نوروز فاطمی با خاطره ای از سردار زهرایی/ مهمان بی انصاف نوروز
وبلاگ ذاکر الحسین نوشت: یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال
یا مقلب القلوب والابصار، یا مدبر اللیل والنهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال
این قلب که به معنای دگرگون کردن است، مصدری است که اسمی شده است برای عضوی در بدن انسان ،البته نه به معنای آن قلب سنوبری که در طرف چپ سینه قرار دارد و کار تسویه و پمپاژ خون را انجام میدهد، بلکه منظور آنچه که کانون گرایشها و عواطف انسانی وعشق و نفرت است و در فارسی به آن « دل» گفته میشود و نام آن را قلب گذاشتهاند چون وارونه و دگرگون میشود یعنی در آن، عشق تبدیل به نفرت و نفرت تبدیل به عشق میشود واگر نهاد و قلب آدمی مالامال از عشق باشد مهمترین عامل جاذبه است و اگر محل نفرت شد، مهمترین عامل گریزو تاریکی است و این عوامل و عواطف گوناگون ازمهمترین مسائل در زندگی ما هستند. پس یکی از کانونهای انقلاب انسانی در قلب ،و یکی از عوامل دگرگونساز قلب، خداوند متعال است و یکی دیگر از عوامل مهم دگرگونی زندگی آدمی(والابصار) بصیرت اوست، دگرگونی دیدگاهها و جهانبینیها ست که اگر دیدگاه عوض شد ما هم عوض میشویم، لذا در فراز اول این دعا میگوییم « ای کسی که دگرگون میکنی قلبها را و ای کسی که دگرگون میکنی بصیرتها را …» و در آخر میخواهیم همانطور که دنیا محل تحول است وسپری شدن سال و آغاز بهار این تحویل و تحولی است که در طبیعت صورت میگیرد و مردگی زمین تبدیل به حیات و سردی تبدیل و تحویل به اعتدال میشود و همراه با آن تحویل، تحولاتی در قلمرو زندگی آدمی رخ میدهد و بعضاً منشأ پیشرفت و کمال خواهد بود اما در این دعا که تحول را از خدا میخواهیم، منظور تحول در خود انسان است و ین تحول در کانون تحول او صورت میگیرد که قلب آدمی و کانون عواطف اوست و عقل هم که از شعبات آن است کانون بینشهاست واگر این دو عوض شد، انسان هم عوض میشود. بنابراین این دعا انقلاب انسانی را مطرح میکند و انقلاب انسانی مهمترین هدف انبیاء واولیاء الهی بوده است.
خدایا، پروردگارا ما را متحول به نیکوترین احوال که خیر و صلاح و باعث کمال و رضایت تو باشد بگردان.
خدایا، پروردگارا به ما توفیق ظرفیت افزائی، سعه صدر، تحمل دیگران و مدارا با مردم ومنتقدینمان عنایت فرما.
خدایا، پروردگارا سال نو را، سالی پراز برکت، رحمت، عافیت و میمون و مبارک توأم با پیروزی و بهروزی و اقتدار هرچه بیشتر برای اسلام ناب محمدی و مسلمین، خاصه شیعیان و ایرانیان مقرر فرما و دشمنان اسلام و مسلمین و ایران عزیز را مغلوب و مقهور، و شرشان را به خودشان برگردان.
ظهور موفور السرور، مصلح کل و منجی بشریت، بقیها… الاعظم حجت بن الحسن روحی وارواح العالمین له الفدا را تعجیل و دعای خیرش را شامل حال امت اسلامی، ملتهای مظلوم و ملت شریف ایران بگردان. آمین رب العالمین.
کلام فارس نوشت: نوروز فاطمی با خاطره ای از سردار زهرایی
مقام معظم رهبری در لشکر فجر داشتند فیلم مصاحبه شهید اسلامی نسب را نگاه می کردند،اسلام نسب نام حضرت زهرا سلام الله علیها را به زبان آورد،آقا خیره به تصویر نگاه می کرد و فرمودند: ((بگو…بگو…))اما شهید موضوع را عوض کرد، حضرت آقا که منقلب شده بودند فرمودند: من به یقین می گویم این شهید عزیز در بیداری حضرت زهرا سلام الله علیها را زیارت کرده است.
