مسئولان زمینهی پیشرفت معلولان را فراهم کنند
به گزارش شیرازه به نقل از نبض نی ریز
؛ در این گزارش سراغ روشن دل نخبه نی ریزی رفتیم که اکثر مردم این منطقه
اورا می شناسند و همه از پشتکار و تلاش و هوش سرشار او سخن میگویند.
روحالله طهماسبی نابینایی که پشت ناامیدی را شکست او اهل شهر آباده طشک، حالا 29 ساله، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، مدرس دانشگاه، مشاور حقوقی و وکیل پایه یک دادگستری است.
داستان زندگی او را از زبان خودش برای مخاطبان بازگو میکنیم:
در خانوادهای نسبتاً شلوغ در شهر آباده طشک از توابع نی ریز به دنیا آمدم، چهار برادر و سه خواهر داشتم و ششمین فرزند خانواده بودم. پدرم کشاورز بود و مادرم خانهدار.
سالهای اول
کودکی را مثل بقیهی هم سن و سالان خودم به بازیهای کودکانه مشغول بودم تا
اینکه سرنوشت آن روی خودش را به من نشان داد. 5-6 ساله بودم که در اثر
چند حادثهی غیر مترقبه بینایی هر دو چشمم را از دست دادم. پدر و مادرم به
هر دری زدند تا بلکه چشم من درمان شود، ولی فایدهای نداشت و انگار باید تا
پایان عمر از دیدن زیباییهای دنیا محروم میشدم.
در
آن زمان هنوز دنیای اطرافم را به خوبی نمیشناختم و درواقع به نوعی هنوز
در دنیای کودکی خود به سر میبردم. تصور اینکه چگونه باید یک عمر با این
مسأله کنار بیایم در ذهنم نقش نمیبست؛ اما یکی دو سال که از وقوع این
حوادث سپری شد و درمانهای پزشکی نیز افاقه نکرد، آن هم در سنی که میبایست
دوران تحصیل خود را آغاز میکردم، درک این موضوع که شاید من دیگر به خاطر
مشکلم نتوانم همانند سایر دوستان و هم سن و سالانم درس بخوانم، به شدت
آزارم میداد.
او میگوید: خیلی از این مسأله ناراحت بودم تا اینکه پدرم به صورت اتفاقی با مردی دورهگرد که اجناسی را از شهر برای فروش به روستا میآورد آشنا شد و وقتی موضوع نابینایی بنده را با وی در میان گذاشته بود، آن فرد به پدرم خبر داده بود که شنیدهام در شهر شیراز آموزشگاهی مخصوص افراد نابینا وجود دارد که در آنجا همانند افراد بینا درس خوانده و تحصیل مینمایند.
وقتی
پدرم به منزل آمد و این خبر را به من و خانوادهام داد، ما از خوشحالی در
پوست خود نمیگنجیدیم. همان زمان بود که برق شادی و امید به ادامهی زندگی
پر فراز و نشیبی که انتظارم را میکشید در دلم زنده شد و پدرم در صدد برآمد
تا این موضوع و صحت و سقم آن را از طریق بهزیستی نیریز پیگیری نماید.
پس از اینکه پدرم این موضوع را با مسئولان وقت آن زمان بهزیستی در میان گذاشت، آنها صحت آن را تأیید کرده و ما را به آموزشگاه شوریده شیرازی معرفی نمودند، ورود من به آموزشگاه نابینایان، در واقع اولین نقطهی عطف زندگیام به شمار میآمد. همین بود که توانستم دوران بحرانی کودکی را با امید به آینده در گرو تحصیل و توکل به خدا سپری کنم.
تحصیل در آموزشگاه شوریده شیرازی و دوری از خانواده در کودکی
او در مورد آموزشگاه شوریدهی شیرازی میگوید: مجتمع شوریده شیرازی در واقع یکی از اولین آموزشگاههای مخصوص نابینایان و کمبینایان است که در سال ١٣٤٩ راهاندازی شده است. این آموزشگاه کاملاً دولتی بوده، اما گاهی از کمکهای مردمی افراد خیرخواه و سایر سازمانهای خصوصی نیز در جهت رفع نیازهای مالی خود برای بهبود کیفیت امکانات آموزشی به نابینایان بهره میگیرد.
