کد خبر: ۱۴۲۴۹۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۰ - ۲۰ مهر ۱۳۹۹

جزئیاتی از وقف یک کتاب نفیس توسط رهبر انقلاب

در تیر ماه سال ۱۳۷۴، استاد غلامحسین امیرخانی -هنرمند چیره‌دست خط نستعلیق و چهره‌‌ی ماندگار هنر- یک نسخه‌ی فوق‌العاده نفیس از دیوان حافظ را به رهبر معظم انقلاب اسلامی اهدا نمود. معظم‌له نیز پس از مطالعه و تدقیق در این کتاب، آن را به رسم وقف به کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی اهدا فرمودند.

جزئیاتی از وقف یک کتاب نفیس توسط رهبر انقلاب

15 سال پس از اهدای یک نسخه‌ی نفیس از دیوان حافظ و در آستانه‌ی روز بزرگداشت این شاعر گرانقدر، جزئیاتی درباره‌ی این نسخه منتشر می‌شود.
در تیر ماه سال ۱۳۷۴، استاد غلامحسین امیرخانی -هنرمند چیره‌دست خط نستعلیق و چهره‌‌ی ماندگار هنر- یک نسخه‌ی فوق‌العاده نفیس از دیوان حافظ را به رهبر معظم انقلاب اسلامی اهدا نمود. معظم‌له نیز پس از مطالعه و تدقیق در این کتاب، آن را به رسم وقف به کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی اهدا فرمودند.

رهبر معظم انقلاب در آغاز این نسخه‌ی فوق‌العاده نفیس نوشته‌اند:
«این نسخه‌ی نفیس دیوان لسان‌الغیب حافظ شیرازی [رحمه‌الله] را که هنرمند برجسته‌ی زمان ما، آقای غلامحسین امیرخانی به اینجانب اهدا کرده‌اند، به آستان والای کتابخانه‌ی حضرت ثامن‌الحجج علیه‌الصلاة‌و‌السلام تقدیم می‌دارم.
سیدعلی خامنه‌ای»
 

این کتاب شریف پس از اهدای معظم‌له، در کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی مورد نسخه‌شناسی و مرمت قرار گرفت. سپس از آن میکروفیلم تهیه شد و مقدمات چاپ آن از روی تصاویر انجام پذیرفت. مؤسسه‌ی آفرینش‌های آستان قدس رضوی با همکاری اداره‌ی کل اوقاف و امور خیریه‌ی استان فارس این نسخه‌ی گرانسنگ را به زیور طبع آراست. در آغاز آن نیز به عنوان مقدمه، متن سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در کنگره‌ی بزرگداشت حافظ  (آبان ماه ۱۳۷۶) را درج کرده‌اند.
 
۵ نکته در مورد این کتاب

 
۱. به قلم کیست؟
ناشر این اثر نفیس، کاتب آن را هنرمند بنام خط شکسته‌نستعلیق، استاد عبدالمجید طالقانی عنوان نموده است، اما در بررسی‌های هنرمندان طراز اول هنر خوشنویسی و نسخه‌شناسان متبحر کشورمان، این انتساب مورد تأیید قرار نگرفت و کاتب آن را محمدحسین شیرازی دانسته‌اند. استاد غلامحسین امیرخانی در این خصوص توضیح جالبی داده است که در این‌جا می‌خوانید.

۲. سخت‌خوان اما چشم‌نواز
خط نگارش این کتاب به شکسته‌نستعلیق خفی است؛ خطی که علیرغم هنرورزی‌های بسیار زیبا و جلوه‌های بصری ویژه‌ای که دارد، برای خواندن عادی عموم مردم قابل توصیه نیست.

۳. دیوان حافظ دوران صفوی
این نسخه‌ی دیوان حافظ از لحاظ حافظ‌شناسی همان نسخه‌ای است که در دوران صفویه در دست مردم بوده و با نسخ منقح و مصحح حافظ در زمان ما فاصله دارد. این دیوان حافظ در پاره‌ای موارد دارای ابیات اضافی و نیز تغییر در چیدمان ابیات است.

