کد خبر: ۳۸۵۳۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۰ - ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۲

ورزش‌کاران و شورای شهر؛ قهرمانانی که ابزار تبلیغاتی می‌‌شوند؟

می‌شود ورزشکار ماند اما با زندگی مردم بازی نکرد همان طور که بسیاری دیگر از افراد که به صرف تدین (بدون تخصص) وارد شورا می‌شوند اما با آخرت خود بازی می‌کنند.

شیرازه - طی روزهای گذشته و در مهلت قانونی ثبت نام برای کاندیداتوری در انتخابات شورای شهر تهران، تعداد قابل‌توجهی از هنرمندان و ورزش‌کاران در فرمانداری تهران حاضر شده و ثبت‌نام کردند. از حسین رضازاده و عباس جدیدی گرفته تا افسانه بایگان و امین زندگانی و مختاباد و عیوضی و ... طی اخبار منتشر شده در شیراز نیز برخی از ورزش‌کاران عزم خود را جزم کرده‌اند تا در صحنه انتخابات حضور داشته باشند. اما آیا این حضور می‌تواند واقعا برای شهر مفید باشد؟ قصد این نوشته نه تخریب است و نه تمجید! فقط در پی فهم نقش یک ورزشکار در چارچوب شورای شهر است. ضمنا این نکته لازم به ذکر است که با توجه به سابقه حضور ورزشکاران در عرصه شورای شهر در تهران، در این چند خط، ورزشکارانی که تخصص خاصی نداشته و با اعتبار شهرت وارد شورا می‌شوند مدنظر بوده و مطمئنا ورزشکاران و هنرمندانی که واجد تعهد و تخصصی برای رفع مشکلات شهری هستند، مبرا از این نوشته‌اند.


نیت خیر است!

همین‌طور که به صراحت نمی‌توان گفت که چه کسانی براساس قدرت طلبی وارد عرصه انتخابات شورای شهر شده‌اند، نمی‌توان در خصوص نیت ورزش‌کاران حالا کاندیدا شده! هم اظهار نظر کرد. بله! ممکن است حرف و حدیثی وجود داشته باشد اما استناد به این حرف و حدیث‌ها نمی‌تواند مبنای اظهار نظر قطعی در خصوص نیت افراد باشد. لذا باید اصل را بر دلسوزی ورزش‌کاران برای جوانان شهر و دغدغه پیشرفت و رسیدگی هرچه بیشتر به آنان گذاشت. اما این نیت خیر کافی است؟


ورزشکاران و تخصص

با فرض نیت خیر، آیا می‌توان به عرصه‌ای که تخصصی در آن نداریم ورود کرد؟ اصلا آیا تنها راه از میان رفتن دغدغه‌هاسی ورزشکاران و هنرمندان برای شهر، ورود به شورای شهر است؟ نمی‌شود برای جوانان و ایجاد زیرساخت‌های ورزشی و یا گسترش فرهنگ و هنر در میان مردم شهر، از شیوه دیگری بهره جست؟ و یک سوال مهم: چه کسی گفته است که الزاما یک ورزشکار حتی با نیت خیر! می‌تواند دغدغه‌های جوانان یک شهر را رفع کرده و شرایط آنان را بهبود بخشد؟ پس تخصص چه‌ می‌شود؟ به صرف این‌که چون ورزشکارم و یا هنرمندم پس دغدغه بیشتری دارم، که نمی‌شود شهر را اداره کرد. می‌شود؟

از سوی دیگر بالاخره کسی که وارد شورای شهر می‌شود اگرچه تخصص اصلی‌اش چیز دیگری باشد، اما تجربه دوره‌های گذشته حداقل در شیراز نشان داده است که عملا فضای لابی و لابی‌کردن در شورا از جایگاه رفیعی برخوردار است! یک هنرمند و یا ورزشکار که در حوزه‌های مختلف شهری از تخصص قابل توجهی برخوردار نیست،‌ در هنگام رای دادن به طرح‌های مختلف چه می‌کند؟


ائتلاف همان لابی است!

در این مواقع، عمدتا شخص ورزشکار به ائتلافی نگاه می‌کند که با آن رای آورد و وارد شورای شهر شد! این‌جا بحث دیگر از نیت خیر خارج و کاملا جنبه سیاسی پیدا می‌کند. البته برخی معتقدند که ورود ورزشکاران به عرصه انتخابات شورای شهر در قالب ائتلاف، از اساس یک رویه سیاسی و پوپولیستی از سوی برخی افراد است که سعی دارند از شهرت ورزشکاران و هنرمندان استفاده کرده و با همراهی اسمی با آنان وارد شورا شوند. این البته پایان کار نیست بلکه ابتدای راه است. وقتی شخص ورزشکار در امور شهری تخصصی نداشته باشد، اگرچه راه تحقیق همیشه باز است اما عمدتا از آن‌جایی که فضای شورا جناحی و گروهی است، به هم تیمی‌ها یا همان افراد ائتلاف نگاه می‌کند که ببیند چه می‌گویند. این‌ یعنی که ائتلاف حالا به جناح و لابی تبدیل شده است!

شهرت، همیشه خدمت نمی‌آورد!

متاسفانه چند سالی است که برخی از افراد که به دلایل هنری و یا ورزشی به شهرتی رسیده‌اند، دچار توهم شده و سطوح خدمت‌گزاری خود به مردم را چنان گسترش می‌دهند که عملا به «ضدخدمت» تبدیل می‌شود. می‌شود مشهور بود، قلب مردم را با رفتن روی سکوی مسابقات آسیایی و جهانی شاد کرد، اما این‌ها به معنای ورود به عرصه‌ای که مستقیما با منافع شهر و مردم در ارتباط است نیست. می‌شود ورزشکار ماند اما با زندگی مردم بازی نکرد همان طور که بسیاری دیگر از افراد که به صرف تدین (بدون تخصص) وارد شورا می‌شوند اما با آخرت خود بازی می‌کنند.
انتهای پیام/523
نظرات بینندگان