مواجه اصلاحات با كسري رجال قابل تأييد صلاحيت
اصلاحطلبان حالا با نگاهي به گذشته، موقعيتها و فرصتهاي خويش را هدر رفته ميبينند؛ نامزدهايي را كه ميتوانستند حالا داشته باشند به چهرههايي سوخته و در حصر تبديل كردهاند و بسياري از نيروهايشان با تخلفات بسيار در جريان فتنه ۸۸ از حلقه سياسيون كشور كنار گذاشته شدند. پربيراه نيست اگر بگوييم كه آنها با كسري رجال قابل تأييد صلاحيت مواجه هستند و اين خود بحران كمي براي يك جناح مدعي در عرصه سياست نيست.
اين روزها صفحات روزنامههاي اصلاحطلب در حالي از تيترهاي القاكننده تشتت و
اختلاف در ميان اصولگرايان حكايت ميكند كه جناح متبوع خود ايشان نيز
اختلافي از تهران تا لندن و حتي تا ايالات متحده دارد! اين روزها رسانههاي
اصلاحطلب در حالي از تغيير تاكتيك اصولگرايان در مقابل حضور اصلاحطلبان
در انتخابات ميگويند و مدعي ميشوند تشتت ميان اصولگرايان آنان را به
استقبال از حضور اصلاحطلبان كشانده كه در واقع امر خود اصلاحطلبان هستند
كه هنوز در انتخاب تاكتيك انتخاباتي كه هيچ، درباره اصل حضور در انتخابات
نيز تصميمي نگرفتهاند و همچنان ميان تحريم و حضور مشروط و حضور بيشرط
سردرگم ماندهاند!
نظام قابل اعتماد هست يا نيست؟
وضعيت اصلاحطلبان در دوران كنوني، با گذشت نزديك به چهار سال از فتنهاي كه در ميان آنها روييد و به بهانه توهم تقلب در جامعه مان قد علم كرد و در آستانه انتخاب رئيسجمهوري ديگر، وضعيت چندان خوشايندي كه نيست هيچ، ميتوان گفت شرايط دشوار و مشكلاتي لاينحل دارند.
اصلاحطلبان از سويي سابقه فتنه تا حد تهديد نظام به براندازي را دارند كه هم اعتماد مردم را به آنان شديداً خدشه دار كرده و هم تأييد صلاحيت كانديداهايشان را با تهديد جدي مواجه كرده است؛ نه مردم ديگر به اينان اعتمادي دارند كه بخواهند سكان اداره چهارساله نظام را دست اينان بسپارند و دلشان نلرزد و نه آنان همچنان صلاحيتهاي لازم براي تصدي چنين پستي را دارند.
از سويي ديگر در سال ۸۸ و در جريان اعتراضاتشان به نتيجه انتخابات، با تكيه بر رمزآشوب تقلب، همه هويت انتخابات در جمهوري اسلامي را زير سؤال بردند و حالا تقلا براي حضور در همين هويت زير سؤال رفته، نشانههاي خوبي از صداقت به شمار نميرود. سؤالات افكار عمومي را هم نميشود بياعتنا رها كرد كه اگر شما انتخابات را متقلبانه ميدانيد، پس چرا براي حضور در آن به اين در و آن در ميزنيد و اگر آن قدري به نظام و انتخابات برگزار شده توسط نهادهاي نظام اعتماد داريد كه خود را براي حضور جدي در انتخابات آماده ميكنيد، آيا وقت آن نرسيده كه بر اشتباهات و دروغهاي خويش در جريان فتنه ۸۸ معترف گشته و از آنچه كرده ايد، برائت بجوييد؟!
اصلاحطلبان حالا با نگاهي به گذشته، موقعيتها و فرصتهاي خويش را هدر رفته ميبينند؛ نامزدهايي را كه ميتوانستند حالا داشته باشند به چهرههايي سوخته و در حصر تبديل كردهاند و بسياري از نيروهايشان با تخلفات بسيار در جريان فتنه ۸۸ از حلقه سياسيون كشور كنار گذاشته شدند. پربيراه نيست اگر بگوييم كه آنها با كسري رجال قابل تأييد صلاحيت مواجه هستند و اين خود بحران كمي براي يك جناح مدعي در عرصه سياست نيست.
