کد خبر: ۲۹۷۰۲
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۳ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۱

نقش من در‌«قلاده‌هاي طلا» نمونه واقعي دارد

محرم سال ۸۵ بود كه سريال «جابربن حيان» روي آنتن شبكه سوم سيما رفت و توجه‌هاي بسياري به جوان نقش اصلي فيلم جلب شد كه نقش راهزني داشت كه پس از عاشق شدن دست از راهزني برداشته و به نقش مثبت تبديل شده بود.

نقش‌هاي مكمل در سريال‌هاي «كمكم كن» و از «نفس افتاده» و فيلم سينمايي «گرگ و ميش» قاسم جعفري از ديگر آثار او بود تا اينكه سال گذشته فيلم نفوذي او بر پرده سينماها رفت، البته هيچ كدام از اين نقش‌ها نتوانسته بود او را آنچنان كه بايد بر سر زبان‌ها بيندازد تا نمايش «قلاده‌هاي طلا» و نقش اصلي او در اين فيلم كه خودش نيز اين نقش‌آفريني را نقطه عطفي در كارنامه هنري‌اش مي‌داند. پاي صحبت «عليرام نورايي» نشسته‌ايم تا از چند و چون كارش در «قلاده‌هاي طلا» و دلايل موفقيت و فروش ميلياردي اين فيلم و همچنين حاشيه‌هايش بپرسيم.

آقاي نورايي! به عنوان اولين سؤال، چه شد كه براي بازي در فيلم «قلاده‌هاي طلا» انتخاب شديد؟
من ۱۵ سال پيش كار تئاتر را شروع كردم. پس از سال‌ها قهر سينما با يك بازيگر جوان كه بسيار پرانرژي است و عاشق اين حرفه است، يك نقش پر از پتانسيل و پر از جاي كار به من پيشنهاد شد. از طرف گروه سازنده، عباس شوقي اواسط فروردين سال گذشته با من تماس گرفتند، رفتم اما نتوانستم آقاي طالبي را ببينيم. دو ماهي از پيش‌توليد گذشته بود كه دوباره با من تماس گرفتند. مي‌دانستم كه خيلي از همكاران براي اين نقش كانديدا هستند و احتمال كمي مي‌دادند كه قبول شوم.
مثلاً چه كساني كانديداي اين نقش بودند؟
دقيقاً نمي‌دانم، اما مي‌دانم بسياري از دوستان كانديدا بودند. عده‌اي خودشان نپذيرفتند و اكثريت را هم آقاي طالبي رد كردند. پس از دو ماه با من تماس گرفتند و توانستم آقاي طالبي را ببينم. در جلسه‌اي كه بيش از پنج دقيقه طول نكشيد، ايشان به من گفتند:«از زماني كه ما وارد پيش‌توليد اين كار شديم نام شما به اين نقش چسبيده است، نمي‌دانم داستان چيست، فكر مي‌كنم خدا برايت خواسته است اگر خوب كار كني هم خودت هم فيلم بالا مي‌رود، اگر ضعيف كار كني هم خودت هم فيلم را زمين مي‌زني.» دست داديم و روبوسي كرديم و گفتند برو قرارداد ببند. من قرارداد را بستم و با يك دنيا استرس و تشويش كه به دليل پيش‌زمينه ذهني كه نسبت به پايان‌نامه و اتفاقاتي كه براي بازيگر آن فيلم افتاد، داشتم. پس از آن و در جلساتي كه با گروه داشتيم دلگرم شدم و فهميدم آنطورها هم نيست و قرار نيست كه به جناح سياسي خاصي توهين كنيم و فيلم در جهت آشتي و وحدت ملي است و مي‌خواهد مردم را از صف كساني كه اين تجمعات را به اغتشاش كشيدند، جدا كند، البته من فكرش را مي‌كردم و منتظر بازخوردهاي منفي هم بودم، حتي بيش از اينها، اما به اين نتيجه رسيدم كه آقاي طالبي قصد محكوم كردن گروه خاصي را ندارند.
