یادداشت/ عباس حاجینجاری
ترامپ بر طبل توخالی میکوبد
سپاه با توجه به رسالت خود در پاسداری از انقلاب اسلامی، مانع نفوذ عوامل دشمن و تغییر محاسبات مردم و مسئولین و استحاله نظام است. از این رو محدود و محصور کردن سپاه، حداقل راهبردی است که برخی جریانهای معاند داخلی و بیرونی دنبال میکنند.
به گزارش شیرازه، «عباس حاجینجاری» در روزنامه «جوان» نوشت:
در روزهای اخیر ترامپ در مواجهه با ایران از همان ادبیاتی استفاده کرد که طی ماههای گذشته با باجخواهی از نظامهای دست نشانده امریکا در منطقه نظیر سعودیها توانسته است اهدافش را پیش ببرد و به زعم خود با دوشیدن گاوهای شیرده، اقتصاد فرسوده و در حال فروپاشی امریکا را احیا و برای کارگران بیکار امریکایی شغل ایجاد کند. اما موضوع و نوع مطالبهگری ترامپ از ایران با دیگر کشورهای منطقه متفاوت است. «دونالد ترامپ»، بامداد روز شنبه (31/4) تهدید کرد که ایران در صورت عدم اقدام برای آزادی شهروندان امریکایی با تبعات جدی و جدید مواجه خواهد شد. در بیانیهای که کاخ سفید به همین مناسبت منتشر کرده، آمده است: «رئیسجمهور ترامپ و دولت او تلاشها برای بازگرداندن تمامی امریکاییهای بازداشتشده در خارج از کشور را مضاعف کردهاند.» ایالات متحده گروگانگیرها و کشورهایی که بدون دلیل عادلانه یا فرایندهای قانونی کماکان اقدام به گروگانگیری و بازداشت شهروندان ما میکنند را محکوم میکند.
روشی که امروز هم با محکومیت زیو وانگ به 10سال زندان ادامه دارد.» گفتنی است که «زیو وانگ»، شهروند دو تابعیتی چینی ـ امریکایی است که به گفته سخنگوی قوه قضائیه ایران با نفوذ خاصی وارد ایران شده بود و توسط نیروهای وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر شده است. بیانیه کاخ سفید به علاوه بدون ارائه هیچگونه شواهد مستدل مدعی شده که ایران مسئول بازداشت «رابرت لوینسون»، عامل سیا است که چند سال است ناپدید شده است. در این بیانیه آمده است: «رئیسجمهور ترامپ آماده تحمیل تبعات جدید و جدی علیه ایران است، مگر آنکه تمامی شهروندانی که ناعادلانه زندانی شدهاند آزاد شده و بازگردانده شوند.» رسانههای امریکا ضمن انعکاس این سخنان ترامپ، به نقل از برخی از نزدیکان او تأکید کردهاند که ترامپ از بعضی از مسئولین کاخ سفید خواسته است، تا با پرونده سازی، بهانههایی پیدا کنند تا در 90 روز آینده ناچار نباشد پایبندی ایران به برجام را تأیید کند.
مضافاً براینکه تصویب دور جدید تحریمها علیه 18 نهاد، فرد و شرکت ایرانی یا مرتبط با آنها و همچنین فضاسازی برای تصویب طرح تشدید تحریمهای ایران موسوم به «قانون مقابله با اقدامات ثبات زدای ایران ـ 2017» (CIDA) به محور اصلی تحولات معطوف به ایران تبدیل شده است تردیدی در این نیست که برداشتهای غلط از محیط سیاسی ایران سبب شده است که ترامپ با کوبیدن بر طبل توخالی امریکا تصور کند که قادر خواهد بود از ایران نیز مانند دیگر شیخنشینهای منطقه خلیج فارس امتیاز بگیرد. همان برآوردی که سبب شده است وزیر خارجه و وزیر دفاع امریکا از ضرورت براندازی نظام اسلامی با بهرهگیری از عوامل داخلی سخن به میان آورند و به زعم خود برای آینده ایران نقشه بکشند. درک چرایی غوغاسالاری امریکاییها علیه ایران که طی این روزها به اوج خود رسیده است، چندان دشوار نیست، چرا که به جز توفیقاتی که ترامپ ضمن تحقیر سران بزدل آل سعود و دیگر شیوخ منطقه کسب کرده است، اودر دیگر صحنههای منطقه نا کام مانده و نتوانسته است اهداف امریکا را پیش برد. واکنشهای شتابزده ترامپ برگرفته از چند تحول مهم است:
1 ـ شکست و ناکامی تروریستها در عراق وسوریه، از نیروهای مقاومت با محوریت وهدایت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در این عرصه امریکاییها به رغم ادعا در مبارزه با تروریسم با کارشکنیها و اخلال در روند مبارزات دولتهای عراق و سوریه، عملاً از تروریستها حمایت کردهاند.