حضور يا تحريم يا حضور مشروط؟
آنچه گفتيم، مشكلات اصلاحطلبان در مرحله حضور در انتخابات بود؛ اما واقع امر آن است كه اصلاحطلبان در مورد اصل حضور در انتخابات نيز با نظرات مخالفي در درون خويش مواجه هستند كه باعث شده هنوز تصميمي قطعي نگيرند. اصلاحطلبان از سويي برخي نيروهاي داخل نظام را دارند كه معتقد به حضور بيقيد و شرط در انتخابات هستند و فعاليت هايشان را در چارچوب نظام پي ميگيرند كه البته از سوي تندروها اصلاحطلبان بدلي خوانده ميشوند!
از سويي جمعي از اصلاحطلبان بر طبل حضور مشروط در انتخابات ميكوبند كه نوعي نازكردن سياسي براي نظام به شمار ميرود و در شرايطي كه آنها دارند، كسي ناز آنها را نخواهد خريد و اصلش بايد پي عذرخواهي از مردم و نظام باشند و اصلاً در مقامي نيستند كه بخواهند براي نظام شرط هم بگذارند كه شرط گذاريشان نوعي سراغ اندروني خانه كدخدا را گرفتن به شمار ميرود، در حالي كه هنوز معلوم نيست به خود ده راهشان بدهند!
جمعي ديگر از اصلاحطلبان هم كه همان اهالي فتنه ۸۸ هستند، مدام از تحريم كامل انتخابات سخن ميگويند؛ يعني نه نامزدي معرفي كنيم و نه حتي رأيي بدهيم. اينان معتقدند نه نظام قابل اعتماد است و نه انتخاباتش؛ پس دليلي براي حضور وجود ندارد.
عذرخواهي تنها راه اصلاحطلبان
اصلاحطلبان در اين شرايط متشتت و با به توافق نرسيدنشان بر سر يك كانديدا، شانس چنداني براي حضور آبرومند در انتخابات ندارند. تلاشهاي نجفي، عارف و جهانگيري براي جلسه با خاتمي و برخي بزرگاني كه پيشتر دشمن اصلاحات بودند و خنجرهاي قلم اصلاحطلبان بر تنشان زخم ميزد و حالا سنگر اصلاحطلبان شدهاند هم راهي به وحدت نبرده است. اصلاحطلبان خود كاري كردهاند كه نتيجه انتخابات برايشان جز باخت نخواهد بود؛ اما آيا بهتر نيست با عذرخواهي از مردم و نظام، باختي آبرومندانه را براي خويش رقم بزنند؟!
نظام قابل اعتماد هست يا نيست؟
وضعيت اصلاحطلبان در دوران كنوني، با گذشت نزديك به چهار سال از فتنهاي كه در ميان آنها روييد و به بهانه توهم تقلب در جامعه مان قد علم كرد و در آستانه انتخاب رئيسجمهوري ديگر، وضعيت چندان خوشايندي كه نيست هيچ، ميتوان گفت شرايط دشوار و مشكلاتي لاينحل دارند.
اصلاحطلبان از سويي سابقه فتنه تا حد تهديد نظام به براندازي را دارند كه هم اعتماد مردم را به آنان شديداً خدشه دار كرده و هم تأييد صلاحيت كانديداهايشان را با تهديد جدي مواجه كرده است؛ نه مردم ديگر به اينان اعتمادي دارند كه بخواهند سكان اداره چهارساله نظام را دست اينان بسپارند و دلشان نلرزد و نه آنان همچنان صلاحيتهاي لازم براي تصدي چنين پستي را دارند.