تحصیل و اقامت در این مرکز برای افراد نابینا و کمبینا کاملاً رایگان است و همهی هزینههای اقامت، تحصیل، تغذیه و آموزشی آن توسط دولت و سایر نهادهای حمایتی نظیر مراکز بهزیستی تأمین میگردد. افراد نابینا به وسیلهی خط بریل و همچنین کتابهای صوتی که بر روی لوحهای فشرده برای آنها آماده میشود، تا مقطع سوم راهنمایی را در این مرکز سپری میکنند و مقطع دبیرستان را در سایر مدارس عادی درون شهر در قالب نظام تلفیقی و آن هم به وسیلهی یک معلم رابط که آشنا به خط نابینایی یا همان بریل میباشد، تحصیل مینمایند. پس از اخذ مدرک دیپلم یا گذراندن مقطع پیشدانشگاهی، دانشآموزان نابینا کاملاً از مرکز نابینایان شوریده جدا شده و به صورت مستقل و یکسان با افراد عادی مقاطع عالی تحصیلی خود را در مراکز مختلف دانشگاهی کشور در دورهی لیسانس یا فوق لیسانس و دکتری ادامه میدهند.
طهماسبی
در مورد مشکلات تحصیلش در این مرکز آموزشی میگوید: اولین مشکل عمدهای که
من پس از ورود به آموزشگاه نابینایان آن هم در سن ٧ سالگی برایم به وجود
آمد، دوری از کانون گرم و پر مهر و محبت خانواده بود؛ چرا که به خاطر تحصیل
آن هم در شهری غریب مجبور بودم از همان ابتدای دوران کودکی که بیشترین
وابستگی عاطفیام به خانواده بود، کانون گرم خانواده را به خاطر تحصیل ترک
کرده و به جایی بروم که همهی افراد حاضر در آنجا که عموماً از فرهنگها و
قومیتهای مختلف و غریب بودند و باید در کنارشان زندگی میکردم.
تصور کنید کودکی که هنوز با پیچ و خمهای ریز و درشت زندگی آشنا نیست، در انجام بسیاری از امور شخصی زندگی خود وابسته به خانواده است، از لحاظ عاطفی نیز وابستگیهای شدیدی به خانواده دارد و از همهی اینها مهمتر با مشکلی به نام نابینایی نیز دست و پنجه نرم میکند، چگونه میتواند با همهی این مشکلات کنار بیاید. اما خوشبختانه از آنجا که افراد نابینا عموماً دارای روحیهای بالا و عزمی استوار و قوی میباشند، پس از مدتی کوتاه با مشکلات ناشی از دور بودن از خانواده کنار آمدم، اما همچنان مشکلات جدیدی از جمله کمبود امکانات آموزشی و وسایل کمک آموزشی، آماده نشدن به موقع کتابهای درسی ما به صورت بریل یا گویا و غیره بر سر راه ما قرار میگرفت که برخی از این مشکلات به وسیلهی خود مرکز آموزشی شوریده شیرازی و برخی نیز از طریق امکاناتی که از تهران برای ما ارسال میشد و برخی دیگر نیز توسط سازمانهای حمایتی نظیر ادارهی بهزیستی برای ما مرتفع میگردید.
قبولی و تحصیل در دانشگاه تا کارشناسی ارشد
تا پایان دورهی پیشدانشگاهی در این آموزشگاه بودم و پس از آن با رتبه ممتاز در دانشگاه روزانه تربیت معلم سبزوار در رشتهی فقه و مبانی حقوق اسلامی پذیرفته شدم، اما از آنجا که هم محل این دانشگاه تا محل زندگیام بسیار دور بود و هم اینکه علاقهی بیشتری به تحصیل در رشتهی تخصصی حقوق داشتم، از تحصیل در دانشگاه مذکور انصراف داده و تحصیل خود را در دانشگاه آزاد نیریز در رشتهی تخصصی حقوق دنبال نمودم که خوشبختانه توانستم با رتبهی ممتاز و معدل نسبتاً عالی در طی شش ترم به عنوان اولین دانشجو در میان هم دورهایهای خود که حدود سیصد نفر دانشجو و آن هم همگی بینا بودند، تحصیلات خود را در مقطع لیسانس به اتمام برسانم و بلافاصله کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه علوم و تحقیقات فارس در رشتهی حقوق خصوصی پی گرفته و در پایان سال ٩١ از پایان نامه خود با نمرهی نسبتاً عالی دفاع کنم و موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد شوم، بعد از آن بلافاصله همزمان با کار تدریس در دانشگاه، در آزمون وکالت دادگستری و همچنین مشاورهی حقوقی قوه قضاییه شرکت نموده و در هر دو قبول شدم.
