«مرگ» پسوند دائمی جاده های فارس/ ناله بس است، بر فاجعه تصادفات فریادی باید…
هیچ بعید نیست تا چندی دیگر، پدیده تصادفات مثل طلاق که روزی در این کشور یک تابوی اجتماعی بود به امری عادی تبدیل شود و دیگر نتوان جلوی آن را گرفت.
شیرازه؛ بهار فصل امید و زندگی؛ فصل وصال و تغییر است. زمان شروع دیگر است و بایستی عادت های بد را در گذشته جا گذاشت و نگاه و طرحی نو در انداخت. همه قول و قرارها با شروع سال جدید و آغاز بهار طبیعت بر همین اصل استوار می گردد؛ همه عهد می بندند تا نگذارند درِ کاستی ها و گژی ها بر پاشنه سابق بچرخد. اما چه زود وعده های بهاری فراموش می شوند و ناگهان چقدر زود دیر می شود!
صحبت از جاده و ماشین و تصادف و مرگ و میر است. سال 96 هم از راه رسید و ما همچنان تصادف می کنیم، کشته می شویم و می کشیم و شگفت آن که از پای نمی نشینیم تا نکند صدر نشینی جدول تلفات رانندگی در ایران را از دست بدهیم!
در 14 روز ابتدای سال و در گرماگرم شورِ و شوق سفرهای نوروزی، 33 مسافر هرگز به مقصد نرسیدند و با خون خود جاده های فارس را رنگین کردند تا برای چهارمین سال پیاپی، رکورد بیشترین تصادفات فوتی در نوروز به این استان برسد. برخی مسئولین که نسبت به کوچکترین مسئله ای سینه به تنور می چسباندند؛ کلا به روی مبارک خود نیاورند و بعضی نیز بی آن که حداقل اظهار تاسفی کرده باشند از کاهش چند نفری تلفات نسبت به سال های گذشته ابراز شادمانی کرده و آن را در زمزه کارنامه موفق خود قلمداد نمودند.
حالا از ایام شلوغ تعطیلات سال نو چند هفته ای می گذرد اما ناقوس مرگ همچنان در جاده ها طنین افکن است. در دو روز آخر فروردین ماه چند تصادف در گوشه و کنار فارس بار دیگر تیتر رسانه ها شد. «اتوبوس حامل 12 گردشگر تبعه لهستان درمسیر مرودشت به سپیدان واژگون شد و چند نفر مجروح شدند.» «واژگونی و آتش سوزی یک دستگاه کامیون در 15 کیلومتری محور استهبان به نی ریز ، منجر به فوت راننده آن شد.» «یک دستگاه اتوبوس در جاده نی ریز- سیرجان واژگون و ۱۵ نفر مصدوم و به بیمارستان منتقل شدند.» «در یک حادثه رانندگی در جاده استهبان نیریز، راننده اتوبوس اسکانیا در دم جان باخت» «بر اثر برخورد یک دستگاه پیکان با یک دستگاه پژو دریک کیلومتری محور نورآباد به قائمیه ، چهار نفر کشته و سه نفر زخمی شدند.»
متاسفانه بی تفاوتی دردناکی در میان مسئولان نسبت به این حوادث مشاهده می شود و هیچ ربطی هم به مشغله انتخاباتی آن ها ندارد بلکه مرگ بر اثر تصادف روزمره و مسئله تا حد زیادی برای همگان عادی شده است! هیچ بعید نیست تا چندی دیگر، پدیده تصادفات مثل طلاق که روزی در این کشور یک تابوی اجتماعی بود به امری عادی تبدیل شود و دیگر نتوان جلوی آن را گرفت. وقتی آمار تصادفات زیادی می شود، مردم کم کم در برابر این هراس و ناامنی تسلیم می شوند. این وضعیت در کنار بیتوجهی مسئولان نسبت به استانداردسازی خودروها، جادهها و قوانین، باعث میشود تصادف به یک موضوع عادی تبدیل شده و دیگر کسی از فراوانی آن تعجب نکند.
به هر حال، در نزدیکترین فاصله به انسان ها در کنار همین خیابان ها، بزرگراهها و جادههای ناامن، خودروها تند و تند عبور میکنند و مردمی که زندگی آن ها با یارانه ٤٥هزارتومانی می گذرد، بعضا جانشان زیر آهن های مچاله شده و لاستیک های خودروها، کامیون ها ناخواسته می رود بر باد و کسی ککش هم نمی گزد؛ جز خانواده ی داغدار، جز خواهر بی برادر شده و جز دخترکی که رخت بخت سفیدش سیاه شده و جز...... آیا آقایان درباره «آه» مظلوم چیزی به گوششان خورده است؟! اینان که جان می بازند در سایر ممالک سرمایه انسانی و اجتماعی نام دارند؛ مسئولین خوب می دانند جای خالی عزیز از دست رفته را نه بیمه پر می کند نه مراسم هفتم و نه هیچ چیز دیگر.