۴. نفیس بودن اثر
نسخه‌ی اصلی این کتاب را در سال ۱۱۲۴ هجری قمری کتابت کرده‌اند. مشخصات فنی آن عبارت است از: دارای کاغذ آهاری نباتی، زمینه‌ی وسط صفحه‌ها افشان غبار، کمند و جدول‌بندی به زر، تحریر مشکی. صفحه‌ی نخست آن دارای سرلوح مزدوج مرصع و تذهیب شده است. خط اثر شکسته‌ی خفی است.

۵. اطلاعات تکمیلی
این کتاب برای نخستین بار در مهر ماه ۱۳۸۷ با شمارگان ۵۰۰۰ نسخه انتشار یافته، ۴۴۰ صفحه دارد و احتمالاً هم‌اکنون کمی کمیاب است. اطلاعات کامل‌تر در مورد این نسخه‌ی ارزشمند دیوان حافظ را می‌توانید در این‌جا بخوانید.

گفتاری از استاد غلامحسین امیرخانی

قسمت بود این نسخه به دست ایشان محفوظ بماند

بعید است کسی به سراغ خوشنویسی و خطاطی رفته باشد و با اسم استاد غلامحسین امیرخانی آشنا نباشد. این چهره‌ی ماندگار خوشنویسی، به عقیده‌ی بسیاری، بزرگ‌ترین استاد نستعلیق‌ روزگار ما است. شیوه‌ی خط او مورد اقبال اغلب اساتید خوشنویسی است و اکثر خوشنویسان صاحب‌نام معاصر به طور مستقیم یا غیر مستقیم از خط او مشق کرده‌اند. برای دانستن اهمیت دیوان حافظ اهدایی استاد امیرخانی به مقام معظم رهبری و نیز سرگذشت این نسخه‌ی نفیس، به سراغ خود استاد رفتیم که خود ایشان شناساننده‌ی این نسخه نیز بودند. استاد امیرخانی نکات مهمی را درباره‌ی کیفیت خط این نسخه، اهمیت آن، داستان کشف و نیز ماجرای تقدیم این اثر به رهبر انقلاب گفته‌اند. به‌علاوه قصه‌ی نسخه‌ی اخیر دیوان حافظ، بهانه‌ای شد برای حرف‌هایی که استاد در سینه داشت؛ رازهایی در کلمات و سخنان ایشان که از جنس ناشنیده‌های خوشنویسان و هنر خوشنویسی است.

* ماندگاری در نخواستن است
هنر به طور کلی در تاریخ مظلوم واقع شده است. مظلومیت هنرمند به این دلیل ناگفته و نانوشته مانده که اصولاً بیشتر کسانی که به سمت کسب فضیلت و هنر متمایل می‌شوند، می‌دانند که تمام عمرشان را باید در این کار بگذارند. دشواری و دیریابی هنر هم چیزی نیست که از چشم طلبه‌ی هنر پوشیده باشد. بنابراین خودِ این انتخاب نشان‌دهنده‌ی جایگاه فکری و شخصیتی این جماعت است. برای این که به‌خصوص در رشته‌های هنری شرقی و به طور اخص هنرهای ملی ما ایرانی‌ها، یک مدت طولانی لازم است که مدارج عالی هنر توسط کسی واصل شود. بنابراین باید دوران طلبگی‌اش را در کمال محدودیت و تحمل مشکلات بگذارند. بنابراین خود این انتخاب راه، یک فضیلت بسیار مهمی است. یعنی او قبول کرده است 20 سال یا 30 سال یا حتی بیشتر با یک حداقلی از معیشت خودش را راضی کند. او می‌بیند در جامعه کسانی که زحمت کمتری می‌کشند، برخوردار هستند.
هرچه اندیشه و فکر و درک عقلانی بالاتر باشد، ‏می‌تواند به آن درک ظریف هنری کیفیت بیشتری بدهد. حافظ شیرازی صرفا یک ‏هنرمند نیست؛ بلکه معارف بلندی نیز در کلمات او وجود دارد. این معارف هم فقط با ‏هنرمند بودن به دست نمی‌آید؛ بلکه یک پشتوانه‌ی فلسفی و فکری لازم دارد. (بیانات در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر، ۱۳۸۰/۵/۱)

