شرمآورترین بخش ماجرا
به گزارش شیرازه، روزنامه «کیهان» به قلم جعفر بلوری در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
درست در بحبوحه بالا گرفتن زمزمههای پایان کار داعش در منطقه و زمانی که مسلمانان، مسیحیان، ایزدیها، ترکمنها، کردها و به طور کلی تمامی قربانیان تروریستهای تکفیری خود را آماده «جشن بزرگ» پیروزی بر «پروژه بزرگ تکفیریها» میکنند ناگهان، پروژه تازهای ظاهر میشود که در اهداف، تفاوت چندانی با هم ندارند؛ گویا نمیخواهند بحران در منطقه تمام شود! نام این پروژه تجزیه کردستان عراق است و آنطورکه به نظر میرسد، قرار نیست به عراق محدود بماند!
نحوه کلید خوردن «این» پروژه اما کمی با «آن» پروژه متفاوت است. موتور محرکه پروژه داعش و گروههای تکفیری را اگر دین و اختلافافکنیهای دینی بدانیم، موتور محرکه پروژه جدید، قوم و مسائل قومیتی است؛ اما در نهایت هدف هر دو یکی است: روشن ماندن آتش بحران در منطقه. اگر «جابجایی مرزها» با «ایجاد بحران و جنگ» برای «تضعیف مسلمانان» جزو اهداف پروژه داعش بود، تلاش برای تجزیه کردستان عراق (که به عراق محدود نخواهد ماند) نیز قطعا برای برافروختن جنگ و تضعیف مسلمانان و ملتهای منطقه و جابجایی مرزها صورت میگیرد. اگر در غائله صهیونیستی داعش، مسلمانان قربانی این بازی شیطانی بودند، در غائله صهیونیستی کردستان، خواهران و برادران کرد قربانیان این بازی کثیف و شیطانی هستند.
وقوع نا امنی، جنگ و خونریزی بین مسلمانان و از آن سو، رونق کارخانههای اسلحهسازی غرب و تشکیل کشورهای کوچک و وابسته، مخرج مشترک پروژههای داعش و همهپرسی در اقلیم کردستان عراق است. با هوا شدن خلافت داعش این بحران در منطقه رو به پایان گذاشت. صاحبان داعش هم به ادامه بحران در منطقه نیاز دارند. در این بین، همهپرسی تجزیه میتواند این بحران را زنده نگه دارد.
تجزیه کردستان عراق مخالفان سرسختی هم دارد چرا که همانطور که اشاره شد، این طرح قرار نیست به عراق محدود بماند. وقتی شبکه تلویزیونی روباه پیر تیتر میزند، «آیا موج استقلالخواهی به مرزهای افغانستان میرسد؟» یعنی، بارزانی در این ماجرا کارهای نیست. او دلالی است که احتمالا به دنبال افزایش محبوبیت از دست داده و گرفتن چند امتیاز است. شاید هم وعدههای دهان پر کن دیگری به او داده باشند. بارزانی اما احتمالا خود نمیداند وارد چه بازی خطرناکی شده است. مواضع ایران، ترکیه و عراق درباره این ماجرا بسیار سخت و جدی بوده است. تمام مرزهای زمینی و هوایی اقلیم با عراق، سوریه و ترکیه بسته شده. ترکیه خرید نفت، تنها منبع درآمدی اقلیم را متوقف کرده. نیروهای مسلح سه کشور رو به تجزیهطلبان، آرایش نظامی گرفتهاند. هنوز شمارش آرای همهپرسی تمام نشده، بسیاری از ساکنان مناطق کردنشین عراق که قربانیان حماقت و سادگی بارزانی شدهاند، به پمپبنزینها و فروشگاهها هجوم آورده و... این یعنی، بارزانی خواسته یا ناخواسته پا در میدانی گذاشته که برایش طراحی کردهاند.
نتانیاهو طی روزهای منتهی به سوم مهر ماه(تاریخ برگزاری همهپرسی) برای بارزانی سنگ تمام گذاشت. وی آنقدر ذوقزده بود که با زیر پا گذاشتن بسیاری از اصول رایج در سیاست و به قیمت بیآبروتر شدن، بیپروا از لزوم تجزیه کشورها گفت و حال آنکه رژیم صهیونیستی دهههاست اجازه برگزاری همهپرسی در فلسطین را نمیدهد!
کشورهای نامآشنای آمریکا، انگلیس و فرانسه(طراحان خاورمیانه بزرگ و داعش) هم-نه به صراحت صهیونیستها- با این همهپرسی مخالفت جدی نکردهاند. این سه هرگز با نفس برگزاری همهپرسی در کردستان عراق مخالفت نکردهاند بلکه به ظاهر هم که شده، فقط خواستار به تعویق افتادن آن شده و اعلام کردهاند، اکنون، زمان مناسبی برای برگزاری این همهپرسی نیست. بیانیه ریاکارانه اخیر وزارت خارجه آمریکا که پس از برگزاری این همهپرسی! صادر شد نیز قابل تامل است. در این بیانیه آمده، آمریکا با برگزاری همهپرسی مخالف است اما به روابط تاریخی خود با کردهای عراق پس از برگزاری این همهپرسی کما فیالسابق ادامه خواهد داد!
