بالاخره وایبر و تلگرام عضو بشیم یا نه؟/ ظاهر تا کجا برایمان با اهمیت است؟
یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترین ها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمیباشد. بر این اساس تمامی وبلاگ نویسان عزیزی که مایلند مطالب آنان منتشر شود می توانند به منظور معرفی وبلاگ خود، مطالب تولیدی خود را از طریق ارسال نظر در زیر همین مطلب یا از بخش ارتباط با ما ارسال نمایند.
وبلاگ شوق وصال نوشت: ظاهر تا کجا برایمان با اهمیت است!
ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟ ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ. ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ. ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ : ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ …!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻟﻮﮐﺲ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ،
ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ . ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁﺑﯽ ﮔﻮﺍﺭﺍ، ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ؟ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ِ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ، ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﯽ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ.
وبلاگ باید کاری کرد نوشت: بالاخره وایبر و تلگرام و.. عضو بشیم یا نه؟!
صحبت های یک موافق و مخالف شبکه های موبایلی
-حمید: عکس هایی که امروز گرفتم رو می فرستم برات،وایبر و لاین که داری؟
-علی: نه برام ایمیل کن
– حمید: واسه چی نداری ؟!دیگه الان همه تو گوشیشون وایبر و لاین تانگو … دارن. اصلا میدونی این نرم افزارها چیه؟
- علی: آره میدونم. اتفاقاً چون میدونم نرفتم طرفش؟
– حمید: یعنی چی؟
-علی: اگه تو هم بدونی این شبکه ها چیه و واسه چی ساخته شده و چقدر زندگیمون رو تغییر میده عمراً عضوش بشی.
-حمید: حرف هایی میزنی ها..مثل بقیه نرم افزارها یک خدمات الکترونیکیه
- علی: ببین وقتی میخواهی این نرم افزارها رو تو گوشیت نصب کنی باید یک سری قوانین رو بپذیری بعد بهت اجازه نصب میده. تا حالا دقت کردی این قوانین چیه؟
-حمید: نه من همیطنوری با عجله نصب کردم دقت نکردم.قوانینش چیه؟
- علی: برای استفاده از "وایبر” چاره ای ندارید جز این که موارد زیر را تأیید کنید:
دسترسی و حتی امکان تغییر اطلاعات شخصی تلفن توسط این نرم افزارها،
این اطلاعات شامل فهرست تماس های خصوصی، تاریخچه مکالمات ورودی یا خروجی،
فهرست تماس تمامی افراد، اطلاع از روند فعالیت های اجتماعی شما و برخی
موارد دیگر است. – دسترسی این
نرم افزارها به خدماتی که می توانند برای شما هزینه بر باشند؛ شامل برقراری
تماس، ارسال پیامک، خدمات اینترنت همراه، ارسال پیام های چند رسانه ای
دسترسی این نرم افزار به اطلاعات جغرافیایی و مکانی شما از طریق اینترنت یا جی پی اس
دسترسی و ایجاد تغییر در پیام های متنی و چندرسانه ای ورودی و خروجی
دسترسی کامل این نرم افزارها به ارتباط اینترنت موبایل و امکان استفاده از بلوتوث و سایر قابلیت های ارتباطی موبایل
دسترسی کامل به حساب های کاربری شما، امکان ایجاد، حذف یا استفاده دلخواه از حساب های کاربری
دسترسی و امکان ویرایش محتویات اطلاعاتی ذخیره شده در تلفن همراه شما
دسترسی به وضعیت عملیاتی و اطلاعات شناسایی تلفن همراه شما
کنترل بخش های سخت افزاری سیستم؛ شامل تنظیمات صدا و تصویر
دسترسی نامحدود به ابزارهای مختلف تلفن های همراه شامل بلوتوث، اینترنت همراه، صفحه نمایش فعال یا غیر فعال موبایل، نمایش هشدارهای مبتنی بر سیستم عامل، تغییر وضعیت عملیاتی تلفن همراه، تغییر تنظیمات سیستمی تلفن همراه، کنترل و حتی بستن برنامه های درحال اجرا ، دسترسی به تنظیمات همگام سازی میان حساب های مختلف
دسترسی ترافیک ورودی و خروجی از طریق اینترنت و شبکه، دریافت آزادانه اطلاعات از اینترنت و شبکه؛ دسترسی به سیستم مالی Google Play از طریق تلفن همراه شما
دسترسی به تنظیمات تمامی سرویس های Google در تلفن های همراه،
و..