دلايلتان براي قبول نقش را چه مي‌دانيد؟
دو دليل داشت؛ يكي اينكه پس از سال‌ها يك نقش استخواندار و پرپتانسيل به من پيشنهاد شد و ديگر اينكه در اين سال‌ها اذيت مي‌شدم، وقتي مي‌ديدم براي يك طرز فكر سياسي ممكن است دو برادر به هم توهين كنند و درگير شوند و اين اتفاق در سطح گسترده در جامعه ما رخ مي‌داد. به عنوان يك هنرمند وظيفه خودم دانستم كه در اين فيلم كه مي‌خواست يكسري حقايق را نشان بدهد، حضور پيدا كنم، حقايقي كه خيلي‌ها از آن آگاهي نداشتند و به مدد تحقيقات كامل آقاي طالبي بازگو مي‌شود. احساس كردم من هم مي‌توانم در اين مسير مثمرثمر باشم و يك قدم فرهنگي در اين راه بردارم. اين دو نكته باعث شد كه من با انرژي كامل در پروژه «قلاده‌هاي طلا» حضور پيدا كنم.
با توجه به حاشيه‌هاي گسترده اين فيلم چه در زمان جشنواره و چه پس از اكران عمومي آن در سينماهاي كشور، خود شما چه بازخوردهايي دريافت كرده‌ايد؟ با توجه به اينكه شما در اين فيلم بدمني بوديد كه بار اصلي منفي كار را بر عهده داشتيد.
پس از جشنواره از سوي همكارانم بازخوردهاي مثبتي دريافت كردم، از طرف مردم هم همينطور. متأسفانه پيش از عيد با جدي شدن اكران نوروزي اين كار موجي در فضاي مجازي عليه اين فيلم و بازيگران آن به وجود آمد و حرف از تحريم فيلم به ميان مي‌آمد، البته موفق نبودند زيرا نه تنها فيلم از سوي مخاطبان تحريم نشده بلكه به فروش‌هاي ميلياردي هم دست پيدا كرده است. اگر قرار است فيلمي با تحريم آنقدر خوب فروش كند، خب دوستان فيلم را تحريم كنند.
برخورد دوستان سينمايي‌تان چطور بود؟ آيا تحت فشار قرار نگرفتيد؟
بازخوردهاي مثبت خيلي بيشتر از منفي بود. مسلماً يك فيلم سياسي همه افراد را نمي‌تواند راضي كند و موافق و مخالف دارد اما خوشبختانه تا امروز موافقان بيشتر بوده‌اند، البته چند روز پيش روي اتومبيلم يكسري خط و خطوط نامأنوس انداخته شده بود كه تا به حال چنين اتفاقي برايم نيفتاده بود، نمي‌دانم شايد به دليل نقشم در اين فيلم بود.
به نظر مي‌رسد بعضي‌ها نمي‌دانند كه بازيگر حرفه‌اي فقط نقش را بازي مي‌كند و كارش را انجام مي‌دهد!
صد‌درصد، اين به‌خاطرعدم تعريف بازيگر حرفه‌اي است. البته اين موضوع مختص من نبوده و اين برخوردها با كل كار و عوامل صورت مي‌گيرد.
محوري‌ترين نقش در «قلاده‌هاي طلا» نقش شما در اين فيلم است و اكت شما در اين فيلم باعث پررنگ‌تر شدن آن هم شده است، از چه مؤلفه‌هايي براي ايفاي اين نقش بهره برديد؟
من تجربه بسياري براي بازي در نقش منفي را داشتم. من يكسري صحبت‌هاي اساسي با آقاي طالبي داشتم كه پس از آن فهميدم چه انتظاري از نقش دارد. خود فيلمنامه هم تقريباً اين شخصيت را به صورت جامع و كامل توصيف كرده بود. اين كاراكتري كه من در «قلاده‌هاي طلا» بازي كردم تعقيب و گريز زيادي داشت و آقاي حيايي بيخ گوشش در حال تعقيب بود. با توجه به قابليت‌هايي كه داشتم يكسري از عكس و فيلم‌هايي كه از تكنيك‌هايم داشتم در اختيار آقاي طالبي قرار دادم. ايشان استقبال كردند و در صحنه‌هايي از فيلم اضافه كردند.
آقاي حيايي هم اكت خوبي داشتند.
بله من هم مطمئنم كه ايشان هم تمرينات اين رشته را داشته‌اند و به همين دليل بدن ورزيده‌اي براي اين نقش‌هاي حادثه‌اي دارند.
شنيده‌ايم كه براي ايفاي اين نقشتان از بدلكار استفاده نكرده ايد و خودتان همه صحنه‌ها را بازي كرده‌ايد؟
من توانسته‌ام حركت‌ها و تكنيك‌هاي ورزش «پاركور» را در بازيگري‌ام به كار بگيرم كه خدا را شكر توانستم قسمتي از آن را در اين فيلم استفاده كنم و اميدوارم روز به روز بيشتر و بهتر از اين مهارت در سينماي ما استفاده شود. معمولاً خيلي كم پيش آمد كه من از بدلكار استفاده كنم، مگر اينكه واقعاً خطر مرگ صددرصد داشته باشد.