-خیلی خاکی بود. در نگاه اول هیچ کس گمان نمیکرد که او فرمانده گردان امام رضا( علیه السلام) است.با تمام وجود آیه ”
ان اکرمکم عندالله… ” را حس می کرد.
– چشمانش به شدت مجروح شده بود. پزشک ها از نتیجه عمل جراحی قطع امید کرده بودند.اما گفته بود: "کاری به نتیجه عمل
نداشته باشید فقط با ذکر یا زهرا سلام الله علیها شروع کنید”
بعداز عمل جراحی ، همه پزشک ها از نتیجه تعجب کرده بودند. چشم های محمد مداوا شده بود، و عمل جراحی با رمز یا زهرا
سلام الله علیها موفق بود.
– قبل از عملیات کربلای چهار ،از حاج کاظم محمدی خواسته بود که پیش از حرکت روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
بخواند،بچه ها حسابی صفا کردند، گفت : محال میدانم مادرمان مارا شرمنده کنند!
اشک تمام صورتش را پوشانده بود…
بعد گذشت پانزده روز از عملیات کربلای چهار ،جنازه محمد را سالم پیدا کردیم. یاد همان روز افتادم که گفته بود: محال میدانم
مادر مان ما را شرمنده کنند…
فرمانده خط اوّل ! شهید عبدالمجید سپاسی
در زمان عملیّات و در همه شرایط ، خودش در خط اوّل نیروها را هدایت میکرد.
انگار نه انگار که سه روز است نخوابیده، خستگی نداشت. آمد توی اتاق طرح و عملیّات و خیلی متواضعانه طرح خودش را داد. سر و صدای یک عدّه ای در آمده بود:
– نمیشه اینجوری!
-بعید میدونم این روش جواب بده …
نتیجه طبق طرحی که او داده بود خوب انجام شد. عدّه ای که طرح را غیر عملی
میدانستند به اشتباه خود و قدرت عملکرد مجید پی برده بودند.
تشکل آحاد حزب الله نوشت : مرز مثبت اندیشی و بیخیالی کجاست؟
امروزه کلماتی وجود دارد که این کلمات بعضی از اوقات ظاهراً شبیه هم هستند اما معنای آنها متفاوت است و در جامعه متاسفانه مترادف به هم به کار برده میشود. مثبت اندیشی، منفی بافی و بیخیالی نمونهای از این کلمات است.
منفیبافها: افرادی که منفیبافی میکنند، معمولا خصوصیات اخلاقی شبیه افراد وسواسی دارند، این افراد طوری هستند که همیشه سعی میکنند نیمه خالی لیوان را دیده و برای هرکاری بیش از اندازه انرژی بگذارند و کلماتی از قبیل «نمی شود» و «نمی توانم» به کار میبرند. این افراد با وجود اینکه وقت میگذارند و دورههای مشاورهایی طولانی را سپری میکنند و همیشه سعی دارند کمال گرا و بهترین باشند در نهایت از سرانجام کارشان رضایت ندارند.
بیخیالها: گروه دیگر از شخصیت ها که نقطه مقابل منفیبافها هستند، این افراد برنامهریزی خاصی ندارند. بیخیالها موضوعات را خیلی سریع و با تکیه بر هیجانات و احساساتشان انجام میدهند و خیلی راحت و کمال آرامش ممکن است یک موضوع خیلی مهم را پشت گوش بیندازند و یا به فردا موکول کنند. این امر باعث میشود کارهایشان را طبق برنامهریزی و هدفمندی انجام ندهند و یا از مشاوره استفاده نکنند. این دسته از افراد به خود هیچ آسیبی نمیرسانند و بیشتر با ناهماهنگیهایشان و یا بیبرنامهریزی دیگران را به مشکل و زحمت میاندازند. در صورتیکه افراد منفیباف با دقت زیاد مراقب هستند که دیگران از رفتار آنها متضرر نشود و از خودشان بیشتر انرژی مصرف میکنند و در نتیجه لذت و رضایت از زندگی ندارند؛ ولی افرادی که بیخیال هستند به خاطر همین خصوصیاتشان بیشتر مشکلات را برای اطرافیان به وجود میآورند و خودشان ضربه نمیخورند.
