برخی مدیران از قطار توسعه فارس پیاده شوند
بر هیچکس پوشیده نیست که یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی استان فارس نبود ثبات مدیریت در این ایران کوچک است.
به گزارش شیرازه، مهدی آماده در روزنامه تماشا نوشت:
بر هیچکس
پوشیده نیست که یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی استان فارس نبود ثبات مدیریت
در این ایران کوچک است.
این موضوع بارها از سوی بزرگان استان مطرح شده
است و یک حساب سر انگشتی در خصوص همین سیزده سال گذشته نیز اثبات کننده این
مهم می باشد.
پس از دکتر انصاری لاری آخرین استاندار فارس در دولت اصلاحات، در هشت سال دولت مهرورزی در فارس مهندس رضازاده، دکتر احمدزاده کرمانی، دکتر سجادی (سرپرست)، مهندس حسین صادق عابدین استاندار بودند و در دولت تدبیر و امید دکتر احمدی، مهندس افشانی، مهندس تبادار و مهندس رحمانی (سرپرست) بالاترین مقام اجرایی فارس بوده اند و اکنون هم دکتر رحیمی به عنوان استاندار انتخاب گردید.
بدین ترتیب در حدود 13 سال اخیر به جز دکتر رحیمی که به تازگی انتخاب گردیده، فارس هشت استاندار و سرپرست داشته و میانگین حدود یک و نیم سال دوران مدیریت این افراد را تشکیل داده است که یک آمار بسیار پایین می باشد.
حال این میانگین کوتاه مدت را به وسعت و جمعیت فارس اضافه کنید که دارای بیست و نه شهرستان، ده ها شهر، صدها بخش و روستا است.
مورد دیگر که در این بررسی باید مورد توجه قرار گیرد، تعداد بومی و غیربومی بین این هشت نفر است. مهندس رضازاده، دکتر احمدی و مهندس رحمانی بومی فارس بوده و دکتر احمدزاده کرمانی، دکتر سجادی، مهندس صادق عابدین، مهندس افشانی و مهندس تبادار غیربومی بودند.
اینگونه عمر کوتاه مدیریت ها به اضافه پهناوری و تعدد بالای شهرستان، بخش، روستا به علاوه پنج مدیر بومی از هشت مدیر سیزده سال قبل را با هم جمع کنید تا پیدا شود پرتقال فروش!
قبل از آن نیز در دولت های اصلاحات، سازندگی و ... نیز چنین شرایطی کم و بیش حاکم بوده است و همین موارد سبب گردیده نخبگان فارس از انتصاب یک استاندار بومی که دارای تجارب ارزشمندی در زمینه سیاسی و عمران است، خرسند شوند.
اما با همه این مسائل هیچ وقت برای توسعه دیر نیست و اگر در چند دهه اخیر به هر دلیلی استان فارس متناسب با ظرفیت ها، پتانسیل ها و قابلیت هایش رشد و توسعه را تجربه نکرده است، می توان از این پس شرایط را تغییر داد.
اگر در سه دهه اخیر پس از پایان هشت سال دفاع مقدس به هر دلیلی سرعت و کیفیت توسعه یافتگی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ... فارس قابل مقایسه با سه، چهار استان همچون تهران، اصفهان، خراسان رضوی و ... نبوده است، نباید ناامید شد و بایستی به آینده امیدوار بود و روی تجربه و درایت دکتر رحیمی حساب کرد.
در فارس مشکلات بسیار است اما بزرگترین آن معضل کم آبی و بحران ناشی از آن است.
یکی از مواردی که زمینه ساز عقب ماندن فارس از استان های هم طرازش گردید، وابستگی شدید اقتصاد فارس به کشاورزی است.
در همین راستا صنعت در فارس رشد نکرد و صنایع مادری نیز در استان ایجاد نگردید و متأسفانه افزایش سطح زیرکشت در فارس بدون توسعه شیوه های نوین آبیاری زمینه ساز تاراج منابع آب زیرزمینی شد و هزاران چاه مجاز و غیرمجاز شیره زمین را مکیدند و حالا علاوه بر بحران آب اکثر دشت ها و مناطق کشاورزی استان با فرونشست زمین مواجه شدند یا خطر آن را احساس می کنند!
در شرایط اقتصادی کنونی کشور نیز هرگز نمی توان امیدوار بود فارس بتواند در بخش صنعت رشد قابل توجهی را تجربه کند و تنها باید امیدوار به یافتن سرمایه گذار برای اکتشافات یا توسعه معادن استان بود.
اما مهم ترین یا شاید بهترین مسیر نجات اقتصاد فارس همانگونه که در چند سال اخیر مطرح شده است، توسعه صنعت گردشگری فارس به خصوص گردشگری پزشکی، تاریخی، مذهبی و فرهنگی است.
