پنج شنبه ها با شهدا؛ کودککشی به سبک منافقین؛
اتوبوس شعله ور، قتلگاه کودک دوساله شیرازی/ منافقین لیلای دوساله را در آتش کینه خود سوزاندند+عکس
پس از ناتوانی گروهک تروریستی منافقین برای به دست گرفتن اوضاع کشور پس از انقلاب، این گروهک با اعلام رسمی مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی، جنایتهای فجیعی را در جای جای کشور رقم زد.
به گزارش شیرازه، حمله به اتوبوسهای شرکت واحد و به آتش کشیدن این اتوبوسها، از جمله اقداماتی بود که منافقین همواره به آن افتخار میکنند. اتوبوسهایی که اکثراً مردم مستضعف جامعه را جابهجا میکرد را به آتش میکشیدند و ادعا میکردند که حامی مستضعفین هستند، حمله به اتوبوسهای شرکت واحد، تنها زیان مادی نداشته است؛ در اکثر موارد منافقین با پرتاب نارنجک و کوکتل مولوتف یا بمبگذاری در اتوبوسها، دهها نفر را مجروح و به شهادت رساندهاند.
بمبگذاری در اتوبوس شرکت واحد در شیراز و در پی آن، سوختن دختربچهای 2ساله از جمله این جنایتهاست.
شهیده لیلا نوربخش در سال1358 در شیراز به دنیا آمد. پدرش کارگر ساختمان و مادرش خانهدار بود. در تاریخ 20مهر1360 خانواده نوربخش به مناسبت عید غدیر خم، برای زیارت راهی حرم حضرت شاهچراغ(ع) شدند. آنها در مسیر سوار اتوبوسی شدند که عناصر گروهک منافقین برای بر هم زدن امنیت و ایجاد وحشت میان مردم، قصد بمبگذاری در آن را داشتند.
دو خانم در ابتدای مسیر همراه با مواد اشتعالزا سوار اتوبوس شده و پس از گذاشتن این مواد در اتوبوس پیاده شدند. اتوبوس با صدای بلند خانمی که از عقب اعلام کرد: «بمبگذاری شده است!» متوقف شد. چند ثانیه از توقف اتوبوس نگذشته بود که صدای مهیبی شنیده شد و اتوبوس در آتش سوخت. مسافران که اغلب زنان و کودکان بودند، به دنبال یافتن راه خروجی از اتوبوس بودند؛ اما درهای آن به دلیل آتشسوزی غیر فعال شده بود. عدهای با شکستن شیشههای اتوبوس توانستند جان خود را نجات دهند؛ اما لیلا که 2سال بیشتر نداشت، در آتش کینه منافقین سوخت تا پیکر سوختهاش سندی دیگر بر پرونده جنایات گروهک تروریستی منافقین باشد.
آنچه در ادامه میخوانید، شرحی است بر گفتوگوی بنیاد هابیلیان با خانم ماهبس نوربخش، مادر شهید لیلا نوربخش:
«به یاد دارم 20مهر1360، روز عید غدیر بود و میخواستیم برای زیارت به حرم حضرت شاهچراغ(ع) برویم. لیلا خیلی ذوق داشت و خوشحال بود. او برای لذت بردن هرچه بیشتر از این شادیاش، با همان لهجه بچهگانه شیرینش مدام میپرسید: «مامان کجا میرویم؟» من هر بار میگفتم: «به حرم حضرت شاهچراغ میرویم.»
برای سوار شدن به پایانه نمازی رفتیم. زهرا 3ساله بود و لیلا هم 2سال داشت. آنها را سوار اتوبوس کردم و ابراهیم 1ساله را نیز در بغل گرفته بودم. همسرم در قسمت جلوی اتوبوس سوار شد و خواهر همسرم نیز همراه ما بود.
اتوبوس تقریبا 40نفر مسافر داشت. مسافت کمی را طی کرده بودیم. اتوبوس با صدای بلند خانمی که از عقب اعلام کرد: «بمبگذاری شده است.» متوقف شد. چند ثانیه از توقف اتوبوس نگذشته بود که صدای مهیبی شنیده شد و اتوبوس در آتش سوخت.