مثبتاندیشها: در بعضی از مواقع افراد جامعه مثبتاندیشی را معادل بیخیالی میدانند خیلیها اگر زیاد از حد مثبتگرا شوند، شاید به بیخیالی برسند و این خود مرز و حدی دارد. حد تعادل بین مثبت اندیشی تا بیخیالی واقعهگرایی است. اگر بخواهیم بدانیم که به دلیل چه چیزی این نگرشها در فرد به وجود میآید؛ عواملی مانند آموزش اطرافیان در فرد و یا مسایل و مشکلات و همچنین تجربیات در جامعه می تواند تاثیر گذار باشد و یک نکته مهم دیگر خصوصیات شخصیتی فرد است. افراد مختلف براساس خصوصیات شخصیتی شان واکنش نشان میدهند.
افراد مثبت اندیش معمولاً نیمه پر لیوان را میبینند که در نهایت یک انسان مثبت اندیش نباید مانع واقعگرایی آنها شود و اگر از مرز واقعگرایی بگذرد به حد بیخیالی میرسد. فرد مثبت اندیش باید واقعیت را بپذیرد و ببیند. برای اتفاق واقعی که میبیند برنامهریزی، از مشاوره دیگران استفاده و سعی کند در آن شرایط بهترین کار را با دید مثبت انجام دهد و با خود بگوید:«من این تلاشم را انجام میدهم و امیدوارم به نتیجه میرسد.» این مثبت اندیشی باعث میشود با مشکلات راحتتر بجنگد و تصمیم عاقلانه بگیرد و از مشاوره و دیگران بهتر استفاده کند و با انرژی بیشتر به سمت هدف خودش جلو برود. اگر آن واقعگرایی در فرد از بین برود؛ یعنی فرد شرایط و مشکلات را نبیند و برایش مشکلی به وجود آید و نتواند برای آن برنامهریزی داشته باشد و بدون مشاوره و بدون استفاده از برنامهریزی و روشهای علمی بخواهد کارش را پیش ببرد تبدیل به یک فرد بیخیال میشود . ما باید خط باریک و میانهروی را بین مثبت اندیشی و بیخیالی بوجود آوریم و مشکلات را ببینیم و برای آن برنامه ریزی کنیم و با توجه به شرایطمان آن برنامه را پیاده کنیم. یک فرد منفیباف و یا کمالگرا ممکن است مشکلات را بیش از اندازه آن بزرگ کنند و نکات مثبت را نبینند؛ اما یک فرد واقعهگرای مثبت اندیش مشکلات و همین طور نکات مثبت را هم می یند و برنامه ریزی میکند.
در این زمینه میتوان به مثالی اشاره کرد: روزی حواریون همراه حضرت عیسی در حال رفتن به مکانی بودند و در میان راه با لاشه سگی برخرود کردند، حواریون گفتند چه بوی تعفن و بدی میدهد، اما حضرت عیسی گفت چه دندان های سفید و قشنگی دارد.
باشگاه وبلاگ نویسان فارس نوشت: شعر طنز مهمان بی انصاف عیدنوروز
الا مهمان نگه بر ساعتت کن
برو فکری برای عادتت کن
نشستی همچنان مشغول خوردن
بکن رحمی به جیب خالی من
نمیدانی مگر میوه گران است
گلابی نرخ آن تا کهکشان است
گز و سوهان و گردو یا که پسته
بریزی در شکم هی بسته بسته!
