کد خبر: ۴۷۴۴۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۵ - ۰۳ آذر ۱۳۹۲
روایت خواندنی از نبرد فاو

تانک‌های آخرین مدل سهم گروهان زرهی

وارد فاو که شدیم همان طوری که فرمانده‌ وعده داده بود، عراقی‌ها به رسم مهمان نوازی، تانک‌های آخرین مدل‌شان را پیش‌کش سپاهیان اسلام کرده بودند.

به گزارش شیرازه به نقل از فارس، از مدت‌ها قبل هر وقت تانکی وارد منطقه می‌شد،آن را با کمک نخل‌ها و یا جا دادن داخل خانه‌های گلی استتار می‌کردیم، این کار با احتیاط و مراقبت بالایی انجام می‌گرفت،به طوری که عراقی‌ها متوجه نشوند.

قرار بود بلافاصله پس از فتح فاو، پلی روی آب نصب شده و تانک‌ها به آن طرف برده شوند،شب عملیات داخل تانک‌ها نشسته بودیم با اصرار فراوان مسئولان لشکر (لشکر ویژه 25 کربلا) را راضی کردیم که واحد ما نیز در روزهای اول عملیات وارد عمل شود، آن شب تا صبح بیدار بودیم و هر‌ آن انتظار صدور فرمان حرکت را می‌کشیدیم.

سر و صدای درگیری بچه‌ها با عراقی‌ها را می‌شنیدیم و به حال‌شان غبطه می‌خوردیم، از ته دل آرزو داشتم که کاش من هم شانه به شانه آنها موفقیت‌آمیزترین حمله برون‌مرزی سپاه اسلام را تجربه می‌کردم.

وقتی صدای الله اکبر از آن سوی آب به گوش می‌رسید، ناخودآگاه اشک در چشمانم حلقه زد،حالا لحظه شماری می‌کردیم تا هرچه زودتر به ما نیز اجازه دهند که به‌عنوان نخستین واحد زرهی وارد عملیات شده و به نبرد با دشمنان بپردازیم.

صبح شد و انتظار ما به طول انجامید،داشتیم نگران می‌شدیم که نکند واحدهای زرهی دیگر زودتر از ما وارد منطقه شوند و دیگر نیازی به ما نباشد، در همین افکار بودیم که صدای فرمانده‌مان به گوش رسید، او با عجله از بچه‌ها می‌خواست که تانک‌ها را رها و آماده اعزام شوند.

از تانک پیاده شدم و به گمان این که حدسم درست از آب در آمده و واحدهای دیگر زودتر از ما اعزام شدند، خود را برای رفتن به آن طرف آب آماده کردم، البته از این که به‌عنوان نیروی پیاده به عملیات می‌رفتم، خیلی خوشحال بودم.

فرمانده گفت:

«مگر نمی‌خواستید نخستین گروه زرهی باشید؟ پس زودتر به طرف نهر بروید که قایق‌ها منتظرند.»

- «حاجی گروهان زرهی بدون تانک؟!»

- «غصه تانک‌ها را نخورید،آنجا آن قدر تانک هست که به همه‌تان برسد.»

وارد فاو که شدیم همان طوری که فرمانده‌مان وعده داده بود، عراقی‌ها به رسم مهمان نوازی، تانک‌های آخرین مدل‌شان را پیش‌کش سپاهیان اسلام کرده بودند چه کیفی داشت، از بس با تانک‌های قدیمی و زنگ‌زده و از رده خارج، دست و پنجه نرم کرده بودیم داشتیم عقده‌ای می‌شدیم.


انتهای پیام/

نظرات بینندگان