2 ـ شکست دیگر امریکا؛ اتصال زمینی ـ راهبردی مقاومت در دو جغرافیای عراق و سوریه است. این اتصال امکان حمایت بیشتر از مقاومت را فراهم میکند. معنای دیگر پیروزی مقاومت، شکست راهبرد امریکا برای ایجاد منطقه حائل در مرزهای سوریه وعراق است.
3 ـ نگرانی دیگر امریکا، مدیریت آینده عراق، سوریه و... است، چراکه با تقویت و تحکیم نیروهای جبهه مقاومت، این نیروها نقشی اصلی را در آینده سیاسی این کشورها بازی خواهند کرد.
4 ـ شکلگیری دور جدید از انتفاضه در سرزمینهای اشغالی به کابوسی برای صهیونیستها و حامیانش به ویژه امریکا تبدیل شده است، این دور جدید از انتفاضه هم ملهم از پیروزیهای نیروهای جبهه مقاومت است و هم خارج از چارچوب گروههای سنتی فلسطین و حرکتی کاملا مردمی والبته غیرقابل مهار است.
5 ـ ناکامی رژیم سعودی متحد اصلی امریکا در جنگ یمن، علاوه بر شکست راهبردها و قابلیت تجهیزات نظامی غربی در برابر مقاومت مردم مظلوم یمن، ادامه حمایت آنها از رژیم سعودی را دشوار کرده است، به ویژه آنکه غرش موشک برکان 2یمنی ها، در عمق راهبردی رژیم سعودی عملاً معادلات را در این جنگ تغییر داده است.
6 ـ گسترش حوزه نفوذ ایران در منطقه وناتوانی امریکا در مهار آن اساسیترین چالش برای امریکاست. براین اساس بعضی از مسئولان امریکایی اعتقاد دارند که اولویت امریکا در منطقه باید از مقابله با داعش، به مقابله با نفوذ ایران تغییر یابد.
ترامپ که در ماههای آغازین دولت خود بااین فهرست بلند شکستها مواجه شده است، به زعم خود چاره را در تهدید ایران و وادارکردن نقطه کانونی جبهه مقاومت به عقب نشینی دیده است وبه همین دلیل در روزهای اخیر گستردهترین حجم تهدیدها وعملیات روانی را علیه مردم ایران سازماندهی کرده است.
ترامپ با تهدیدات خود چند هدف را دنبال میکند:
1 ـ خط تهدید و تحریم با رویکرد تشدید تحریمها علیه سپاه، بیانگر راهبرد امریکا برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران در دو سطح منطقهای وداخلی است. در سطح منطقه با هدف تضعیف اقتدار ایران و در داخل باهدف تأثیرگذاری بر فرآیندهای داخلی با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
2 ـ در تشدیدتحریمها؛ افزایش فشار بر مردم ایران برای دامن زدن به نارضایتیهای اجتماعی دنبال میشود. از منظرآنان تلفیق اعتراضات اجتماعی و غلبه روحیه تردید وتسلیم به ویژه در حوزه مسئولان وتغییر نظام محاسباتی آنان، میتواند زمینهساز تغییرات مورد غرب در داخل باشد.
3 ـ باتوجه به نقش خدمات مستشاری سپاه در پیروزیهای جبهه مقاومت، امریکاییها درگیرسازی سپاه با مسائل داخلی را تنها فرصت موجود برای دشمنان برای مهار تحرکات نیروهای مقاومت در منطقه میدانند.
4 ـ در تحریم جدید امریکا بر دو حوزهای که نقاط قوت ایران است ( حوزه موشکی و سپاه) دست گذاشته است. آنها میخواهند با بسیج عمومی و القای اینکه ایران یک تهدید برای کشورهای منطقه است زمینه انزوای منطقهای و صدور قطعنامه و یک اقدام بینالمللی علیه ایران را فراهم کنند.