دگر در خانه ام چیزی ندارم
دو دستی آورم نزدت گذارم
ندیدم تا کنون این گونه مهمان
عجب غارتگری هستی به دوران
یکی از بچه هایت بچه ام کشت
ز بس که می زند بر کله اش مشت
یکی از آن وروجک های شیطون
شده آویز پنکه عین میمون
دوتا لیوان شکسته دختر تو
شکسته استکان ها همسر تو
تو گویی زلزله آمد در اینجا
که این سان گشته وضع خانه ی ما
اگر مهمان حبیب حق تعالی ست
چرا از دست آن امروزه غوغاست!
وبلاگ با ولایت تا شهادت نوشت: هم نوای سلسبیل
اسلام ناب محمدی این گوهر بی قیمت خاتم انبیاء پاک و مطهر در بین ما به امانت گذاشته شده است دینی رئوف که سنبل برادری و عدل و انصاف است.
متاسفانه در سال های اخیر جریان های تکفیری و افراطی چهره آسمانی این دین را ظاهرا خدشه دار کرده اند گروهکهای جاهل بی دین و بی اصلالت به خیال باطل خود سعی در اختلال دین اسلام با تروریسم را دارند و در کشور های منطقه و اروپا و آمریکا با قدم زدن جنایات وحشیانه از طریق رسانه های مختلف ریشه ی نا امنی کشور خود را در اسلام میجویند آنها که با شعار ها و پیامک های به ظاهر مذهبی و با لوای دورنگی و کینه راه رسیدن به اهداف شوم خود و پیروزی در سرزمین موعود را در همراهی دجال صفتان می جوند.چرا شروع چشمگیر این جریانات در حوادث سپتامبر و انفجار برج در قلو رقم میخورد.
در شروع کار طالبان و پس از آن ترورستهای خرد و کلان به ویژه در خاورمیانه که مهد تمدن اسلامی است ظهور کرده و اکنون این فاجعه ی انسانی آخرالزمان به صورت ددمنشانه در گروه داعش نمود میابد و متاسفانه سمبل این دیو صفتی خود را نعوذ با الله پرچم محمدا رسول الله قرار داده اند و چه بودجه های کلانی که دول بیگانه برای دامن زدن به این تهاجمات زد اسلامی در اختیار عاملان تکفیری قرار میدهند.
امام خامنه ایی مد ظله العالی در سال جاری در سخنرانی های مکرر خود به ویژه خطاب به حجاج بیت الله الحرام و جوانان اروپا و آمریکای شمالی در پی حوادث اخیر فرانسه بسیار واضع و کوبنده مسیر و هدف اسلام محمدی را از فرقه های بی اصالت و محزب متمایز میسازد.
از دیدگاه ایشان هدف اصلی در تمام جریانات هراس افکنی اسلام ستیزی و نفرت پراکنی با شدتی بی سابقه در بین مسلمانان است.چرا که ارزش های اسلام واقعی مزاحم برنامه های قدت طلبی آنهاست سیاه نمایی های اخیر پرده از چهره ی ظالمانه ی شیطان صفتان تاریخ برداشته است.
تاریخ را که ورق بزنیم هر جا نام اسلام در میان است آرامش و تعالی و کمال و عفت و آزادگی پا در عرصه میگزارد و این دقیقا در مقابل چهره ی سر افکندهی استعمار شرق و غرب است که جنایت ها و بی عدالت های بی شماری در طول زمان بر رنگین پوستان،کشورهای جهان سوم و غیر مسیحیان وارد آورده اند. خونریزی هایی که به نام دین و خدا بین کاتولیک ها و یا به اسم ملیت و قومیت در جنگ های اول و دوم جهانی صورت گرفت.
راه و چاره چیست؟
کاش همگان همسو با طنیت پاک پیش میرفتند و پایان کار را در شروع کار تفسیر میکردند.
دیر و تعمق مستقیم و بی واسطه در دین و کتاب خدا،فرد خود باید با مواجعه به نفس مطمئنه و وجدان خود سیره ی پیامبر اکرم(ص)را مطالعه کند و در این راه از گرایش به چپ و راست بپرهزد.
کاش با همفکری و همراهی تمامی ارگانها راهکاری اندیشیده شود تا اسلام این دین مهر و برابری جذابیت واقعی خود را در بین آهاد ملت ها پدا کند و هیچ دست آلوده ایی نتواند کوچکترین نقصی در این آیین ناب ایجاد کند.
