آیت اللهی که نگذاشت ایران «ایرانستان» شود
به گزارش سرویس قطعه شهدای شیرازه، دارالفضيله شيراز، زادگاه اوست. شهر تاريخي با مردمي اصيل و فرهنگي و هنري که در طول تاريخ مشاهير و مفاخر گرانقدري مثل سعدي و حافظ، ميرزا محمدحسن شيرازي، ميرزا محمدتقي شيرازي، ميرزا علي آقا شيرازي، شهيد دستغيب، ملاصدرا و ... به خود ديده است.
تولد و تحصیل
در سال 1301 شمسي کودکي به دنيا آمد که او را عبدالرحيم نام نهادند. تا سن 20 سالگي نزد پدر، آداب زندگي معاشرت، تحصيل و کسب و کار را فرا گرفت. عبدالرحيم پس از آموختن روش زندگي و چگونگي اداره آن - از محضر پدر بزرگوارش - تصميم به زندگي مستقلي گرفت. ابتدا مغازهاي کوچک در بازار شيراز دست و پا کرد و از کنار پدر به آنجا رفت.
فعالیت در حزب برادران
رباني شيرازي در کنار فعاليت در حزب برادران( حزبی که آية الله سيد نورالدين حسيني - براي مقابله با تجاوزات استعمارگران خارجي و
عمال داخلي آنها به حريم اسلام و روحانيت -
تاسيس کرده بود) براي تکميل اطلاعات ديني به مدرسه علميه آقا باباخان رفت.
هجرت به قم
آية الله رباني شيرازي در سال 1327 شمسي پس از کسب علم و معرفت در حوزه علميه شيراز - در زمان مرجعيت آية الله بروجردي - به قم مشرف شد. چند سالي در مدرسه حجتيه مسکن گزيد و از درس اساتيد و مراجع معظم آن زمان از جمله حضرت آية الله بروجردي – بهرهمند شد تا آن که ازدواج کرد و به منزلي که در يکي از محلههاي مستضعفنشين قم اجاره کرده بود نقل مکان نمود. بنا داشت که از سهم امام مصرف نکند و به همين سبب براي امرار معاش به بيع پرداخت. چون کتاب شناس بود، بيشتر سعي ميکرد که از طريق خريد و فروش کتاب، هزينه زندگياش را تامين کند گاهي هم فرش معامله ميکرد.
در محضر استاد
طرح پیشنهاد اتحاد مراجع
پس از رحلت حضرت آية الله العظمي بروجردي در سال 1340 شمسي؛ رژيم شاهنشاهي براي اين که هميشه خود را از نقش احياءگرانه روحانيت راحت کند فورا دست به کار شد و در اولين گام با ارسال تلگراف تسليتي به محضر آية الله العظمي حکيم که در نجف اقامت داشت، سعي کرد که تشکيلات مرکزي روحانيت را به خارج از ايران انتقال دهد.
آية الله رباني از توطئه شاه با خبر شد و احساس خطر کرد. درس و بحث و تاليف و تحقيق را کنار نهاد و قدم به ميدان مبارزه سياسي گذاشت. می می گوید: «چون خبر داشتم که شاه اقدامات ضد اسلامي خود را با وفات آية الله بروجردي شروع کند لذا پس از وفات ايشان مدرسين را دعوت کردم در منزل آقاي حرم پناهي و چند جاي ديگر و پيشنهاد انتخاب مرجع واحد را مطرح کردم و در مقام نظرخواهي پيشنهاد مرجعيت آقاي خميني را دادم. در آن جلسه اين مطلب به ذائقه خيليها خوش نيامد و قبول ننمودند.»
کادر سازی
آية الله رباني از سال 1349 ش با مطرح شدن حکومت اسلامي از ناحيه امام خميني(ره ) در صدد برآمد تا با سازماندهي روحانيون انقلابي و فرستادن آنها به نقاط مختلف کشور به پرورش کادرهاي لازم براي شرکت در يک قيام همگاني و به دست گرفتن پستهاي کليدي در حکومت آينده بپردازد.
گروه انقلابی ابوذر
يکي از گروههاي فعالي که با آية الله رباني در تماس مستقيم بودند و پايگاه مرکزي آنها در شهر نهاوند قرار داشت گروه ابوذر بود. افراد اين گروه فعاليتهاي سياسي - انقلابي خود را تا جايي پيش بردند که در شهر قم - در حين خلع سلاح مامور شهرباني - که منجر به درگيري شد اعضاي اصلي گروه دستگير و هر شش نفر به اعدام محکوم و حکم صادره در 30/11/1352 به اجرا در آمد.
دستگیری آیت الله ربانی
در رابطه با گروه ابوذر و دستگيري کادر مرکزي آن؛ منزل آية الله رباني در قم به محاصره ساواک قم در آمد و سپس به داخل خانه ايشان هجوم بردند و او را با خشونت تمام دستگير و در حضور همسر و فرزندانش او را زير ضربان مشت و لگد و قنداق تفنگ و ... به شهرباني بردند.
