کد خبر: ۲۵۹۰۲
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۶ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۰

رویارویی شرق و غرب بر سر سوریه

اشاره: با اوج گیری اعتراض ها در کشورهای عربی شمال آفریقا و حوزه خلیج فارس، سوریه نیز در ماه مارس با برخی اعتراض های مردمی برای اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی کشور مواجه شد. از همان ابتدای اعتراض ها، بشار اسد رئیس جمهور بر اساس خواسته های مردمی، اصلاحات بسیاری را اجرا کرد که با حمایت های مردمی همراه شد.

در شرایطی که ملت و دولت سوریه برای ساختن کشوری پیشرفته و مردم سالار در کنار یکدیگر قرار داشتند فضایی ابهام انگیز این کشور را فرا گرفت که محور آن تحولات مشکوک مسلحانه ای بود که با مخالفت مردمی و پاسخ ارتش همراه شد.پس از مدت کوتاهی ماهیت واقعی این ناآرامی ها آشکار شد.

ائتلافی صهیونیستی، عربی، غربی، ترکیه ای به دنبال تزلزل سوریه به عنوان یکی از ارکان جبهه مقاومت بودند تا به گمان خود از شبیه سازی حرکت های مردمی در تونس و مصر، لیبی برای سرنگونی اسد و در نهایت دگرگونی در فضای خاورمیانه بهره برداری کنند.

به رغم تمام تحرکات صورت گرفته، سناریوهای متعدد طراحی شده علیه سوریه به دلیل وحدت میان ملت و دولت سوریه و عدم همراهی جهانی با فتنه گران، با ناکامی همراه شد؛ در حالی که روند تحولات، ماهیت اصلی ناآرامی های سوریه را نیز برملا کرد.

در نهایت در حرکتی عربی، غربی و صهیونیستی پرونده سوریه به نام اتحاد عربی در اواسط بهمن ماه در شورای امنیت بازگشایی شد تا از فضای بین المللی برای اجرای اهداف ضدسوری بهره برداری شود. طرحی که در آن صرفاً سرنگونی اسد و اجرای خواسته های غرب در سوریه مدنظر قرار گرفته بود.

به رغم تحرکات گسترده کشورهای عربی و غربی، پیش نویس این قطعنامه از سوی چین و روسیه وتو شد و آنها رسماً اعلام کردند که پذیرنده این طرح نخواهند بود. وتوی همزمان چین و روسیه که از موارد نادر وتو در شورای امنیت می باشد با واکنش های گسترده جهانی همراه شد و به نوعی معادلات منطقه ای و جهانی را دگرگون ساخت. به ویژه اینکه پرونده سوریه به نوعی به جدال میان شرق و غرب مبدل گردید که در آن غرب با حقارت با ناکامی همراه شده است.

در این میان کشورهای عربی و غربی پس از ناکامی در شورای امنیت هوچی گری گسترده ای را در قبال سوریه آغاز کردند که فراخوان سفرای آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای غربی و نیز تبعیت شورای همکاری خلیج فارس از آنها در کنار طراحی حملات مشکوک به سفارتخانه های سوریه در سایر کشورها، بخشی از آن بود.

با توجه به مواضع اتخاذ شده در قبال سوریه این سوال مطرح است که ریشه بازگشایی پرونده سوریه در شورای امنیت چیست و چرا ائتلاف عربی و غربی به هر قیمتی برای سرنگونی اسد و اجرای سناریوهای خود در سوریه تلاش می کند؟

روند تحولات

در شرایطی که اسناد و مدارک افشا شده از نقش و حضور برخی کشورهای عربی نظیر قطر، عربستان در کنار آمریکا و صهیونیست ها برای بحران سازی در سوریه حکایت داشت، اتحادیه عرب طرح بررسی تحولات سوریه را در دستور کار قرار داد. ورود اتحادیه عرب به تحولات سوریه در حالی بود که این اتحادیه در برابر تحولات دیگر نظیر مسئله فلسطین، یمن، بحرین و... راه سکوت در پیش گرفته بود که موجب شد تا از همان ابتدا ابهامات بسیاری در نیات اتحادیه در قبال سوریه ایجاد شد.

به رغم عملکردهای منفی اتحادیه عرب، سوریه با محوریت پایان دادن به فضاسازی منفی برخی کشورهای عربی و مقابله با توطئه های غربی، طرح اتحادیه عرب را در قالب 15 بند پذیرفت.

بر اساس طرحی که از سوی اتحادیه عرب ارائه و با تعدیل های سوریه در نهایت به توافق طرفین رسید، هیئت ناظران اتحادیه عرب برای بررسی شرایط سوریه به این کشور اعزام شد تا با بررسی حقایق موجود گزارشی را ارائه کند تا راهکار مشترک سوری، عربی برای خروج این کشور از چالش ها اتخاذ شد.

