستند. هم آن اهل تسننی که پس از انحراف تبدیل به داعش و جریانهای تکفیری میشوند و این شیعیانی که موجب وهن دین شده و دیگران را تکفیر میکنند. هر دو گروه از یک ریشه هستند و بر اساس خودمحوری و نگاه سلیقهای به دین حرکت میکنند؛ آنها دنبال خودشان هستند و اصلا کاری به دین و اعتقادات ندارند.
انتهای پیام/