گلایه آزادگان و جانبازان دفاع مقدس فارس از مسئولان بنیاد شهید:
مطالباتمان بر روی هم انباشته شده و هیچ کس پاسخگو نیست/دیدار با مسئولان ارشد نظام آسانتر از مسئولان استانی است/تبعیض و نابرابری بیداد میکند
یکی از آزادگان می گویند:هر جا میرویم میگویند خانواده شما مورد حمایت بنیاد شهید است و مشکلی برای تحصیل و شغل فرزندانتان ندارید اما واقعا اینطور نیست و فرزندان ما با تحصیلات عالیه بیکار هستند.
به گزارش شیرازه، همین چند ماه پیش بود که همسر یکی از جانبازان دفاع مقدس در اعتراض به عدم پاسخگویی بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران اقدام به خودسوزی کرد و بعد از آن مدیران بنیاد برای ساعتی میزهای مدیریتی خود را ترک کرده و جهت پاسخ به افکار عمومی ساعتی را حاضر به پاسخگویی شدند. هر چند کار از کار گذشته بود و جانباز کریم نور محمدی شهید شد و همسرش در شعلههای آتش سوخت و آسیب دید.
با واقعه تلخی که رخ داده بود انتظار میرفت بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور تغییری در روند کاری خود ایجاد و مشکلات ولی نعمتان نظام و انقلاب را بر دیده گذاشته و پیگیری کند اما گویی گوش برخی مسئولین به قدری سنگین گشته که صدای خودسوزی آرمانهای انقلاب را نمیشنوند البته شاید هم خود را به کری زده و نمیخواهند که بشنوند! مثل مراسمی که در جهت بزرگداشت بازگشت آزادگان به میهن اسلامی برگزار شده بود که صبر یکی از آزادگان دفاع مقدس طاق شد و زبان به گلایه گشود.
عصر پنجشنبه مراسمی جهت گرامیداشت آزادگان دفاع مقدس به میزبانی بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس برگزار شده بود. رئیس این بنیاد در حال سخنرانی و ارائه آمار از تالیفات و هنرمندیهای آزادگان بود و سپس به رونمایی از کتاب "ادبیات اسارت" پرداخت که در این میان یکی از اسرای حاضر به سمت جایگاه رفت و با اعتراض به عملکرد جناب راهی گفت؛ "با رونمایی از کتاب چه مشکلی از آزادگان جامعه حل میشود؟"
همین یک جمله کافی بود تا آتش زیر خاکستر شعله کشیده و بغضهای در گلو مانده فوران کند و خیلی عظیمی از اسرا و جانبازان حاضر در جلسه زبان به گلایه و اعتراض گشایند. هر چند مسئولان بنیاد شهید اصرار داشتند جهت آبروداری هم که شده اعتراضها را خاموش و سکوت را بر جلسه حاکم کنند اما تلاشها بیفایده بود.
در اطراف دهها تن از آزادگان و جانبازانی که صدای بلند اعتراضشان جان هر آزادهای را میلرزاند خیل عظیمی از جمعیت گرد آمده و شیر مردان روزگار ظلمهایی که بر آنها رفته را فریاد میزنند. به سختی جمعیت را کنار میزنم و علی رغم سنگاندازی و ممانعت مسئولان جهت انجام مصاحبه با چن تن از آزادگان محصور در بند مدیران تکنوکرات گفتگو میکنم؛
علیمراد جاویدی که در 31 تیرماه 1367 در منطقه سومار اسیر و در12 شهریورماه 1369 آزاد شده است، میگوید:
برگزاری این برنامههای نمادین دردی از ما دوا نمیکند. جشن ما روزی است که مشکلاتمان حل شده و برای کمترین مسائل دچار مشکل نشویم. مسئولان بنیاد شهید باید در مورد عملکرد چند ساله خود و خدماترسانی به بازماندگان دفاع مقدس پاسخگو باشند زیرا هر سال حرفهای تکراری میشنویم اما مشکلات را حل نمیکنند. ما با مشکلات عدیدهای از جمله مشکلات فراوان بیمه، درمان، مسکن و . . . مواجه و از بیکاری فرزندانمان رنج میبریم.
او ادامه میدهد: بنده سی سال در ارتش خدمت کردهام و با لیسانس حقوق پنج بار در آزمون وکالت شرکت کردهام اما هر بار به بهانههای مختلف رد صلاحیت میکنند. به زعم عموم جامعه بنیاد شهید و سایر ادارات از ما حمایت میکنند اما واقعا اینطور نیست بنیاد شهید پاسخگوی اعتراضات و مشکلات ما نیست. همه مدیران وقتی در پشت تریبون قرار میگیرند از شهدا، رزمندگان و بازماندگان تقدیر میکنند اما در عمل کمترین توجهای به ما ندارند. وقتی به استانداری مراجعه میکنیم میگویند؛ اداره با هیبتی چون بنیاد شهید متعلق و مدافع حقوق شماست ولی هنگامی که به بنیاد شهید مراجعه میکنیم هیچ مدافعی نداریم و دائم ما را به ادارات و سازمانهای مختلف حواله میدهند.
