از «امام سازی» به سبک بیبیسی تا «زمینه سازی» برای برجام 2
البته نمونه خارجی آن هم که از سوی آمریکاییها صورت گرفته مربوط به زمانی است که استالین رهبر شوروی شد؛ برای اینکه به وجهه و اعتبارش ضربه وارد کنند، اسنادی را جعل کردند مبنی بر اینکه که او مأمور تزار بوده که درنهایت با گذشت زمان مشخص شد که این اسناد دروغ و جعلی بوده است.
12 خرداد سال جاری یعنی 2 روز مانده به بیستوهفتمین
سالگرد ارتحال امام، بیبیسی فارسی مدعی دستیابی به اسنادی شد که حکایت
از تماسهای سِری آیتالله خمینی، با دولتهای جان اف کندی و جیمی کارتر
دارد.
تلویزیون سلطنتی بی.بی.سی فارسی به همین سخن پراکنی ها بسنده نکرده و ادعا
کرده است بر اساس سند سری «اسلام در ایران» سازمان سیآیای، «روحالله
خمینی بعد از چند ماه حبس در زندان قصر و حصر در قیطریه تهران در نیمه آبان
1342 بیسر و صدا به دولت جان اف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش
سوءتعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.»
این سند در واقع گزارش تحقیقاتی 81 صفحهای سیا –
مورخ مارس 1980 – است و در آن سوابق آیتالله خویی، آیتالله شریعتمداری و
آیتالله خمینی هم آمده است. سیا گزارش را سال 2005 از حالت طبقهبندی
بیرون آورد ولی چند قسمت حساس از جمله پاراگراف مربوط به پیام آیتالله
خمینی را سانسور کرد. در دسامبر 2008 کتابخانه ریاست جمهوری جیمی کارتر
نسخه دیگری از سند را به صورت دیجیتالی منتشر کرد که در آن این پاراگراف
بدون سانسور آمده ولی تا به حال از دید اکثر مورخان و محققان پنهان مانده
است.
در این گزارش ادعا شده است، پیام حدود 10 روز قبل از سفر لئونید برژنف،
رهبر شوروی به ایران توسط یک روحانی به ظاهر غیرسیاسی به نام حاج میرزا
خلیل کَمَرهای به سفارت آمریکا در تهران میرسد.
روز 14 خرداد، رهبر انقلاب در بیانات خود به مناسبت سالگرد رحلت امام خمینی در حرم ایشان، نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و فرمودند:«انگلیسِ واقعاً خبیث؛ هم در گذشته، از دوران اوایل رژیم طاغوت تا دوران انقلاب، [هم] بعد از دوران شروع انقلاب و پیروزی انقلاب تا امروز، همواره انگلیس با ما دشمنی کرده است؛ حالا هم بهمناسبت سالگرد امام، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس علیه امام، بهاصطلاح سند منتشر میکند؛ سند منتشر میکند علیه امام بزرگوار، امام پاکیزه و مطهّر! سند را از کجا آوردهاند؟ از مدارک آمریکایی! خب، آمریکایی که هواپیمای مسافری را با قریب سیصد نفر سرنگون میکند، از جعل سند ابائی دارد؟ دشمنیِ انگلیسها اینجوری است»
موضوع تحریف امام مسئلهای نبود که تنها با بازخورد برخی از افراد مواجه شود بلکه همه چهرههای سیاسی موافق و منتقد نسبت به آن واکنش نشان دادند و در مجموع این سندسازی انگلیسی را بیارتباط با بحث مذاکرات و نفوذ انقلاب اسلامی ایران در غرب بیانکردند
در ادامه بخشی از اظهارات برخی مسئولان کارشناسان، تاریخنگاران و تاریخپژوهان از نگاه شما میگذرد.
سیدحسن خمینی: این حرفها هیچ سندی ندارد
تولیت آستان امام روحالله گفت: اینکه هر از چندگاهی کسی، اینگونه، مطلبی را از لایهای بیرون آورده و به طور موردی ادعا میکند درست نیست؛ بلکه باید سند را بررسی کرد.