بعد هم در بین حجم وسیع کسانی که وارد هنر می‌شوند، یک درصد و گاهی هم کمتر، نام و عنوان و جایگاهی پیدا می‌کنند و آثارشان مورد توجه واقع می‌شود. حالا اگر قصد هنرمند این باشد که آثار ماندگار تولید کند، در همان میانه‌ی راه می‌ماند. اگر برتری‌جویی در ذهنش به وجود بیاید، یقیناً آن هنرمند به جایی نمی‌رسد، چون عشق به کمال، خیلی غیرت دارد و اگر چیزی بیاید و در آن شریک شود، آن را پس می‌زند. در حد کوشش و استعداد، یک پله‌هایی را طی می‌کند.
اما خلوص نیت لازم است برای رسیدن به آن جایگاه ماندگاری. بنابراین آن لطیفه‌ای که باعث ماندگاری می‌شود، خلوصی است که باید در اخلاق هنرمند و در ذات و پرده‌ی دوم هنر وجود داشته باشد. این‌چنین جاذبه‌ای تمام‌نشدنی است. ماندگاری در نتیجه‌ی آن نخواستن است؛ نخواستن جایگاه آنچنانی که برای خودش فرض کرده است، نخواستن ارضای خودخواهی.

* امتیاز هنر خوشنویسی به همراهی‌اش با مفاهیم است
امتیاز ویژه‌ی عالم خوشنویس این است که با یک معارفی همراه و همدوش است که خودبه‌خود با هر کلمه‌ای هنرمند خوشنویس را به سمت تعادل ببرد و زیبایی را تجلی ببخشد. قدم‌به‌قدم، وجود خودش را همراه آن کمالی که طی می‌کند، آن کمال در وجودش خودش هم درونی ‌شود. یعنی متنی که می‌نویسد، در روح او هم اثر می‌گذارد. حال اگر آن‌چنان‌که در معارف اسلامی آمده، در ذات و فطرت هنرجو هم میراثی از صفات عالی انسانی و اخلاقی و استعداد ویژه، منتقل شده باشد که نورٌ عَلی ‌نورٍ.

ادبیات فارسی از این نظر که تمام جنبه‌های اعلای زندگی مادی و معنوی را بیان می‌کند، قوی‌ترین ادبیات جهان است. در جنبه‌ها‌ی عرفانی، حِکمی، روان‌شناختی و حتی حماسی‌اش عالی‌ترین مرتبه را دارد. گاهی شاعری با یک بیت بیش از یک کتاب را بیان کرده است که نمونه‌هایش بسیار است. ما خوشنویسان از این بابت این افتخار را داریم که «انتخاب در انتخاب در انتخاب» می‌کنیم. یعنی مثلاً حافظ و سعدی و مولوی و فردوسی و نظامی در عرصه‌ی ادبیات ما شاخص هستند. خوشنویس از این آثار گرانقدر درخشان، آن جواهرات درشت‌تر و گرانقدرتر را انتخاب می‌کند.

* ادبیات فارسی به خط خوش زنده مانده است
برای جاری شدن ادبیات در ذهن مردم، هنرمند خوشنویس نقش‌آفرین است. برای این که همه‌ی مردم آن بنیه‌ی فکری یا وقت کافی برای بهره‌گیری از تمام این آثار درخشان را معمولاً ندارند، چون زندگی اجازه نمی‌دهد یا علاقه‌ی کافی وجود ندارد. قطعات انتخابی خوشنویسان که به صورت یک اثر نقشی، زیبایی‌های درونی ادبیات را به صورت بصری برجسته می‌کند، یک تأثیر مضاعفی اضافه بر آن تأثیرات ادبیات اضافه می‌کند. این کار موجب می‌شود یک توجه ویژه‌ای به این سمت برانگیخته شود و البته گاهی با یک بیت و یک قطعه، هنر انسانی که صاحب استعداد و حساسیت است، متحول می‌شود.

