کد خبر: ۲۶۳۲۸
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۳ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۰

طرح هلال شيعي: اهداف، موانع و پيامدها (6)

4ــ4.هلال شيعي و تضعيف پايه هاي وحدت ملّي

به نظر مي رسد تلاش براي ايجاد بلوک شيعي، مستلزم تأکيد بيش از پيش بر عنصر مذهب خواهد بود؛ اما نگرش نامتوازن نسبت به عناصر تشکيل دهنده ي هويت ايراني و تأکيد افراط گونه به مسايل ديني و مذهبي، به زبان مليّت ايراني و ميراث تارخي، فرهنگي و سياسي آن، پيامدهايي در پي خواهد داشت؛ از جمله اين که تضعيف عنصر ملّي و هويت ايراني و بي توجهي نسبت به آن وايدئولوژيک شدن عنصر مذهب، مي تواند موجب رشد هويت هاي فرو ملّي همچون هويت هاي مذهبي، قومي و محلّي شود. روشن است که اينگونه هويت هاي فرو ملّي در مرحله ي سياسي شدن، مي توانند چالش هاي جدّي براي هويت و وحدت ملّي جامعه ي ايران ايجاد کنند. نگارندگان معتقدند: ناآگاهي و بي توجهي نسبت به هويّت ملّي، پايه هاي وحدت ملّي را تضعيف کرده، زمينه را براي سياسي شدن مسايل مذهبي، زباني و محلّي در ايران داراي اقليت هاي مذهبي، قومي و زباني، خصوصاً در مرزهاي اين کشور فراهم مي کند.
گسترش شکاف ميان شيعه و سنّي، فعال شدن جريان هاي سياسي قوم گرايي در مناطق و استان هاي مرزي کشور و بروز اختلاف محلي ميان استان ها و شهرها بر سر کسب امتياز از مراکز، از جمله نشانه هايي هستند که در سال هاي پس از انقلاب مشاهده شده و زمينه را براي رشد هويت هاي فرو ملّي فراهم کرده اند. معلوم است که رشد چنين هويت هايي، به ويژه هرگاه از سوي محيط منطقه اي و بين المللي نيز مورد حمايت قرار گيرند، مي توانند وحدت و تماميت ارضي کشور را به خطر اندازد (احمدي، 1383، ص89).

5 ــ4.هلال شيعي و تضعيف جايگاه دين در جامعه

ناديده گرفتن مليّت و ايرانيّت و در مجموع، عنصر ملّي هويت ايراني از يک سو، و تأکيد ناموزون بر مذهب و ابزاري شدن آن در راه سياست و اقتدار سياسي از سوي ديگر، که لازمه و از اجزاي اصلي سياست تشکيل هلال شيعي خواهد بود ــ خود منجر به تضعيف تدريجي جايگاه دين در جامعه و آسيب پذيري آن در برابر عناصر هويت غير ايراني مي شود. ايدئولوژيک شدن دين در راه سياست و قدرت، موجب مي شود تمام پديده هاي منفي ناشي از روش اقتدارگرايانه ي سياست و بازي سياسي، همچون انسداد و سرکوب سياسي، سوء استفاده هاي سياسي و مالي از قدرت و مشکلات گوناگون اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي حکومت، به پاي دين نوشته شوند و اين عجين شدن و همراه شدن دين با بازي هاي سياسي، در نهايت دين را تضعيف کرده، آن را بي اعتبار مي سازد. در اين فرايند، دين به عنوان قوي ترين عنصر معنوي ايراني که از عوامل مهم نگه دارنده ي اخلاقيات اجتماعي و عنصر بسيج اجتماعي براي دفاع از هويت و کيان ملي ايران در برابر چالش هاي داخلي و خارجي است، کارکرد خود را از دست مي دهد و لطمات جبران ناپذيري بر جامعه ايران وارد مي شود (همان، ص92).
اين در حالي است که حيات معنوي دين اسلام، به ويژه تشيّع، به قدرت و آباداني ايران بستگي دارد و هر گونه خطر ناشي از بي توجهي به عنصر مليّت ايراني در تاريخ و تمدّن ايران از عصر باستان تاکنون، در نهايت دين اسلام و تشيّع را به خطر قرار خواهد افکند. در پيش گرفتن سياست هويتي موزون در رابطه ي دين و مليّت و توجه به آرمان ها و منافع ملّي، به جاي تکيه ي صرف بر آرمان هاي ارزشي و فراملّي مي تواند تضمين کننده ي وجود ايران توسعه يافته، باثبات و با اقتدار در منطقه ي خاورميانه و جهان باشد و در نهايت، اعتبار اسلام و تشيع و تداوم ارزش هاي آن را تضمين کند (همان، ص99).