در پشت صحنه فيلم مشكلي برايتان اتفاق نيفتاد؟
اتفاق كه اگر قرار باشد بيفتد، در يك راه رفتن ساده هم مي‌افتد. در «قلاده‌هاي طلا» همه صحنه‌هاي خطرناك بدون اتفاق سپري شد اما در يك دويدن ساده در دكور ميدان ونك يك آجري كه روي كم كاري دوستان صحنه در محل نامناسبي قرار گرفته بود، باعث پيچ خوردگي پاي من شد. قرار بود پايم سه هفته در گچ بماند كه من چهار روزه گچ را باز كردم و به پروژه پيوستم اما اين اتفاق باعث شد كه پنج ماه نتوانم ورزش كنم و هنوز هم مشكل پايم ادامه دارد.
با نقشي كه شما در «قلاده‌هاي طلا» بازي كرديد به يكي از بهترين بدمن‌هاي سينماي ايران بدل شديد. در آخر فيلم هم زنده مانديد و فرار كرديد.
اين اتفاق مستند است. نقشي را كه من در اين فيلم بازي كرده‌ام از سوي وزارت اطلاعات پيگيري شده بود. جاسوسي كه وارد كشور شده بود و با استفاده از خيانت‌هاي رخ داده توانسته بود با يك گريم ۸۰ ساله از فرودگاه امام فرار كند و از كشور خارج شود. علاوه بر نقش من، نقش آقاي حيايي هم نمونه واقعي داشته است و براساس واقعيت است.
خود شما درخصوص اين شخصيت كه نقشش را بازي كرده‌ايد، مطالعه داشتيد؟
من به دليل اينكه زمان كافي نداشتم و از طرف ديگر منبع و مآخذي براي مطالعه در اين خصوص برايم فراهم نبود، نتوانستم مطالعه‌اي داشته باشم زيرا اطلاعات اين مسائل امنيتي به راحتي در اختيار هر كسي قرار نمي‌گيرد. من ترجيح دادم به تحقيقات يك‌سال و نيم آقاي طالبي اعتماد كنم.
برمي‌گرديم به جشنواره. پيش از اجراي اين فيلم همه فكر مي‌كردند كه برخوردهايي رخ دهد اما سالن در سكوتي غرق شده بود و فكر مي‌كنم به دليل ساختار قوي فيلم بود.
بله ساختار فيلم تماشاگر را تا آخر فيلم نگه مي‌دارد. من در جشنواره سه تا چهار سينماي مردمي رفتم و ديدم برخلاف خبرهايي كه مربوط به هو شدن فيلم در رسانه مطرح شده بود، سالن در سكوتي غرق بود. يكي

وقتي مي‌ديدم براي يك طرز فكر سياسي ممكن است دو برادر به هم توهين كنند و درگير شوند و اين اتفاق در سطح گسترده در جامعه ما رخ مي‌داد، به عنوان يك هنرمند وظيفه خودم دانستم كه در اين فيلم كه مي‌خواست يكسري حقايق را نشان بدهد، حضور پيدا كنم؛ حقايقي كه خيلي‌ها از آن آگاهي نداشتند و به مدد تحقيقات كامل آقاي طالبي بازگو مي‌شود. احساس كردم من هم مي‌توانم در اين مسير مثمرثمر باشم و يك قدم فرهنگي در اين راه بردارم

دو جا يكي دو نفر خواستند داستان هوي دوسال پيش را راه بيندازند كه خدا را شكر بيش از سه ثانيه طول نكشيد چون كسي همراهشان نشد. از آنجا به بعد استرس‌هايم كم شد و انرژي مثبت گرفتم.
ابتدا قرار بود فيلم در بخش مسابقه جشنواره فجر قرار بگيرد، اما بعد از آن خارج شد. دليل اين اتفاق را مي‌دانيد؟
قبل از اينكه آقاي خزايي دبير جشنواره بشوند، قرار بود فيلم در بخش مسابقه باشد و همه خودمان را لااقل براي كانديدا شدن آماده كرده بوديم. از نظر فني يكسري كار مانده بود و نسخه اصلي فيلم يك ربع پيش از اينكه فيلم براي اولين بار در سينما استقلال اكران شود، رسيد. يكي از دلايلي كه باعث شد حرف و حديث‌هايي مبني بر عدم حضور فيلم در جشنواره مطرح شود، دير رسيدن كار بود.