همیشه به یاد داشته باشیم هر جا پرچم اسلام واقعی در عرصه های گوناگون علمی،فرهنگی،هنری،سیاسی و…به اهتزاز درآمده ترس و وحشت سراسر دول بیگانه را فرا گرفته است سعی آنها به ذلت کشاندن مسلمانان است پس تمام تلاش و وهم و غم ما باید ترویج اسلام واقعی و به اهتزاز در آمدن پرچم مقدس اسلام باشد.
اسلام،پیامبر اکرم(ص)اهل بیت علهم السلام و قرآن جامع تمام خیرات و برکات هستند و هیچ یک از دیگری جدایی پزیر نیست و در راس همه اینها توجهات لایتناهی بیتعالی و عجل به فرمایشات رهبر بزرگمان ما را در رسیدن به آن کمال مطلوب یاری خواهد کرد.
وبلاگ امربه معروف نوشت: خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج…
بنام آفریدگار خوبی ها
سلام
تا به حال به این شعر فکر کردید:
خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج…
تصویر زیر بیانگر مفهوم واقعی این شعر هست
زندگی با تربیت اسلامی و زندگی با تربیت ماهواره ای
یه نگاه به خودمون بندازیم ببینیم کجای کاریم؟
معمار خوبی بودیم؟
و یا همش داریم الگوبرداری غلط می کنیم ؟
کمی تأمل!
پاتوق مرکزی وبلاگ نویسان دانش آموزان نوشت: می روم جهنم، قربه الی الله !!!
که در خانه اگر کس است یک حرف بس است، ولی به دلیل اینکه بعضی از ما عادت کردیم ارزش داشتن چیزها را به طول و تفضیل و گندگی اونها بدونیم، من هم شروع میکنم به اضافه گفتن، قربه الی الله!
یک وقت هایی هست که دغدغه داشتن توی موضوعات مختلف ولمون نمیکنه، میشیم آدم دغدغه مند.
بعد اونجاست که اولویتهای زندگیمون کم و زیاد میشه و دغدغه میزنه بالا.
اینقدر میره بالا، بالاتر بالا …. تا میچسبه به سقف.
بزارید چند مثال بزنم، مثلا من دغدغه جنگ نرم دارم و فکر میکنم اگر من نباشم ما تو جنگ نرم شکست میخوریم.
یک تنه میزنم به دل دشمن و تو شبکه های اجتماعی ساعت ها وقتم رو میزارم و مطلب کپی پیست میکنم برای اینکه بقیه بقول گفتنی هشیار بشن، نگاه ساعت میکنم میبینم ۳ نصفه شبه و من نخوابیدم.
بعد میخوابم و نماز صبحم قضا میشه،قربه الی الله!
یا اینکه من مسئول فلان جا هستم برای اینکه کار خلق خدا و احتمالا کار خدا رو راه بندازم، یک چند تا دروغ مصلحتی میگم، قربه الی الله!
یا اینکه چون تو دوران دفاع مقدس رزمنده ها و شهدا کمتر میتونستن به خونوادشون سر بزنن، اینجا هم جنگ نرمه و من پیش خودم فکر کردم باید جنگ نرم و جنگ سخت یک جوره و خونواده تعطیل،قربه الی الله!
یا اینکه درس تعطیل،قربه الی الله!
یا اینکه آدم وقت نمیکنه تو جنگ نرم به خودش برسه، من گرفتارم. مرتبی تعطیل، قربه الی الله!
یا اینکه من با بصیرتم، مطالبه حق منه حتی اگر ندونم، راجع به مسائل کشور میتونم همه بحثی بکنم و عیبهای مسئولین رو همه جا جار بزنم. غیبت در همه این موارد جایزه، قربه الی الله!
بابا مامانم از دستم راضی نیستن که نیستن، من دغدغه دارم قربه الی الله !
یکی چند مورد صحبت با نامحرم تو جنگ نرم که مشکلی نداره، قربه الی الله!