6ــ4.هلال شيعي و نفوذ شخصيت هاي جهان تشيع در مسايل ايران

تلاش در جهت ايجاد هلال شيعي، يعني مهيّا کردن فضا و شرايطي که در آن شخصيت هاي مذهبي ــ سياسي فرامرزي شيعي بتوانند در امور داخلي ايران و سياستگذاري هاي داخلي و خارجي اين کشور دخالت کنند و صاحب نفوذ بيش از پيش خصوصاً در عرصه ي سياسي شوند؛ همان جنبش تنباکو و نيز جنبش مشروعيت که به عينه شاهد اين گونه سناريوها بوديم که اين شرايط مي تواند خصوصاً از سوي نخبگان سياسي ايران، يک عامل تهديدزا تلقي و تعبير شود. مسلماً چنين شرايطي براي هر دولتي در ايران يک تهديد و چالش سخت را فراهم خواهد کرد. شايد اين شرايط و دخالت هاي شخصيت هاي مذهبي جهان تشيع، در بعضي شرايط و برخي زمان ها مفيد واقع گردد، اما واقعيت آن است که مي تواند براي هر نوع حکومت و هر نوع دولتي در ايران، يک شرايط غير قابل تحمل و تنش زا و يک دغدغه ي دايمي ايجاد کند.

7ــ4.ايران، هلال شيعي و دموکراسي

اگر ايران خواهان ايجاد هلال شيعي در منطقه باشد، به ناچار بايد تلاش خود را در راه تشکيل يک حکومت شيعي در عراق مبذول دارد که اين مستلزم مدافع و خواهان بودن ايران در روند دموکراسي سازي در عراق چند پاره است تا شيعيان با استفاده از برتري جمعيتي خود، بتوانند بر مسند حکومت بنشينند. اين امر و اين روند، به اعتقاد برخي، باعث نگراني ايران نيز خواهد شد. در صورت ايجاد يک سيستم فدرالي در عراق، شايد ايجاد يک حکومت شيعي در جنوب عراق به نفع ايران باشد، ولي ايجاد يک حکومت کرد در شمال عراق، با توجه به وجود اکراد در ايران و علايق آنها به استقلال و خود مختاري، مي تواند به منزله ي شمشير دودم
براي منافع و امنيت ملي ايران باشد؛ زيرا احتمال ايجاد و گسترش اثر دو مينيو را به داخل قلمرو ايران در پي دارد (Kemp,2005).
در هر صورت، به نظر مي رسد ايران اگر به سمت ايجاد دسته بندي جديد بر اساس متغير مذهبي در منطقه باشد، با چالش هاي متعدي روبرو مي شود که هر يک از اين چالش ها، به تنهايي مي تواند امنيت و ثبات و حتي فلسفه ي وجودي اين کشورا را با خطري جدي مواجه سازد. نتيجه آنکه: کساني که موافق استفاده از ابزار شيعي و نيز استفاده از بلوک شيعي براي مقابله با تمايلات منطقه اي ايالات متحده هستند، بايد اين چالش هاي ذکر شده را مد نظر قرار داده، آنها را تجزيه و تحليل کنند؛ زيرا تعقيب چنين سياست هايي جز هزينه، چيز ديگري عايد جمهوري اسلامي ايران نخواهد کرد.

