کد خبر: ۳۷۰۱۴
تاریخ انتشار: ۰۴:۰۷ - ۰۴ آبان ۱۳۹۱

اتاق فکر؛ از کار مبنایی تا بیلان‌کاری پر زرق و برق

در صورتی که اتاق فکر در دام مباحث کلی و ذهنی بیفتد، حاصلی نخواهد داشت جز بیلان‌کار دادن به مقامات بالاتر و صرف هزینه و وقت و انرژی‌ و البته ناامیدی برخی افراد جامعه.

شیرازه - جواد زرین کلاه فرماندار شیراز روز سه شنبه دوم آبان ماه از صاحب نظران و اندیشمندان دعوت کرد تا در جلسات اتاق فکر این شهرستان شرکت کنند. او اما دستور کار این جلسات را هم بیان کرد. سند چشم انداز 1404 و شاخص ها و اهداف کلان توسعه در شهرستان شیراز یا به بیان دیگر مشخص کردن سهم شیراز در این چشم انداز مهم‌ترین دستور کاری بود که زرین‌کلاه از آن یاد کرده بود. سایر موارد عبارت بودند از: راه‌کارهای گسترش سرمایه‌گذاری در شیراز، پیشگیری و مقابله با پدیده شوم اعتیاد، پیشگیری از نزع‌های خیابانی، حجاب و عفاف،‌ کارآفرینی و اشتغال، امنیت، برنامه‌های کمی و کیفی فرهنگی،‌ایجاد پارک‌ها و فضای سبز و بررسی راه‌های کاهش طلاق و تحکیم بنیان خانواده در شهرستان شیراز.

البته این اولین باری نیست که فرماندار شیراز از برگزاری جلسه اتاق فکر در فرمانداری خبر می‌دهد. او در اواخر فروردین‌ماه نیز اتاق فکری را برای مباحث فرهنگی تشکیل داد که البته چندان رسانه‌ای نشد. در هر صورت این اقدام به‌جا و قابل تقدیر که این‌بار همراه شده است با دعوت عام از صاحب‌نظران و اندیشمندان، می‌تواند شروع حرکتی موثر در فضای شیراز باشد. اما برخی موارد موجب می‌شود تا اساسا اصطلاح «اتاق فکر» به یک کلیشه وقت‌گیر و غیرموثر تبدیل شود. دو پیشنهاد شکلی زیر در جهت دوری از این آسیب جدی که بعضا توهم کار فکری و فرهنگی را نیز به همراه دارد ارائه می‌شود:

 

تضارب آرا و ضرورت دعوت از جوانان

بدون شک در جلسات ابتدایی یک اتاق فکر وجود افکار گوناگون یک فرصت است که مدیر می‌تواند با بهره‌گیری از آن از زوایای گوناگون به موضوع و مسئله اتاق فکر بنگرد. لذا ضرورت دارد تا صرف به دعوت عمومی از صاحب‌نظران بسنده نشود بلکه از برخی افراد به صورت ویژه دعوت به عمل بیاد که احتمالا همین‌گونه نیز بوده است. اما بحث اصلی افرادی هستند که یا باید از آن‌ها به صورت خاص دعوت شود و یا در صورت اعلام آمادگی برای حضور ممانعتی برای آن‌ها ایجاد نشود. در این میان حضور افراد جوان بسیار مهم است. برخلاف تفکر رایج در میان برخی که صرفا ذکر اصطلاحات ثقیل و داشتن مدارک دانشگاهی و رزومه علمی و پژوهشی را ملاک نخبگی و کارشناسی یک فرد می‌دانند، برخی جوانان فارغ از این موارد، حرف‌های اصیلی دارند که می‌تواند بسیار شنیدنی و کاربردی باشد. به عنوان مثال برخی از جوانان حزب‌اللهی شیراز دلایل متقن و مستندی در خصوص باید‌ها و نباید‌های مجتمع‌های تجاری در شیراز دارند که ضروری است در هنگام بحث در خصوص توسعه و شاخص‌های آن در شیراز حتما شنیده شود. یا در خصوص نقش توزیع امکانات و مراکز تفریحی، درمانی، آموزشی و فرهنگی در سطح شهر نظرات مستند و معقولی طی سال‌های اخیر از سوی گروه‌های دانشجویی و مسجدی بیان شده است که مطمئنا شنیدن آن‌ها می‌تواند در تنظیم سند نهایی توسعه شیراز مثمرثمر باشد. این ها صرفا مثال‌هایی هستند که البته قابل تسری به موارد دیگر نیز می باشند.