جاویدی میگوید: اسرا بسیار مورد شکنجه قرار گرفتند و ما در فاضلاب زندگی میکردیم و گاه از گرسنگی نجاست میخوردیم اما حالا هیچ رسیدگی به ما و خانوادهمان صورت نمیگیرد. هر با بهانههای مختلف از جمله پایین بودن درصد جانبازی، کم بودن دوره اسارت و . . مشکلات ما را حل نمیکنند. معمولا اکثر آزادهها دچار مشکل عصبی هستند به همین دلیل خانواده اذیت میشوند و ما هم در منزل اذیت و شرمندهایم و هم در جامعه با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم. مسئولان فقط سخنرانی میکنند اما به هیچ یک از وعدههای خود عمل نمیکنند. با ارائه آمار دروغین سعی در تبرئه خود دارند. ارائه آمارها چه مشکلاتی از ما حل میکند؟ مطالبات بر روی هم انباشته شده و هیچ کس پاسخگو نیست.
یکی دیگر از آزادگان که در سال 67 اسیر و بعد از دو سال یعنی سال 69 آزاد و به وطن بازگشته است، میگوید:
هر جا میرویم میگویند خانواده شما مورد حمایت بنیاد شهید است و مشکلی برای تحصیل و شغل فرزندانتان ندارید اما واقعا اینطور نیست و فرزندان ما با تحصیلات عالیه بیکار هستند.
او ادامه میدهد: بنیاد شهید به بعضی از جانبازان وام خرید مسکن داد اما در حالیکه مسکن ما مشکل دارد از این وام بیبهره ماندیم، متاسفانه تبعیض و نابرابری بیداد میکند. چهار ماه پیش درخواست یک دیدار کوتاه با رئیس بنیاد استان فارس را مطرح کردم و بعد از گذشت چهار ماه هنوز موفق به دیدار ایشان نشدهایم. گویی درخواست دیدار با مسئولان ارشد نظام آسانتر از مسئولان استانی است.
به گزارش شیرازه، در حالیکه برنامه جهت گرامیداشت جانبازان و اسرا برگزار شده بود انتظار میرفت تریبون مراسم در اختیار آنها قرار گیرد تا دمی به گفتگو و درد دل با مردم بنشینند اما باز هم تریبون در اختیار مدیران بود تا فارغ از ذکر مشکلات ولینعمتان انقلاب به ذکر آمارهای نامعلوم خود بپردازند. مدیران جمهوری اسلامی گویی از خاطر بردهاند که امنیت و پستهای مدیریتی و تشریفات امروزشان با مجاهدت و خون چه کسانی نصیبشان گشته و باز هم قصه تلخ صدای مستضعفان، صدای بیصداها، صدایی که به گوش نرسید.
با واقعه تلخی که رخ داده بود انتظار میرفت بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور تغییری در روند کاری خود ایجاد و مشکلات ولی نعمتان نظام و انقلاب را بر دیده گذاشته و پیگیری کند اما گویی گوش برخی مسئولین به قدری سنگین گشته که صدای خودسوزی آرمانهای انقلاب را نمیشنوند البته شاید هم خود را به کری زده و نمیخواهند که بشنوند! مثل مراسمی که در جهت بزرگداشت بازگشت آزادگان به میهن اسلامی برگزار شده بود که صبر یکی از آزادگان دفاع مقدس طاق شد و زبان به گلایه گشود.
عصر پنجشنبه مراسمی جهت گرامیداشت آزادگان دفاع مقدس به میزبانی بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس برگزار شده بود. رئیس این بنیاد در حال سخنرانی و ارائه آمار از تالیفات و هنرمندیهای آزادگان بود و سپس به رونمایی از کتاب "ادبیات اسارت" پرداخت که در این میان یکی از اسرای حاضر به سمت جایگاه رفت و با اعتراض به عملکرد جناب راهی گفت؛ "با رونمایی از کتاب چه مشکلی از آزادگان جامعه حل میشود؟"
همین یک جمله کافی بود تا آتش زیر خاکستر شعله کشیده و بغضهای در گلو مانده فوران کند و خیلی عظیمی از اسرا و جانبازان حاضر در جلسه زبان به گلایه و اعتراض گشایند. هر چند مسئولان بنیاد شهید اصرار داشتند جهت آبروداری هم که شده اعتراضها را خاموش و سکوت را بر جلسه حاکم کنند اما تلاشها بیفایده بود.