سیدحسن خمینی تاکید کرد: با این حال بنده به عنوان کارشناس می گویم؛ این حرفها هیچ سندی ندارد و انقلاب اسلامی مال خود مردم است.
گری سیک: گزارش «بیبیسی» درباره (امام) خمینی دارای اشتباهات واقعی بود
عضو شورای امنیت ملی آمریکا در زمان ریاست جمهوری کارتر، در واکنش به ادعای اخیر بی بی سی فارسی مبنی بر تماس امام خمینی (ره) با مقامات آمریکایی، آن را جنجالسازی بر سر موضوعی بیاهمیت خواند و تصریح کرد که جدای از انتخابهای گزینشی در نقل قولها و برخی اشتباهات واقعی در گزارش بی بی سی،این یک جنجال بزرگ بر سر موضوعی بی اهمیت یا بسیار کم اهمیت است.
علی لاریجانی: بیبیسی میخواهد قبح ارتباط با آمریکا را بشکند
رییس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه که این بازی کودکانه و دستکاری در کار انتشار سند بهصورت گزینشی خیلی زود برملا شد، گفت: «گری سیک» عضو شورای امنیت ملی آمریکا در آن زمان در مقالهای روشن و در چند بند غیرواقعی بودن این اقدام بیبیسی را بهصورت دقیق توضیح داد اما کسانی که از قبل از انقلاب با مشی امام آشنا بودند و همچنین در دهه نخست پس از انقلاب با صراط ایشان آشنایی داشتند این اقدام بیگانگان را دور از واقعیت دانستند که نیازی به توضیح ندانستند.
لاریجانی خاطرنشان کرد: کسانی که این اقدام قلابی را انجام دادند، قصد داشتند شوکی به افکار عمومی وارد کنند که قبح ارتباط با آمریکا ریخته شود و اینگونه تلقی شود که این ارتباط از گذشته و حتی در سختترین شرایط با آمریکا بوده است. گرچه این مکر به فضاحتی رسانهای و سیاسی برای آنها بدل شد اما نشان میدهد که آنها تا چهاندازه نیازمند شرایطی هستند که ایران را دچار ساده انگاری دیپلماتیک کنند و اینجاست که قدر و منزلت توصیههای اخیر رهبر معظم انقلاب در داشتن روحیه انقلابی مشخص میشود که دقیقاً موضعی سنجیده و قاطع باید نسبت به این اقدامات مکارانه داشته باشیم».
حمید انصاری: بیبیسی از طریق کسی سندسازی کرده که «رابط دربار» بوده است
قائم مقام موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) درخصوص چرایی این نکته که بیبیسی بدون ارائه مستندات حقیقی و فقط با استناد به برخی چهرهها چنین شبههای را مطرح کرده است، گفت: یکی از افرادی که بیبیسی در این سندسازی به آن اشاره کرده روابطی را با دربار داشته و آنها از این طریق خواستهاند چهره انقلاب را از طریق کسی مخدوش کنند که هیچ ارتباطی با آن شخص و آن جریان نداشته است؛ بنابراین کسی که کمترین آگاهی نسبت به سابقه انقلاب داشته باشد، این مساله را متوجه خواهد شد.
وی یادآور شد: امروز مهمترین مسئله آمریکا این است که کشوری که در گذشته به تعبیر رهبر انقلاب جزئی از قلمرو آنها و جزیره ثبات غربیها بوده است، به آمریکا و انگلیس «نه» گفته است و این نه گفتن ملت ایران برای آنها سنگین است.
انصاری تأکید کرد: بنده صددرصد تمام موضوعاتی که بیبیسی در این زمینه مطرح کرده را سندسازی میدانم و تکذیب میکنم هرچند این آخرین بار نیز نخواهد بود چراکه از این قبیل افتضاحات قبلاً هم مرتکب شدهاند.