در وسط این شوره زار سوء تدبیر چون عرضه جستن راهی نیست، تقصیرها جمله گردن عزرائیل است.
صحبت از جاده و ماشین و تصادف و مرگ و میر است. سال 96 هم از راه رسید و ما همچنان تصادف می کنیم، کشته می شویم و می کشیم و شگفت آن که از پای نمی نشینیم تا نکند صدر نشینی جدول تلفات رانندگی در ایران را از دست بدهیم!
در 14 روز ابتدای سال و در گرماگرم شورِ و شوق سفرهای نوروزی، 33 مسافر هرگز به مقصد نرسیدند و با خون خود جاده های فارس را رنگین کردند تا برای چهارمین سال پیاپی، رکورد بیشترین تصادفات فوتی در نوروز به این استان برسد. برخی مسئولین که نسبت به کوچکترین مسئله ای سینه به تنور می چسباندند؛ کلا به روی مبارک خود نیاورند و بعضی نیز بی آن که حداقل اظهار تاسفی کرده باشند از کاهش چند نفری تلفات نسبت به سال های گذشته ابراز شادمانی کرده و آن را در زمزه کارنامه موفق خود قلمداد نمودند.
حالا از ایام شلوغ تعطیلات سال نو چند هفته ای می گذرد اما ناقوس مرگ همچنان در جاده ها طنین افکن است. در دو روز آخر فروردین ماه چند تصادف در گوشه و کنار فارس بار دیگر تیتر رسانه ها شد. «اتوبوس حامل 12 گردشگر تبعه لهستان درمسیر مرودشت به سپیدان واژگون شد و چند نفر مجروح شدند.» «واژگونی و آتش سوزی یک دستگاه کامیون در 15 کیلومتری محور استهبان به نی ریز ، منجر به فوت راننده آن شد.» «یک دستگاه اتوبوس در جاده نی ریز- سیرجان واژگون و ۱۵ نفر مصدوم و به بیمارستان منتقل شدند.» «در یک حادثه رانندگی در جاده استهبان نیریز، راننده اتوبوس اسکانیا در دم جان باخت» «بر اثر برخورد یک دستگاه پیکان با یک دستگاه پژو دریک کیلومتری محور نورآباد به قائمیه ، چهار نفر کشته و سه نفر زخمی شدند.»
متاسفانه بی تفاوتی دردناکی در میان مسئولان نسبت به این حوادث مشاهده می شود و هیچ ربطی هم به مشغله انتخاباتی آن ها ندارد بلکه مرگ بر اثر تصادف روزمره و مسئله تا حد زیادی برای همگان عادی شده است! هیچ بعید نیست تا چندی دیگر، پدیده تصادفات مثل طلاق که روزی در این کشور یک تابوی اجتماعی بود به امری عادی تبدیل شود و دیگر نتوان جلوی آن را گرفت. وقتی آمار تصادفات زیادی می شود، مردم کم کم در برابر این هراس و ناامنی تسلیم می شوند. این وضعیت در کنار بیتوجهی مسئولان نسبت به استانداردسازی خودروها، جادهها و قوانین، باعث میشود تصادف به یک موضوع عادی تبدیل شده و دیگر کسی از فراوانی آن تعجب نکند.
به هر حال، در نزدیکترین فاصله به انسان ها در کنار همین خیابان ها، بزرگراهها و جادههای ناامن، خودروها تند و تند عبور میکنند و مردمی که زندگی آن ها با یارانه ٤٥هزارتومانی می گذرد، بعضا جانشان زیر آهن های مچاله شده و لاستیک های خودروها، کامیون ها ناخواسته می رود بر باد و کسی ککش هم نمی گزد؛ جز خانواده ی داغدار، جز خواهر بی برادر شده و جز دخترکی که رخت بخت سفیدش سیاه شده و جز...... آیا آقایان درباره «آه» مظلوم چیزی به گوششان خورده است؟! اینان که جان می بازند در سایر ممالک سرمایه انسانی و اجتماعی نام دارند؛ مسئولین خوب می دانند جای خالی عزیز از دست رفته را نه بیمه پر می کند نه مراسم هفتم و نه هیچ چیز دیگر.
در وسط این شوره زار سوء تدبیر چون عرضه جستن راهی نیست، تقصیرها جمله گردن عزرائیل است.
نظرات بینندگان