آتش در اتوبوس زبانه میکشید و همه به سمت درب عقب اتوبوس هجوم آوردند؛ اما در از کار افتاده بود و باز نمیشد. مردم وحشت کرده بودند. هر کس سعی میکرد جان خود و خانوادهاش را نجات دهد. عدهای از طریق پنجرهها خودشان را از اتوبوس خارج کردند. فرصتی نداشتیم و هر لحظه شعلههای آتش بیشتر و بیشتر میشد. فضای اتوبوس را دود گرفته بود و نتوانستم لیلا و زهرا را ببینم. با دستم به سختی شیشه اتوبوس را شکستم. دستم پر از شیشه بود و خون از آن جاری شد. فقط توانستم خودم و ابراهیم را که در بغلم بود نجات دهم. از اتوبوس که بیرون آمدم، همسرم را دیدم. صورت و موهایش سوخته بود. سراغ لیلا و زهرا را گرفتم. گفت: «آنها را ندیدم، حتما داخل اتوبوس ماندهاند. خواهرم که سوخته بود را دیدم و بیرون کشیدم.» با شنیدن این جمله جیغ کشیدم و بر سر خود زدم. دقایقی بعد ماموران آتشنشانی رسیدند. افرادی را که در اتوبوس گیر افتاده بودند را بیرون آوردند؛ اما آنها هم نتوانستند برای لیلا کاری کنند.
هنگامی که ماموران آتشنشانی موفق به مهار آتش شدند، لیلا جانش را از دست داده و جسمش کاملا سوخته بود؛ اما پیکر نیمهجان زهرا به بیمارستان منتقل شد.
زهرا به علت سوختگی شدید 9ماه در بیمارستان بستری بود و مورد چندین عمل جراحی قرار گرفت. با این حال زهرا هیچوقت به بهبودی کامل دست نیافت و با گذشت سالها از آن زمان، هنوز آثار جنایت منافقین را به همراه دارد. در آن حادثه لیلای 2ساله شهید شد و تعداد زیادی از مسافران دچار سوختگی شدند.
همسرم کارگر ساده ساختمان بود و وضع مالی خوبی نداشتیم. مسئولیت دولتی هم نداشت که منافقین به دلیل آن بخواهند به ما آسیبی برسانند. آنها با دولت و نظام مشکل داشتند؛ اما در عمل علاوه بر نظام و دولت با مردم بیدفاع هم وارد مبارزه مسلحانه شدند. لیلا فقط 2سال داشت، گناه لیلا چه بود؟
بدن کاملا سوخته شده لیلا صحنهایست که برای همیشه در ذهنم میماند و از یاد رفتنی نیست.
همیشه از این درد میسوزم و منافقین را نفرین میکنم. با جنایات اینچنینی، دید مردم به گروهک منافقین تیرهتر شد.
از مسئولین کشور میخواهم که راه بازگشتی برای منافقین نگذارند. مجامع بینالمللی نباید آنها را دور خود جمع کنند، از آنها حمایت کنند و به آنان امکانات دهند. آنها که داعیهدار حقوق بشر هستند، چرا منافقین را به سزای عملشان نمیرسانند؟»
روز شنبه ۲۵ مهرماه ۱۳۶۰، مصادف با روز عید غدیر خم، سازمان مجاهدین خلق جنایت دیگری در پرونده خود ثبت کرد.
مجاهدین که سابقه کودککشی را در کارنامه خود داشتند بار دیگر با منفجر کردن یک اتوبوس که حامل مردم عادی در شیراز بود، دو کودک را به شهادت رسانده و عدهای دیگر را به شدت مجروح کردند.
روزنامه کیهان در ۲۶ مهرماه طی گزارشی درباره این جنایت مجاهدین نوشت: «اتوبوس خط یک شرکت واحد شیراز هنگامی که در روز عید غدیر، مقارن ساعت ۴ بعد از ظهر با بیش از ۳۰ مسافر از پل اللهوردی خان به سمت میدان شهدا در حرکت بود، در میدان جمهوری اسلامی توسط دو دختر منافق سرنشین اتوبوس به آتش کشیده شد. در جریان این آتشسوزی بیش از ۱۵ مسافر اتوبوس مجروح شدند و دو کودک خردسال نیز به شهادت رسیدند. یکی از شهدا به نام لیلا نوربخش بود و از شهید دیگر تنها قطعه زغالی به جا مانده است.»