هماکنون نیز در بخش آباده طشک مشغول به کار وکالت دادگستری و مشاوره حقوقی میباشم.
همیشه امیدوارانه به اهدافم فکر میکردم/ نابینایان، افراد با استعداد و توانمندی هستند
او میگوید: در تمام دوران تحصیل معمولاً فردی کوشا و عاشق درس و مطالعه بودم و تقریباً در تمامی سالها اعم از مقاطع ابتدایی، راهنمایی، حتی دبیرستان و لیسانس و فوق لیسانس نیز که در کنار افراد عادی و در یک کلاس با آنها بدون هیچگونه امتیاز خاصی تحصیل مینمودم، همواره جزو دانشآموزان و دانشجویان ممتاز و آن هم با معدل درسی عالی بودم و همیشه از مطالعه و تحصیل بیشتر از هر چیز دیگری لذت میبردم و تمام تلاش خود را انجام میدادم تا همیشه امیدوارانه به هدفی که برای آیندهی شغلی خود از نوجوانی ترسیم کرده بودم برسم.
وی در مورد تواناییهای
نابینایان معتقد است: اکثر نابینایان دارای هوشی سرشار و بالقوه هستند که
بروز و ظهور آن در زمینههای مختلف نمایان میگردد. افراد نابینای موفقی
داریم که در زمینههای علمی توانستهاند همپای سایر افراد عادی بلکه بسیار
جلوتر از آنها پلههای ترقی را در کسب مراتب و مدارج بالای علمی شغلهای
مهمی به دست آورند و یا در رشتههای مختلف هنری نظیر موسیقی، بافندگی،
هنرهای دستی و غیره مهارت کسب کنند. عدهای نیز توانستهاند در رشتههای
ورزشی مقامهای مختلف قهرمانی کشوری آسیایی و جهانی و المپیکی را به دست
آورند و عدهای نیز در رشتههای رایانهای نظیر کار با کامپیوتر و مسائل
جانبی آن مانند طراحی برنامهها و نرمافزارهای مختلف رایانهای مهارتهای
چشمگیری را به دست آوردهاند که اینها همگی نشاندهندهی منزوی و گوشهگیر
نبودن این افراد در جامعه میباشد.
در انجام بسیاری از کارهای شخصی زندگی به صورت مستقل عمل میکنم و قادر به آمادهسازی برخی غذاهای ساده نیز هستم.
ما
در طول چند دهه زندگی خود در این دنیا با پستی و بلندیهای زیادی روبرو
خواهیم شد که شاید درک بسیاری از آنها برای ما خارج از تصور باشد، اما
قطعاً بدترین پیشامدها و شکستها همیشه منتها علیه ناامیدیهای ما نخواهد
بود.
مطالعهی کتاب، تماشای فیلم و فوتبال از تفریحات من است.
او در مورد علاقهمندیها و تفریحات شخصی خود میگوید: پرداختن به شغل وکالت و مشاورهی حقوقی به عنوان حرفه، علاقهی اصلی من است. اما در کنار آن به تدریس در دانشگاه و مطالعهی کتابهای مختلف ادبی نظیر داستان، رمان، شعر و کتابهای مذهبی نیز علاقهی فراوانی دارم. همچنین به تماشای فیلم و سریالهای مختلف طنز و همینطور تماشای فوتبال و دنبال کردن خبرهای مختلف سیاسی، ورزشی و اجتماعی نیز به شدت علاقه داشته و گوش دادن به موسیقی و هنرهایی نظیر نویسندگی به همراه شرکت در محافل مختلف مذهبی نیز از جمله سایر سرگرمیهای روزمرهی بنده میباشد.