نتيجه

همه مي دانند اگر ايران طرح «هلال شيعي» را دنبال کند، به چند دليل موفق نخواهد شد: اول اينکه اين طرح با منافع حياتي ايالات متحده در منطقه در تناقض جدي است و قطعاً آمريکا مانع تحقق آن خواهد شد و در اين راستا مشکلات جدي سياسي، اقتصادي و نظامي ــ امنيتي سنگين براي ايران به وجود خواهد آورد؛ دوم اين که: تحمل مردم منطقه براي مواجهه با مشکلات قومي و مذهبي محدود است؛ سوم، باعث دخالت دولت هاي عربي و حتي ترکيه در اين قضيه خواهد شد و آنها نيز تاکنون آمادگي خود را در اين راستا نشان داده اند و چهارم اينکه: به علت وجود گروه هاي متعدد و اختلافات بنيادي در بين شيعيان منطقه، اين طرح با مقاومت منفي در بين خود شيعيان نيز مواجه خواهد شد. واقعيت آن است که منافع ايران در به قدرت رسيدن شيعيان در عراق، قبل از
اين که به سبب شيعه بودن آنها باشد، در عنصر سني نبودن آنهاست، به بيان ديگر، ايران با آنچه در عراق اتفاق افتاد، بزرگ ترين برنده است نه به سبب آنکه شيعيان حکومت را در دست گرفتند، بلکه به اين دليل که ديگر بعثي هاي سنّي ناسيوناليست در حکومت نيستند، که اين به هيچ وجه نمي تواند به اين معنا باشد که حکومتگران ايراني به فکر تشکيل و ايجاد يک بلوک شيعي در منطقه بر ضد منافع سنّي ها و امريکا هستند. به نظر مي رسد با طرح تهديد هلال شيعي، امريکا از يک سو و کشورهاي سنّي محافظه کار منطقه و به طور مشخص عربستان سعودي، دغدغه ها و اهدافي را دنبال مي کنند.
امريکا براي حضور بيش از پيش در خاورميانه و خصوصاً در خليج فارس در جهت نيل به اهداف استراتژيک، همچون مقابله با بحران انرژي و تأمين نيازهاي نفتي خود در دهه هاي پيش رو، کنترل شريان هاي نفتي منطقه جهت کنترل رقباي خود در عرصه ي بين المللي، فروش تسليحات نظامي و نيز حفظ امنيت وجودي اسرائيل به خاطر نقش اين کشور در تأمين منافع منطقه اي امريکا، جنگي عليه رژيم صدام آغاز کرد که به سقوط اين رژيم و اشغال عراق منتهي شد. از قراين و شواهد چنين بر مي آيد که دولت آمريکا با درخواست بودجه از کنگره براي ايجاد پايگاه هاي دايمي در عراق قصد حضور دايمي در عراق و منطقه را دارد؛ لذا اين حضور، نيازمند دستاويزي خواهد بود؛ زيرا امريکايي ها به خوبي شاهد تجربيات منفي و هزينه هاي زياد حضور خود در منطقه در طي سال هاي گذشته بوده اند.
تبليغات در ارتباط با قدرت گيري شيعيان و يا آنچه ولي نصر خيزش شيعيان مي خواند، تمايلات توسعه طلبانه آنها و مهم تر از همه، قدرت گيري و نفوذ ايران شيعي و پارسي، مي توانست بهترين ابزار و دستاويز باشد تا حضور دايمي امريکا در منطقه ضروري و در نتيجه مشروع جلوه کند؛ خصوصاً اينکه اين تبليغات با
قدرت نمايي حزب الله در جنگ 33 روزه نيز همراه شد. شايد مخالفت امريکا در روز هاي اوليه ي اين جنگ با آتش بس پيشنهاد شده، به اين منظور بوده است تا دولت هاي سني محافظه کار و توده هاي مردم آنها، خطر خيزش شيعيان منطقه را بهتر و بيشتر درک کنند و به حضور بيش از پيش امريکا در منطقه، ابراز نياز کنند؛ به هر حال به نظر مي رسد در ارتباط با امريکا، هلال شيعي ابزاري بود تا با تمسک جستن به آن، اين کشور به هدف اوليه خود که همان حضور بلند مدت در منطقه ي خليج فارس و در قلب اين منطقه، يعني عراق است، دست يابد تا از اين طريق به اهداف اصلي ذکر شده ي خود در منطقه برسد. ايالات متحده براي دستيابي بهتر و راحت تر به منافع سابق و هميشگي خود در منطقه و در نتيجه در عرصه ي جهاني، از هلال شيعي به مثابه يک ابزار استفاده کرده و مي کند.
