شرحی از چرایی حک مدال افتخار فتح بر سینه شیر بازی دراز
شیر بازی دراز از سربازی خاطره می گوید که یک قبضه توپ 106 به غنیمت آورده بود: جلال کلوندی اهل سنقر کرمانشاه بود که این غنیمت را آورد، با کمک آن توپی که نو بود و تیرباری که کاملا با توپ هم محور بود توانستیم در عملیات فتح خرمشهر، موفقیت مهمی به دست بیاوریم.
شیرازه؛ گاهی باید قلم در دست گرفت و بر کاغذ فشرد تا شاید درد و رنج کلماتی که سال هاست در زندانِ تنگنا و تاریکِ گلو گیر کرده و با خفقان دست و پنجه نرم می کند را کم کرد یا حداقل به اشتراک گذاشت چرا که قطعا این خاطراتِ پردردِ مشترک، آدمهای مشترکی را ولو برای دقایقی گرد هم می آورد.
سی سال از مقدس ترین مقاومت ها می گذرد و آنقدر آن حال و هوا و خاطرات برای عده ای زنده است که گویی اکنون نیز در جنگی نابرابر دست و پنجه نرم می کنند؛ هنوز خاطرات شهادت عزیزان این مرز و بوم زنده است و تلخی و داغ رنج از دست دادن پاره های تن این میهن تازه است و همچنان چشمانی نمناک و منتظر به درب خانه محزونشان دوخته شده تا شاید تنها خبری از جگرگوشه شان از راه برسد...
و اما همچنان نشانه های پررنگ پایداری و سالها ایستادگی را در اطراف خود می بینیم و اگر کمی مشاممان را تیز کنیم می شود بوی دود و خاک و خون را در خانه هایی که یادگارانی در دل خود پنهان کرده اند استشمام کرد؛ هنوز جانبازان و آزادگان بسیاری در گوشه گوشه این شهر و کشور به آرامی، هشت سال جنگ تحمیلی را باز هم متحمل شده اند و با غوغای آن روزگاران، شب هایشان را به صبح می رسانند.
سه دهه از جنگی می گذرد که گنج هایمان را به وضوح نشانمان داد و سره از ناسره برچید؛ اگر تنها کمی چشمان نیمه بازمان را بگشاییم نور و روشنی مردانی که فاصله زمین و آسمان را به هم دوختند تا جرات و مردانگی شان را به رخ جهانیان بکشانند را می بینیم و آن وقت است که آن سرمشق خوبی ها را در لابلای زندگی هایمان جاری می کنیم و کمی قدرشناس تر از گذشته قدم برمی داریم و کلام بر زبان جاری می کنیم.
سرهنگ علی حسین دبیری جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس یکی از همین یادگارانی است که با افتخار، دارنده مدال فتح خرمشهر و ملقب به شیربازی دراز است؛ دقایقی را به پای سخنان این بزرگمرد آزاده می نشینیم.
این رزمنده ارتشی دفاع مقدس متولد سال 1325 و از عشایر ایل باصری است؛ شیربازی دراز لقبی است که از طرف شهید سپهبد صیاد شیرازی به او اعطا شده.
سرهنگ دبیری علت دریافت مدال فتح خرمشهر را حضور موفقیت آمیز در عملیات های آزادسازی خرمشهر عنوان کرد و گفت: اولین یگان در تیپ 55 هوابرد بودیم که قبل از تخریب پلی که بر روی رودخانه کارون بود به نفربرهای پاورکرافت رسیدیم و اولین گروهان جلودار در تیپ 55 هوابرد بودیم که از رودخانه کارون عبور کردیم.
وی در ادامه بیان کرد: علت دریافت مدال فتح بنده، از جایی شروع شد که با عنوان فرماندهی یگان توانستم جاده را صعود بدهم، 6 تانک را زدیم و پس از آن یگان های دیگر وارد خط شدند؛ بزرگترین پاتک هم در 17 اردیبهشت سال 61 را با گروهانم توانستیم دفع کنیم.
به گزارش شیرازه، این جانباز و آزاده دفاع مقدس اول اردیبهشت سال 1360 در عملیات بازی دراز فرماندهی یکی از گردان های تیپ 55 هوابرد را بر عهده داشت که بنا بود در این عملیات از جناج راست ارتفاعات بازی دراز پیش روی کنند.
دبیری در این خصوص می گوید: از سمت چپ ارتفاعات بازیدراز یك گردان از تیپ 27 محمد رسولالله(ص) به فرماندهی پاسدار حاجی بابا به سمت نقطه هدف حركت كرد و چون ما از جناح راست وارد شده بودیم موفق شدیم به نقاط الحاق دست پیدا کنیم و وقتی به آنجا رسیدیم از روبروی قصر شیرین سه گردان پیاده دشمن ما را محاصره كرد.