از محورهای اصلی این توافق آشکار شدن ریشه ناآرامی ها و نیز ایجاد شرایط برای گفت وگوی ملی در سوریه بود. پس از گذشت دو هفته از حضور ناظران اتحادیه عرب در سوریه و در حالی که اسناد و گزارش های منتشره از سوی ناظران از مسائلی نظیر حمایت های واقعی و گسترده مردمی از اسد، معرفی گروه های شبه نظامی به عنوان عوامل بحران سوریه و مقابله ارتش با این عناصر، وجود دخالت های خارجی در ناآرامی های سوریه حکایت داشت، اتحادیه عرب در نشست خود در ریاض، موضعی خلاف گزارش ها اتخاذ و آن را به شورای امنیت ارجاع داد.

بر اساس اظهارات مسئولان هیئت ناظران اتحادیه عرب گزارش آنها در نشست اتحادیه عرب مورد بررسی قرار نگرفته و کشورهای عربستان و قطر با ادعای آنکه ناظران از تجربه کافی برای گزارش نویسی برخوردار نبوده اند، پرونده را به شورای امنیت ارجاع دادند. نکته قابل توجه در گرایش هیئت ناظران آن بود که شبکه های الجزیره قطر و العربیه عربستان به عنوان ریشه های دروغ پردازی در قبال تحولات سوریه معرفی شده و هیئت خواستار توقف فعالیت های آنها شده بود.

اهداف ارجاع پرونده به شورای امنیت

اتحادیه عرب که بر خلاف منشور و اساسنامه خود در امور سوریه دخالت کرده بود، در اقدامی همسو با خواسته های صهیونیست ها و غرب با ادعای بحرانی بودن شرایط سوریه پرونده را در حالی به شورای امنیت ارسال کرد که بسیاری از ناظران سیاسی اهداف دیگری را در لوای این اقدام مطرح کرده اند، از جمله:

- خدمت به آمریکا برای رسیدن به اهداف منطقه ای آنها در حالی که آمریکا در ورای اتحادیه عرب پنهان شده است.

- هدف قرار دادن جبهه مقاومت، چنانکه همزمان با سوریه، تحرکات ضد مقاومت علیه لبنان، ایران و فلسطین نیز در منطقه به شدت فعال شد و تلاش شده تا هر کدام از ارکان مقاومت به نوعی مورد تهاجم قرار گیرند.

- توقف حرکت بیداری اسلامی و جلوگیری از تکرار سرنوشت مبارک، بن علی، قذافی و صالح برای آل خلیفه و آل سعود و ملک عبدالله دوم پادشاه اردن. در این حوزه تلاش می شود تا از یک سو در درون کشورها قیام ها به انحراف کشیده شده و از سوی دیگر با تمرکز بر جبهه مقاومت و تضعیف آن، الگوی اصلی بیداری اسلامی ملت ها متزلزل شود تا با تضعیف روحیه مردمی، در نهایت آنها را به پذیرش سیاست های عربی و غربی وادار سازند.

- ایجاد فضای تنفس برای رژیم صهیونیستی با سوق دادن افکار عمومی به تحولات سوریه در حالی که صهیونیست ها راه سکوت و عدم موضع گیری در قبال سوریه و واگذاری امور به ترکیه و اعراب را در پیش گرفته اند تا از حساسیت ها به نقش صهیونیست ها در این ناآرامی ها کاسته شود.

- جبران شکست های منطقه ای اعراب و غرب از جمله در عراق و ناتوانی در برابر تقویت جبهه مقاومت در منطقه.

- اعمال قدرت قطر و عربستان به عنوان بازوهای آمریکا در منطقه بر اتحادیه عرب و به نوعی تبدیل کردن اتحادیه به مرکزی برای تأمین خواسته های آمریکا تا جبران کننده نبود مهره هایی مانند مبارک در اجرای سیاست های غرب باشند.

- پیگیری سیاست آمریکا برای اجرایی ساختن خاورمیانه نوین که بر اساس آن، در کنار تضعیف و مقابله با دشمنان آمریکا، ائتلافی از صهیونیست های شورای همکاری خلیج فارس (بخوانید قطر و عربستان) برای حفظ منافع آمریکا در منطقه شکل گیرد.