فروش ميلياردي «قلاده‌هاي طلا» را پيش بيني مي‌كرديد؟
بله. به نظر من فروش بيشتر از اينها هم مي‌شود. تا به حال بيش از يك ميليارد و ۷۰۰ ميليون تومان فروش داشته است و من فكر مي‌كنم كه بايد منتظر ركورد زدن باشيم.
به نظر شما دليلش چيست؟
فيلم پتانسيلش را دارد. فيلم خوش‌ساختي است، موضوعش داغ است و فكر مي‌كنم اين تحريم‌ها باعث اين فروش شده است. مثل برخي ديگر از فيلم‌ها كه پس از تحريم فروش بيشتري داشت. فكر مي‌كنم اگر كسي هم حوصله تماشاي فيلم سياسي نداشته باشد اين تحريم‌ها باعث مي‌شود كه كنجكاو شود كه اين فيلم چيست كه اين همه حرف و حديث به دنبال خود دارد و اين همه برخي‌ها آنقدر بد و بيراه مي‌گويند.
برخي مي‌گويند توقيف ديگر گزينه‌هاي نوروزي و محدود كردن اكرانش به دليل بالا بردن فروش «قلاده‌هاي طلا» است.
اگر واقعاً اين همه دست‌هاي پشت پرده وجود داشت، خيلي فيلم‌هاي ديگر در جشنواره بودند كه مي‌توانستند گزينه‌هاي اكران نوروزي بشوند براي اينكه قلاده‌هاي طلا بفروشد. محدود كردن سينماها براي گشت ارشاد باعث شد كه اين صف‌هاي عريض و طويل براي تماشاي گشت ارشاد در مقابل سينماها ايجاد شود.
با نظر شما اكران موفق فيلم «قلاده‌هاي طلا» به همراه فروش ميلياردي آن باعث مي‌شود كه روند توليد فيلم‌هاي سياسي به صورت گسترده تر ادامه پيدا كند و اعتماد مديران سينمايي به كارگردانان متعهد در اين ژانر پايدار بماند؟
صددرصد. به نظر من «قلاده‌هاي طلا» قدم بزرگي در اين ژانر از سينماست. من خودم فكر نمي‌كردم اين فيلم آنقدر موفق ظاهر بشود و با اين جسارت به موضوع بپردازد.
بازمي‌گرديم به اولين حضورتان در تلويزيون، سريال جابربن حيان.
البته آن فيلم اولين حضور من در تلويزيون نبود و شايد به دليل پررنگ بودن نقشم در آن فيلم اين تصور به وجود آمده است. من سال ۷۹ مشغول پروژه شب آفتابي آقاي قاسم جعفري شدم كه درباره زندان زنان بود و خانم رزيتا غفاري نقش اصلي فيلم را بر عهده داشت. در اين فيلم من نقش بهنام را داشتم كه در نوروز ۸۰ روي آنتن رفت. بعد از شش سال نقش زبير را در جابربن حيان بازي كردم و پيش از آن نيز در سريال‌هاي «مسافري از هند»، «پول كثيف»، «از نفس افتاده» و «كمكم كن» حضور داشتم.
نقش «زبير» در جابربن حيان بود كه شما را به عنوان يك بازيگر حرفه‌اي مطرح كرد و توجه‌هاي بسياري به شما جلب شد اما پس از جابربن حيان شاهد ادامه آن روند نبوديم. چرا؟
بله. براي خودم هم اين مسئله از مهم‌ترين علامت سؤال‌هاي كاري‌ام است. «زبير» جابربن حيان يكي از نقش‌هاي خاص بود كه تحرك بسيار داشت و يك جورهايي نقش يك كار بود. خودم بعد از اين فيلم انتظار اتفاقات خوبي داشتم با توجه به اينكه پخش جابربن‌حيان با اكران «گرگ و ميش» هم همراه بود.
البته حضورتان در فيلم گرگ و ميش هم چندان ديده نشد و كل نقش شما در اين فيلم به چند دقيقه هم نرسيد.
نقش من در فيلمنامه گرگ و ميش خيلي بيشتر بود، پيش از فيلمبرداري يك بازنويسي به فيلمنامه خورد و نقشم كمرنگ‌تر شد، حين فيلمبرداري باز هم از نقش كم شد، در تدوين هم كه كلاً قلع و قمع شد و تبديل شد به فيلمي كه در سينما ديديد.
