آمریکا مراقب کارشناسان سیاست خارجی خود باشد
* کارشناسان سیاست خارجی، اطلاعات بسیار کمی در مورد جنگ و نتایج آن دارند
لزلی گلب در مقاله خود مینویسد: من نباید این حرفها را به شما بگویم. با این کار از قوانین سرپیچی میکنم. با این کار ژرفترین و تاریکترین راز خاندان سیاست خارجی را آشکار میکنم: گرچه به نظر میرسد خیلی چیزها میدانیم، اما اطلاعات بسیار کمی، به خصوص در مورد مقاصد آدم بدها و نتایج جنگ داریم. اما از آنجا که رسانهها همچنان مانند فرهیختگان با ما رفتار میکنند و اشتباهات هولناک ما را نادیده میگیرند، ما به بازی خود ادامه میدهیم و خسارات زیادی وارد میکنیم. اجازه دهید به چند مورد از مثالهای اخیر درباره این که ما چقدر بیفکر و خطرناک هستیم اشاره کنم، و اینکه چرا شما باید مراقب «حقایق» قطعی بیان شده توسط دار و دسته ما باشید.
* جنگ طلبان، عاملان اصلی ترغیب آمریکا و اسرائیل به حمله نظامی هستند
ایران را در نظر بگیرید. آنهایی که نمیتوانند برای شروع جنگ صبر کنند به ما میگویند تهران سه ثانیه، سه ماه یا سه سال با تولید سلاح هستهای فاصله دارد. به شما قول میدهم آنها از هیچ حقیقتی در این مورد آگاهی ندارند. فقط تلاش میکنند اسرائیل و آمریکا را برای حمله نظامی علیه ایران ترغیب کنند.
این قطعاً تمام کاری است که ما در حال حاضر انجام میدهیم: ایران در حال غنیسازی اورانیوم است و توانایی غنیسازی تا میزان خلوص لازم برای ساخت سلاح هستهای را دارد – شاید، احتمالاً در یک یا دو یا چند سال آینده. ایران ممکن است در حال گسترش توانایی لازم برای قراردادن این اورانیوم به شکل منفجره در داخل یک بمب یا کلاهک جنگی باشد، یا به این توانایی دست یافته باشد. در این مورد آخر بر اساس دیدهها و شنیدههای اطلاعاتی شک زیادی وجود دارد.
* دیپلماسی، بهترین راه در قبال ایران است
آیا باید اکنون نگران این فعالیتها باشیم؟ البته! اما نباید الان یا به این زودیها بر این اساس وارد جنگ شد. این امر برای آمریکاییها، اسرائیلیها و دیگران اساسی برای پی بردن به مطالب بیشتر در این باره از طریق عملیات اطلاعاتی و دیپلماسی بهتر و در اسرع وقت است. بله، دیپلماسی، چون میتوانیم تا ابد درمورد آنچه ایرانیان در اختیار داشته و قصد انجام آن را دارند بحث کنیم، اما پیشنهادهای دیپلماتیک به ما اجازه میدهد فرضیههایمان را آزمایش کنیم. اگر تهران پیشنهادهای منطقی را رد کند، زمینه تشدید سوء ظنها و نواختن طبل جنگ ایجاد میشود.
به هر حال، این فقط نقطه نظر من نیست. این نقطه اتفاق نظر آژانسهای اطلاعاتی آمریکا است. این همان چیزی است که مدیران ارشد اطلاعاتی و افسران نظامی بازنشسته اسرائیل از پشت بامها آن را فریاد زدند، و این کار کاملاً مخالف قوانین سکوت در این مسائل است.
* ستیزهجویان بدون اطلاع از پیامدهای جنگ، خواستار حمله نظامی هستند
ستیزهجویان اسرائیلی و آمریکایی نیز اعلام کردهاند که نباید نگران نتایج حمله به ایران باشیم، و این که مردم ایران نمیخواهند و نمیتوانند کاری انجام دهند که ما را به دردسر شدیدی بیندازد. کیف پول خود را محکم بچسبید. از کجا میدانند آیا تهران به میدانهای نفتی عراق یا عربستان حمله کرده و باعث افزایش قیمت نفت شود، یا حملاتی علیه مردم آمریکا و اسرائیل یا دیگر مردم دنیا انجام دهد؟ البته من هم نمیدانم. اما اینها خطرات واقعی هستند که قبل از حمله به ایران باید قبول کرده و به آنها بیندیشیم.