روند تحولات نشان می دهد که آمریکا که در اجرای سیاست های خود در منطقه ناتوان شده برای حفظ آخرین منافعش، ایجاد چتر امنیتی در منطقه را در پیش گرفته که اساس آن را بازی همزمان با اعراب، صهیونیست ها و ترکیه تشکیل می دهد. ائتلافی که در ابعاد سیاسی، نظامی، رسانه ای عملکرد آنها را علیه سوریه می توان مشاهده کرد. پرونده سوریه اولین آزمون این ائتلاف در منطقه است که بخش ارجاع پرونده به شورای امنیت را محور عربی با حمایت های ترکیه و صهیونیست ها انجام داد.

مواضع کشورها در شورای امنیت

بر اساس پیش نویس قطعنامه ای که در شورای امنیت بازگشایی شد، مواردی چون کناره گیری اسد از قدرت و واگذاری امور به معاونش برای تشکیل دولت وحدت ملی و نیز آزادی غرب برای مداخله در امور سوریه گنجانده شده بود. هر چند این بندها برای جلب نظر چین و روسیه، حذف شد، اما اصل مهم در این قطعنامه باقی مانده و آن حمایت از طرح ها و مواضع اتحادیه عرب بود.

این بند در حالی از سوی غرب مورد تأکید قرار گرفت که اتحادیه عرب در آخرین موضع گیری خود خواستار کناره گیری اسد و تشکیل دولت ملی شده بود. به عبارت دیگر گنجاندن بند حمایت از طرح عربی در اصل تکرار بند سرنگونی اسد بوده است که با بند اعمال تحریم های بیشتر بر سوریه بار دیگر مطرح شده بود. در این میان دو دیدگاه در شورای امنیت مطرح شد.

الف) نگاه شرق: در واکنش به پیش نویس قطعنامه، کشورهای چین و روسیه تأکید داشتند که این قطعنامه عملاً دخالت در امور سوریه و حمایت از ناآرامی ها است که تکرار سناریوی لیبی خواهد بود. در این چارچوب «ویتالی چورکین» نماینده روسیه رسماً اعلام کرد که مسکو شورای امنیت را محل برکناری و تعیین مقامات کشورها نمی داند و با این قطعنامه مخالفت می کند. چین نیز پرونده سوریه را عامل بحران در منطقه و جهان دانسته و با آن مخالفت کرد. چین و روسیه تأکید دارند که محکومیت اقدامات شبه نظامیان و خلع سلاح آنها و تکیه بر اصل گفت وگوی ملی میان دولت و مخالفان در کنار عدم اجرای سیاست تحریم و تهدید باید در قبال سوریه اجرا شود.

ب) نگاه عربی - غربی: کشورهای عربی که با نمایندگی «بن حمد» نخست وزیر و وزیر خارجه قطر و نیز «نبیل العربی» دبیر کل اتحادیه عرب پرونده را در شورای امنیت بازگشایی کرده بودند در کنار کشورهای غربی بر لزوم سرنگونی اسد تأکید کردند و خواستار افزایش فشارها بر سوریه جهت اجرای این طرح شده بودند. نکته قابل توجه آنکه کشورهای غربی که تا آن زمان به صورت پنهان و نیمه آشکار در قبال سوریه موضع گیری می کردند، آشکارا در صحنه حضور یافتند، به گونه ای که هیلاری کلینتون، هیگ، ژوپه وزرای خارجه آمریکا، انگلیس و فرانسه شخصاً در نشست شورای امنیت حاضر شدند.

در این میان ترکیه و رژیم صهیونیستی نیز اعمال فشار بر سوریه را مورد حمایت قرار دادند. در نهایت جدال میان دو دیدگاه به وتوی قطعنامه عربی، غربی از سوی چین و روسیه منجر شد. وتوی دو جانبه ای که بسیاری آن را پیامی مهم برای جهان دانسته اند که محور آن را عدم کوتاه آمدن شرقی ها در برابر غرب تشکیل می دهد. وتویی که با بازتاب های گسترده جهانی همراه بود.

اولین جرقه های این وتو را می توان در مواضع سران غرب مشاهده کرد، چنانکه نمایندگان آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان و حتی اعراب آن را اقدامی غیر اصولی دانسته و با الفاظ غیردیپلماتیک، چین و روسیه را مورد انتقاد قرار دادند. این جدال ها تا بدانجا پیش رفت که «چورکین» نماینده روسیه در شورای امنیت در واکنش به تهدیدات نماینده قطر به این کشور هشدار داد که در صورت ادامه این تحرکات، روسیه نام قطر را از عرصه بین الملل حذف خواهد کرد.

