یادداشت؛
هاشمی رفسنجانی و دوگانه سیاه و سفید
استانداردهای دوگانه و مطلق انگاری افراطی آن قدر مُضحک است که حتی سبب شده برخی از سِلبریتیها پا را فراتر گذشته و به صدا و سیما با وجود سنگ تمامی که گذاشته است اعتراض کنند که چرا در پی این اتفاق، تمام برنامههای عادی و روزمره خود را تعطیل نکرده است!
شیرازه؛
اول آنکه: مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بدون شک یکی از باهوشترین و
بزرگترین سیاستمداران خاورمیانه در قرن اخیر به شمار میرود. او در صدر
لیست افرادی بود که پیش از پیروزی انقلاب مورد شکنجه ساواک قرار گرفته و در
سالهای متمادی در زندانهای مخوف شاهنشاهی محبوس بود. آن مرحوم را باید
به حق جزو هیئت امنا و معماران انقلاب اسلامی دانست. پس از انقلاب نیز نقش
بیبدیل و کم نظیر آیتالله هاشمی رفسنجانی انکارناپذیر است. او تنها کسی
است که در نظام جمهوری اسلامی این همه مسئولیتهای مختلف را به دوش کشیده
است؛ از ریاست جمهوری و ریاست مجلس شورای اسلامی گرفته تا ریاست مجمع تشخیص
مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری. معتقدم هاشمی رفسنجانی بدلیل این همه
زحمات جانفرسا در پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، حق بزرگی
بر گردن تک تک ما دارد. خدایش بیامرزاد.
دوم
آنکه: هیچ کس معصوم نیست و آن مرحوم نیز همچون هر شخص دیگری در کنار خدمات
فراوانش دارای اشتباهات بزرگی نیز بوده است. مرحوم هاشمی رفسنجانی نماد
بارز توسعه و سازندگی حتی به قیمت لِه شدن محرومین و مستضعفین بود. آن
مرحوم اشرافیگری را بجای سادهزیستی تئوریزه کرد و مانور تجمل مسئولین از
بزرگترین یادگارهای وی در جامعه کنونی است. تکنوکراتهای حزب کارگزاران او
را پدر معنوی خود میدانستند و البته آقازاده پروری، نقش وی در تحمیل جام
زهر به امام راحل، نامه بدون سلام به رهبری و ایفای نقش تکیه گاه در فتنه
88 و موارد مشابه دیگر، در کنار خدمات کم نظیر آیتالله هاشمی رفسنجانی، در
کارنامه 82 ساله وی به چشم میخورد. خدایش بیامرزاد.
سوم آنکه: جامعه ایرانی متأسفانه همواره افراد را به صورت سیاه و سفید و صفر و صد مطلق دیده است؛ در چنین وضعیتی افراد یا سیاه مطلق هستند با چهرهای کریه و شیطانی و یا همچون نور میدرخشند و به مثابه قدّیسان دارای عصمت هستند! رسانههای ما نیز در دام این تله گرفتار آمده و کمتر تلاش داشتهاند تا از رویدادها، حوادث و افراد، شناختی واقعی وحقیقی به جامعه داده و خوبیها را در کنار بدی ها در یک کفّه ترازو بگذارند.
همین دوگانه سیاه و سفید مطلق سبب شده است حتی صدا و سیمای ما که بعد از فتنه 88 و در قریب به 7 سال اخیر مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را به نوعی ممنوع التصویر کرده و اخبار مربوط به ایشان را کمتر پوشش میداد، به ناگاه از افراط به تفریط روی آورده و با پمپاژ برنامههای مختلف، سعی کند چهرهای قدّیس، مبّری از اشتباه و کاملاً بدون هر عیب و نقص را از مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به جامعه القاء کند. این استانداردهای دوگانه و مطلق انگاری افراطی آن قدر مُضحک است که حتی سبب شده برخی از سِلبریتیها پا را فراتر گذشته و به صدا و سیما با وجود سنگ تمامی که گذاشته است اعتراض کنند که چرا در پی این اتفاق، تمام برنامههای عادی و روزمره خود را تعطیل نکرده است!
