شیرازه

برچسب ها
خسرو هم مخفیانه، خودرا از پنجره ی مینی بوس به داخل کشاند. اما شادمانی دوباره به سراغش آمد تا او را پیاده کند. «حسن مراد» با اعتراض به او گفت: نگاه کن برادر شادمانی، داری پارتی بازی می کنی، همدانیارو که پیاده کردی، یکی یکی دوباره دارن سوار می شن!
کد خبر: ۵۲۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۸

مادر شهید محمدرضا قاقازانی گفت: در را که می‌زدند، می‌گفتم بی‌شک نامه‌ علی است ولی بعد از یازده سال نشانه‌ای از او آوردند که اصلا انتظارش را نداشتم، پلاک و کفشش.
کد خبر: ۵۲۷۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۷

مصطفی دالایی فیلمبردار مستند مداحی «کربلا، کربلا، ما داریم می‌آئیم» در مراسم تجلیل از اکبر شریعت مداح حماسی خاطرات جالبی را از نحوه آشنایی‌اش با وی بیان کرد.
کد خبر: ۵۲۶۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۴

حدود 10، 15 روز یا شاید 20 روز بعد از عملیات والفجر مقدماتی بود که برادر محسن دستور تشکیل قرارگاه نصرت را دادند و مسئولیت قرارگاه را بر عهده من گذاشتند.
کد خبر: ۵۲۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۳

رئیس ستاد دفاع ششم نیروی زمینی سپاه پاسداران با بیان حاطراتی از سردار علی هاشمی گفت: عراقی‌ها برای بار چندم بمب شیمیایی انداختند و علی‌ گفت چه بوی قورمه‌سبزی می‌دهد و یاد عیالم می‌افتم که قورمه‌سبزی‌اش فوق‌العاده است.
کد خبر: ۵۲۵۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۳

۳۴ شهیدی که در کشاکش عملیات والفجر ۸ بر اثر بمباران هوایی هواپیماهای عراقی در کنار رودخانه بهمنشیر به فیض شهادت رسیده و آسمانی شدند، مسافران اتوبوس شهادت نام گرفتند.
کد خبر: ۵۲۵۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲

وقتی مرا دید گفت: احمد! اگر نگفته بودی چیزی نیست‌، پریده بودم بیرون. در واقع دستم به حلقه پرتاب رسیده بود که با شنیدن جمله تو منصرف شده و ادامه دادم لطف الهی هم شامل شد این سرمایه ملی را از دست ندادم و خودم اسیر نشدم...
کد خبر: ۵۲۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲

خمپاره آن ‌سوتر منفجر شد، خودم را پرت کردم زمین، تکه‌ای گوشت لخت افتاد روی دستم، خونی بود و دستم را داغ کرد.
کد خبر: ۵۲۵۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲

او یار حسین زمان، عاشق جبهه و جبهه‌ای‌ها بود و وقتی به خط مقدم می‌رسید گویی جان دوباره‌ای می‌یافت؛ شاد می‌شد و چهره‌اش آثار این نشاط را نمایان می‌ساخت.
کد خبر: ۵۲۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲

لودرها بی توجه به ناله و شیون اسرا مرتب روی آنها خاک می ریختند. شروع کردم به فریاد زدن. هرچه"الله اکبر" می گفتم کسی توجهی نمی کرد. انگار کسی صدایم را نمی شنید و فقط خودم صدای خودم را می شنیدم.
کد خبر: ۵۲۴۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۱

اردوگاه موصل۲حدود۱۷۰۰نفر از اسرا را در خود جای داده بود که اکثر آنان نیروهای سپاهی و بسیجی عملیات خیبر بودند.
کد خبر: ۵۲۴۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۱

یکی از افسرهای عراقی به نام جاسم محمودی سرپرست اردوگاه بود و به زبان های فاسی، ترکی، کردی و عربی مسلط بود. همه ی بچه ها از او متنفر بودند و اگر دست شان می رسید دخلش را می آوردند.
کد خبر: ۵۲۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۱

سعید جلیلی؛
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: هر وبلاگ و سایتی یک سنگر است که می‌تواند کنار یکدیگر قدرت بزرگی ایجاد کند و موفقیت‌های بزرگی را رقم بزند.
کد خبر: ۵۲۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸

خیلی جدی گفت حمید دیگر شهید شده؛ باید بماند. آن کسی، آن جوانی باید برگردد که زخمی شده و می‌تواند زنده بماند.
کد خبر: ۵۲۳۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸

محمود، که برای پرواز شکاری/بمب افکن فانتوم یا همان اف-۴ ئی گزینش شده بود، دوره آموزش رزمی این هواپیما را در کابین عقب با بهره گیری از استادانی چون مرحوم سرتیپ آزاده، رضا احمدی(سروان وقت) در سال ۱۳۵۵ گذراند.
کد خبر: ۵۲۳۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸

دل توی دلم نبود. دلهره و اشتیاق دیوانه ام کرده بود. یکی از بچه ها مسوؤل باز کردن معبر بود، با جدیت کار می کرد. زمان به کندی می گذشت. در همین هنگام، مسوؤل باز کردن معبر، ناگهان پایش به یک تله گیر کرد و مین منوری روشن شد. آه از نهادمان برآمد.
کد خبر: ۵۲۳۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۸

«سرودها متناسب با مناسبت های مختلف تولید و اجرا می شدند. مثلا در دهه فجر از آنجا که برنامه های ویژه ای تدارک دیده می شود جایگاه مهمی برای سرود در نظر می گرفتند. اغلب سرودها در این دهه به صورت نماهنگ و با مضمون اهداف انقلاب اجرا می شد.»
کد خبر: ۵۲۲۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷

واقعاً برایم سخت بود که دست هایم را بالا ببرم و تسلیم بشوم. اسیر شدن با تسلیم شدن کلی فرق داشت. اصلاً رفتن ما به جبهه، برای جنگیدن بر سر همین اعتقاد بود. اگر در آن لحظه به راحتی تسلیم می شدم، امروز با هزاران سوال بی پاسخ مواجه می شدم و نمی توانستم زندگی آرامی داشته باشم.
کد خبر: ۵۲۲۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷

پناه بر خدا! عجب غطلی کردم ها. دلم می خواست گلوله بیاید. بیا! این گلوله. حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ خدایا چه کار کنم. توی تپه گیر افتاده ام.
کد خبر: ۵۲۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷

سرگذشت توقف بعضی از آدم ها توی دنیا مایه عبرت است و خالق ما فرموده «فاعتبرو یا الوالباب...» . حتما با وجود این آدم‌ها در قیامت دیگر بهانه ای پذیرفته نیست. می‌شود در دنیا زندگی کرد و آلوده اش نشد. تمتع از دنیا با همه وسوسه‌هایش ترا فریب ندهد. امکان زندگی مرفه داشته باشی اما زهد پیشه کنی و در یک کلام بنده باشی و بندگی کنی.
کد خبر: ۵۲۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۵