در اطراف دهها تن از آزادگان و جانبازانی که صدای بلند اعتراضشان جان هر آزادهای را میلرزاند خیل عظیمی از جمعیت گرد آمده و شیر مردان روزگار ظلمهایی که بر آنها رفته را فریاد میزنند. به سختی جمعیت را کنار میزنم و علی رغم سنگاندازی و ممانعت مسئولان جهت انجام مصاحبه با چن تن از آزادگان محصور در بند مدیران تکنوکرات گفتگو میکنم؛
علیمراد جاویدی که در 31 تیرماه 1367 در منطقه سومار اسیر و در12 شهریورماه 1369 آزاد شده است، میگوید:
برگزاری این برنامههای نمادین دردی از ما دوا نمیکند. جشن ما روزی است که مشکلاتمان حل شده و برای کمترین مسائل دچار مشکل نشویم. مسئولان بنیاد شهید باید در مورد عملکرد چند ساله خود و خدماترسانی به بازماندگان دفاع مقدس پاسخگو باشند زیرا هر سال حرفهای تکراری میشنویم اما مشکلات را حل نمیکنند. ما با مشکلات عدیدهای از جمله مشکلات فراوان بیمه، درمان، مسکن و . . . مواجه و از بیکاری فرزندانمان رنج میبریم.
او ادامه میدهد: بنده سی سال در ارتش خدمت کردهام و با لیسانس حقوق پنج بار در آزمون وکالت شرکت کردهام اما هر بار به بهانههای مختلف رد صلاحیت میکنند. به زعم عموم جامعه بنیاد شهید و سایر ادارات از ما حمایت میکنند اما واقعا اینطور نیست بنیاد شهید پاسخگوی اعتراضات و مشکلات ما نیست. همه مدیران وقتی در پشت تریبون قرار میگیرند از شهدا، رزمندگان و بازماندگان تقدیر میکنند اما در عمل کمترین توجهای به ما ندارند. وقتی به استانداری مراجعه میکنیم میگویند؛ اداره با هیبتی چون بنیاد شهید متعلق و مدافع حقوق شماست ولی هنگامی که به بنیاد شهید مراجعه میکنیم هیچ مدافعی نداریم و دائم ما را به ادارات و سازمانهای مختلف حواله میدهند.
جاویدی میگوید: اسرا بسیار مورد شکنجه قرار گرفتند و ما در فاضلاب زندگی میکردیم و گاه از گرسنگی نجاست میخوردیم اما حالا هیچ رسیدگی به ما و خانوادهمان صورت نمیگیرد. هر با بهانههای مختلف از جمله پایین بودن درصد جانبازی، کم بودن دوره اسارت و . . مشکلات ما را حل نمیکنند. معمولا اکثر آزادهها دچار مشکل عصبی هستند به همین دلیل خانواده اذیت میشوند و ما هم در منزل اذیت و شرمندهایم و هم در جامعه با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم. مسئولان فقط سخنرانی میکنند اما به هیچ یک از وعدههای خود عمل نمیکنند. با ارائه آمار دروغین سعی در تبرئه خود دارند. ارائه آمارها چه مشکلاتی از ما حل میکند؟ مطالبات بر روی هم انباشته شده و هیچ کس پاسخگو نیست.
یکی دیگر از آزادگان که در سال 67 اسیر و بعد از دو سال یعنی سال 69 آزاد و به وطن بازگشته است، میگوید:
هر جا میرویم میگویند خانواده شما مورد حمایت بنیاد شهید است و مشکلی برای تحصیل و شغل فرزندانتان ندارید اما واقعا اینطور نیست و فرزندان ما با تحصیلات عالیه بیکار هستند.
او ادامه میدهد: بنیاد شهید به بعضی از جانبازان وام خرید مسکن داد اما در حالیکه مسکن ما مشکل دارد از این وام بیبهره ماندیم، متاسفانه تبعیض و نابرابری بیداد میکند. چهار ماه پیش درخواست یک دیدار کوتاه با رئیس بنیاد استان فارس را مطرح کردم و بعد از گذشت چهار ماه هنوز موفق به دیدار ایشان نشدهایم. گویی درخواست دیدار با مسئولان ارشد نظام آسانتر از مسئولان استانی است.
به گزارش شیرازه، در حالیکه برنامه جهت گرامیداشت جانبازان و اسرا برگزار شده بود انتظار میرفت تریبون مراسم در اختیار آنها قرار گیرد تا دمی به گفتگو و درد دل با مردم بنشینند اما باز هم تریبون در اختیار مدیران بود تا فارغ از ذکر مشکلات ولینعمتان انقلاب به ذکر آمارهای نامعلوم خود بپردازند. مدیران جمهوری اسلامی گویی از خاطر بردهاند که امنیت و پستهای مدیریتی و تشریفات امروزشان با مجاهدت و خون چه کسانی نصیبشان گشته و باز هم قصه تلخ صدای مستضعفان، صدای بیصداها، صدایی که به گوش نرسید.
نظرات بینندگان