لذا باز گذاشتن فضا برای افراد مختلف به خصوص جوانان خوش‌فکر می‌تواند در هرچه مفید بودن این اتاق‌های فکر اثرگذار باشد. بدون شک در ادامه جلسات، برای انسجام بخشی به بحث و تلاش برای رسیدن به یک جمع‌بندی نهایی،‌ مدیر ناگزیر از ایجاد ممانعت برای حضور برخی افراد می باشد. مبنای گزینش افراد برای حضور و یا عدم حضور در ادامه این جلسات البته بسیار مهم و قابل بحث است.

 

پرهیز از مباحث ذهنی بیهوده

اگرچه مباحث نظری و پایه حتی در تعریف واژگان، در تهیه کلیات سند توسعه و چشم‌انداز شیراز در 1404 حتمی است اما راه‌کارهای عملی باید برای تحقق اهداف در نظر گرفته شود.  راه‌کارهای گسترش سرمایه‌گذاری در شیراز، پیشگیری و مقابله با پدیده شوم اعتیاد، پیشگیری از نزع‌های خیابانی، حجاب و عفاف،‌ کارآفرینی و اشتغال و ...که فرماندار به آن‌ها اشاره کرده است، نیازمند اتخاذ تفکر راهبردی‌ای است که معطوف به عمل باشد. صرفا ماندن در کلیات و بیان عبارت‌های کلی، آسیبی است که اتاق‌های فکر را بسیار تهدید می‌کند. در صورتی که اتاق فکر در این دام بیفتد، حاصلی نخواهد داشت جز بیلان‌کار دادن به مقامات بالاتر و صرف هزینه و وقت و انرژی‌ و البته ناامیدی برخی افراد جامعه. رهبر معظم انقلاب اسلامی در نهی از چنین آسیبی در جمع دانشگاهیان استان سمنان در آبان 1385 این‌گونه می‌گویند:

«در باب تهاجم فرهنگى ما يك روزى گفتيم دارد تهاجم فرهنگى انجام مى گيرد. اين صحبتِ دوازده، سيزده سال قبل است. اگر از من مى خواستند كه تهاجم فرهنگى را نشان بدهم، من كه با چشم خودم كأنّه دارم تهاجم فرهنگى را مى بينم، مى توانستم موارد را نشان بدهم. در چندين سخنرانى نشان هم دادم؛ اما بعضيها شروع كردند به انكار تهاجم فرهنگى! و گفتند: نه آقا، چنين چيزى وجود ندارد!  بعضى اين طورى اند؛ چشمشان را روى هم مى گذارند؛ گفتند تهاجم فرهنگى نيست. بعد كه قبول كردند تهاجم فرهنگى هست، به دنبال بحثهاى ذهنى رفتند! «تهاجم يعنى چه؟»، «فرهنگ يعنى چه؟»، «فرهنگى چه چيزهايى را شامل مى شود و چه چيزهايى را شامل نمى شود؟» ما به اينها چه كار داريم؟! نقل مى كنند قديمها كه در يك شهرى، يك سينما درست كرده بودند؛ يك عده اى رفتند پيش عالِم شهر - كه آدم گوشه گيرى بود - تا وادارش كنند كه با اين سينما مخالفت كند. گفتند: آقا! در اين شهر سينما ساخته اند، شما يك اقدامى بكنيد. عالِم يك فكرى كرد، گفت: حالا ببينيم اين سى نُماست يا سى نَماست يا سى نِماست! كدام درست است؟! بنا كردند بحث نظرى كردن كه ضبط لفظ سينما را پيدا كنند! بنده طرفدار بحثهاى نظرىِ اين طورى نيستم كه برويم در آنها غرق بشويم؛ اما به هر حال بايد بحثهاى نظرى انجام بگيرد تا معلوم شود كه پيشرفت به چيست. »

 

نظرات بینندگان