روزنامه اطلاعات به نقل از راننده اتوبوس که شاهد این جنایت بود نوشت: «من اتوبوس را در کنار خیابان نگه داشته بودم که دو نفر دختر در لحظات اولیه از اتوبوس پیاده شدند و شیئی را به وسط اتوبوس انداختند که بر اثر انفجار آن چند زن و بچه که قادر به خارج شدن از اتوبوس نبودند دچار آتشسوزی شدند.»
روزنامه جمهوری اسلامی نیز ذیل گزارشی با عنوان «عیدی مجاهدین به خلق ایران» درباره این جنایت مجاهدین در شیراز نوشت: «بار دیگر مجاهدین رسوا شده و شکست خورده، دست جنایتکارشان به خون خلق مستضعف و خداجوی میهنمان آغشته شد و در روز با شکوه عید غدیر، با آتش نفاقشان یک اتوبوس شرکت واحد شیراز را آتش زده و بیش از ۳۰ سرنشین بیگناه و مستضعف را مجروح و مصدوم نمودند.»
این گزارش در ادامه به واکنش مردم شیراز به این جنایت اشاره کرده و افزوده بود: «بلافاصله پس از این حادثه، مردم مسلمان و متعهد شیراز در محل حضور یافته و با شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر مجاهدین از مقامات مسئول خواستار قصاص این قبیل جنایتکاران دد صفت شدند.»
این قبیل اقدامات و ترورهای کور از سوی واحدهای ترور سازمان اغلب با هدف ترساندن مردم و مطرح کردن نام سازمان در تیتر اخبار صورت میگرفت.
مجاهدین که سابقه کودککشی را در کارنامه خود داشتند بار دیگر با منفجر کردن یک اتوبوس که حامل مردم عادی در شیراز بود، دو کودک را به شهادت رسانده و عدهای دیگر را به شدت مجروح کردند.
روزنامه کیهان در ۲۶ مهرماه طی گزارشی درباره این جنایت مجاهدین نوشت: «اتوبوس خط یک شرکت واحد شیراز هنگامی که در روز عید غدیر، مقارن ساعت ۴ بعد از ظهر با بیش از ۳۰ مسافر از پل اللهوردی خان به سمت میدان شهدا در حرکت بود، در میدان جمهوری اسلامی توسط دو دختر منافق سرنشین اتوبوس به آتش کشیده شد. در جریان این آتشسوزی بیش از ۱۵ مسافر اتوبوس مجروح شدند و دو کودک خردسال نیز به شهادت رسیدند. یکی از شهدا به نام لیلا نوربخش بود و از شهید دیگر تنها قطعه زغالی به جا مانده است.»
روزنامه اطلاعات به نقل از راننده اتوبوس که شاهد این جنایت بود نوشت: «من اتوبوس را در کنار خیابان نگه داشته بودم که دو نفر دختر در لحظات اولیه از اتوبوس پیاده شدند و شیئی را به وسط اتوبوس انداختند که بر اثر انفجار آن چند زن و بچه که قادر به خارج شدن از اتوبوس نبودند دچار آتشسوزی شدند.»
روزنامه جمهوری اسلامی نیز ذیل گزارشی با عنوان «عیدی مجاهدین به خلق ایران» درباره این جنایت مجاهدین در شیراز نوشت: «بار دیگر مجاهدین رسوا شده و شکست خورده، دست جنایتکارشان به خون خلق مستضعف و خداجوی میهنمان آغشته شد و در روز با شکوه عید غدیر، با آتش نفاقشان یک اتوبوس شرکت واحد شیراز را آتش زده و بیش از ۳۰ سرنشین بیگناه و مستضعف را مجروح و مصدوم نمودند.»
این گزارش در ادامه به واکنش مردم شیراز به این جنایت اشاره کرده و افزوده بود: «بلافاصله پس از این حادثه، مردم مسلمان و متعهد شیراز در محل حضور یافته و با شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر مجاهدین از مقامات مسئول خواستار قصاص این قبیل جنایتکاران دد صفت شدند.»
این قبیل اقدامات و ترورهای کور از سوی واحدهای ترور سازمان اغلب با هدف ترساندن مردم و مطرح کردن نام سازمان در تیتر اخبار صورت میگرفت.
نظرات بینندگان