پنج شنبه ها با شهدا؛
شهیدی که تولد فرزند را ندید
در حالي شهید شد که همسرش چند ماهه باردار بود و محمد در انتظار دیدن روی فرزند به لقاءالله پیوست.
شهید محمد زارع در 6 اسفند ماه 1342 در روستای «کمجان کمر بال» خرامه دیده به جهان گشود. محمد در دوران کودکي از هوش سرشاري بهرمنده بود.
او در خانواده مستضعف و بي بضاعت که 6 برادر و 2 خواهر داشت متولد شده بود و در آمد خانواده جواب گوي مخارج نبود. هفت ساله بود که جهت کسب علم دانش راهي مدرسه روستا شد و تا کلاس پنجم ابتدايي درس خواند. پس از آن به علت نبود مدرسه در مقاطع بالاتر و فقر و تنگدستی درس را رها کرد. و به کمک پدر در امور کشاورزی شتافت.
اعزام به جبهه
با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی محمد با این وجود که 16 ساله بود به جبهه رفت. او درسال 1360 جهت گذارندن خدمت سربازي به تهران اعزام شد و در لشکر 21 حمزه ارتش جمهوري اسلامي به همراه بيش از 20 نفر از جوانان روستا مشغول به خدمت شد.
بعد از اتمام دوره آموزشي به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل اعزام شد و دو سال خدمت سربازی را در جبهه گذراند اين در حالي بود که در هنگام مرخصي استحقاقي مي بايستی جهت تامين مخارج زندگي در امور کشاورزي دوش به دوش پدر و برادرانش کار کند و هم در جبهه و هم در کشاورزي به جهاد خود ادامه دهد. بعد از اتمام دوران مقدس سربازي ؛ در کنارپدر و مادر به کار و فعاليت مشغول شد و در آن سال ازدواج کرد. پس از مدتی که حملات دشمن بعثي به اوج خود رسيد و محمد مجدد به نداي امام خود لبيک گفت و اين بار در کسوت بسيج راهي جبهه هاي نور عليه ظلمت شد و در قسمت تدارکات (سقا و آبرسان) مشغول به خدمت به همرزمان خود شد.
وی در وصیت نامه خود می نویسد:
سپاس خدایی را که لباس هستی بر ما پوشاند. خدا را شکر و سپاس که لباس هستی بر ما پوشاند و سپس ما را هدايت کرد و ما را برای رشد و صلاح در اين دنيا قرار داده است و سپس انبياء را برای هدايت و يادآوری بر ما مبعوث کرد.
با سلام و درود بر امام مهدی محبوب دل عاشقانِ ولايت و اميد دلِ مستضعفان و امامِ مجاهدان، آن گه هرگاه ياد او می کنيم با سوز دل، آن که اميد آمدن ظهورش را مي کشيم و با مناجات با او و ريختن اشک از اين که دل حضرت را به درد آورديم ، شب ها را به صبح مي آوريم و با عشق و محبت به آن امام، آتشي به سياهي شب مي زنيم .. سلام بر امام خميني اين رهبر خروشان، اين خروشان فريادگر، اين فريادگر سازش ناپذير، اين روح بزرگ عصر عبد و خالص و مجسمه تقوي و عالم خداشناس عارف خدا ترس و حافظ دين ولي فقيه.
در انتظار تولد فرزند
وی سرانجام در 8 مرداد ماه 1365 در يکي از ماموريت هاي محوله با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
این در حالي بود که همسرش چند ماهه باردار بود و محمد در انتظار دیدن روی فرزند به لقاءالله پیوست. پيکر مطهرش در يکي از روزهاي گرم تابستان بر دوش مردم شهیدپرور روستای کمجان تشييع و در گلزار شهداي روست به خاک سپرده شد .
نظرات بینندگان