5 ـ غرب برای تغییرات مورد نظردر داخل با موانع جدی مثل سپاه مواجه است. سپاه با توجه به رسالت خود در پاسداری از انقلاب اسلامی، مانع نفوذعوامل دشمن و تغییر محاسبات مردم ومسئولین و استحاله نظام است. از این رو محدود ومحصور کردن سپاه، حداقل راهبردی است که برخی جریانهای معاند داخلی وبیرونی دنبال میکنند.
6 ـ هدف دیگرتهدید، زمینهسازی برای وادار کردن ایران برای مذاکره در گامهای بعدی یعنی برجامهای 2 و 3 و... است.
اما فارغ از این اهداف که اذهان سران کاخ سفید را در گیر خود ساخته است، شرایط خاص ودست برتر ایران در تحولات منطقه عملاً امریکا را در موضع انفعال قرار داده است، بنابراین هدف اصلی از این جنجالسازیها را باید در فرافکنی نسبت به ناکامیها و حفظ اندک نفوذ باقی مانده امریکا در منطقه دانست. شبکه سیانان در تحلیلی در این زمینه فشار دولت امریکا به ایران را بازی با آتش دانست که میتواند امریکا را به سرعت در گیر خود سازد. نگرانی امریکاییها در این زمینه به حدی است که نمایندگان مجلس امریکا به طرح متممی رأی دادند که بر اساس آن پنتاگون، وزارت دفاع این کشور، ملزم به بررسی راههای مذاکره با ایران برای اجتناب از برخورد نظامی در آبهای خلیج فارس خواهد شد. هفته پیش 38 ژنرال و دریاسالار بازنشسته ارتش امریکا در نامهای به ترامپ هشدار داده بودند که دیپلماسی را جایگزین سیاستهایی چون تلاش برای تغییر نظام کند. ژنرالهای امریکایی نوشتندکه: «ما نباید به وضعیتی تهاجمی که ممکن است راه را برای آغاز جنگ هموار کند، وارد شویم. جان مردان و زنان در حال خدمت ارتش امریکا نباید پیش از آنکه تمام گزینههای دیپلماتیک آزموده شوند، در معرض آسیب قرار بگیرد. دیپلماسی نباید قربانی گفتمان سیاسی تند شود که این روزها رایج است.»
در روزهای اخیر ترامپ در مواجهه با ایران از همان ادبیاتی استفاده کرد که طی ماههای گذشته با باجخواهی از نظامهای دست نشانده امریکا در منطقه نظیر سعودیها توانسته است اهدافش را پیش ببرد و به زعم خود با دوشیدن گاوهای شیرده، اقتصاد فرسوده و در حال فروپاشی امریکا را احیا و برای کارگران بیکار امریکایی شغل ایجاد کند. اما موضوع و نوع مطالبهگری ترامپ از ایران با دیگر کشورهای منطقه متفاوت است. «دونالد ترامپ»، بامداد روز شنبه (31/4) تهدید کرد که ایران در صورت عدم اقدام برای آزادی شهروندان امریکایی با تبعات جدی و جدید مواجه خواهد شد. در بیانیهای که کاخ سفید به همین مناسبت منتشر کرده، آمده است: «رئیسجمهور ترامپ و دولت او تلاشها برای بازگرداندن تمامی امریکاییهای بازداشتشده در خارج از کشور را مضاعف کردهاند.» ایالات متحده گروگانگیرها و کشورهایی که بدون دلیل عادلانه یا فرایندهای قانونی کماکان اقدام به گروگانگیری و بازداشت شهروندان ما میکنند را محکوم میکند.