البته تقریباً تمام مسئولین، بزرگان و کارشناس های اقتصادی به این باور رسیده اند و اقداماتی نیز در یک دهه اخیر صورت گرفته است اما این فعالیت ها تازه شروع کار می باشد.
ایجاد هتل ها، خانه های بوم گردی، رستوران ها، توسعه سالن های فرودگاه شیراز، پیشرفت قابل قبول بزرگراه شیراز - اصفهان که 160 کیلومتر فاصله شیراز تا اصفهان را کاهش می دهد (به خصوص در مدت حضور مهندس افشانی و مهندس تبادار)، اقدامات اولیه در زمینه ایجاد شهرک سلامت، برنامه های شورا و شهرداری شیراز جهت ایجاد محور عرفان در شیراز، احیای محور زندیه، دمیدن روح زندگی در بافت تاریخی شهر شیراز همه و همه اقداماتی در جهت توسعه صنعت گردشگری در شیراز و فارس است.
اما همانگونه که عنوان شد این اول راه است و یادمان باشد شهرهای دیگر همچون مشهد، اصفهان، تبریز، یزد و ... نیز برای افزایش سهم خود از کیک بزرگ گردشگری در تلاش هستند و شیراز و فارس در این مسیر بدون رقیب نیست!
همچنین خوب یا بد کشاورزی فارس نیز باید با رفتن به سمت شیوه های نوین آبیاری، اصلاح بذر و علمی شدن دیگر فعالیت ها بخصوص توسعه گلخانه ها سطح زیرکشت را کاهش و در نقطه مقابل میزان محصولات را افزایش دهد و کشت محصولات آب بر همچون برنج، ذرت و ... به صورت کامل از چرخه کشاورزی استان خارج گردد و با افراد خاطی برخورد محکم صورت بگیرد.
صنعت فارس دچار مشکل است و بایستی چرخ دنده های آن روغن کاری شود و بخش صادرات فارس نیز متحول گردد و همه این اقدامات می تواند توسط دکتر رحیمی و تیم مدیریتی که انتخاب می کند در طول دو، سه سال آینده انجام شود.
دکتر رحیمی به دلیل مسئولیت هایی که در کارنامه کاری اش ثبت گردیده است از لحاظ تجربه و توانمندی یک انتخاب عالی برای فارس می باشد و چون یک مدیر بومی است نیازمند صرف زمان جهت شناخت استان از لحاظ جغرافیایی، پتانسیل ها، توانمندی ها، مشکلات هر بخش، شهر و شهرستان فارس نیست.
استاندار جدید فارس تک تک مدیران استان را به خوبی می شناسد و می داند کدام یک از مدیران دارای کارنامه کاری درخشانی هستند و توانسته اند در حوزه مسئولیت خویش تحول ایجاد کنند، چه مدیرانی دچار روزمرگی هستند و مجموعه زیر نظر آنها گرفتار خمودگی و ایستایی شده و هیچ اتفاق قابل ذکری در آنها رخ نمی دهد!
امید که اصلاحات مدیریتی در مدت باقی مانده از سال جاری انجام شود و برخی از مدیران ناتوان که در مدت حضورشان هیچ اقدام مثبتی انجام نداده اند و تنها صبح به اداره آمده یکسری امضا کرده و دوباره به خانه بازگشته اند و از پشت میز مدیریت خود تکان نخورده اند، رابطه ضعیفی با رسانه ها داشته چون عملکردی برای ارائه نداشته اند، تیم مدیریتی آنها از افرادی تشکیل شده که همچون خود آنها ضعیف هستند و براساس شایسته سالاری انتخاب نشده اند، در پنج، شش سال حضورشان 10 سفر شهرستانی نداشته اند و در یک جمله «مجموعه تحت نظارتشان همچون یک برکه آب راکد شده است»، تغییر کنند و مدیران کارآمد، دارای انگیزه بالا برای حرکت دادن یک ارگان جایگزین آنها بشوند.
چهار، پنج مجموعه مهم استان به شدت نیازمند تغییر مدیریت است و در نقطه مقابل چند ارگان فارس نیز دارای مدیرانی است که عالی عمل کرده اند و ضمن انجام مطلوب شرح وظایف آن ارگان، انقلابی در حوزه کاری خویش ایجاد کرده اند...
... طبیعی است که در شرایط حساس کنونی فارس نیازمند مدیرانی از جنس این مدیران است که البته برخی دیگر از مدیران فارس نیز هستند که دارای توانمندی و انگیزه مطلوب برای کار کردن می باشند اما همانگونه که نوشته شد بعضی مدیران ناتوان و کاملاً بی انگیزه در فارس بر صندلی های مدیریتی تکیه زده اند که اگر قرار بر سرعت گرفتن قطار توسعه استان است، بایستی آنها را پیاده کرد و نفرات جدیدی را با انتخاب هوشمندانه جایگزین آنها نمود.