من تو جنگم کی گفته باید برم سر کار و در آمد داشته باشم،قربه الی الله!
میرم مسجد، بچه خوبیم ساعتها اونجا با دوستام حرف میزنم و وقت میگزرونم و از کارهای دیگم میزنم،مسجد بودم قربه الی الله!
فقیر میاد پیشم،نه، نه، نه، … تکدگی گری حرامه، اینها یَک آدمهایی هستن… ، برو خودتی، قربه الی الله!
وقت ازدواجم شده، نه من با دغدقم ازدواج کردم و اینقدر سرم شلوغه، نه ازدواج نمیکنم، قربه الی الله!
کشور داره جمعیتش پیر میشه،لطفا چند تا بچه بیارید. من … منو میگی! نچ، من افسر جنگ نرم هستم و گرفتارم، بچه نمیخوام، قربه الی الله!
زندگیم،آیندم،دینم،دنیام رفت رو هوا،قربه الی الله!
به نظرتون احتمالش هست این اله ای که من میگم یکی دیگه باشه؟
شایدم هم یک وقتی برم جهنم، قربه همون اله !
وبلاگ تمام عشق من نوشت: زبان حال حضرت امیرالمومنین(علیه السلام)
تا علی ماهَش به سوی قبر بُرد
ماه، رخ از شرم، پشت ابر بُرد
آرزوها را علی در خاک کرد
خاک هم گویی گریبان چاک کرد
زد صدا:ای خاک، جانانم بگیر
تن نمانده هیچ از او، جانم بگیر
ناگهان بر یاری دست خدا
دستی آمد،همچو دست مصطفی
گوهرش را ازصدف، دریاگرفت
احمد ازدامادخود، زهراگرفت
وقتی فاطمیه میرسه بیشتر غربت و مظلومیت اهل بیت پیامبر (ص) رو حس میکنم . برای کدامیک به سوگ بنشینم ؟
فاطمیه = فاطمه، مادر، سیلی و نگاه و غیرت و حسن، مظلومیت حسین، اشک زینب، مادر و محسن ، وااااااای، علی، تنها، تنها، تنها
سوز دل مهدی (عج).
زبان حال حضرت امیرالمومنین(علیه السلام)
خانمم.. فاطمه جان..
میخواهم از غمت نخورم بر زمین ولی…
هر بار میرسم جلوی در …… نمیشود…..
وبلاگ انجمنی نوشت: گذری بر تحولات سال ۹۳ در فارس
بر آن شدیم تا در آخرین روزهای سال ۹۳ ، گذری داشته باشیم بر احوالات سالی که در آغازین لحظاتش، امام خامنه ای آن را سال ” اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" خواندند.
سال ۹۳ نیز همچون سالیان پیش از آن، دارای فراز و فرودهایی بود.
کسانی در آن، دار فانی را وداع گفتند و کسانی پا به دنیای فانی نهادند و البته کسانی نیز بودند که در این صحنه گیتی، شربت عند ربهم یرزقون را سرکشیدند و رقص خون کردند تا به حیات طبیه دست یابند. آری شاید بتوان گفت در این میان، استان فارس نیز از وجود چنین مردانی کم برخوردار نشد. هنوز بهار پایان نیافته بود، که سرداری از دیار فارس که روزگاری سلاح بر دوش داشت تا از میهنش دفاع نماید و روزگاری سردار فرهنگی و خادم خانواده های شهدای این استان بود، بار دیگر لباس رزم پوشید تا در کنار مدافعان حرم، جهادی دیگر کند که باب شهادت به روی مردان خدا بسته نیست . این شد که با مجاهدان راه خدا همراه شد تا به مستضعفینی که خانه هاشان توسط مزدوران صهیونیست تخریب گردیده بود، یاری برساند. اما دشمنان دین خدا، او را به ضرب کینه به شهادت رساندند و سر از تنش جدا کردند و چونان مولایش حسین، رأسش را شهر به شهر چرخاندند.
آری، سردار رشید اسلام، عبدا… اسکندری، همان شهید بزرگواری بود که می توان او را بزرگ مجاهد فارسی در سال ۹۳ لقب داد.