وی با بیان اینكه بیشتر افراد ما شهید و یا اسیر شده بودند، اظهارداشت: تنها 50 نفر از سربازان تیپ 55 هوابرد و گروهان نور از تیپ 3 لشكر 71 زرهی باقی مانده بودیم و نیروهای سپاهی از سمت چپ توانسته بودند در رسیدن به هدفهای میانی موفق شوند.
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به اینکه در این عملیات شهید خلبان شیرودی و چند گروه تکاور به کمک ما آمدند، می گوید: پس از اینکه محاصره را شکستیم و به موفقیت رسیدیم، 20 نفر از افراد عراقی را که به اسارت گرفته بودیم را آزاد کردیم تا دشمنان نیز به ما رحم کنند.
دبیری خاطرنشان کرد: قبل از فتح خرمشهر در خط مقدم دشمن که کنار رودخانه کارون تا هورالهویزه بود و تلاش می کردند این خط را حفظ کنند، توانستیم با توپ های 106 که داشتیم آرایش ستون دشمن را بر هم بزنیم.
این جانباز دفاع مقدس با اشاره به دوران اسارت خود در 31 تیر سال 67، می گوید: پس از اتمام جنگ و موافقت امام با قطعنامه، اسیر شدم و پس از سه سال مفقودالاثر بودن، با سری آخرین اسرا به همراه حاج آقا ترابی آزاد شدیم و به کشور بازگشتیم.
شیر بازی دراز شرایط جنگ داخلی در آن زمان ها را جنگی خطرناک عنوان کرد و گفت: وقتی دشمن مشخص باشد مقابله با او نیز راحت است اما در برهه ای افرادی هم لباس و هم زبان در کنارمان منافق بودند و به جنگ داخلی در مناطقی حساس می پرداختند که در این زمان کار بسیار سخت می شد.
دبیری در ادامه از سربازی خاطره می گوید که یک قبضه توپ 106 به غنیمت آورده بود: جلال کلوندی اهل سنقر کرمانشاه بود، آمد و گفت همان چیزی که دوست دارید را به غنیمت آورده ام؛ با کمک آن یک قبضه توپ و تیرباری که نو بودند و تیربار کاملا با توپ هم محور بود توانستیم در عملیات، موفقیت مهمی به دست بیاوریم.
وی افزود: پس از آنکه 6 تانک دشمن را منهدم کردیم، خط آرایش ستون دشمن را در هم شکستیم، ما توانستیم به وسیله همین توپ سمت جاده خرمشهر_اهواز و از چپ به راست حرکت کنیم؛ پس از رسیدن نیروی کمکی با انرژی و قوت قلب به تانک های عراقی حمله کردیم که نهایتا 60 تانک عراقی به غنیمت و در اختیار سپاه قرار گرفته شد.
به گزارش شیرازه، مخاطبان می توانند خاطرات بیشتر این جانباز آزاده را در کتاب شیربازی دراز مطالعه کنند.
سی سال از مقدس ترین مقاومت ها می گذرد و آنقدر آن حال و هوا و خاطرات برای عده ای زنده است که گویی اکنون نیز در جنگی نابرابر دست و پنجه نرم می کنند؛ هنوز خاطرات شهادت عزیزان این مرز و بوم زنده است و تلخی و داغ رنج از دست دادن پاره های تن این میهن تازه است و همچنان چشمانی نمناک و منتظر به درب خانه محزونشان دوخته شده تا شاید تنها خبری از جگرگوشه شان از راه برسد...
و اما همچنان نشانه های پررنگ پایداری و سالها ایستادگی را در اطراف خود می بینیم و اگر کمی مشاممان را تیز کنیم می شود بوی دود و خاک و خون را در خانه هایی که یادگارانی در دل خود پنهان کرده اند استشمام کرد؛ هنوز جانبازان و آزادگان بسیاری در گوشه گوشه این شهر و کشور به آرامی، هشت سال جنگ تحمیلی را باز هم متحمل شده اند و با غوغای آن روزگاران، شب هایشان را به صبح می رسانند.
سه دهه از جنگی می گذرد که گنج هایمان را به وضوح نشانمان داد و سره از ناسره برچید؛ اگر تنها کمی چشمان نیمه بازمان را بگشاییم نور و روشنی مردانی که فاصله زمین و آسمان را به هم دوختند تا جرات و مردانگی شان را به رخ جهانیان بکشانند را می بینیم و آن وقت است که آن سرمشق خوبی ها را در لابلای زندگی هایمان جاری می کنیم و کمی قدرشناس تر از گذشته قدم برمی داریم و کلام بر زبان جاری می کنیم.
سرهنگ علی حسین دبیری جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس یکی از همین یادگارانی است که با افتخار، دارنده مدال فتح خرمشهر و ملقب به شیربازی دراز است؛ دقایقی را به پای سخنان این بزرگمرد آزاده می نشینیم.