روزنامه تماشا
پس از دکتر انصاری لاری آخرین استاندار فارس در دولت اصلاحات، در هشت سال دولت مهرورزی در فارس مهندس رضازاده، دکتر احمدزاده کرمانی، دکتر سجادی (سرپرست)، مهندس حسین صادق عابدین استاندار بودند و در دولت تدبیر و امید دکتر احمدی، مهندس افشانی، مهندس تبادار و مهندس رحمانی (سرپرست) بالاترین مقام اجرایی فارس بوده اند و اکنون هم دکتر رحیمی به عنوان استاندار انتخاب گردید.
بدین ترتیب در حدود 13 سال اخیر به جز دکتر رحیمی که به تازگی انتخاب گردیده، فارس هشت استاندار و سرپرست داشته و میانگین حدود یک و نیم سال دوران مدیریت این افراد را تشکیل داده است که یک آمار بسیار پایین می باشد.
حال این میانگین کوتاه مدت را به وسعت و جمعیت فارس اضافه کنید که دارای بیست و نه شهرستان، ده ها شهر، صدها بخش و روستا است.
مورد دیگر که در این بررسی باید مورد توجه قرار گیرد، تعداد بومی و غیربومی بین این هشت نفر است. مهندس رضازاده، دکتر احمدی و مهندس رحمانی بومی فارس بوده و دکتر احمدزاده کرمانی، دکتر سجادی، مهندس صادق عابدین، مهندس افشانی و مهندس تبادار غیربومی بودند.
اینگونه عمر کوتاه مدیریت ها به اضافه پهناوری و تعدد بالای شهرستان، بخش، روستا به علاوه پنج مدیر بومی از هشت مدیر سیزده سال قبل را با هم جمع کنید تا پیدا شود پرتقال فروش!
قبل از آن نیز در دولت های اصلاحات، سازندگی و ... نیز چنین شرایطی کم و بیش حاکم بوده است و همین موارد سبب گردیده نخبگان فارس از انتصاب یک استاندار بومی که دارای تجارب ارزشمندی در زمینه سیاسی و عمران است، خرسند شوند.
اما با همه این مسائل هیچ وقت برای توسعه دیر نیست و اگر در چند دهه اخیر به هر دلیلی استان فارس متناسب با ظرفیت ها، پتانسیل ها و قابلیت هایش رشد و توسعه را تجربه نکرده است، می توان از این پس شرایط را تغییر داد.
اگر در سه دهه اخیر پس از پایان هشت سال دفاع مقدس به هر دلیلی سرعت و کیفیت توسعه یافتگی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ... فارس قابل مقایسه با سه، چهار استان همچون تهران، اصفهان، خراسان رضوی و ... نبوده است، نباید ناامید شد و بایستی به آینده امیدوار بود و روی تجربه و درایت دکتر رحیمی حساب کرد.
در فارس مشکلات بسیار است اما بزرگترین آن معضل کم آبی و بحران ناشی از آن است.
یکی از مواردی که زمینه ساز عقب ماندن فارس از استان های هم طرازش گردید، وابستگی شدید اقتصاد فارس به کشاورزی است.
در همین راستا صنعت در فارس رشد نکرد و صنایع مادری نیز در استان ایجاد نگردید و متأسفانه افزایش سطح زیرکشت در فارس بدون توسعه شیوه های نوین آبیاری زمینه ساز تاراج منابع آب زیرزمینی شد و هزاران چاه مجاز و غیرمجاز شیره زمین را مکیدند و حالا علاوه بر بحران آب اکثر دشت ها و مناطق کشاورزی استان با فرونشست زمین مواجه شدند یا خطر آن را احساس می کنند!
در شرایط اقتصادی کنونی کشور نیز هرگز نمی توان امیدوار بود فارس بتواند در بخش صنعت رشد قابل توجهی را تجربه کند و تنها باید امیدوار به یافتن سرمایه گذار برای اکتشافات یا توسعه معادن استان بود.
اما مهم ترین یا شاید بهترین مسیر نجات اقتصاد فارس همانگونه که در چند سال اخیر مطرح شده است، توسعه صنعت گردشگری فارس به خصوص گردشگری پزشکی، تاریخی، مذهبی و فرهنگی است.
البته تقریباً تمام مسئولین، بزرگان و کارشناس های اقتصادی به این باور رسیده اند و اقداماتی نیز در یک دهه اخیر صورت گرفته است اما این فعالیت ها تازه شروع کار می باشد.
