مسافرکشهای شخصی از هفت دولت آزاند!
چند روز قبل که سوار یکی از همین تاکسیهای زرد شده بودم، توی مسیر، چند نفر که کنار خیابان منتظر تاکسی بودند، به دلیل چند ثانیه دیر رسیدن این تاکسی زرد ما، سوار ماشینهای شخصی شدند. مسیر من طولانی بود اما تا آخر مسیر فقط یک مسافر دیگر جز من سوار شد و شدیم دو مسافر. راننده که اعصابش خورد شده بود، سفره دلش را برایم باز کرد که چطور این «شخصیها» کارش را کساد کردهاند. به او گفتم مشکل از جای دیگری است. بعضیها از بیکاری و نبود شغل میشوند مسافرکش شخصی و بعضیها هم شغل دومشان است تا خرج آشپزخانه و قسطهایشان را جور کنند. راننده اما از این حرفم شاکی شد. حق هم داشت. میگفت بیکاری و نداری مگر دلیل میشوند که دست بگذارند روی بازار ما؟ میگفت چند وقت قبل که رفته بوده اتحادیه تاکسی رانی، عدل رفته و نشسته روی صندلی کنار یکی از کارمندها. کارمند شاکی شده که آقا برو آن طرف میز. اما او با رندی گفته چه ایرادی دارد همان طور که شخصیها در کار ما تاکسیرانهای رسمی دخالت میکنند و شما ساکت هستید، من هم دوست دارم کنار تو کارمند بشوم! اما درد دل او به همینجا ختم نشد و شروع کرد به افشاگری! آدرس پارکی را داد که همین «شخصیها» برای نهار و استراحت به آنجا میروند چون اصلا شیرازی نیستند که جا و مکانی داشته باشند! میگفت صبح، از شهرهای اطراف میآیند شیراز، کار ما را کساد میکنند، ظهر میروند این پارک نهارشان را که خوردند و استراحتشان را کردند، دوباره یا علی، میآیند روی خط درآمد ما و شب بر میگردند شهرشان و دوباره صبح ... راست و دروغ حرفش را نمیدانم اما اصل حرفش درست بود. حق داشت.
چند روز قبل یکی از مقامات مسئول! گفته بود که مردم مسافرکشهای شخصی را تحریم کنند. حرف جالبی بود. یادم آمد که دوران دانشجویی، یکی از رفقا، برای خودش قانونی وضع کرده بود. وقتی کنار خیابان منتظر تاکسی میایستاد، تا ده دقیقه صبر میکرد تا تاکسی زرد یا سبز از راه برسد. در این مدت، اگر هزارتا مسافرکشی شخصی هم که میآمدند، سوار نمیشد. وقتی ده دقیقه تمام میشد، اولین ماشین چه زرد و سبز و چه شخصی را سوار میشد. آدم جالبی بود این رفیق ما. میگفت، مسافرکشی کار این بندهخداها یعنی رانندگان تاکسیهای زرد و سبز است پس اینها در اولویتاند. این هم یک مدل تحریم بود دیگر!
چند وقت قبل، شهرداری گفته بود که با این فلافلفروشهای سیار که با وانت و نیسان این ور و آن ور میرود میخواهد برخورد کند. هرچند برخورد جدیای صورت نگرفت اما نمیدانم کی و کی، قرار است با این مسافرکشهای شخصی برخورد کند.
ولی نیاز به فرهنگ سازی داره...تحریم مسافرکش های شخصی، تحریم فروشندگان سیار وسط بلوار، تحریم فلافل فروش ها و ... ! ایده خوبیه...به شرطی که مسئولین هم یه فکری به حال بیکاری بکنن وگرنه باید از ترس بیکاری و شیوع جرم و جنایت خروج از خونه رو هم تحریم بکنیم!
در ضمن شما کنار خیابون وایسا ببین چقدر باید منتظر باشی تا یه تاکسی بیاد، تازه اگه سوارت کنه!
بعضیا هستن که هیچ راهی ندارن بجز اینکه با 3-4 میلیون که با قرض و وام جور کردن یه جوری درآمد کسب کنن حالا یا فلافل بفروشن یا مسافرکشی کنن یا هرکار دیگه! اگه وضعیت اقتصادی درستی داشتیم و حقوق کارمند و کارگر کافی بود یا اشتغال مناسب برای همه فراهم بود نیازی نبود که کسی پا تو کفش دیگری بکنه!
نازی نازی تصمیم بگیر واسه این جوونای بیکار و بیکس