هرچند در این سال شهدایی دیگر در دفاع از حریم ولایت، جان خویش را تقدیم آستان جانان نمودند. و در این آخرین روزهای سال ۹۳ ، استان فارس، سرداری دیگر را در دفاع از حریم ولایت تقدیم نمود.
تغییرات فارس در سال ۹۳ در عرصه مدیریت کلان استانی
از این مسایل که بگذریم، فارس در سال ۹۳ شاهد تغییرات بسیار گسترده ای در عرصه مدیریت کلان استانی، شهرستانی و حتی بخش ها بود . در این میان تغییر برخی از مدیران، با حاشیه های بسیار همراه شد . که شاید بتوان گفت بیشترین حاشیه ها در تغییر مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس بود.
تغییری که پس از چند ماه کش و قوس بالاخره صورت پذیرفت.
اما سال ۹۳ را پس از سال شهادت تعدادی از مجاهدان راه خدا بودن، و سال تغییرات گسترده مدیریتی دانستن، میتوان سالی پر از حاشیه های فرهنگی و اقتصادی دانست.
البته بهتر است بگوییم که حاشیه های فرهنگی این سال از تمام حواشی مهم تر و سنگین تر بود.
سالی که شاید نیمی از آن در سکوت هنری و فرهنگی و صدالبته حاشیه های زیاد تغییر مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس گذشت، اما از همان روزهای ابتدایی تغییر مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، حاشیه ها نیز به کلیت برنامه های فرهنگی و هنری کشیده شد . از برگزاری گذر هنر و سپس گذر عاشورا تا باز شدن این گذر برای تردد وسایل نقیله…
فرهنگ و هنری که در هفته های پایانی با” سال ۹۴ فارس پایتخت شعر و موسیقی کشور " خواندن مدیرکل ارشاد، دوباره سر و صداهایی زیادی به پا کرد.
اما در عرصه اقتصادی، باید بگویم که هرچند کارهای بزرگی در این عرصه صورت پذیرفت، اما برملا شدن فسادهای اقتصادی و حواشی مربوط به آن بیشتر از بقیه اخبار اقتصادی مورد توجه مردم و رسانه ها قرار گرفت.
سپاه فجر را پیش رو در عرصه جهاد اقتصادی
در این سال، می توان سپاه فجر را پیش رو در عرصه جهاد اقتصادی لقب داد. سپاه فجر فارس، با ورود و حمایت همه جانبه از اشتغال زایی نشان داد که مدیریت جهادی را در عرصه اقتصادی بسیار خوب انجام داده است . سپاه و بسیج در این سال با حمایت ها خاص خود از اشتغال زایی جوانان در ایجاد اشتغال و اشتغالزایی نقش بسیار مهمی را بازی کرد تا همچنان که در طول دوران دفاع مقدس، در عرصه های نظامی خوش درخشیده است، در عرصه اقتصادی نیز با ایجاد اشتغالزایی مولد، بار دیگر پیشرو بودن خود را در اجرای منویات رهبری به نمایش بگذارد.
اما سال ۹۳ ، فارس پس از سه مورد یاد شده، در یک چیز دیگر هم دائم بر تیتر یک یا دو رسانه ها می نشست. آری، آن هم چیزی نبود جز ایجاد حواشی بسیار در عرصه سیاست داخلی. شاید در این میان دو مورد از دیگران بیش از بقیه سر و صدا کرد . یکی سخنان حجت الاسلام هادی غفاری در روز دانشجو و دیگری سفر دکتر علی مطهری در همین هفته اخیر به شیراز که با حاشیه های زیادی همراه بودند و هنوز تمام نشده اند . البته فارس و به خصوص شیراز همیشه یکی از شهرهای مهم سیاسی و دارای حواشی سیاسی و فرهنگی کشور بوده است.
از هر چه بگذریم از راهپیمایی میلیونی اربعین و شکوه و عظمت بی بدیلی آن نمی توان گذشت که داستان آن را مجال این مقال نیست.