وی بر همین اساس خاطرنشان کرد: آنها به تعبیر خودشان سندی منتشر کردند که حدود 8 مورد اشتباه فاحش و دروغین در آن سند بود طوری که کسانی که در آن وقایع بودند و بیبیسی انتظار داشت که آنها سندهایش را تأئید کنند، دست به تکذیب زدند و مشخص است که این اقدام برای کمرنگ کردن بُعد حضور مردم در دفاع از انقلاب بوده است.
جعل و دغل در اسناد انگلیس و آمریکا به روایت عبدالله شهبازی
شهبازی نویسنده، مورخ و پژوهشگر در یادداشتی نوشت، بخش مورد تأکید من ادعای «تماس سرّی» امام خمینی با دولت کندی است یعنی سندی که مدعی است 10 روز قبل از سفر 17 نوامبر 1963/ 25 آبان 1342 لئونید برژنف رهبر شوروی به ایران، یعنی در 15 آبان 1342، امام خمینی از طریق فردی بنام حاج میرزا خلیل کمرهای پیامی شفاهی برای سفارت آمریکا در تهران ارسال کرده با این مضمون:
«خمینی توضیح داد که او با منافع آمریکا در ایران مخالفتی ندارد. بر عکس، او اعتقاد داشت که حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در برابر شوروی و احتمالاً نفوذ بریتانیا ضرورت دارد.» و «او همچنین اعتقادش را درباره همکاری نزدیک اسلام و سایر ادیان جهان به ویژه مسیحیت توضیح داد.»
آنچه بی. بی. سی. فارسی به عنوان سند اظهارات میرزا خلیل کمرهای درج کرده سند از طبقهبندی شده سیا در سال 2005 نیست و فاقد شماره و مهر «طبقهبندی شده» و «از طبقهبندی خارج شده» اسناد رسمی است. استناد بی. بی. سی. فارسی به نسخه دیگری از همان سند است در کتابخانه جیمی کارتر که در دسامبر 2008 به صورت دیجیتال منتشر شده است.
این «سند» نیز گزارش سیا درباره ملاقات با میرزا خلیل کمرهای نیست بلکه پاراگرافی است از بولتن تحلیلی 81 صفحهای سیا، مورخ مارس 1980، که در آن مشخصات اصل گزارش سفارت آمریکا در تهران دیده نمیشود. بولتن 81 صفحهای مارس 1980 سیا، مانند همین گزارش 12 خرداد 95 بی. بی. سی. فارسی، تحلیلی است درباره تاریخچه تعارض علما با رژیم شاه و علل وقوع انقلاب ایران.
روشن است که بی. بی. سی. فارسی باید اصل گزارش سیا را پیدا میکرد و با ارجاع به شماره و مشخصات آن را انتشار میداد. و واضح است که دستخطی از امام خمینی خطاب به کندی وجود ندارد و آن ادعای بزرگ و جنجالی فقط مبتنی بر همین بولتن است و نه حتی بر اصل گزارش سیا درباره دیدار کمرهای با مقامات سفارت آمریکا.
سید عطاالله مهاجرانی: هیچگونه نشانی از اسناد کلاسه شده سازمان سیا وجود ندارد
وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات نوشت: «نمیتوان این برنامه را به عنوان یک برنامه معمول تلقی کرد. گزارشی که خوانده شد، افرادی که در برنامه شرکت کردند، زمانی که برنامه منتشر شد، یعنی درست در آستانه بزرگداشت رحلت امام خمینی، تمامی نشان از یک برنامه محاسبه شده داشت. زمانی مناسب برای اعلام کشف بزرگ بیبیسی».
وی درادامه مینویسد: «یکم: در گزارش بیبیسی سندی منتشر نشده است. متن انگلیسی که درج شده است. هیچگونه نشانی از اسناد کلاسه شده سازمان سیا را ندارد. گویی متن از یک نشریه یا روزنامه کپی – پیوست شده است. در گزارش هم اشاره شده است که این پاراگراف از طریق نسخه دیجیتالی کتابخانه جیمی کارتر به دست آمده است. این سند هم در گزارش نیامده است.