پیامدهای وتوی قطعنامه

بسیاری از ناظران سیاسی تأکید دارند که تحولات شورای امنیت و وتوی صورت گرفته دارای پیامدهای بسیاری است و حتی اگر غرب بتواند بار دیگر پرونده را بازگشایی و رضایت چین و روسیه را با خود همراه بسازد باز هم نمی تواند از پیامدهای آن جلوگیری کند. از جمله پیامدهای این وتو عبارتند از:

- افشای واهی بودن ادعای عدم جایگاه مردمی اسد، چراکه موقعیت اسد چنان است که حتی کشورهای بزرگی همچون روسیه و چین در کنار آن قرار گرفته اند. برگزاری تجمعات گسترده مردمی در سوریه پس از وتوی قطعنامه در حمایت از اسد و تشکر از چین و روسیه گواهی بر این موفقیت است.

- افشای ماهیت واقعی کشورهای عربی و غربی برای افکار عمومی جهان که در برابر جنایات صورت گرفته در بحرین، فلسطین، یمن و عربستان سکوت کرده و به موضع گیری علیه سوریه پرداخته اند که در صورت پایان دخالت آنها در سوریه تاکنون امنیت برقرار شده بود.

- تقویت بیداری اسلامی و جبهه مقاومت در منطقه که تزلزل بیشتر حاکمان دست نشانده غرب و تضعیف بیشتر منافع آمریکا و صهیونیست ها را به همراه دارد.

- شکست زود هنگام طرح آمریکا برای ایجاد چتر امنیتی عربی، صهیونیستی و ترکیه ای برای حفظ منافعش در منطقه که رویای خاورمیانه نوین اوباما را نابود می سازد. هر چند که آمریکا برای جلوگیری از رسوایی جدید از افشای ائتلاف خودداری و چنان وانمود کرده که ائتلاف مذکور بدون نظر آمریکا شکل گرفته است.

- نکته بسیار مهم، جبهه بندی میان بلوک شرق و غرب است. کشورهای چین و روسیه که تا پیش از این کمی با غرب مدارا کرده و حتی رضایت به جنگ لیبی داده بودند؛ اکنون در برابر اروپا و آمریکا قرار گرفته و برآنند تا موقعیت خویش را احیا و قدرت خویش را به نمایش گذارند.

روند تحولات نشان می دهد چین و روسیه در اقدامی که حمایت جهانی نیز دارد، تلاش می کنند تا از سلطه طلبی غرب که انزوای آنها را نیز به همراه دارد جلوگیری کنند و مانع از شکل گیری نظام تک قطبی شوند. جهانیان اذعان دارند که همسو شدن روسیه و چین با غرب علیه سوریه، صرفاً به ضرر دمشق نبوده بلکه هزینه های سنگینی برای چین و روسیه به همراه می داشت، به ویژه اینکه سوریه و شخص بشار اسد در میان منطقه و جهان جایگاه ویژه ای داشته و همسویی با غرب علیه آن انزجار جهانی را به همراه دارد.

بر این اساس می توان گفت که پرونده سوریه دیگر به مسئله ای بین المللی مبدل شده که محور آن را جدایی میان شرق و غرب تشکیل می دهد. این روند صرفاً در قالب شورای امنیت نبوده چنانکه، روسیه سه شنبه (18/11/90 ) لاوروف وزیر خارجه اش را به سوریه اعزام داشت و چین نیز از اعزام نماینده ای به منطقه برای مقابله با طرح های ضدسوری غرب خبر داد.

در مقابل کشورهای غربی در اقدامی شتاب زده که نشانگر عصبانیت آنها از شکست در برابر سوریه بوده ضمن اعلام تعطیلی سفارتخانه های خود در سوریه، حمایت علنی از مخالفان مسلح سوریه را اعلام داشتند. شورای همکاری خلیج فارس نیز برای تکمیل جنایت هایش در کنار غرب قرار گرفت و مواضع آنها را تکرار کرده است.

نتیجه گیری

در جمع بندی کلی از تحولات اخیر سوریه می توان گفت که در اصل بازگشایی پرونده سوریه در شورای امنیت یک رسوایی برای اعراب و غرب بوده و حتی اگر آنها بتوانند بار دیگر پرونده را در شورای امنیت و یا مجمع عمومی سازمان ملل بازگشایی کنند، نمی توانند بر شکست و پیامدهای رسوایی کنونی سرپوش گذارند، به ویژه اینکه چهره واقعی آنها برای ملت سوریه و منطقه افشا شده که نتیجه آن نیز تقویت موقعیت دولت سوریه و در نهایت جبهه مقاومت در کنار تزلزل بیشتر سران غرب و متحدان صهیونیست و عربی آنها خواهد بود. هر چند که ائتلاف ضد سوری برای رسیدن به خواسته های خود همچنان به توطئه و جنایت علیه ملت و اتحاد ملی سوریه ادامه خواهد داد.

 

على تتماج

منبع :‌بصیرت

برچسب ها: شیرازه ، سوریه ، جهان
نظرات بینندگان