محرم و عاشورا نماد مذاکره یا مقاومت؟!
قیام کربلا نمونه یک حماسه بزرگ و واقعی است که تاریخ نظیر آن را به خود ندیده است و آنها که به این قیام معرفت پیدا کرده اند چه مسلمان و چه غیر مسلمان آن را ستوده اند و آن را الگو قرار داده اند.
برخلاف آنچه برخی بی معرفتان تصور می کنند کربلا جنگ برای قدرت نیست بلکه خروش حق علیه باطل است، خروش مظلومین علیه ظالمان است، خروش اولیاءالهی علیه شیطان صفتان زمان است، شیطانی صفتانی که هیچ گاه حق مظلومین را به رسمیت نشناخته اند و از هیچ گونه ظلمی به آنان دریغ نکرده اند. هیچ جای تاریخ را نخواهید دید که شیطان صفتان حق مظلومین را به رسمیت شناخته باشند مگر آنجا که مظلومین چنان قدرتمند شده اند که دیگر توانایی مقابله با آنان را نداشته اند و در این زمان هم باز از هر توطئه ای تا توانسته اند دریغ نورزیده اند.
هیچ جای کربلا مذاکره ای نبوده است و اصلا واقعه کربلا نماد مقاومت و ایستادگی در برابر ظالمان بوده است و آنچه تمام مردم از کربلا می دانند جز مقاومت و ایثار و گذشت نیست.
در کربلا جبهه حق از موضع قدرت و برای جلوگیری از انحراف سادلوحان جبهه باطل تلاش می کند اما مذاکره ای صورت نمی گیرد و این از وظایف اولیا و امامان هست و اصلا رسالت اصلی آنان همین است. در مقابل هم جبهه دشمن با نیرنگ و خدعه تلاش می کند با بهانه های مختلف در جبهه حق نفوذ کرده و دودستگی ایجاد کند و با دادن امان نامه جبهه حق را متلاش کند. هرچند که این تلاش دشمن بخاطر مقاومت جبهه حق و ولایتمداریشان با شکست مواجه شده است.
همین نگاه کفایت می کند بر اینکه در کربلا هیچ مذاکره ای نبوده است و آنجا که دشمن با دادن امان نامه تلاش برای مذاکره کرده است هدفی جز نفوذ و متلاشی کردن جبهه حق نداشته است و هیچ خیرخواهی نسبت به جبهه حق نداشته است.
حال اگر برخی در این زمانه قصد دارند برای رسیدن به منافع سیاسی خود از کربلا مذاکره بیرون بیاورند و مذاکره با شیطان بزرگ و عدو مبین را توجیه کنند نه تنها راه به جایی نخواهند برد بلکه بی معرفتی خود را نشان خواهند داد و البته این گونه حرکات و عملکردها در تاریخ ثبت خواهد شد و آیندگان قضاوت خواهند کرد و البته در همین زمان هم نتایج عملکردشان را خواهند دید.
تاریخ ثابت کرده است که مذاکره با دشمن آشکار هیچگاه پیروزی به دنبال نداشته است و آنان که در تبعیت از ولی زمان منفعت طلبانه عمل کرده اند شکست خورده اند و از عرش به فرش آمده اند. نمونه بارز و آشکار آن هم در همین انقلاب اسلامی است. مدعیان اصلاحاتی که از گفتگوی تمدن ها دم زدند و بعد توسط دشمن محور شرارت نامیده شدند و بعد هم نتیجه عملکردشان را باشکست های متوالی در داخل جبهه حق مشاهده کردند و کار به جایی رسید که وارد جبهه دشمن شدند و علیه جبهه حق دست به خیانت بزرگ فتنه 88 زدند و نزد مردم روسیاه شدند.
مسئولین فراموش نکنند تاریخ عبرت ها دارد برای آنان که اهل عبرتند و آنان که تبعیت محض از ولایت ندارند و به بهانه کار کارشناسی خلاف نظر ولی عمل می کنند. تاریخ ثابت کرده است منظور از کار کارشناسی همان منافع شخصی و جناحی است که نهایتا به شکست هم انجامیده است.
آنها که از قیام کربلا مذاکره بیرون آورده اند بدانند مردم ما یاران زمان امام حسین(ع) هستند نه مردم زمان امام حسن(ع) و هیچ گونه صلحی با دشمن آشکار و شیطان بزرگ را نخواهند پذیرفت و آماده مقاومت و مقابله سریع با هردشمنی هستند و بدون شک هر نبردی این بار پیروزی جبهه حق را به دنبال خواهد داشت و همان نبرد وعده داده شده خواهد بود.