ساواک قم پس از مدتي که نتوانستند هيچگونه اعترافي از آية الله رباني بگيرد و يا به مدرکي دست پيدا کند. وي را به زندان قصر تهران منتقل و به سه سال و يک ماه حبس محکوم ساخت با اين که ابتدا قرار بود به همين مدت به شهرستان چابهار تبعيد گردد.
اقامه نماز جماعت در زندان شاه
از آنجايي که آية الله رباني شيرازي براي مبارزه زمان و مکان خاصي را نميشناخت به محض ورود به زندان تصميم گرفت اقامه نماز صبح را رسميت بخشد؛ساواک پس از اين استقامت زندانيان مذهبي در خصوص اقامه نماز اول وقت صبح، آية الله رباني را مسبب و محرک اصلي معرفي کرد و با احضار ايشان به نگهباني و اعمال شکنجه جسمي و تراشيدن محاسن ايشان به شکنجه روحي نيز پرداخت و سپس وي را به سلول انفرادي منتقل ساختند.
دفاع از انقلاب
پس از مبارزات مستمر حضرت امام خميني(ره) عليه رژيم شاهنشاهي و سقوط آن در سال 1357 شمسي و پيروزي انقلاب و استقرار نظام مقدس جمهوري اسلامي، شروع جنگهاي داخلي در مناطق مختلف کشور و بخصوص در استانهاي مرزي مثل کردستان، سيستان و بلوچستان آذربايجان، فارس و ... حکايت از اين داشت که پيشبيني شاه، مبني بر اين که با رفتن او از ايران به ايرانستان تبديل ميشود در حال وقوع است .
ماموریت به کردستان و آذربایجان
در چنين شرايطي آية الله رباني شيرازي اولين کسي بود که مجددا براي دفاع از انقلاب پيشقدم شد و در ميدان خطر حاضر گرديد. او با صلاحديد حضرت امام(ره) در تاريخ 24/5/1358 ابتدا به کردستان و سپس به آذربايجان عزيمت کرد.
ماموریت به فارس و ختم غائله فیروزآباد
توانايي آية الله رباني در حال مشکلات کردستان و آذربايجان و برخورد واقع بينانه و اصولي او با حوادث و جريانات دو منطقه مزبور سبب شد که اندکي پس از شروع غائله استان فارس، امام امت او را طي حکمي به آن منطقه فرستاد و مقامات اجرايي محل را موظف به پيروي از ايشان نمود. در پي فرمان تاريخي امام؛ آية الله رباني به آن منطقه عزيمت کرد و با برخورد اصلي و حکيمانه در مقابل خوانين قشقايي، توانست شورش آنها را مهار کند و گلوله را به گل تبديل نمايد.
مبارزه با سازشکاری
يکي ديگر از ويژگيهاي آية الله رباني شيرازي مبارزه وي با سازشکاران مکتبي و جريانات فکر انحرافي و التقاطي بود. او به همان نسبت که در مقابل مخالفان سياسي و عقيدتي خود انعطاف پذير بود و سعي در جذب آنها ميکرد به هيچ وجه حاضر به هيچگونه عقبنشيني و گذشتي در مقابل انحرافات کساني که با ذهن ديگران ميانديشيدند و دستپخت مکاتب شرق و غرب را با نام اسلام، به خورد مردم ميدادند، نبود.
ترور ناکام آیت الله ربانی شیرازی
مواضع قاطعانه آية الله رباني شيرازي دشمنان ايشان را بر آن داشت که وي را مورد تهديد قرار دهند و وقتي صلابت و تهور ايشان را مشاهده کردند دست به ترور او زدند و در تاريخ 9/1/60 در راه بازگشت از جهاد سازندگي، براي چندمين بار او را مورد سوء قصد قرار دادند به سوي ايشان تيراندازي کردند که يکي از گلولهها به گردن وي اصابت کرد. كه حضرت امام(ره) در تلگرافي خطاب به ايشان اظهار تاسف فرمود.
سفر به دیار باقی
رفت و آمدهاي مکرر و مداوم ايشان از شيراز به تهران و بالعکس، که جهت انجام مسئوليتها و وظايفي که در آن هر دو شهرستان به عهده وي بود؛ دشمنان رباني را به اين فکر واداشت که با استفاده از حربه تصادف؟! به زندگي سراسر جهاد و مبارزه وي خاتمه دهند. لازم به ذکر است که ايشان چه در دوران تصدي نمايندگان مجلس خبرگان و چه در زمان عضويت در شوراي نگهبان نيمي از يک هفته را در تهران و بقيه را در شيراز بسر ميبردند و غالبا راه طولاني بين شيراز و تهران را نيز با اتومبيل طي ميکردند. تا اين که در تاريخ 17/12/1360 که براي شرکت در جلسات شوراي نگهبان از شيراز عازم تهران بودند، در بين راه دليجان و محلات، اتومبيل ايشان پس از ترکيدن لاستيک آن توسط گلوله؟! از جاده منحرف و واژگون شد. هنوز ساعاتي از انتقال ايشان به درمانگاه نگذشته بود که خبر رسيد روح پاکش از محنت آباد دنيا پرواز کرد.
لطفا مستند یا فیلم کوتاهی پیرامون شهید ایت الله ربانی تو سایتون بذارید