متن یکی از دست نوشتههای شهید در ادامه میآید:
گرچه اینجا باید خاطره نوشت اما لازم دیدم چند قلم نصیحت کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
مردان خدا جان دادند زیر شکنجهها و خون دادند به بدترین وضع و دست از خدا برنداشتند، ما چه کردهایم؟ ابوذر غفاری تبعید شد و برای ولایت علی(ع) و در دفاع از حق به بدترین وجه جان داد. ما چه کردهایم؟ برادران عزیزم! به خود آییم. عمار و یاسر و مقداد عمارهای زمان و یاسرهای زمان یعنی بیش از صد هزار شهید و مجروح و معلول دادهایم با این همه کی به هوش میآییم؟ البته روی سخنم با آنهاست که ادعای مسلمانی میکنند اما قدمی تاکنون در این راه مقدس برنداشتهاند تازه به آنها که قدم برمیدارند انتقاد میکنند و میگویند آخر بس است به فکر زندگیت باش و خود را به هلاکت نینداز. عجب! چقدر دلسوز به حال جوانها هستند! بگذریم.
برادران! در مسجد رفتن موقع فاتحه و نوچ نوچ کردن فایده ندارد باید سلاح در دست گرفت و جنگید؛ راه دیگری نیست. هرکس فکر کند که دیگری برای او میجنگد فکرش غلط است. که ما باید به حرفهای امام کاملا توجه کنیم. برادران و خواهران روزهای یومالله را فراموش نکنیم. نمازهای جمعه را فراموش نکنیم خون شهدا را فراموش نکنیم معلولین را فراموش نکنیم مفقودین را فراموش نکنیم اسرا را فراموش نکنیم. نصیحتهای امام را فراموش نکنیم. حرف زیاد است و وقت کم. بیشتر وقت شما را نمیگیرم و اما خواهران من، سمیه را شکنجه کردند که دست از دین بردارد و حاضر نشد و تکه تکه شد.
دیگر چه غم هیچ غمی نداریم چون خدا داریم و برای برقراری حکومت خدا جنگ میکنیم اگر پیروز شدیم که چه بهتر و اگر شهید شدیم باز بهتر پس راهی که هر دو طرف آن نیکی است بسیار خوب است. امید ما به خداست که انشاالله ما را راهنمایی نماید و در راه خودش ما را ثابت قدم بدارد انشاالله و باید از قرآن یاری بخواهیم که میفرماید رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِینَ پس باید از خدا یاری خواست و با کفار و منافقان مبارزه کرد.
انتهای پیام/