روشی که امروز هم با محکومیت زیو وانگ به 10سال زندان ادامه دارد.» گفتنی است که «زیو وانگ»، شهروند دو تابعیتی چینی ـ امریکایی است که به گفته سخنگوی قوه قضائیه ایران با نفوذ خاصی وارد ایران شده بود و توسط نیروهای وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر شده است. بیانیه کاخ سفید به علاوه بدون ارائه هیچگونه شواهد مستدل مدعی شده که ایران مسئول بازداشت «رابرت لوینسون»، عامل سیا است که چند سال است ناپدید شده است. در این بیانیه آمده است: «رئیسجمهور ترامپ آماده تحمیل تبعات جدید و جدی علیه ایران است، مگر آنکه تمامی شهروندانی که ناعادلانه زندانی شدهاند آزاد شده و بازگردانده شوند.» رسانههای امریکا ضمن انعکاس این سخنان ترامپ، به نقل از برخی از نزدیکان او تأکید کردهاند که ترامپ از بعضی از مسئولین کاخ سفید خواسته است، تا با پرونده سازی، بهانههایی پیدا کنند تا در 90 روز آینده ناچار نباشد پایبندی ایران به برجام را تأیید کند.
مضافاً براینکه تصویب دور جدید تحریمها علیه 18 نهاد، فرد و شرکت ایرانی یا مرتبط با آنها و همچنین فضاسازی برای تصویب طرح تشدید تحریمهای ایران موسوم به «قانون مقابله با اقدامات ثبات زدای ایران ـ 2017» (CIDA) به محور اصلی تحولات معطوف به ایران تبدیل شده است تردیدی در این نیست که برداشتهای غلط از محیط سیاسی ایران سبب شده است که ترامپ با کوبیدن بر طبل توخالی امریکا تصور کند که قادر خواهد بود از ایران نیز مانند دیگر شیخنشینهای منطقه خلیج فارس امتیاز بگیرد. همان برآوردی که سبب شده است وزیر خارجه و وزیر دفاع امریکا از ضرورت براندازی نظام اسلامی با بهرهگیری از عوامل داخلی سخن به میان آورند و به زعم خود برای آینده ایران نقشه بکشند. درک چرایی غوغاسالاری امریکاییها علیه ایران که طی این روزها به اوج خود رسیده است، چندان دشوار نیست، چرا که به جز توفیقاتی که ترامپ ضمن تحقیر سران بزدل آل سعود و دیگر شیوخ منطقه کسب کرده است، اودر دیگر صحنههای منطقه نا کام مانده و نتوانسته است اهداف امریکا را پیش برد. واکنشهای شتابزده ترامپ برگرفته از چند تحول مهم است:
1 ـ شکست و ناکامی تروریستها در عراق وسوریه، از نیروهای مقاومت با محوریت وهدایت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در این عرصه امریکاییها به رغم ادعا در مبارزه با تروریسم با کارشکنیها و اخلال در روند مبارزات دولتهای عراق و سوریه، عملاً از تروریستها حمایت کردهاند.
2 ـ شکست دیگر امریکا؛ اتصال زمینی ـ راهبردی مقاومت در دو جغرافیای عراق و سوریه است. این اتصال امکان حمایت بیشتر از مقاومت را فراهم میکند. معنای دیگر پیروزی مقاومت، شکست راهبرد امریکا برای ایجاد منطقه حائل در مرزهای سوریه وعراق است.
3 ـ نگرانی دیگر امریکا، مدیریت آینده عراق، سوریه و... است، چراکه با تقویت و تحکیم نیروهای جبهه مقاومت، این نیروها نقشی اصلی را در آینده سیاسی این کشورها بازی خواهند کرد.
4 ـ شکلگیری دور جدید از انتفاضه در سرزمینهای اشغالی به کابوسی برای صهیونیستها و حامیانش به ویژه امریکا تبدیل شده است، این دور جدید از انتفاضه هم ملهم از پیروزیهای نیروهای جبهه مقاومت است و هم خارج از چارچوب گروههای سنتی فلسطین و حرکتی کاملا مردمی والبته غیرقابل مهار است.
5 ـ ناکامی رژیم سعودی متحد اصلی امریکا در جنگ یمن، علاوه بر شکست راهبردها و قابلیت تجهیزات نظامی غربی در برابر مقاومت مردم مظلوم یمن، ادامه حمایت آنها از رژیم سعودی را دشوار کرده است، به ویژه آنکه غرش موشک برکان 2یمنی ها، در عمق راهبردی رژیم سعودی عملاً معادلات را در این جنگ تغییر داده است.
6 ـ گسترش حوزه نفوذ ایران در منطقه وناتوانی امریکا در مهار آن اساسیترین چالش برای امریکاست. براین اساس بعضی از مسئولان امریکایی اعتقاد دارند که اولویت امریکا در منطقه باید از مقابله با داعش، به مقابله با نفوذ ایران تغییر یابد.