ایجاد هتل ها، خانه های بوم گردی، رستوران ها، توسعه سالن های فرودگاه شیراز، پیشرفت قابل قبول بزرگراه شیراز - اصفهان که 160 کیلومتر فاصله شیراز تا اصفهان را کاهش می دهد (به خصوص در مدت حضور مهندس افشانی و مهندس تبادار)، اقدامات اولیه در زمینه ایجاد شهرک سلامت، برنامه های شورا و شهرداری شیراز جهت ایجاد محور عرفان در شیراز، احیای محور زندیه، دمیدن روح زندگی در بافت تاریخی شهر شیراز همه و همه اقداماتی در جهت توسعه صنعت گردشگری در شیراز و فارس است.
اما همانگونه که عنوان شد این اول راه است و یادمان باشد شهرهای دیگر همچون مشهد، اصفهان، تبریز، یزد و ... نیز برای افزایش سهم خود از کیک بزرگ گردشگری در تلاش هستند و شیراز و فارس در این مسیر بدون رقیب نیست!
همچنین خوب یا بد کشاورزی فارس نیز باید با رفتن به سمت شیوه های نوین آبیاری، اصلاح بذر و علمی شدن دیگر فعالیت ها بخصوص توسعه گلخانه ها سطح زیرکشت را کاهش و در نقطه مقابل میزان محصولات را افزایش دهد و کشت محصولات آب بر همچون برنج، ذرت و ... به صورت کامل از چرخه کشاورزی استان خارج گردد و با افراد خاطی برخورد محکم صورت بگیرد.
صنعت فارس دچار مشکل است و بایستی چرخ دنده های آن روغن کاری شود و بخش صادرات فارس نیز متحول گردد و همه این اقدامات می تواند توسط دکتر رحیمی و تیم مدیریتی که انتخاب می کند در طول دو، سه سال آینده انجام شود.
دکتر رحیمی به دلیل مسئولیت هایی که در کارنامه کاری اش ثبت گردیده است از لحاظ تجربه و توانمندی یک انتخاب عالی برای فارس می باشد و چون یک مدیر بومی است نیازمند صرف زمان جهت شناخت استان از لحاظ جغرافیایی، پتانسیل ها، توانمندی ها، مشکلات هر بخش، شهر و شهرستان فارس نیست.
استاندار جدید فارس تک تک مدیران استان را به خوبی می شناسد و می داند کدام یک از مدیران دارای کارنامه کاری درخشانی هستند و توانسته اند در حوزه مسئولیت خویش تحول ایجاد کنند، چه مدیرانی دچار روزمرگی هستند و مجموعه زیر نظر آنها گرفتار خمودگی و ایستایی شده و هیچ اتفاق قابل ذکری در آنها رخ نمی دهد!
امید که اصلاحات مدیریتی در مدت باقی مانده از سال جاری انجام شود و برخی از مدیران ناتوان که در مدت حضورشان هیچ اقدام مثبتی انجام نداده اند و تنها صبح به اداره آمده یکسری امضا کرده و دوباره به خانه بازگشته اند و از پشت میز مدیریت خود تکان نخورده اند، رابطه ضعیفی با رسانه ها داشته چون عملکردی برای ارائه نداشته اند، تیم مدیریتی آنها از افرادی تشکیل شده که همچون خود آنها ضعیف هستند و براساس شایسته سالاری انتخاب نشده اند، در پنج، شش سال حضورشان 10 سفر شهرستانی نداشته اند و در یک جمله «مجموعه تحت نظارتشان همچون یک برکه آب راکد شده است»، تغییر کنند و مدیران کارآمد، دارای انگیزه بالا برای حرکت دادن یک ارگان جایگزین آنها بشوند.
چهار، پنج مجموعه مهم استان به شدت نیازمند تغییر مدیریت است و در نقطه مقابل چند ارگان فارس نیز دارای مدیرانی است که عالی عمل کرده اند و ضمن انجام مطلوب شرح وظایف آن ارگان، انقلابی در حوزه کاری خویش ایجاد کرده اند...
... طبیعی است که در شرایط حساس کنونی فارس نیازمند مدیرانی از جنس این مدیران است که البته برخی دیگر از مدیران فارس نیز هستند که دارای توانمندی و انگیزه مطلوب برای کار کردن می باشند اما همانگونه که نوشته شد بعضی مدیران ناتوان و کاملاً بی انگیزه در فارس بر صندلی های مدیریتی تکیه زده اند که اگر قرار بر سرعت گرفتن قطار توسعه استان است، بایستی آنها را پیاده کرد و نفرات جدیدی را با انتخاب هوشمندانه جایگزین آنها نمود.
روزنامه تماشا
نظرات بینندگان