درباره هدف عربستان سعودي از مطرح کردن طرح تهديد هلال شيعي، به نظر مي رسد مقابله با فشارهاي امريکا براي انجام اصلاحات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي داخلي، دليل اصلي تبليغات حول خطرهاي طرح تهديد هلال شيعي باشد. عربستان با دستمايه قرار دادن اين استراتژي و نيز با دخالت در امور داخلي عراق و تشديد منازعات و درگيري هاي داخلي در اين کشور ــ بنا به اعترافات مقامات امريکايي ــ توانسته است امريکا را در منجلاب عراق، بيش از پيش فرو ببرد و با اين حربه، از فشارهاي خرد کننده از سوي امريکا در روزهاي اوليه ي پس حوادث 11 سپتامبر بر لزوم انجام اصلاحات بکاهد.
الف.منابع فارسي:
1.آمريکا نگاهي ديگر؛ شماره 98، سال سوم، 1382/2/11.
2.ابراهيمي، شهروز، «عربستان و سيستم قدرت در خليج فارس»، فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره 3، س7، پاييز 1383.
3-العناني، خليل؛ «سودي که اسرائيل در بازسازي عراق مي برد»؛ ترجمه سعيد آقا عليخاني؛ تابان، ش67.
4.پوراحمدي، حسين؛ اقتصاد سياسي بين الملل و تغييرات قدرت آمريکا: از چند جانبه گرايي هژمونيک تا يکجانبه گرايي افول؛ تهران: مرکز پژوهش هاي علمي مطالعات استراتژيک خاورميانه، 1386.
5.پوراحمدي، حسين؛ اقتصاد سياسي بين الملل و تهاجم امريکا به عراق». فصلنامه راهبرد دفاعي، ش3، س2، بهار 1383.
6.تکيه ري؛ «درک بحران ايران»، ژانويه 2007 ، در http://www.gozaar.org.
7.جمالي، جمال، «هلال شيعي و هژموني آمريکا»؛ فصلنامه شيعه شناسي، ش20، زمستان 1386.
8.چاوليا، سريرم؛ «نگاه غربي به تحرکات شيعه در جهان اسلام : رهبران سنّي و واقع گرايي شيعه»؛ ترجمه کيانوش کيا کجوري، باشگاه انديشه، 1386/07/10.
9.خبرگزاري فارس، 27 آبان 1387.
10.دهشيري، محمد رضا؛ «بررسي مقايسه اي راهبرد امنيتي ايالات متحده و اتحاديه اروپايي در خليج فارس پس از 11 سپتامبر»؛ فصلنامه سياست دفاعي، ش48، س12، پاييز 1383.
11.ديکي، کريستوفر؛ «11 سپتامبر و دلتمردان رياض»؛ ترجمه مسعود سليمي؛ روزنامه ابرار، 1382/6/13.
12.روزنامه جمهوري اسلامي؛ «اهداف واشنگتن از معرفي ايران به عنوان خطر»؛ 1386/5/10.
13.سادوسکي، يحيي؛ «لوموند 4 آوريل 2003»؛ هفته نامه سياسي پژوهشي امريکا نگاهي ديگر، 1383/1/18، ص18.
14.سايت خبري تحليلي بازتاب؛ 1388/2/15.
15.سرکيس، نيکلاس؛ «دوران پس از نفت آغاز شده است»؛ لوموند ديپلماتيک، مي 2006.
16.سريع القلم، محمود؛ «مباني نظري سياست خارجي دولت بوش»؛ فصلنامه مطالعات منطقه اي: اسرائيل شناسي ــ امريکا شناسي، ج 1383،13.
17.سعيد نژاد، حميدرضا؛ «ريشه هاي افراط گرايي در سياست خارجي جورج دبليو بوش»، فصلنامه مطالعات منطقه اي، اسرائيل شناسي ــ امريکا شناسي، س6، ش2، بهار 1384.