بنابراین نقش تربیتی هنر خوشنویسی واقعاً قابل ملاحظه است. همان‌طور که ما در تاریخ ایران و جهان می‌بینیم، امروز کتاب‌های طراز اول خوشنوسی که در موزه‌های بزرگ جهان نگهداری می‌شود، از معارف بسیار درخشان فرهنگ ما سرشار است. یا مثلاً شما می‌بینید افراد یک اثر خطاطی را مثل یک چیز مقدسی، نسل‌به‌نسل نگاه‌می‌دارند. در چند سال اخیر مردم بهتر با نمایشگاه‌های هنری رابطه برقرار می‌کنند. هنر خوشنویسی در این چند دهه‌ی اخیر بسیار پرتوفیق بوده است. تا جایی که باید به عنوان یک فصل مستقل درخشان از خوشنویسی ایران نام برد.

* خط خوش ابزار دیپلماسی عمومی است
بنده در حدود 60 سال در این مسیر توفیق حضور داشتم. به اندازه‌ی بضاعتم، هم به عنوان سرپرست انجمن خوشنویسان، هم به عنوان رئیس شورای عالی و استادی حضور داشتم و سایر وقتم را به کتابت آثار و کتاب‌های مختلف پرداخته‌ام و اگر باز وقتی برایم باقی مانده بود، آن را به آموزش اختصاص داده‌ام. این نکته را هم ناگفته نگذارم که نسل‌های بعد از بنده، استادان پیشکسوت و بزرگی هستند که تربیت‌شده‌ی انجمن خوشنویسان دهه‌ی 30 تا 40 هستند و نسل‌های بعدی این تاریخ، یعنی 1350، این‌ها را اگر در سه چهار نسل مورد توجه قرار دهیم، به‌مراتب بالاتر از استادن خودشان قدرت دارند که آثار درخشان به وجود آورند.

اگر در زمینه‌های مختلف هنری بخواهیم یک کارنامه‌ای را ارائه دهیم، خوشنویسی احتمالاً جزء چند رشته‌ی هنری است که عالی‌ترین کارنامه را دارد. حالا ببینید ما چه مزیتی در کشورمان داریم؟ کشورهای بزرگ دنیا از لحاظ فرهنگی و تاریخی احتمالاً یکی دو نفر انسان‌های برجسته دارند که قله‌های بلندی هستند. ما به عنوان خادمان فرهنگ این سرزمین همیشه صحبت کرده‌ایم و پیشنهاد کرده‌ایم و گاهی با مسئولان کشور درمیان گذاشته‌ایم که نسبت به این هنرمندان و آثارشان توجه‌ لازم نبوده است. یعنی ما آن جایی که می‌خواهیم رشد فرهنگی و علمی داشته باشیم برای اینکه مصونیت پیدا کنیم از حملاتی که همواره کشور ما را هدف گرفته است و در دوره‌ای که رسانه‌ها جهانی و سراسری شده است، مزیت اصلی ما فرهنگ و هنر است. این فرهنگ و هنر به عنوان یک مزیت جهانی مثل نفت و گاز در همان حد جایگاه داشته باشد. برای این که هم بتواند معرفی‌کننده‌ی شایسته‌ای باشد برای ملت ما و فرهنگ و اعتبار ما و هم بتواند جایگاه محترمانه‌تری فراهم کند. به خاطر تبلیغات یکطرفه گاهی ما را به عنوان یک ملت عقب‌افتاده معرفی می‌کنند. وقتی هنر ما در آن قد و قامت دنیاپسند امروز و به‌گستردگی فرصت مسافرت داشته باشد به دنیا، به طور کلی افکار عمومی عوض می‌شود.
رهبر انقلاب: هرچه من در تاریخ ادبیات خودمان نگاه می‌کنم، نمی‌توانم سخن ‏دیگری به اوج سخن حافظ پیدا کنم که همه‌ی خصوصیات لازم در یک کلام زیبا و والا را ‏داشته باشد - همه‌ی خصوصیات در شعر حافظ وجود دارد و در آن می‌شود پیدا کرد. (بیانات در دیدار استادان زبان فارسی، ۱۳۷۷/۱۲/۱۲)