از سويي ديگر در سال ۸۸ و در جريان اعتراضاتشان به نتيجه انتخابات، با تكيه بر رمزآشوب تقلب، همه هويت انتخابات در جمهوري اسلامي را زير سؤال بردند و حالا تقلا براي حضور در همين هويت زير سؤال رفته، نشانههاي خوبي از صداقت به شمار نميرود. سؤالات افكار عمومي را هم نميشود بياعتنا رها كرد كه اگر شما انتخابات را متقلبانه ميدانيد، پس چرا براي حضور در آن به اين در و آن در ميزنيد و اگر آن قدري به نظام و انتخابات برگزار شده توسط نهادهاي نظام اعتماد داريد كه خود را براي حضور جدي در انتخابات آماده ميكنيد، آيا وقت آن نرسيده كه بر اشتباهات و دروغهاي خويش در جريان فتنه ۸۸ معترف گشته و از آنچه كرده ايد، برائت بجوييد؟!
اصلاحطلبان حالا با نگاهي به گذشته، موقعيتها و فرصتهاي خويش را هدر رفته ميبينند؛ نامزدهايي را كه ميتوانستند حالا داشته باشند به چهرههايي سوخته و در حصر تبديل كردهاند و بسياري از نيروهايشان با تخلفات بسيار در جريان فتنه ۸۸ از حلقه سياسيون كشور كنار گذاشته شدند. پربيراه نيست اگر بگوييم كه آنها با كسري رجال قابل تأييد صلاحيت مواجه هستند و اين خود بحران كمي براي يك جناح مدعي در عرصه سياست نيست.
حضور يا تحريم يا حضور مشروط؟
آنچه گفتيم، مشكلات اصلاحطلبان در مرحله حضور در انتخابات بود؛ اما واقع امر آن است كه اصلاحطلبان در مورد اصل حضور در انتخابات نيز با نظرات مخالفي در درون خويش مواجه هستند كه باعث شده هنوز تصميمي قطعي نگيرند. اصلاحطلبان از سويي برخي نيروهاي داخل نظام را دارند كه معتقد به حضور بيقيد و شرط در انتخابات هستند و فعاليت هايشان را در چارچوب نظام پي ميگيرند كه البته از سوي تندروها اصلاحطلبان بدلي خوانده ميشوند!
از سويي جمعي از اصلاحطلبان بر طبل حضور مشروط در انتخابات ميكوبند كه نوعي نازكردن سياسي براي نظام به شمار ميرود و در شرايطي كه آنها دارند، كسي ناز آنها را نخواهد خريد و اصلش بايد پي عذرخواهي از مردم و نظام باشند و اصلاً در مقامي نيستند كه بخواهند براي نظام شرط هم بگذارند كه شرط گذاريشان نوعي سراغ اندروني خانه كدخدا را گرفتن به شمار ميرود، در حالي كه هنوز معلوم نيست به خود ده راهشان بدهند!
جمعي ديگر از اصلاحطلبان هم كه همان اهالي فتنه ۸۸ هستند، مدام از تحريم كامل انتخابات سخن ميگويند؛ يعني نه نامزدي معرفي كنيم و نه حتي رأيي بدهيم. اينان معتقدند نه نظام قابل اعتماد است و نه انتخاباتش؛ پس دليلي براي حضور وجود ندارد.
عذرخواهي تنها راه اصلاحطلبان
اصلاحطلبان در اين شرايط متشتت و با به توافق نرسيدنشان بر سر يك كانديدا، شانس چنداني براي حضور آبرومند در انتخابات ندارند. تلاشهاي نجفي، عارف و جهانگيري براي جلسه با خاتمي و برخي بزرگاني كه پيشتر دشمن اصلاحات بودند و خنجرهاي قلم اصلاحطلبان بر تنشان زخم ميزد و حالا سنگر اصلاحطلبان شدهاند هم راهي به وحدت نبرده است. اصلاحطلبان خود كاري كردهاند كه نتيجه انتخابات برايشان جز باخت نخواهد بود؛ اما آيا بهتر نيست با عذرخواهي از مردم و نظام، باختي آبرومندانه را براي خويش رقم بزنند؟!
نظرات بینندگان