18.سليماني پورلک، بهنام، «آمريکا و عربستان بعد از 11 سپتامبر» روزنامه آفتاب يزد، 1380/12/8.
19.سيف، مراد؛ «تحليل جايگاه نفت در تهاجم به عراق»؛ فصلنامه سياست دفاعي، ش43، پاييز 1382.
20.صحفي، محمد؛ ژئوپليتيک فرهنگي و مسئله امنيت ملي ايران؛ تهران: شمسا 1380.
21.ظريف، محمد؛ ايسنا، خبرگزاري دانشجويان ايران، 1385/07/27.
22.عسکري، سهراب؛ «نقش و جايگاه منطقه خليج فارس و خاورميانه در ژئوپليتيک انرژي»؛ اطلاعات سياسي ــ اقتصادي، ش209 ــ 210، بهمن و اسفند 1383.
23.غلامي، فتاح؛ «هلال شيعي در محاق»، خبرگزاري فارس، 1386/4/4.
24.کرمي، ناصر؛ «ايران، سوريه و حزب الله»، جولاي 2006، در:
http://jomhouri.com/a/03art/005862.php
25.لوکاس، استيون؛ قدرت؛ ترجمه فرهنگ رجايي؛ تهران: مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1370.
26.مشهدي رجبي، مونا (الف)؛ «تغيير ديدگاه آمريکا در جنگ دوم خليج فارس با نفت»؛ سايت ايران ديپلماسي.
27.«نئوليبرال ها، نومحافظه کاران و خاورميانه»؛ ماهنامه برداشت اول، ش10، س2، شهريور 1382، ص52.
28.«نفت اسرائيل، دلايل جنگ امريکا عليه عراق»، آمريکا نگاهي ديگر؛ شماره 57، اول آذر، 1381.
29.«نقش دول سني مذهب متحد امريکا در فشار به ايران در منطقه»؛ توفان، ش84، اسفند 1385.
30.هرش، سيمور؛ «تغيير جهت ؟»؛ واحد مرکزي خبر، 1385/12/26.
31.هويدي، فهمي؛ «هلال شيعي و ستاره داوود»؛ ترجمه فرزان شهيدي؛ باشگاه انديشه،1385/07/26.
ب: منابع لاتين 32. Ahrari, Ehsan (2006) The Real Challenge from the Shia Crescent July 25, at.www.antiwar.com/article.php?articleid+9398 - 40k.
33.Ajami. Foad (2006), "The Emerging Shia Crescent; Implication for U.S. Policy in the Middle East" , June 5, Third Panel, Council on Foreign Relations,New York, NY.
34.Al Jazeera News (2006), 12 April, at, http://english .aljazeera. net.
35.Asharq al-wasat(2005)november 29,at,www.
ashargalawasat.com.
36.British Statiscal Review of World Energy, 2004.
37. Bronson, Rachel (2005), Where Cresit is Due: The Provenance of Middle East Reform, The National Interest, Summer Buchta, "Iranische schia", idem,"Who Rules Iran?" in, ---Terhalle, Maximilian (2007), "Are the shia Rising?"Middle East Policy, XIV, 2, Summer.
38. Cook, Steven (2006), "The Emarging Shia Crescent, Symposium: Implication for U.S. Policy in the Middle East",June 5,Second Panel, Council on Foreign Realations, New York, NY.
39. Ehteshami, A. and Mahjoob Zweiri (2007), Iran and the Rise of Its Neoconservatives(London: T13. Tauris).
40. Ehteshami, Anoushirvan (2004), "The Iran\'s International Posture After the Fall of Baghdad", Middle East Journal Washington, vol. 58, No. 2.pp: 179-195.
41. Gause, F. Gregory (2007). Saudi Arabia, Irag, Iran, The Regional Power Balance, and the Sectarian Question, Strategic Insights, volume, VI, Issue 2,March.
42. Glazov, Jamie (2003) "Symposium: The Future of U.S. Saudi Relations",Front Page Magazine, July 11.