وقتی
از او میپرسیم چگونه با وجود نابینایی میتوانی فیلم ببینی یا فوتبال
تماشا کنی، اینگونه توضیح میدهد: یکی از خصوصیات خاص و منحصر به فرد
افراد نابینا، درک و حس تجسم قوی است که با توصیف سایر موقعیتهای مختلف و
ترسیم شکل اشیاء برایشان حاصل میشود. بنابراین هنگامی که ما در حال تماشای
فیلم یا گوش دادن به گزارش مسابقهای مثل فوتبال هستیم، در ابتدا اگر کسی
از دوستان یا اهالی خانواده در کنار ما باشد، از او میخواهیم تا صحنه را
دقیقتر برایمان شرح دهد و آن گاه با ذهن خود سعی مینماییم که دقیقاً تا
آنجا که برایمان مقدور باشد، آن صحنه را در ذهن خود دوباره بازسازی و تجسم
نماییم، اگر کسی نیز در کنارمان نباشد، خود سعی میکنیم تا با دقت و با
شنیدن صحبتهای بازیگران و صدای اشیاء نظیر شکسته شدن شیشه یا بسته شدن در و
یا صدای قدمهای بازیگران و غیره یا از نحوهی صحبتهای گزارشگر مسابقه و
هیجانات خاصی که به صدایش میدهد و همچنین بالا و پایین شدن صدای هیاهوی
تماشاگران در ذهن خود شبیهترین صحنه را به صحنهی در حال پخش تجسم کنیم.
این
روشندل و روشنفکر ادامه میدهد: از جمله موفقیتها و افتخارات کسب شدهی
غیر تحصیلی بنده نیز کسب بیش از دهها مدال و مقام قهرمانی استانی و کشوری
در رشتههای ورزشی نظیر شطرنج، گلبال و فوتبال نابینایان میباشد. یک بار
نیز در سال ١٣٨٨ به عنوان یکی از جوانان برتر شهرستان نیریز از سوی
فرماندار وقت انتخاب شدم. همچنین کسب رتبه های برتر علمی نیز از سایر
افتخارات کسب شدهی بنده تاکنون است.
میدانستم که نمیتوانم هر کسی را به همسری انتخاب کنم
روحا... طهماسبی در مورد نحوهی ازدواج خود میگوید: اولویت نخست من اتمام دوران تحصیل در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد بود و سپس پیدا نمودن شغلی آبرومند و نسبتاً تضمینی تا از لحاظ تأمین معیشت و رفع سایر نیازهای اقتصادی خود و خانوادهام در آینده دچار مشکل نشوم. پس از اینکه همهی این موارد محقق گردید، در خردادماه سال جاری همسر مورد نظرم را انتخاب و ازدواج کردم.
البته میدانستم که
به خاطر شرایط خاصی که دارم، شاید نتوانم هر کسی را انتخاب کنم و ناگزیر
میبایست به دنبال فردی باشم که تا حد زیادی دارای درک و منطق بالایی از
نظر فهم شرایط خاص من باشد و هم اینکه از روحیهای قوی، نترس و نسبتاً
محکمی برخوردار باشد تا تسلیم حرفها و نیش و کنایههای دیگران نشود. باید
در انتخابم به شدت دقت میکردم و اصلحترین گزینه را که بتواند با تمامی
این موارد سازگار باشد، انتخاب مینمودم؛ کسی که از نزدیک شاهد تواناییهای
مختلف من، چه در زمینهی شغلی و چه در زمینهی رفع مستقلانه امور زندگی
شخصیام باشد. به همین جهت فردی را که احساس میکردم شاید به تمامی این
خصوصیات تا حد زیادی نزدیک باشد، ابتدا به عنوان منشی دفتر وکالت خود
انتخاب نمودم و تقریباً پس از حدود یک سال کار در کنار یکدیگر (البته به
عنوان وکیل و منشی) هر دوی ما کاملاً با اخلاق و شرایط یکدیگر آشنا شدیم و
به این تشخیص رسیدیم که هماکنون توان تشکیل زندگی مشترک را برای یک عمر
حتی با وجود مشکل خاص من دارا هستیم.
در انجام بسیاری از امور زندگی مستقل هستم، استقلال مالی نیز دارم.