-حمید: مگه میشه؟
-علی: بله یعنی این نرم افزارها هر وقت بخوان میتونن بدون اجازه شما دوربین موبایلتو روشن کنن و فیلم یا عکس بگیرن و بعدش این فیلم ها رو با اینترنت گوشیت تو فضای مجازی میزارن و بعد بدون اینکه متوجه بشی دوربین رو خاموش میکنن.یا با شماره خودت به یکی دیگه تماس بگیره یا تمام عکس ها و فیلم های شخصیتو ببینه یا پاک کنه و…
-حمید: ای بابا این که خیلی نامردیه.فکر کن گوشیمو رو گذاشتم رو میز ناهار خوری همزمان داره از ناموسمون فیلم میگیره! حالا مگه اطلاعات ما به دردش میخوره.
-علی: تا حالا از خودت پرسیدی مثلا نرم افزار وایبر توسط و چه کسانی اداره میشه؟
-حمید: نه برام مهم نیست! مهم اینه که من دارم ازش استفاده میکنم
- علی: جهت اطلاع میگم که با یک سرچ تو اینترنت متوجه میشی که وایبر یک شرکت اسرائیلیه که توسط تالمون مارکو، کارآفرین اسرائیلی – آمریکایی، دانش آموخته علوم کامپیوتر دانشگاه تل آویو و عضو سابق نیروهای دفاعی اسرائیل تاسیس شده. تالمون مارکو به مدت چهار سال در ارتش رژیم غاصب سابقه خدمت داره. تالمون مارکو در زمینه تولید جاسوس افزارها، ویروسهای دانلود کننده اطلاعات و برنامههای هک، سابقه درخشانی تو کارنامه نیروهای دفاعی اسرائیل برای خودش ثبت کرده.
-حمید: حالا فرض که اسرائیل سازندش باشه.چه فرقی میکنه!
-علی: درسته. ولی به سوال دومم جواب بده؟ اسرائیل که ما رو تو همه زمینه ها تحریم کرده و حتی یک سوزن سرنگ هم نمیزاره به ایران برسه ،چطور شده که این شبکه رو تو خیلی از کشورها از جمله ایران به ظاهر رایگان وارد کرده؟
-حمید: نمیدونم؟
-علی: هیچ شرکتی نیست که محصولاتشو رو فی سبیل الله و رایگان ارائه بده از طرفی این شبکه های هزینش رو طبق گفته خودشون از فروش اطلاعات بدست میارن.
-حمید: آخه اطلاعات ما به چه دردش میخوره؟
- علی: اون ها به غیر از اینکه ذائقه مردم ما رو میخوان بفهمن و ما رو به این نرم افزارها عادت بدن به راحتی میتونن در آینده از اطلاعات ما سوئ استفاده کنند.
-حمید: چه سوء استفاده ای؟
-علی: بزار یک مثال بزنم.به نظرت وزیر نفت یا رئیس آموزش و پرورش وقتی هم سن ما بود میدونست که یه روزی رئیس آموزش و پرورش میشه؟
-حمید: نه شاید ۲۰ سال پیشش باورش هم نمیشد که یه روزی رئیس بشه.
-علی: خب. حالا اگه تو هم در اینده مثلا رئیس آموزش و پرورش بشی . و یکی بگه من تمام طالاعات عکس های شخصی ریز مکالمات جستجو های اینترنتی و.. دوران جوونیت رو دارم. واگه مثلا به من فلان پول رو ندی اطلاعاتت رو پخش میکنم چی کار میکنی؟
-حمید: خب مجبورم بهش باج بدم. مگه کسی هست این کار رو انجام بده؟
-علی: بله اگه یک سری به صفحه حوادث روزنامه ها بزنی راحت متوجه میشی که حتی یک هکر ایرانی هم به راحتی میتونه به این نرم افزارها ورود پیدا کنه. چند روز پیش یک خانمی تو مشهد به پلیس فتا شکایت میکنه که یک نفری ازش اخاذی کرده که یا این کار رو انجام میدی و فلان پول را میریزی به حساب و یا اینکه اطلاعاتت و عکس هاتو تو اینترنت و اقوامت پخش میکنم.