دوم: سند میگوید، حاج میرزا خلیل کمرهای پیام آیتالله خمینی را به سفارت آمریکا رسانده است. به فرض درستی روایت سیا، این پیام اگر مکتوب بود، حتماً نشانی از آن در دست بود و در طول این سالها حتماً سازمان سیا به طریقی این سند را افشا میکرد. اینکه تا به حال چنین سندی افشا نشده است، دلیل روشنی است که امام خمینی به شکل مکتوب پیامی نفرستاده است.
سوم: در گزارش بیبیسی، که مدعی است برای نخستین بار این سند و یا آن پاراگراف مهم را منتشر میکند بیدقتیهای قابل تاملی دیده میشود. میتوان به روشنی تفاوت متن انگلیسی و برداشت آزاد بیبیسی فارسی را از یکدیگر تفکیک کرد.
چهارم، آیا میتوان به درستی سند مکشوفه اعتماد کرد؟ آیا در نیمه آبانماه 1342 امام خمینی چنین پیامی را برای جان کندی از طریق آیتالله کمرهای ارسال کردهاند؟ آیا پیام همانگونه که ایشان بیان کردهاند به سفارت آمریکا انتقال یافته است؟ آیا حاج میرزا خلیل کمرهای که دوست سالیان سال امام خمینی و رفیق شفیق درس و بحث فلسفه و خارج فقه ایشان بودهاند، از پیش خود پیامی را به سفارت آمریکا منتقل نکردهاند تا موجب حفظ جان امام خمینی در آن روزگار سخت سال 1342، یعنی پس از نهضت پانزده خرداد 1342 شوند؟ آیا مترجم سفارت پیام را به درستی گرفته و ترجمه کرده است، یا دقت آنها هم در همین حدود دقت بیبیسی فارسی امروزه بوده است؟ در یک کلام، آیا پیام به سفارت آمریکا در فرض صحت ابتکاری از سوی حاج میرزا خلیل کمرهای برای حفظ جان آیتالله خمینی نبوده است؟
مهدی فضائلی: پشتیبانی آمریکا از جریان سازشکار داخلی برای ایجاد تشکیک در مکتب امام(ره)
کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به اهمیت بُعد استکبارستیزی و نفی سلطه در مکتب امام(ره) گفت: سندسازی اخیر بیبیسی پشتیبانی از جریانی است که دنبال تعامل با آمریکا است.
پاسخ ابراهیم یزدی به ادعای بیبیسی فارسی
وزیر امورخارجه دولت موقت نوشت: این سخن نادرستی است. اولاً آقای خمینی پیام شخصی برای کارتر نفرستاد بلکه این کارتر بود که پیام فرستاد و آقای خمینی به پیام او جواب داد. ثانیاً مبادله این پیامها برای اولین بار توسط «گاری سیک»، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولت کارتر در کتابش همه چیز سقوط می کند افشا شد. آنچه در گزارش خبری بی بی سی آمده است خلاصه ناقصی از پنجمین و آخرین پیام مبادله شده است.در این خبر به نقل از آقای خمینی آمده است که:«… ما با آمریکاییها هیچ دشمنی خاصی نداریم….». در حالی که در متن اصلی پیام آمده است:« ما با مردم آمریکا هیچ دشمنی خاصی نداریم….»
یزدی همچنین تصریح کرد: «در آخرین هفتههای قبل از پیروزی انقلاب،رهبران انقلاب، نه از دو کانال،که در گزارش خبری آمده است، بلکه از سه طریق با مقامات آمریکا مذاکره میکرده اند، در ایران از جانب شورای انقلاب آقایان مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله موسوی اردبیلی با سولیوان و استمپل، کارمند سفارت؛ آقای دکتر بهشتی مستقیماً با سولیوان در تهران و سوم از طریق زیمرمن در پاریس با آقای خمینی»
حسین شیخالاسلام: تحریف شخصیت امام (ره) از سوی بیبیسی برای نفوذ آمریکا به ایران
کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به سندسازی اخیر بیبیسی علیه شخصیت امام (ره) گفت: آمریکاییها به دنبال ایجاد راه و منفذی برای ورود دوباره به ایران هستند.