* گلایه‌ی دائمی ما مربوط به اخلاق است
رسالت شاعران و عرفای ما در چه شرایطی است؟ آخرین سخنی که از جانب وحی به پیامبر ما نازل می‌شود، اخلاق است. حالا مردم و کشور ما در کجای اخلاق هستند؟ این آن گِله‌ی دائمی ما است نسبت به برنامه‌ی کلان کشور. نقش اخلاق در توصیه‌های شفاهی به نتیجه نمی‌رسد. مردم از رفتار عملی مسئولان تأثیر می‌گیرند. بنابراین الان اگر ما دلسوز خودمان باشیم، اگر غیرت علمی و ملی داشته باشیم، نسبت به این موضوع باید بیشتر از همیشه حساس باشیم. این‌جا است که شیشه‌ی عمر ما قرار دارد. هنر می‌تواند اخلاق را و معنویت را در جامعه زنده کند، اما متأسفانه ما بودجه‌ی امیدبخشی نداریم که بتوانیم برنامه‌ریزی کنیم. یک مبلغ مختصری از وزارت فرهنگ و ارشاد داریم که اصلاً کافی نیست. کاش آن یک درصد بودجه‌ای که مورد تقاضای ما برای خرید آثار هنری از طرف بنگاه‌های دولتی و وزارتخانه‌ها است، به عنوان یک تکلیف قانونی الزام‌آور مورد تصویب مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد. وزارتخانه‌ها با خرید آثار هنری هزینه نمی‌کنند، بلکه سرمایه‌گذاری می‌کنند. آثار درخشان و تراز اول باید در این موقعیت مورد انتخاب قرار داد.

* و اما نسخه‌ای که اهدا شد
این نسخه را یکی از متخصصان خوشنویسی در بازار خریده بود. اصل نسخه خیلی زیبا بود. او به من گفت سیصد هزار تومان آن را خریده و به من یک‌و‌نیم میلیون تومان فروخت. این پول در آن سال‌ها (اوایل دهه‌ی هفتاد) پول زیادی بود و من برای خرید آن مجبور شدم وام بگیرم. امضای پایان کتاب که به نام درویش است، جعلی است! و در نسخه‌ی اصلی کاملاً دیده می‌شود که نام «محمدحسین شیرازی» در امضاء‌ هست. این هم از نقاط بسیار مهم آسیب‌پذیر ما است. ما در کشورمان متأسفانه به دومی‌ها اعتنا نداریم؛ فقط اولی‌ها! مگر آن کسی که دوم می‌شود، کم کسی بوده؟ فقط حافظ، سعدی، مولوی!؟ خب پشت سر این‌ها هم کسانی بوده‌اندو جایگاه والایی هم دارند. چون به نام درویش قیمت بالاتری پیدا می‌کرده، امضای او را ساخته‌اند.



برای اهدای این نسخه دو مسئله وجود داشت. یکی این که اندازه‌ی هر صفحه‌ای از این کتاب با صفحه‌ی دیگر فرق می‌کند. به جهت عدم توازن صفحات، به جای یک فیلم و زینک، چیزی در حدود پانصد فیلم و زینک لازم بود که تأمین هزینه‌اش برای شخص بنده ممکن نبود. از سویی به‌شدت علاقه داشتم این نسخه چاپ شود و در دست علاقه‌مندان قرار گیرد. به نظرم آمد که این نسخه را به مقام معظم رهبری اهدا کنم تا زمینه‌ی چاپش به دستور ایشان فراهم شود. البته درخواست کرده بودم که این نسخه زیر نظر خودم چاپ شود، ولی ناشری که کتاب را تصویربرداری و چاپ کرد، این کار را انجام نداد! به همین علت متأسفانه برخی لطائف و ظرائف نسخه در چاپ از بین رفت و دیده نشد. قسمت این طور بود که این کتاب در آستان قدس محفوظ بماند. 

یادداشتی از استاد یدالله کابلی خوانساری
نسخه‌ی کم نظیرِ مهجور
استاد یدالله کابلی خوانساری در این یادداشت به شکل محققانه‌ای به نسخه‌شناسی دیوان حافظ -اهدا شده از سوی رهبر انقلاب- پرداخته است. وی به همین منظور نیم‌نگاهی هم به سیر تطور و بالندگی خط شکسته نستعلیق انداخته و در سرانجام نوشتار خود، ضمن برشمردن مشخصات فنی و هنری اثر، هویت هنرمند راقم نسخه را بازشناسانده است.