و اما البعد: پیام مدّبرانه مقام معظم رهبری در پی ارتحال مرحوم آیت الله هاشمی را در چارچوب ارائه تصویری واقعی و نه مطلق گرایانه از آن آیت الله فقید میفهمم. این پیام هم حاوی «59 سال همدلی و همکاری» است و هم به «اختلاف نظرها» با این رفیق قدیمی اشاره میکند. هم از «هوش وافر و صمیمیت کم نظیر» هاشمی میگوید و هم به «اجتهادهای متفاوت» با وی اشاره میکند. هم به «سالها زندان و تحمل شکنجههای ساواک» تأکید میکند و هم به "وسوسه خنّاسانی که در سالهای اخیر با شدت و جدیت در پی بهرهبرداری از تفاوتهای نظری بودند».
هاشمی را تحریف نکنیم. او نه قدیس و معصوم بود و نه شیطان و ضد انقلاب. هاشمی را آنگونه که بود باید شناخت و نه آنگونه که دوست داریم. خدایش بیامرزاد.
*محمد حسین رئیسی
سوم آنکه: جامعه ایرانی متأسفانه همواره افراد را به صورت سیاه و سفید و صفر و صد مطلق دیده است؛ در چنین وضعیتی افراد یا سیاه مطلق هستند با چهرهای کریه و شیطانی و یا همچون نور میدرخشند و به مثابه قدّیسان دارای عصمت هستند! رسانههای ما نیز در دام این تله گرفتار آمده و کمتر تلاش داشتهاند تا از رویدادها، حوادث و افراد، شناختی واقعی وحقیقی به جامعه داده و خوبیها را در کنار بدی ها در یک کفّه ترازو بگذارند.
همین دوگانه سیاه و سفید مطلق سبب شده است حتی صدا و سیمای ما که بعد از فتنه 88 و در قریب به 7 سال اخیر مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را به نوعی ممنوع التصویر کرده و اخبار مربوط به ایشان را کمتر پوشش میداد، به ناگاه از افراط به تفریط روی آورده و با پمپاژ برنامههای مختلف، سعی کند چهرهای قدّیس، مبّری از اشتباه و کاملاً بدون هر عیب و نقص را از مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به جامعه القاء کند. این استانداردهای دوگانه و مطلق انگاری افراطی آن قدر مُضحک است که حتی سبب شده برخی از سِلبریتیها پا را فراتر گذشته و به صدا و سیما با وجود سنگ تمامی که گذاشته است اعتراض کنند که چرا در پی این اتفاق، تمام برنامههای عادی و روزمره خود را تعطیل نکرده است!
و اما البعد: پیام مدّبرانه مقام معظم رهبری در پی ارتحال مرحوم آیت الله هاشمی را در چارچوب ارائه تصویری واقعی و نه مطلق گرایانه از آن آیت الله فقید میفهمم. این پیام هم حاوی «59 سال همدلی و همکاری» است و هم به «اختلاف نظرها» با این رفیق قدیمی اشاره میکند. هم از «هوش وافر و صمیمیت کم نظیر» هاشمی میگوید و هم به «اجتهادهای متفاوت» با وی اشاره میکند. هم به «سالها زندان و تحمل شکنجههای ساواک» تأکید میکند و هم به "وسوسه خنّاسانی که در سالهای اخیر با شدت و جدیت در پی بهرهبرداری از تفاوتهای نظری بودند».
هاشمی را تحریف نکنیم. او نه قدیس و معصوم بود و نه شیطان و ضد انقلاب. هاشمی را آنگونه که بود باید شناخت و نه آنگونه که دوست داریم. خدایش بیامرزاد.
*محمد حسین رئیسی
نظرات بینندگان