تکذیب فرزند آیتالله کمرهای
حجتالاسلام والمسلمین ناصرالدین کمرهای فرزند «مرحوم آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای» هم طی بیانیهای اخبار منتشر شده درخصوص مراجعه پدرش به سفارت آمریکا و انتقال پیام امام(ره) را تکذیب کرد و نوشت: «اولاً اصل این نامه از طرف بیت حضرت امام تکذیب شد و وجود آن را ساخته و پرداخته آن شبکه خبری دانستند. ثانیاً خانواده مرحوم آیت الله کمرهای ادّعای شبکه بیبیسی را در روزنامه اطلاعات مورخه 17/3/95 تکذیب نمودهاند.
ثالثاً حضرت امام خمینی و حضرت آیتالله کمرهای سال های متمادی که به قبل از سال 1342 مربوط است در محضر حضرت آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در اراک و قم مشغول به تحصیل و تدریس بوده و سالها همدرس و هم مباحثه بودهاند و سابقه دیرین در آشنایی دارند.
قابل ذکر است در یک مورد حدود 8 سال مسائل فلسفی کتاب اسفار ملاصدرا و کتاب فقه جواهر مورد مباحثه این 2 عالم بزرگوار بوده است.
لازم به یادآوری است نه این جانب که از نزدیک در جریان تمامی مراودات و مکاتبات مرحوم والد بودم و نه هیچکدام از اعضای خانواده هرگز به خاطر نداریم که ایشان به سفارت آمریکا مراجعه کرده باشد که این خود تهمتی عجیب و بدون سند است.
سعید حجاریان: شیخ خلیل کمرهای ملاقات با امام در حصر را نداشته است
تئوریسین اصلاحات هم گفت: نکته مهم در این میان آن است که اساسا شیخ خلیل کمرهای در طول حصر امام امکان ملاقات با ایشان را نداشته است. در دوران حضور امام در منزل آقای روغنی در قیطریه همسر امام لیستی ٢٠ نفره را به سیف عصار، مسوول پرونده امام در ساواک میدهد تا این افراد برای ملاقات بتوانند به محل اقامت امام بیایند اما از این لیست ٢٠ نفره فقط چند نفر از نزدیکان امام همچون مرحوم آیتالله پسندیده و آیتالله اشراقی امکان حضور پیدا میکنند و لذا اصلا آقای کمرهای ملاقاتی با امام نداشته است که بخواهد پیغامی از طرف ایشان ببرد.
حجاریان یادآور شد: شاه همانگونه که در قضیه دکتر امینی نیز نمایان بود، نسبت به جناح دموکرات امریکا و دولت کندی حساسیت داشت و این امر دلیل دیگری بر عدم امکان ارسال چنین پیغامی به کندی از طرف امام محسوب میشود.
وی گفت: خبرنگار بی بی سی فارسی که این گزارش را منتشر کرده، نماینده سابق این شبکه در تلآویو بود که گرایش شدیدی به صهیونیستها دارد؛ اتفاقا به همین دلیل او را از این سمت عزل کرده و به نمایندگی در امریکا فرستادند و اکنون به قول خودش به دنبال اسناد رفته است؛ در حالی که حتی یک سند هم در مورد رابطه امام با کندی منتشر نکرده است، او اگر راست میگوید این سند را منتشر کند.
حجاریان تصریح کرد: کندی مدتی پس از حصر امام ترور شد و لذا حتی اگر مرحوم کمرهای از قول خودش هم حرفی به امریکاییها زده باشد اثری نداشته است، چرا که کندی مرده بود».
5 تناقض سندسازی بیبیسی علیه معمار انقلاب به روایت سید حمید روحانی
رئیس بنیاد تاریخپژوهی ایران آنها ادعایی کردند، اما حتی سندی ارائه ندادهاند، ولی در همان ادعایی که به نام سند بازگو کردهاند تناقضات بسیاری وجود دارد؛ در آنجا آمده است، امام در خطبهای شدیداللحن که به دستگیری ایشان منجر شد، دین و ایمان شاه را زیر سؤال برد، ولی علیه حامی اصلی او آمریکا حرفی نزد و در ادامه میگوید در نیمه آبان سال 1342 امام بیسروصدا به دولت جاناف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوء تعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند؛ حالا سؤال این است که امام از کدام حملات لفظی عذرخواهی میکند و درخواست دارد که سوءتعبیر نشود؟ آنها که ادعا کردند امام علیه حامی اصلی شاه یعنی آمریکا حرفی نزده است.