* تنها دلیل مداخله آمریکا در سوریه، تقویت حضور نظامی در آسیا است
سوریه را در نظر بگیرید. دوقلوهای جنگ، سناتور «جان مک کین» و «لیندسی گراهام»، به همراه دار و دسته همیشگی مداخلهجویان نومحافظهکار و انساندوست، به دنبال استفاده از عملیات نظامی هستند. آنان خواستار حملات هوایی و نظامی، مناطق پرواز ممنوع و این دست چیزها در قبال سوریه هستند. آنان نمیتوانند تحمل کنند که «بشار اسد» مردم کشورش را میکشد. هیچ کدام از ما نمیتوانیم. اما چرا نومحافظهکاران آنقدر نگران مرگ هزاران سوری هستند، در حالیکه درباره مرگ میلیونها نفر در آفریقا سکوت میکنند؟ چرا از دادن تسلیحات به مردم تبت حمایت نمیکنند؟ ما میدانیم که چرا آنها خواستار جنگ با چین نیستند. در حال حاضر، تنها خواسته آنان، افزایش هزینهها و تقویت حضور نظامی آمریکا در آسیا است.
اگر پرسشگران باز هم، مانند مسئله عراق و افغانستان، کار خود را انجام ندهند، بار دیگر جنگ درخواهد گرفت؛ و بار دیگر، ما بسیار متأسف خواهیم شد.
* ستیزهجویان خواستار تضعیف موقعیت ایران هستند
بنابراین، ممکن است فکر کنید که علاقه واشنگتن برای «رهبری» سوریه و ورود به جنگی دیگر تبدیل به چیزی غیر از نجات زندگی مردم خواهد شد. در مورد ایران، آنان خواستار تضعیف موقعیت ایران در جهان عرب و روابط این کشور با متحد بزرگ سوری خود و حزبالله در لبنان و حماس در غزه هستند که توسط ایران پشتیبانی میشوند.
* جنگ طلبان هیچ کدام از پیامدهای جنگ را مورد بررسی قرار ندادهاند
اما پیامدها، یا بهتر بگوییم خطرات موجود چه میشود؟ مثلا، مداخلهگران خواهان مسلح کردن شورشیان سوریه هستند. اما این شورشیان دقیقاً چه کسانی هستند؟ سربازان سابق سوریه. معترضانی که علیه «بشار اسد» میجنگند. خوب است. دیگر چه کسانی هستند؟ آیا عناصر مهم القاعده، یا دیگر افراطیون در میان آنان هستند؟ آیا آنان برای اسرائیل و همسایگان عرب مانند اردن تهدیدی بزرگتر از خود «اسد» هستند؟ جنگ طلبان میگویند نباید نگران باشیم، اما پاسخ هیچ یک از این سوالات را نمیدانند. هیچ نظری هم در این مورد ندارند که این «جنگجویان آزادی» با سلاحهای شیمیایی «اسد» چه خواهند کرد. مداخلهجویان هم شروع به تشریح چگونگی انجام عملیات هوایی بر روی سوریه، و این که اگر این عملیات موفق نشود برای جلوگیری از «اسد» چه برنامه دیگری دارند، نکردهاند.
* آمریکا باید نظارت بیشتری بر کارشناسان سیاست خارجی داشته باشد، و این امری بسیار دور از ذهن است
سوالات بسیار دیگری وجود دارد که انساندوستان جنگجو باید قبل از شروع جنگ به آن پاسخ دهند. آمریکا نیازمند محافظت در برابر این فروشندگان دورهگرد است، و این حفاظت تقریباً کاملاً وابسته به کنگره و رسانهها است. آنها باید سختگیری بیشتری در برابر کارشناسان داشته باشند، مشخص کنند که چه اطلاعاتی دارند و چه اطلاعاتی ندارند و دیدگاههایشان بر چه حقایقی استوار است. باید از آنان پاسخهای حقیقی بخواهند، و نگذارند کارشناسان با شعارهایی مانند «رهبری» و «عمل کردن»، یا «همه اینها مؤثر خواهد بود» بگریزند. اما تحت فشار قرار دادن کارشناسان از سوی قانونگذاران و روزنامهنگاران جزو نادرترین موارد است. اگر پرسشگران باز هم، مانند مسئله عراق و افغانستان، کار خود را انجام ندهند، بار دیگر جنگ درخواهد گرفت؛ و بار دیگر، ما بسیار متأسف خواهیم شد. اما مداخلهگران متأسف نخواهند بود. هیچ وقت این چنین نخواهد بود. آنان فقط میخواهند هر جنگ را تا زمانی ادامه دهند که ما «برنده» شویم.
انتهای پیام/80