-حمید: عجب.راست میگی کشورهایی که ما رو تو همه چی تحریم کردن چطور شده این نرم افزارها رو به ظاهر مجانی دارن به ما میدن. از قدیم گفتن هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمیگیره.
-علی: تازه این ها که چیزی نیست. شاید اکثر کسانی که به این نرم افزارها اعتیاد پیدا کردن هم قبول داشته باشن که این نرم افزارها اعتیاد آوره. منظورم مواد مخدر نیست یعنی انقدر بهش وابسته میشه که صبح شب سرش تو گوشیه موبایلشه و انقدر بهش عادت کرده که اگه یه روزی گوشیش پیشش نباشه آروم و قرار نداره.
-حمید: راست میگی . چند وقت پیش بعد از مدت ها تقریبا اکثر فامیل دور هم جمع شدیم. به جایی اینکه بشنینیم با هم صحبت کنیم اکثرا سرشون تو موبایلشون بود.
-علی: جدای اینکه چقدر عوارض جسمی مثل چشم درد، افسردگی داره به جای اینکه ارتباطلات رو نزدیک کنه. ما رو از نزدیک ها مون جدا کرده و به غربیه ها نزدیک کرده. بابای دوستم تو دادگاه کار میکنه . میگفت خیلی از طلاق ها به خاطر همین ارتباطلات خارج از عرف موبایلی و اینترنتیه.چقدر خیانت و فساد تو این شبکه ها زیاد شده.
-حمید: خیر سرش اسمش شبکه های اجتماعیه. با این اوضاع باید بهشون گفت شبکه های ضد اجتماعی.
-علی: درسته. البته شنیدم داره نرم افزارهای ایرانی این موبایل ها هم میاد که خیلی بهتر از این خارجی هاست. هر چند باید فرهنگ استفاده صحیحش درست بشه تا اینقدر به مشکل برنخوریم.
بگذریم.حالا این عکس ها رو برام ایمیل کن. این هم بگم ایمیل من هم ایرانیه چون خیلی از همین مشکلاتی که گفتم تو ایمیل های خارجی هم وجود داره.
-حمید: بزار همین الان این جاسوس عوضی رو از گوشیم پاک کنم بعدش هم با یک ایمیل ایرانی عکس ها رو برات میفرستم.
وبلاگ امربه معروف از باشگاه وبلاگ نویسان نسیم نوشت: مرد باش!
و اگر مــــی تــــوانی أَنْ لَا یَعْــــرِفْنَ غَیْـــرَکَ
کاری کن همســـرت جز تو مــــردی را نشناســـد . . . .
علی علیه السلام/تحف العقول، النص، ص: ۸۷
وبلاگ رویای ناتمام نوشت: حاجی نامردا برادر و خواهر رو قیچی کردند
حاجی حاجی صدامو میشنوی؟؟
حاجی به گوشی…
حاجی جان محاصره تنگ تر شده
برادر حاجی جان در جنگ نرم اسیرامون خیلی زیاد شدند
اخوی…
نامردا دارن خواهرا و بردرارو را قیچی میکنن
برادر به برادرا خیلی تذکر میدیم که به امام حسین(ع)متوسل بشن…
ولی انگار دیگه اصری نداره …عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده...
حاجی:
به خواهرا هر چی میگیم پر چادرتوون رو حائل کنید تا بوی گناه مشاممون رو اذیت نکنه ولی کو گوش شنوا…؟
حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلب میزنه
حاجی جون لقمه های حروم هم که دمار از مردم در آورده
کمک میخوایم حاجی
تازگی ها جیش الشیطان اسمشو عوض کرده گذاشته داعش.دارن سر بچه های شیعه رو بیخ تا بیخ میبرن...