تناقض دوم در مورد این ادعا این است که میگوید خمینی توضیح داد که با منافع آمریکا در ایران مخالفتی ندارد، بلکه اعتقاد دارد حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در مقابل شوروی و احتمالاً نفوذ بریتانیا ضرورت دارد، اینکه بهصورت احتمالی بحث بریتانیا را مطرح میکند درواقع خواسته که امام را وابسته به آمریکا نشان دهد و بگوید اینگونه نبوده که ایشان کلا با جهان غرب در ارتباط باشد، بلکه فقط با آمریکا بوده است.
امام در سخنرانی خود میگوید «رئیسجمهور آمریکا بداند که منفورترین مردم دنیا نزد ملت ایران است، بنابراین اگر وجود آمریکا را در مقابل شوروی لازم میداند، این فریاد که آمریکا را منفورترین افراد در نزد ملت ایران معرفی میکند، تناقض دارد.
سومین تناقض این است که آنها ادعا میکنند که امام دستکم دو بار با رؤسای جمهور آمریکا ارتباط برقرار کرده است. معنای تماس مستقیم روشن است، اما در ادامه میگوید این ارتباط اولین بار توسط میرزا خلیل کمرهای صورت گرفته و بار دوم نیز توسط ابراهیم یزدی بوده است؛ بنابراین مستقیم نبوده است و بالاخره نتوانستهاند، این دروغ را درست بپرورانند که آیا امام مستقیم با مقامات آمریکایی ارتباط گرفته یا با واسطه بوده است.
بعد جملهای میآورد که به قول ما حوزویها دفع دخل مقدر و جواب از سؤال مقدر است. آنها میگویند خمینی دور از چشم ساواک با سفارت آمریکا در ارتباط بوده است تا اگر سؤالی پیش آمد که اگر امام با آمریکا ارتباط داشته، پس چرا در گزارش ساواک چنین چیزی ذکر نشده است، اما سندساز بیبیسی در اینجا یادش نبوده که میرزا خلیل کمرهای خودش با حکومت و دربار شاه ارتباط داشته است.
زمانی که امام نهضت را آغاز کرد، میرزا خلیل کمرهای با امام مخالفت کرد و حتی در بهمنماه 41 در پی اجرای تقسیم ارضی وبه قول شاه اصلاحات ارضی در نامهای به شاه این مسئله را به او تبریک گفت و در روزنامههای آن زمان نیز منعکس شد؛ در بیوگرافی میرزا خلیل کمرهای نیز این نکته ذکر شده است که این فرد با دربار ارتباط داشته است و از این نظر نمیتواند این شگرد را بهکار ببرد که این مسئله به دور از چشم ساواک بوده است. ثانیاً میرزا خلیل کمرهای در مقابل امام قرار داشت و امام با او مخالف بود، پس چطور در میان اینهمه فرد، امام او را برای ارتباط با سفارت آمریکا انتخاب کرده است؟!
چهارمین تناقض در این ادعا این است که اگر در سال 42 به قول جاعل این سند، امام کسی را به سفارت آمریکا فرستاده و خواستار این شده که از سخنرانی ایشان سوءتعبیر نشود، پس چرا در سال 43 که آن حمله حماسی علیه آمریکا از سوی امام صورت میگیرد واسطهای به سفارت آمریکا نمیفرستد؟
پنجمین مسئله متناقض این است که آیا این ارتباط امام با آمریکا به ادعای بیبیسی فقط در سال 42 بوده و دیگر تا سال 57 مورد استفاده قرار نگرفته است؟
باید پرسید چرا درحالیکه وقتی کسی چنین روشی دارد و با مقامات خارجی از طریق سفارتخانهها ارتباط میگیرد، باید دائماً این ارتباط ادامه یابد و برای مقامات آمریکایی موضع خود را توضیح بدهد تا مواضع او باعث سوءتعبیر و سوءتفاهم نشود. بنابراین اگر امام با آمریکا ارتباط داشت در سالهای غیر از 42 نیز باید، این اتفاق افتاده باشد جاعلین سند سازمان سیا و بیبیسی برای سالهای دیگر نیز باید چارهای بیندیشند و سند جعل کنند.