این رزمنده ارتشی دفاع مقدس متولد سال 1325 و از عشایر ایل باصری است؛ شیربازی دراز لقبی است که از طرف شهید سپهبد صیاد شیرازی به او اعطا شده.
سرهنگ دبیری علت دریافت مدال فتح خرمشهر را حضور موفقیت آمیز در عملیات های آزادسازی خرمشهر عنوان کرد و گفت: اولین یگان در تیپ 55 هوابرد بودیم که قبل از تخریب پلی که بر روی رودخانه کارون بود به نفربرهای پاورکرافت رسیدیم و اولین گروهان جلودار در تیپ 55 هوابرد بودیم که از رودخانه کارون عبور کردیم.
وی در ادامه بیان کرد: علت دریافت مدال فتح بنده، از جایی شروع شد که با عنوان فرماندهی یگان توانستم جاده را صعود بدهم، 6 تانک را زدیم و پس از آن یگان های دیگر وارد خط شدند؛ بزرگترین پاتک هم در 17 اردیبهشت سال 61 را با گروهانم توانستیم دفع کنیم.
به گزارش شیرازه، این جانباز و آزاده دفاع مقدس اول اردیبهشت سال 1360 در عملیات بازی دراز فرماندهی یکی از گردان های تیپ 55 هوابرد را بر عهده داشت که بنا بود در این عملیات از جناج راست ارتفاعات بازی دراز پیش روی کنند.
دبیری در این خصوص می گوید: از سمت چپ ارتفاعات بازیدراز یك گردان از تیپ 27 محمد رسولالله(ص) به فرماندهی پاسدار حاجی بابا به سمت نقطه هدف حركت كرد و چون ما از جناح راست وارد شده بودیم موفق شدیم به نقاط الحاق دست پیدا کنیم و وقتی به آنجا رسیدیم از روبروی قصر شیرین سه گردان پیاده دشمن ما را محاصره كرد.
وی با بیان اینكه بیشتر افراد ما شهید و یا اسیر شده بودند، اظهارداشت: تنها 50 نفر از سربازان تیپ 55 هوابرد و گروهان نور از تیپ 3 لشكر 71 زرهی باقی مانده بودیم و نیروهای سپاهی از سمت چپ توانسته بودند در رسیدن به هدفهای میانی موفق شوند.
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به اینکه در این عملیات شهید خلبان شیرودی و چند گروه تکاور به کمک ما آمدند، می گوید: پس از اینکه محاصره را شکستیم و به موفقیت رسیدیم، 20 نفر از افراد عراقی را که به اسارت گرفته بودیم را آزاد کردیم تا دشمنان نیز به ما رحم کنند.
دبیری خاطرنشان کرد: قبل از فتح خرمشهر در خط مقدم دشمن که کنار رودخانه کارون تا هورالهویزه بود و تلاش می کردند این خط را حفظ کنند، توانستیم با توپ های 106 که داشتیم آرایش ستون دشمن را بر هم بزنیم.
این جانباز دفاع مقدس با اشاره به دوران اسارت خود در 31 تیر سال 67، می گوید: پس از اتمام جنگ و موافقت امام با قطعنامه، اسیر شدم و پس از سه سال مفقودالاثر بودن، با سری آخرین اسرا به همراه حاج آقا ترابی آزاد شدیم و به کشور بازگشتیم.
شیر بازی دراز شرایط جنگ داخلی در آن زمان ها را جنگی خطرناک عنوان کرد و گفت: وقتی دشمن مشخص باشد مقابله با او نیز راحت است اما در برهه ای افرادی هم لباس و هم زبان در کنارمان منافق بودند و به جنگ داخلی در مناطقی حساس می پرداختند که در این زمان کار بسیار سخت می شد.
دبیری در ادامه از سربازی خاطره می گوید که یک قبضه توپ 106 به غنیمت آورده بود: جلال کلوندی اهل سنقر کرمانشاه بود، آمد و گفت همان چیزی که دوست دارید را به غنیمت آورده ام؛ با کمک آن یک قبضه توپ و تیرباری که نو بودند و تیربار کاملا با توپ هم محور بود توانستیم در عملیات، موفقیت مهمی به دست بیاوریم.
وی افزود: پس از آنکه 6 تانک دشمن را منهدم کردیم، خط آرایش ستون دشمن را در هم شکستیم، ما توانستیم به وسیله همین توپ سمت جاده خرمشهر_اهواز و از چپ به راست حرکت کنیم؛ پس از رسیدن نیروی کمکی با انرژی و قوت قلب به تانک های عراقی حمله کردیم که نهایتا 60 تانک عراقی به غنیمت و در اختیار سپاه قرار گرفته شد.
به گزارش شیرازه، مخاطبان می توانند خاطرات بیشتر این جانباز آزاده را در کتاب شیربازی دراز مطالعه کنند.
نظرات بینندگان