حاجی صدامو داری ؟؟؟
سید مرتضی رو که دیدی بگو دوربینتو بردار بیار یه مستند بساز از ما بنام روایت غفلت
به حسن باقری بگو در این جنگ نابرابر تاکتیک نداریم
حاجی جون فقط کاری کن علی اکبر شیرودی چیزی نفهمه که اگه فهمید واویلاست اخه او میمیرد برا امام خمینی
ولی شاهرخ ضرغام رو حتما خبر کن بگو به خمینی که رو سینه ات خالکوبی کردی میخندند
راستی حاج احمد میدونی موبایل چیه؟
تا حالا با وایبر و واتس آپ کار کردی
بیخیال برادر همون بیسیم رو بیار من آخرین نسخه اندروید رو روش نصب کنم
فقط خواهشن به نیروات دستور بده آن تندروهایی که در مریوان و پاوه و خرمشهر و شلمچه کردند در فضای مجازی نکنند.
آخه اینجا آداب خودش رو داره باید همه چیز رو با گفتگو حل کنیم حاجی جا ن تلفات زیاد داده ایم مساکحه و. غفلت امانمکان را بریده
عده ای به اسم جذب حد اکثری حداقل اعتقاداتشان را زیر پا گذاشته اند
تو را بخدا برگرد
خدا را چه دیده ای شادی در این مخمصه ای که گیر کرده ایم تو و رفقایت به دادمان برسید
نقطه سر خط
وبلاگ آیینه هنر نوشت: نسل من، نسل صف کشی برای کالا برگ
گفتم از زندگی بگویم و از
سرگذشت نگفته ی وطنم
بگذرم از حواشی دنیا
نسل خود را معرفی بکنم
من به نسل عبور منسوبم
نسل پیتزا و بستنی قیفی
شک به آزاد راه دانشگاه
نسل تحقیق های تالیفی
نسل چشم انتظار نامه رسان
نامه از زخم می رسد یا مرگ؟
نسل از صبح غصه خوردن و عصر،
صف کشیدن برای کالا برگ
نسل تشویش گربه از آژیر
اوج پرواز موش با موشک
نسل هر بار لب گزیدن و اشک
در جواب سوال یک کودک:
"این که آماده شو بیا لب مرز
پدرت را بگیر ، یعنی چه؟
بقچه ای استخوان و زخم و درد
آه مادر ! اسیر یعنی چه؟”
گفتم اشکی بریزمش اما
پیش چشم شما نمی شد که!
پدرم قد بلند بود آقا
توی این بقچه جا نمی شد که!
نسل مبهوت از عبور قطار
نسل استاد های پروازی
دل به دریا زدیم و دریا شد
غرق "صیاد های شیرازی”
مرگ شیطان کوچکی بود و
رانده شد از دوکوهه و سردشت
یک بهشت از فرشته ها که در آن
عشق دنبال معنی اش می گشت
حجم گلدان برای گل تنگست
بوته ای یاس از آن بهار نماند
لاله ها هم به آسمان رفتند
چیزی از کربلای چار نماند
در محیطی پر از صنوبر و سرو
سمت عشقی محاط در تقدیر
زیر سایه ، قدم زدیم و گذشت…
زندگیمان چه زود! اما دیر …
مثل فانوس کوچکی در باد
در شبی ناگزیر و قیر آلود
دست ما باد را نگه می داشت
روشنی از "چراغچی” ها بود
خشم دریا سیاه بود ولی
توی هر برکه عکس ماه افتاد
ان قدر خوب شکل بد شد که
آسمان هم به اشتباه افتاد
سنگ آزادگی به سینه زدند
عده ای بی سواد موذی که…
هی گرسنه شدند و هی خوردند
نان خود را به نرخ روزی که…
قیمت نان سفره شان خون بود
قیمت خنده هایشان فریاد
میل گرد ستون خانه شان
هر تفنگی که بر زمین افتاد
مار های شرور می دانند
پای این گنج ما نگهبانیم
شر ضحاک ها که چیزی نیست
تا دم مرگ "کاوه” می مانیم
بعد عاشق کشی بقیه ی عشق
با غم و زجر های بی درصد
مرد و مردانه مانده اند که ما
نسل ایثار یادمان باشد…
آخرین یادگارهای جنون
پشت دیوار زندگی گیرند
شب به شب با تشنج و سرفه
روزها زنده زنده می میرند
خاطر نوبهار و باران جمع
دشت آلاله را ملخ نزده ست
کل تاریخ این دیار صبور
واژه در واژه زخم مستند ست
پشت سبزو سپید بیشه مان
دشمن بچه گرگ هم داریم
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
یک خدای بزرگ هم داریم
نذر آرامش طنین صدات
هرچه فریاد مانده توی گلو
نسل من! بغض خسته را بشکن
جان تنها امید ، شعر بگو
شعری از سمانه رضایی
وبلاگ پژواک اندیشه نوشت: این وبلاگه یا مجمع الاخبار و المطالب؟!