*آیتالله بطحائی: نفوذ اندیشههای امام به کاخ سفید دلیل سندسازی بیبی سی است
نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری در این باره گفت: پرسیدم روباه تخم میگذارد یا بچه. گفتند هر چه درباره روباه بگویید کم گفتهاید. بنابراین مغز الکلیها منش رفتاریشان همین است. چراکه ثباتی در بیان و فهم ندارند. اگر امام (ره) از طرف شما بوده پس چرا با امام، اندیشه امام و انقلاب مبارزه میکنید. 30 سال است که میخواهید از هر دری وارد ایران شوید و حالا که زر و زور و تزویرتان به بنبست رسیده چنین ادعای مسخرهای را مطرح میکنید. چرا علیه امام دروغپراکنی نکنند؟ دیروز امام بود و شعار مرگ بر شاه تا در کاخ شاه رفته بود و امروز هر چند امام نیست اما اندیشههای امام چون نبضی در پیکره جهان احساس میشود و شعار مرگ بر آمریکا تا درب کاخ سیاه (کاخ سفید) رفته است. بنابراین این حرفهای ناگاهانه و کودکانه طبیعی است چرا که هر چه روی میز و زیر میز داشتند را برای ساقط کردن نظام انقلاب و اندیشههای امام به کار گرفتند و امروز علیه شخصیت مقدس (امام) ادعای دروغین مطرح میکنند. مقدسی که از همه چیز دنیا دل کند. اگر قرار بود امام با آمریکا مشکلی نداشته باشد که با شاه معامله میکرد. امام حتی زمانی که احساس کرد احتمال دارد استکبار برای عوامفریبی از وی تعریف کند فرمود اگر روزی آمریکا از کسی تعریف کرد باید در رفتار و کردار خود تأمل کند. بنابراین از مکتب الکلیسم و مغزالکلیها انتظاری بیش از این نیست. امروز به حول و قوه الهی انقلاب بزرگ شده و قد کشیده است.
*آمریکا به دنبال مستعمره کردن ایران است
من شما را مجدد حواله میدهم به آیه شریفه 120 سوره مبارکه بقره؛ تا زمانی که ما از استقلال خود کوتاه نیاییم آنها از ما راضی نمیشوند آمریکا به دنبال مستعمره کردن ایران است؛ خط قرمز جمهوری اسلامی ایران مشخص است. حتی یک قدم حتی یک وجب نباید به سمت آمریکاییها مایل شویم. اعتمادی در استکبار نیست.
رضا سراج: پروژه مشترک رسانه بهاییان و جریان نفاق برای تحریف و تشکیک در افکار امام (ره)
کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به پروژه تخریب و تحریف اندیشه های امام(ره) گفت: تشکیک در اندیشههای امام خط مشترک بیبیسی و جریان نفاق داخلی است تا با هدف قرار دادن انقلابیگری و استکبارستیزی راه را برای هضم ایران در نظام سلطه فراهم کنند.
سید محمد مرندی : دروغ بیبیسی در راستای هموار کردن برجام 2 و 3 است/ تلاش برای القای بیفایده بودن مقاومت
کارشناس مسائل سیاسی و دانشیار دانشگاه تهران با بیان اینکه دروغ بیبیسی در راستای هموار کردن برجام 2 و 3 است، گفت: رسانههای غربی میخواهند به افراد سادهلوح القا کنند امام(ره) هم که نماد مبارزه با استکبار بوده مقاومت در برابر زیادهخواهی آمریکا را بیمعنا دانسته است.