نسخه‌ی دیوان حافظ را که از سوی استاد غلامحسین امیرخانی به مقام معظم رهبری اهدا شده ‌بود و توسط کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی چاپ و منتشر گردیده‌ است و به قصد تعیین رقم کاتب در اختیار قرار گرفت، ملاحظه نموده و ساعت‌ها با تورق در صفحات دلگشای غزلیات خواجه‌ی‌ اهل راز و جذبه‌ی بصری خوشنویسی آن، حظّ وافر بردم. ترکیب‌بندی سطور منسجم و دلکش و کتاب‌آرایی نفیس آن به‌شدت ملیح و تازه می‌نمود.



لذا بی‌آن‌که به اشاره‌ی نسخه‌پرداز -که تحقیقاً اثر را دستخط درویش عبدالمجید ندانسته بود- توجهی نمایم و یا تاریخ بعید و الحاقی هزاروصدوبیست‌وچهار صفحات پایانی گمراهم کند، در عین حالی که هیچ نشانه‌ی بارز و مشهودی از سیاق قلمرانی درویش و ترکیبات وی در آن دیده نمی‌شد، ولی در حیرت مانده بودم که این همه زیبایی و حلاوت و ملاحت حاصل تلاش سرانگشتان توانای کدام رنج و ریاضت کشیده‌ای است که آشنا نمی‌نماید؟

به قصد قضاوت صحیح و جدای از شیوه‌های رایج و نام‌آشنا، به سراغ الگوهایی رفتم تا با مقایسه‌ی رویاروی آنها بتوانم شک و شبهه‌های ذهنم را اصلاح نمایم. در ابتدای امر، شکل ظاهری شاکله‌ی کلمات آن شباهت زیادی به آثار طراز اول سید علی نیاز داشت و بعد با نمونه‌هایی از خطوط محمداسماعیل انجوی شیرازی مقابله کردم باز نتیجه‌ای حاصل نشد. دوباره اقلام خفی محمدجعفر دلودوز اصفهانی که مقلدی کم‌نظیر در مکتب درویش محسوب می‌گردد، نظرم را جلب کرد، ولی راضیم ننمود، چرا که کلیات کمّی و کیفی اثر مطلوب‌تر از آنها می‌نمود. دست آخر گمانم به غبارنویسی معجزگونه و سریع‌التحریر محمدرضا اصفهانی رفت؛ باز هم اختلافاتی در میان بود. با آن که در آثار این هنرمندان طراز اول با مؤلفه‌های ریز فنی و هنری در هندسه‌ی کلمات و اشارات ارسالی و خفی حروف و پیچش‌های پی‌درپی و گردش مواصلات و حتی زاویه‌ی چیدمان نقطه‌گذاری‌ها آشنا بودم و این ممیزات فردی و خصوصیات فطری در همه واضح و روشن است، ولی وجه مشترکی از این ویژگی‌ها را در این اثر نیافتم.

تیزی قلم و منقح بودن مرکّب‌برداری و یکدستی این مجموعه مرا به تأمل واداشت تا سراغ ذوق و ظرافت کاتبان شیرازی مثل میرزاکوچک‌، وصال و محمداسماعیل انجوی شیرازی بروم [...] ولی یقیناً تصویر این که تنها کپی کم‌نظیر هنرمند مهجور مانده‌ای مثل محمدحسین شیرازی متوفی سال 1261 همه‌ی مشخصات فنی و شگردهای مَدّات ‌بلند و قوس‌های ارسالی و اتصالات متوالی این اثر را دارا باشد، سخت متعجبم نمود، چرا که نام ایشان در بسیاری از تذکره‌ها قید نشده و یا در شمار پیروان درویش عبدالمجید قرار نگرفته است.

تصادفاً این یک نقطه‌ی عطف تاریخی است که می‌توان به‌جرأت بیان داشت که قضاوت هنری همواره مبتنی بر مشاهدات و ملاحظات بیشتر و بیشتر به یقین می‌رسد. این دیوان خجسته، اثری بسیار نفیس و بدیع به شمار آمده و هنرمند آن ازین پس در شمار زبدگان و نخبگان قلمِ ‌شکسته و از پیروان برجسته‌ی مکتب درویش عبدالمجید طالقانی معرفی خواهد شد.

متن کامل این یادداشت را از  اینجا بخوانید


نظرات بینندگان