اسناد مهم منتشر شده از سوی مراکز امنیتی و اطلاعاتی ترکیه هم میگویند، همین کشورهایی که نام بردیم در کنار رژیم صهیونیستی تشکیل «کردستان بزرگ» با «یک ارتش کردی» را در جلسهای که بارزانی در اربیل آن را میزبانی کرده، به وی وعده دادهاند آن هم پس از جدا کردن کرکوک و حتی موصل از عراق! این اسناد میگویند پس از عراق نوبت به سوریه میرسد و در ژانویه 2018 در مناطق تحت کنترل خود مانند «منبج» رایگیریهایی درباره استقلال برگزار خواهند کرد. اواسط سال 2018 نیز زمان تشکیل ارتش کردی و پیوستن کردستان سوریه و عراق به یکدیگر اعلام شده است. به این شرایط تاسیس پیدرپی پایگاههای نظامی آمریکا در سوریه طی ماههای اخیر را اضافه کنید که به بهانه مقابله با تروریستهای تکفیری ایجاد میشدند!
نتیجه چنین شرایطی قرار است به آغاز دور تازهای از جنگها، تضعیف کشورهای منطقه، سریعتر چرخیدن چرخ کارخانههای اسلحهسازی غرب، مشغول نگاه داشتن محورهای مقاومت و در نهایت، در حاشیه امن قرار گرفتن رژیم صهیونیستی برای چند سال عمر بیشتر منجر شود. فرجام آنچه امروزه آن را «همهپرسی استقلال کردستان عراق» مینامند به همان طرح «خاورمیانه بزرگ» آمریکا ختم میشود. پس از حملات مشکوک 11سپتامبر، خاورمیانه، جاییکه کشورها و جنبشهایی مخالف ارزشهای آمریکایی- صهیونیستی در آن حضور دارند، مورد توجه ویژه قرار گرفت. هدف، تضعیف کشورهایی مثل ایران، سوریه، لبنان(حزبالله)، عراق و به طور کلی، تضعیف جریان مقاومت بود. در آن ایام با لشکرکشی نظامی به منطقه تلاش کردند خاورمیانه بزرگشان را ایجاد کنند و کشته شدن صدهاهزار غیرنظامی را هم «درد زایمان خاورمیانه بزرگ» نامیدند! اما به در بسته خوردند. امروز همان طرح را با پنهان شدن در پشت «حمایت از حقوق ملتهای کُرد» دنبال میکنند و فردا احتمالا پشت حمایت از حقوق ملتهای ترک و بلوچ و عرب و ... دنبال خواهند کرد. همهپرسی در اقلیم کردستان قرار است، پروژه مُرده اما فراموش نشده خاورمیانه بزرگ را زنده کند. بارزانی هم بازیگر اصلی نیست او فقط یک دلال و واسطه یا در خوشبینانهترین حالت یک فریبخورده است. بازیگردان اصلی این میدان جریان شناخته شده «صهیونیسم مسیحی» است.
طی چند روز گذشته، بوقهای رسانهای این بازیگر به شدت فعال بودهاند. صدها شبکه اجتماعی و خبری که تا دیروز با کوبیدن بر طبل اختلافات مذهبی نقشهشان را پیش میبردند امروز با کوبیدن بر طبل اختلافات قومی همان نقشه را پیش میبرند. «100 سال است که بر ملت کُرد ظلم میشود» هم شده، عامل تحریک و فریب این قوم. برگزارکنندگان جلسه محرمانه اربیل، عامل تمام ظلمهایی هستند که به این ملت وارد شده و کشوری که کردها را مقابل آن قرار میدهند (عراق) نیز، بزرگترین ناجیان این قوم بودهاند. اکراد طی چند سال گذشته یکی از بزرگترین قربانیان تروریستهای تکفیری بودند که آمریکا و متحدانش هنوز هم دست از حمایت آنها در عراق و سوریه بر نداشتهاند. جنایت هولناک حلبچه هم، از سوی صدام(متحد وقت غربیها) و با سلاحهای شیمیایی همین کشورهای اروپایی صورت گرفت.
شرمآورترین بخش داستان «همهپرسی کردستان» اما شاید، حمایت برخی چهرههای مدعی اصلاحطلبی از این ماجرا باشد. چهرههایی که صراحتا از تجزیهطلبی حمایت کردند، جزو همان جریانی هستند که در غائله یورش وحشیانه داعش به کشورهای همسایه، به انحاء مختلف (یا با تحریک ادیان علیه یکدیگر یا با حمله به کسانی که با تکفیریها میجنگیدند و یا با زیر سؤال بردن ارزش کار مدافعان حرم) به داعش کمک میکردند. آن مدعیان اصلاحطلبی که به صف شدند و علیه بشار اسد و در حمایت از تروریستهای تکفیری نامه نوشتند، امروز به صف شدهاند و به نفع جریانی که کشورشان را تهدید میکنند، قلم میزنند.