عبدالله گنجی: هدف از تحریف اندیشه امام(ره) هجو استمرار روح اسلام انقلابی است
کارشناس مسائل سیاسی مدیر مسئول روزنامه جوان گفت: تحریف امام(ره) از سوی بی بی سی برای هجو استمرار روح اسلام انقلابی است چرا که اصلیترین شاخصه فکری امام استکبارستیزی است و حال آنان برای هجو این موضوع تلاش میکنند.
مهدی محمدی: بیبیسی در راستای توجیه ادامه مذاکره با آمریکا سندسازی کرد
کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه یک جریان سیاسی در داخل کشور به شدت نیازمند توجیه سیاست خود درباره نزدیکی با آمریکا است گفت: بیبیسی با سندسازی علیه امام(ره) قصد کمک به این جریان سیاسی را دارد.
داریوش سجادی: دروغپردازی BBC داد همه را درآورد جز «هاشمی»
من حیث المجموع غیظ درمانی BBC از طریق ملوث نشان
دادن مرحوم امام به سازش کاری مخفیانه با آمریکا همان طور که انتظار می رفت
مواجه با اعتراضات گسترده ای نزد ایرانیان شد.
اما نکته واجد اهمیت در معرکه گردانی نوین BBC آن است که «بجز یک نفر» از
صدر تا ذیل پایوران و بلند مرتبگان نظام از رهبری تا روسای قوای سه گانه و
نمایندگان مجلس و وزرای مربوطه و اصحاب سیاست بصورت منطقی و بموقع و قابل
انتظار نسبت به شامورتی بازی اخیر BBC واکنش نشان داده و به اقتضا و اکتفا
آن رسانه و آن ادعا را رسوا کردند اما در این میان یک نفر و برخلاف انتظار
«مرد خاموش» این میدان بود!
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و فردی که سالها فخر قرابت
و دُردانگی خود نزد امام را به زمین و زمان فروخته و خود را نزدیک ترین
فرد به امام و دلبسته ترین فرد به ایشان معرفی کرده و می کند برخلاف انتظار
(!) مشاهده شد نفیاً یا اثباتاً کمترین واکنش یا میلی نسبت به واریته و
دواعی شاذ BBC علیه امام، از خود نشان نداد. سکوتی که کاملا قابل فهم و
قابل توقع است!
در واقع سندسازی BBC را به اعتبار آن که آقای هاشمی خیلی جلوتر از BBC
ادعای آمریکا دوستی امام و تمایل امام به مذاکره و بهبود رابطه با آمریکا
را بنقل از خود(!) خاطره سازی کرده بود(!) اینک و بنا بر چنین مشابهت و
قرابتی بین سند BBC و دواعی هاشمی ، باید و می توان سکوت هاشمی را در همین
چارچوب معنادار و موجه دانست.
به عبارت دیگر سکوت هاشمی نسبت به ادعای BBC را می توان در چارچوب امداد
رسانی انگلستان به جناح پراگماتیسم های وطنی و «استوانه شاخص» ایشان در
داخل نظام گذاشت تا از این طریق ضمن آب بستن به مواضع سازش ناپذیر «امام»
موضع هاشمی و مقربین به مرام هاشمی رفسنجانی دال بر ضرورت بهبود مناسبات با
آمریکا را با این مضمون شیطنت آمیز دوپینگ و تقویت کنند که: «امام هم که
معلوم شد از ابتدا و در خفا اهل بخیه بودند»! و بالتبع مشخص شد که رویکرد
هاشمی نیز برخلاف انقلابیون تنها رویکرد خیراندیشانه و هوشمندانه و واقع
بینانه می باشد!
دوپینگی که حداقل اش آن است تا با شل کردن و تشکیک در مواضع آمریکا ستیزانه
امام و شکستن اسطوره سازش ناپذیری خمینی، هاشمی و سربازان ملتزم الرکاب
هاشمی را از فرصت و موقعیت بهتری برای تثبیت مواضع سازشکارانه خود با
آمریکا برخوردار کنند.
انتهای پیام/