43. Indyk S.Martin & Tamara Coffman Wittes (2007), Back to Balancing in the Middle East, A New Strategy for Constructive Engagment Opportunity 08, a Projects of The Brookings Institution, at. www..brookinngs.edu.
44. Kemp, Geoffrey (2005), Iran and Iraq: The Shia Connection, Soft Power and the Nuclear Factor, United States Institute of Peace, at,http://www.usip.org/pubs/specialreports/sr156.html, November.
45. Nasr, Vali(2006), "The Emerging Shia Crescent, Implicationfor U.S, Policy in the Middle East", June 5, Third Panel, Council on Foreign Relationsr,New York, NY.
46. Nasr, Vali (2006), The Shia Revival:How Conflicts within Islam will Shape the Future, (New York: w. w.Norton & Company).
47. Nasr, Vali and Ray Takeyh (2008), "The Costs of Containing Iran:Washington\'s Misguided New Middle East Policy ", Foreign Affairs,87,1,January/February.
48.Reuters, No Change in Saudi Cabinet,23 March, 2007.
49. Saad-Ghorayeb, Amal, (2007),"Questioning The Shia Crescent", at, http://weekly.ahram.org.eg/2007/841/op/22.html.
50.Sadjadpour, Karim, at, Cole, Juan (2005),"A Shia Crescent: What Fallout for the United States?",Middle East Policy, Vol XIII, No. 4, Winter.
51. Sicherman, Harvey (2007),"Annapolis: Three-Ring Diplomacy",ForeignPolicy Research Institute, December.
52.Suskind, Ron (2004), The Price of Loyalty: George Bush, The White House,and rhe, C Education of Paul O\'Neill, New York: Simon and Schuster.
53. Takeyh, Ray (2006),Hidden Iran:Paradox and Power in the Islamic Republic(New York: Times Book).
54. Terhalle, Maximilian (2007), "Are the Shia Rising?", Middle East Policy, XIV, 2, Summer.
55. The Emerging Shia Crescent; Implication for U.S. Policy in the Middle East,June 5,2006, Third Panel, Council on Foreign Relations, New York, NY.
56.The New York Times,7 November 2008.
57. Walker, Martin (2006), "The Revenge of the Shia", Wilson quarterly,Autumn.
58. Wright, Robin (2006), "Royal Intrigue, Unpaid Bills Preceded Saud:Ambassador\'s Evit",Washington Post, December 23.
59. Yamani, Mai (2004), "Empty Promise, Arrested make Mockery of Saad:Reform Talk",International Herald Triubune,March 23.
ج. منابع اينترنتي:
60.http://english.aljazeera.net.
61.htp://menber-alhewar.com.
62.http://tabank.ir/pages/?cid=12059.
63.http://tabank.ir/pages/?cid=17246.
64.http://tabank.ir/pages/?cid=9824.
65.http://www.asriran .com/pages/?cid=52145.
66.http://www.npr.org/templates/story/story.php?storyid=12349890.
67.www.antiwar.com/article.php?articleid=9398 - 40k
68.www.asriran.com/Fa/pages/?cid=52149.
منبع: نشريه شيعه شناسي، شماره 26.
انتهای مقاله/ص
نظرات بینندگان