فقر زنانه می شود/ افزایش زنان کارگر
بیثباتی و ناپایداری در سیاستهای اقتصادی که موجب افزایش فقر در جامعه میشود، از عوامل گسترش زنان کارگر است. زنان بدسرپرست یا بیسرپرست، ناچار به کار هستند. کارهایی که عمدتاً خدماتی و با حداقل دستمزد است.
واقعیت غیرقابلانکار این است که صاحبان مشاغل ترجیح میدهند بیشتر زنان را به کار بگیرند تا هم کار خوبی ببینند و هم دستمزد کمتری پرداخت کنند.
زنان کارگر در آمارهای رسمی 5 درصد کل کارگران را تشکیل میدهند و چون اغلب در بخش غیررسمی شاغل هستند، در آمارها جایی نداشته و نادیده گرفته میشوند. البته این آمار 5 درصد مربوط به سال 92 است و مطمئناً در سالهای اخیر این میزان افزایش پیداکرده است.
طبق اصل بیست و یکم قانون اساسی، دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
1 ـ ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.
2 ـ حمایت مادران بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند.
در ماده 75 نیز، انجام کارهای خطرناک، سخت و زیانآور و نیز حمل بار بیشتر از حد مجاز با دست و بدون استفاده از وسایل مکانیکی برای کارگران زن ممنوع گردیده است.
حقوق زنان کارگر غالباً بهدرستی رعایت نمیشود و این زنان با دستمزد کمتر از حداقل حقوق قانون کار، در طولانیمدت نیز دچار بیماریهای جسمی میشوند.
زنان کارگر شهری و روستایی را وقتیکه در فصل بهار و تابستان بر روی زمینهای کشاورزی و باغات و در سایر روزهای سال در کارگاهها، بیمارستانها و منازل و... با حقوقهای کم مشغول به کار هستند، میتوانید ببینید که عموماً از زحمت زیاد، مشکلات جسمی و حقوق کم گلایه دارند.
وجود 3 میلیون زن سرپرست خانوار در کشور، افزایش زنان مُطلّقه و تجرد قطعی و...از نشانههای زنانه شدن فقر است که تبعات مختلفی را برای خود زنان بهعنوان نیمی از جامعه و تأثیرگذار بر روی نسل فعلی و آینده، خواهد داشت.
اشتغال زنان بهخودیخود بد نیست اما فضای کسبوکار نیز بایستی متناسب با شرایط جسمی و روحی زنان باشد. شغل نباید بهنوعی استثمارکننده فرد باشد که موجب فرسایش توان روحی و جسمی او شود.
فارس