ترامپ که در ماههای آغازین دولت خود بااین فهرست بلند شکستها مواجه شده است، به زعم خود چاره را در تهدید ایران و وادارکردن نقطه کانونی جبهه مقاومت به عقب نشینی دیده است وبه همین دلیل در روزهای اخیر گستردهترین حجم تهدیدها وعملیات روانی را علیه مردم ایران سازماندهی کرده است.
ترامپ با تهدیدات خود چند هدف را دنبال میکند:
1 ـ خط تهدید و تحریم با رویکرد تشدید تحریمها علیه سپاه، بیانگر راهبرد امریکا برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران در دو سطح منطقهای وداخلی است. در سطح منطقه با هدف تضعیف اقتدار ایران و در داخل باهدف تأثیرگذاری بر فرآیندهای داخلی با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
2 ـ در تشدیدتحریمها؛ افزایش فشار بر مردم ایران برای دامن زدن به نارضایتیهای اجتماعی دنبال میشود. از منظرآنان تلفیق اعتراضات اجتماعی و غلبه روحیه تردید وتسلیم به ویژه در حوزه مسئولان وتغییر نظام محاسباتی آنان، میتواند زمینهساز تغییرات مورد غرب در داخل باشد.
3 ـ باتوجه به نقش خدمات مستشاری سپاه در پیروزیهای جبهه مقاومت، امریکاییها درگیرسازی سپاه با مسائل داخلی را تنها فرصت موجود برای دشمنان برای مهار تحرکات نیروهای مقاومت در منطقه میدانند.
4 ـ در تحریم جدید امریکا بر دو حوزهای که نقاط قوت ایران است ( حوزه موشکی و سپاه) دست گذاشته است. آنها میخواهند با بسیج عمومی و القای اینکه ایران یک تهدید برای کشورهای منطقه است زمینه انزوای منطقهای و صدور قطعنامه و یک اقدام بینالمللی علیه ایران را فراهم کنند.
5 ـ غرب برای تغییرات مورد نظردر داخل با موانع جدی مثل سپاه مواجه است. سپاه با توجه به رسالت خود در پاسداری از انقلاب اسلامی، مانع نفوذعوامل دشمن و تغییر محاسبات مردم ومسئولین و استحاله نظام است. از این رو محدود ومحصور کردن سپاه، حداقل راهبردی است که برخی جریانهای معاند داخلی وبیرونی دنبال میکنند.
6 ـ هدف دیگرتهدید، زمینهسازی برای وادار کردن ایران برای مذاکره در گامهای بعدی یعنی برجامهای 2 و 3 و... است.
اما فارغ از این اهداف که اذهان سران کاخ سفید را در گیر خود ساخته است، شرایط خاص ودست برتر ایران در تحولات منطقه عملاً امریکا را در موضع انفعال قرار داده است، بنابراین هدف اصلی از این جنجالسازیها را باید در فرافکنی نسبت به ناکامیها و حفظ اندک نفوذ باقی مانده امریکا در منطقه دانست. شبکه سیانان در تحلیلی در این زمینه فشار دولت امریکا به ایران را بازی با آتش دانست که میتواند امریکا را به سرعت در گیر خود سازد. نگرانی امریکاییها در این زمینه به حدی است که نمایندگان مجلس امریکا به طرح متممی رأی دادند که بر اساس آن پنتاگون، وزارت دفاع این کشور، ملزم به بررسی راههای مذاکره با ایران برای اجتناب از برخورد نظامی در آبهای خلیج فارس خواهد شد. هفته پیش 38 ژنرال و دریاسالار بازنشسته ارتش امریکا در نامهای به ترامپ هشدار داده بودند که دیپلماسی را جایگزین سیاستهایی چون تلاش برای تغییر نظام کند. ژنرالهای امریکایی نوشتندکه: «ما نباید به وضعیتی تهاجمی که ممکن است راه را برای آغاز جنگ هموار کند، وارد شویم. جان مردان و زنان در حال خدمت ارتش امریکا نباید پیش از آنکه تمام گزینههای دیپلماتیک آزموده شوند، در معرض آسیب قرار بگیرد. دیپلماسی نباید قربانی گفتمان سیاسی تند شود که این روزها رایج است.»
نظرات بینندگان