درباره سكوت چندساله سينمايتان مي‌گفتيد.
بله. بعد از جابربن‌حيان و گرگ و ميش منتظر بودم كه لااقل از دفاتر سينمايي با من تماس گرفته شود اما هيچ اتفاق سينمايي‌اي رخ نداد حتي يك تماس تلفني و من مشغول تله فيلم و سريال شدم تا نفوذي احمد كاوري. از گرگ و ميش تا نفوذي چهار سال سكوت كامل سينمايي بود و اين موضوع هميشه برايم سؤال است.
وضعيت بازيگري‌تان را در آينده با توجه به موفقيت «قلاده‌هاي طلا» به چه صورت ارزيابي مي‌كنيد؟
در حال حاضر كه سر فيلم سينمايي «استرداد» آقاي غفاري هستم، پروژه فاخر فارابي كه آقاي فرخ نژاد نقش اول كار را بر عهده دارند. اميدوارم كه اتفاق‌هاي خوبي بيفتد و ديگر از اين علامت‌هاي سؤال و تعجب ايجاد نشود كه سال‌ها در سكوت به سر ببرم.
پيشنهاد جديدي نداريد؟
بعد از جشنواره پيشنهادات بسياري داشتم كه بيشتر تله‌فيلم بودند.
ديگر نمي‌خواهيد تله‌فيلم كار كنيد؟
اگر كار خوبي باشد چراكه نه. اتفاقاً بعد از «قلاده‌هاي طلا» در تله‌فيلم احمد معظمي در نقش يك تروريست بازي كردم با نام «ساعت به وقت صفر» كه در ايام نوروز روي آنتن هم رفت.
يك سؤالي كه هميشه مطرح بوده اينكه چرا شما هميشه نقش بدمن فيلم را بازي مي‌كنيد؟
البته من نقش مثبت هم داشتم. شايد منفي‌ها پربيننده‌تر بوده است، مثلاً در گلوگاه شيطاني نقش يك رزمنده را بازي كردم اما به دليل اكران مخاطب خاص هيچ كس آن فيلم و نقش من را نديد. در سريال كمكم كن و از نفس افتاده هم نقش مثبت داشتم.
اما ديد عموم به شما بازيگر نقش بدمن در فيلم‌هاست. چرا؟
شايد به اين دليل است كه نقش‌هاي مثبتي كه نوشته مي‌شود خيلي خوب پرداخته نمي‌شود و جذابيت چنداني هم ندارد، البته در فيلمنامه و نه بازي بازيگر، اما نقش منفي جاي كار بيشتري دارد. اعتقاد خودم هم بر اين است كه وقتي بتوانيم بدي‌هاي جامعه را به خوبي نشان بدهيم خيلي بيشتر تأثير گذاريم، در غير اين صورت همه ما در زندگي روزمره نقش مثبت را به خوبي بازي مي‌كنيم.
پس دليلي نمي‌بينيد براي اينكه بيشتر نقش‌هاي منفي را به شما پيشنهاد مي‌دهند.
البته خودم به نقش‌هاي منفي علاقه‌مندم، يعني اگر نقش منفي و مثبت همتراز در يك كار به من پيشنهاد كنند، من نقش منفي را انتخاب مي‌كنم.
شما در فيلم «گلوگاه شيطان» نقش رزمنده را داشتيد و در «قلاده‌هاي طلا» نقش جاسوس MI۶، ايفاي اين نقش‌هاي متقابل با توجه به تمركز فكري و روحي، برايتان سخت نبود و چطور از پس انجام آن برمي‌آمديد؟
شغل بازيگري همين است ديگر. استارت كار من با تئاتر بوده است. در دوراني كه من تئاتر دانشجويي كار مي‌كردم همزمان سه كار تئاتر را تمرين مي‌كردم كه گاه در تضاد ۱۸۰ درجه‌اي با يكديگر بودند. در آن سن و سال خيلي بيشتر باعث به هم ريختگي روحي من مي‌شد. اما اين تمرين‌ها باعث شد كه توانايي ايجاد اين هماهنگي را پيدا كنم و از لحاظ روحي آسيب نبينم.
اما فعاليتتان در تئاتر را محدود كرديد.