در مورد اصول وبلاگ نویسی اینگونه بیان می کند:
سلام دوستان
شب سرد زمستانی همه شما عزیزان بخیر
وقتی میشنوم بعضی دوستان وبلاگ دارند، اولش خیلی خوشحال میشم و تلاش میکنم که حتما یه سر بهشون بزنم
اما وقتی میبینم که بیش از ۹۰ درصد وبلاگ نویس ها، مطالبشون را از دیگر سایت ها و وبلاگ ها گرفتن، حسابی توذوقم میخوره!
این وبلاگ، به نام اون دوست عزیز، و به کام دیگران است. هرچند بعضی ها حتی اسم منبع و ماخذشون هم نمینویسن!
عزیزان! این کار کمکی به ارتقا و رشد خلاقیت شما در دنیای حرفه ای مجازی شما که نمیکنه، هیچ! بلکه انگیزه شما را برای ادامه کار سرد میکنه.
تلاش کنید خودتون بنویسید. خودتون عکس بگیرید. خودتون حرف بزنید. خودتون طراحی کنید.
خودتون انتقاد کنید. خودتون نگاه کنید. نه اینکه با حرف و عکس و طرح و نقد دیگران وبلاگی به نام خودتون راه بیندازید!
این مصیبت، ینی مصیبت کپی برداری، در عالم سخنرانان جوان تر و مداحان و خواننده های مجالس لوس و تحقیقات کلاسی دانشگاهی و … واویلاست!
عزیزان! حتی یکی از دلایلی که من تا حالا متقاعد نشدم که به شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک و واتس آپ و… بپیوندم همینه که بیشتر بچه ها بیشتر حرفا مال خودشون نیست! و این هیچ جذابیتی برام نداره.
بچه ها! اگر از یه جایی شروع نکنید که خودتون فکر کنید، خودتون بنویسید، خودتون حرف بزنید، و بالاخره خودتون زندگی کنید،هیچ کس صدای خود نازنین شما را نخواهد شنید و جذابیت چندانی واسه کسی نداره.
امیدوارم همیشه شاد، آرام و بانشاط باشید.
وبلاگ مرجع وبلاگی فرهنگیان فارس نوشت: چه عیبی دارد آی فیلم و تماشا که رفتی سمت این غول بی سر و پا!
نگو تو ای برادر ماهواره
بگو اهریمن دجالواره
بداند دشمن مکار بی دین
که او نبود حریف این کرانه
شده پنهان زچشم مردمان لیک
زپشت پرده صد مکر ماهرانه
همه مسخ یه چشم بی قواره
بسوی دشمن در دوزخ روانه
نگر بر این چشم بی اراده
که آرد دشمنت را او به خانه
چه زنها کز وجود ماهواره
شده تنها درون خانواده
چه غیرتها زمردان کشته گشته
که این خود از وجود ماهواره
چه کودکها که آموزند تندی
به جای شادی های کودکانه
چه عیبی دارد آی فیلم و تماشا
چه عیبی دارد این پویای زیبا
نه در آن بویی از ظلم و خشونت
نه در آن باشد این بی عفتی ها
اگر از روی جهل و بی خیالی
رویم این راه را بی پشتوانی
به زودی اندر این چاه زمانه
شویم مقهور دشمن بی بهانه
کجاست آن ناجی اخر زمانه
کند ویران این دجالواره
بیا خواهر برادر یاریم کن
شود اسلام پیروز زمانه
شعر ماهواره به سروده فاطمه کریمی از فرهنگیان شهرستان کوار
گروه وبلاگ نویسان نسیم نوشت: قصه یک کلاغ چهل کلاغ
ننه کلاغه صاحب یک جوجه شده بود . روزها گذشت و جوجه کلاغ کمی بزرگتر شد . یک روز که ننه کلاغه برای آوردن غذا بیرون میرفت به جوجه اش گفت : عزیزم تو هنوز پرواز کردن بلد نیستی نکنه وقتی من خونه نیستم از لانه بیرون بپری و ننه کلاغه پرواز کرد و رفت .