او در پاسخ به این سؤال که چقدر در زندگی مستقل هستید، میگوید: من تقریباً از همان سن کودکی (حدود هفت تا هشت سالگی) به خاطر اینکه دور از پدر و مادر و خانوادهام بزرگ شدم، تقریباً مجبور بودم تمامی امور شخصی خود را به تنهایی انجام دهم. میتوانم بگویم که تقریباً در انجام بسیاری از کارهای شخصی زندگی به صورت مستقل عمل میکنم و جز موارد محدودی که بیشتر مربوط به مسائلی نظیر رفت و آمد در محلهای شلوغ و ناآشنا و خیابانهای پر تردد و پیادهروهای ناهموار (که حتی افراد بینا نیز در عبور از آنها دچار مشکل میشوند) تقریباً همانگونه که گفتم به صورت مستقل عمل مینمایم و حتی قادر به آمادهسازی برخی غذاهای ساده و نه آنچنان پیچیده نیز هستم. شست و شوی ظروف و لباس و تمیز نمودن منزل نیز از سایر کارهای من است.
از
نظر مالی هم تقریباً به خاطر شغلی که دارم مستقل شدهام و تا آنجا که
بتوانم، سعی میکنم تمامی مخارج زندگی خود را از طریق شغلم که وکالت و
مشاوره حقوقی میباشد، تأمین کنم.
زندگی همیشه گرد یک مدار و محور نمیچرخد.
او خطاب به همهی جوانان میگوید: زندگی همیشه گرد یک مدار و محور نمیچرخد و ما در طول چند دهه زندگی خود در این دنیا با پستی و بلندیهای زیادی روبرو خواهیم شد که شاید درک بسیاری از آنها برای ما خارج از تصور باشد، اما قطعاً بدترین پیشامدها و شکستها همیشه منتها علیه ناامیدیهای ما نخواهد بود و بهترین پیروزیها و موفقیتها نیز منتها علیه خوشبختیهای ما نخواهد بود؛ بلکه این ایمان و توکل ما به هستیبخش بیهمتاست که همانگونه که قرآن کریم نیز فرموده، تنها آرامشبخش دلهای بیقرار ما خواهد بود. بنابراین قطعاً در هرکاری که در آن قصد فعالیت دارید، با توکل و امید به آیندهی آن فکر نموده و از برنامهریزی اصولی و ترسیم هدف برای آینده غافل نشوید. من نیز اگر خدا بخواهد میخواهم خود را برای شرکت و قبولی در آزمون دکتری رشتهی تخصصی خود در آیندهی بسیار نزدیک آماده نمایم.
مسئولان زمینهی پیشرفت معلولان را فراهم کنند
او در پایان میگوید: میخواهم از تمامی کسانی که در این مدت یار و همراهم بودند، از جمله خانواده و پدر و مادر عزیز و فداکارم، دوستان و مسئولان دلسوز و زحمتکش مجتمع شوریدهی شیرازی و همچنین تمامی مسئولین و دستاندرکاران محترم و کوشای سابق و حال سازمان بهزیستی شهرستان نیریز که واقعاً در تمامی این سالها از همان ابتدا از نظر در اختیار گذاشتن وسایل کمک آموزشی و هم تأمین هزینههای کمک تحصیلی بنده مخصوصاً در مراحل بالاتر و مقاطع عالی همواره یار و یاور بنده بودهاند، همچنین از همسر بسیار دلسوز، مهربان و فداکارم که با وجود مشکل خاص بنده همیشه در کنارم بوده و پا به پای من در انجام امورات منزل و حتی انجام کارهای مربوط به شغل وکالت و مشاوره حقوقیام به بنده یاری میرساند، تشکر و قدردانی نمایم. از همهی مسئولین نیز میخواهم همانگونه که تاکنون رفع مسائل و مشکلات خاص ما نابینایان و روشندلان جزو دغدغههای آنها بوده، از این به بعد نیز با تلاشی افزونتر و جدیتر به این رویه ادامه داده و تا آنجا که قوانین و مقررات آنها اجازه میدهد، سنگهای پیش روی افراد نابینا و سایر افراد معلول جامعه را بردارند و زمینهی پیشرفت هر چه بیشتر آنها را فراهم کنند.