من آخرين كار تئاترم سال ۸۲ در جشنواره فجر بود به نام «يكي از خيلي‌ها». آن زمان به دليل اينكه مشغول پروژه «كمكم كن» بودم نتوانستم گروه را آن طور كه بايد همراهي كنم و آنها هم بدون حضور من براي اجرا رفتند و از آن زمان از تئاتر خداحافظي كردم.
دلتان براي صحنه تئاتر تنگ نشده است؟
نه خيلي! به نظر من تئاتر از لحاظ اقتصادي و آينده شغلي تأمين‌كننده نياز بازيگران نيست.
براي آينده شغلي‌تان بين سينما و تلويزيون كدام مديوم را انتخاب مي‌كنيد؟
سينما.
اما جامعيت مخاطب تلويزيون بيشتر است.
بله. اما بايد سعي كنيم مخاطب سينما هم زياد شود. البته من سابقه تلويزيوني بسيار بيشتري داشته‌ام.
دقيقاً و بيشتر مي‌شود گفت كه شما بازيگر تلويزيوني هستيد.
بله. در مقابل بيشتر از ۲۰ كار تلويزيوني تنها پنج كار سينمايي داشتم.
با نگاهي به سابقه كاري شما به جرئت مي‌توان «قلاده‌هاي طلا» را نقطه اوج بازيگري‌تان دانست. آيا اين پروژه موفق انتخاب‌هاي بعدي‌تان را سختگيرانه مي‌كند؟
نه. مگر سالانه چند پروژه خوب در سينماي ما كار مي‌شود كه با توجه به حجم بالاي بازيگران خوب، من شانس دعوت شدن را داشته باشم؟ اگر قرار باشد اينطور فكر كنم بايد چند سالي را خانه‌نشين شوم تا نوبتم شود. زياد سختگيري نمي‌كنم اما اين به اين معنا هم نيست كه سر هر كاري بروم.
درباره نقشتان در «استرداد» غفاري بگوييد؟
در پروژه «استرداد» نقش مكمل دارم. اميدوارم نقش خوبي از آب دربيايد. تا امروز تنها يكسري سكانس‌ها را در فريدونكنار گرفته‌ايم. فيلمنامه همزمان در حال نگارش است.
به نظرتان «استرداد» به جشنواره امسال مي‌رسد؟
فكر مي‌كنم پروژه «استرداد» از كارهاي خوب جشنواره امسال باشد.
همچنان نقش بدمن را ايفا مي‌كنيد؟
نمي دانم! چون فيلمنامه كامل نشده است.
كار با آقاي طالبي را چطور مي‌بينيد؟
راستش را بخواهيد پيش از اينكه با ايشان كار كنم كمي مي‌ترسيدم كه ايشان از آن كارگردان‌هاي بد اخلاق و سختگير باشند. پيش از آغاز كار پشت صحنه دست‌هاي خالي را ديدم و خيالم راحت‌تر شد. در طول كار هم با اينكه كار بسيار سنگين بود در گرماي شديد تابستان با آن حجم هنرور و دكور عجيب و غريب و هماهنگي همه اينها، من يك ثانيه بداخلاقي و عصبانيت از آقاي طالبي نديدم. در فضايي كاملاً آرام كار جلو رفت و فضاي پشت صحنه بسيار لذت‌بخش بود.
خودتان چند بار فيلم را ديديد؟
فكر كنم نزديك ۱۰ بار فيلم را ديدم و با توجه به اينكه بارها ديده‌ام هنوز خسته نشده‌ام و اين براي اولين‌بار است كه به تعداد زياد كاري را كه انجام داده‌ام، ديدم اما دلزده نشده‌ام.
اگر خاطره‌اي داريد بفرماييد.
يكي از خاطره‌هاي كار «قلاده‌هاي طلا» روزي بود كه ميدان هفت‌تير را مي‌گرفتند. روز جمعه بود. حجم بالايي هنرور، نيروهاي انتظامي، پليس راهور آتش نشاني، همه و همه آن روز سر فيلمبرداري آفيش بودند. از طرف ديگر اين شلوغي به گوش نمازگزاران جمعه هم رسيده بود و نمازگزاران به سمت هفت تير راهپيمايي كرده بودند.
در پايان اگر سخني باقي مانده بفرماييد.
از مردمي كه فيلم را ديده‌اند سپاسگزارم و براي كساني كه به هنرمندان كشورشان بي‌احترامي مي‌كنند به درگاه خداوند دعا مي‌كنم كه رويكردشان تغيير كند.

نظرات بینندگان