هنوز مدتی از رفتن ننه کلاغه نگذشته بود که جوجه کلاغ بازیگوش با خودش فکر کرد که می تواند پرواز کند و سعی کرد که بپرد ولی نتوانست خوب بال وپر بزند و روی بوته های پایین درخت افتاد .
همان موقع یک کلاغ از اونجا رد میشد ،چشمش به بچه کلاغه افتاد و متوجه شد که بچه کلاغ نیاز به کمک دارد . او رفت که بقیه را خبر کند و ازشان کمک بخواهد
پنج کلاغ را دید که روی شاخه ای نشسته اند گفت :” چرا نشسته اید که جوجه کلاغه از بالای درخت افتاده." کلاغ ها هم پرواز کردند تا بقیه را خبر کنند .
تا اینکه کلاغ دهمی گفت : ” جوجه کلاغه از درخت افتاده و فکر کنم نوکش شکسته . " و همینطور کلاغ ها رفتند تا به بقیه خبر بدهند .
کلاغ بیستمی گفت :” کمک کنید چون جوجه کلاغه از درخت افتاده و نوک و بالش شکسته ."
همینطور کلاغ ها به هم خبر دادند تا به کلاغ چهلمی رسید و گفت :” ای داد وبیداد جوجه کلاغه از درخت افتاده و فکر کنم که مرده ."
همه با آه و زاری رفتند که خانم کلاغه را دلداری بدهند . وقتی اونجا رسیدند ، دیدند ، ننه کلاغه تلاش میکند تا جوجه را از توی بوته ها بیرون آورد .
کلاغ ها فهمیدند که اشتباه کردند و قول دادند تا از این به بعد چیزی را که ندیده اند باور نکنند .
از اون به بعد این یک ضرب المثل شده و هرگاه یک خبر از افراد زیادی نقل شود بطوریکه به صورت نادرست در آید ، می گویند خبر که یک کلاغ، چهل کلاغ شده است.
پس نباید به سخنی که توسط افراد زیادی دهن به دهن گشته، اطمینان کرد زیرا ممکن است بعضی از حقایق از بین رفته باشد و چیزهای اشتباهی به آن اضافه شده باشد
باشگاه وبلاگ نویسان فارس نوشت: "کمپین من عاشق محمدم”
متاسفانه چند روزی است که در مجله شارلی ابدو به مقام حضرت محمد (ص) توهین شده است.
و مثل همیشه ما عاشقان محمد مصطفی (ص)، این کمپین جهانی را برای حمایت از ساحت مقدس پیامبر اکرم صلوات الله علیه ایجاد کردیم..
جهت اعتراض به این هتک حرمت توسط مجله شارلی ابدو، از شما دوستان و عاشقان پیامبر اکرم (ص) میخواهم که مطالب، عکس ها و نظرات خود را در باشگاه وبلاگ نویسان فارس قرار دهید.
باشگاه وبلاگ نویسان فارس این بار با همکاری وبلاگ های شهرستان ها و سایت های که حامی وبلاگ نویسان می باشند این کمپین را راه اندازی نموده است.
نمونه ای از کمپین ها:
انجمن وبلاگ نویسان شهرستان جهرم: پوستر طراحی شده کمپین من عاشق محمدم . . .
وبلاگ مخبر ۶۳: من عاشق محمد (ص) هستم..
مرجع ولاگ نویسان سحاب: بیانیه محکومیت اهانت به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص)
کمپین ” لبیک یا رسول الله(ص)” شهرستان آباده راه اندازی شد + تصاویر
"من عاشق محمدم”شهرستان خرامه + تصاویر
تصاویر/ "عشق محمد(ص)”؛ حلقه وحدت سنی و شیعه خنج
شما هم به کمپین «عشّاق محمد(ص)» پایگاه ارسنجان بپیوندید
شهرستان سروستان: توهین به ساحت پیامبر اعظم(ص) نشانه درماندگی جبهه کفر در مقابل جهان اسلام است
مرجع ولاگ نویسان سحاب: باز خوانی / پیام رهبر انقلاب در پی اهانت به ساحت پیامبر اعظم(ص)