به شرطِ چاقو اینجا جواب نمی دهد
همشهریان عزیز دارابی سلام
تیم ملی رفت جام جهانی ، دکتر حسن روحانی رئیس جمهور منتخب مردم شدند و اعضای شورای شهر داراب هم انتخاب شدند اما هنوز جنگ و دعوایِ اَلکی بر سر اعضای شورای شهر که کی شهریه و کی روستاییه همچنان از طرف برخی از نا اهلان و از خدا بیخبران در این شهر ادامه دارد.
از آنجا که این موضوع هم مثل معادله 9 مجهولی شده و فیثاغورث هم در حل آن مانده است تصمیم گرفتیم با کمی فکر کردن موضوع مناقشه را برای دوستان شهری و روستایی حل نماییم.
اول باید اعتراف کنم که بچه های ده خیلی با مرام هستند و هر وقت توی جاده داراب به رودبال من و دوستانم موتورمان پنچر می شود دویست تا موتوری با مرام توقف می کنن تا به ما کمک کنند.این از این.
اما از یک طرف دیگه بچه های شهر هم بچه های خوبی هستند و چون شهریها اصولاً خوش نشین هستند سهم خودشان را در شهر خودشان مطالبه می کنند که این هم از عرق به وطن پرستی آنهاست. این هم از این.
اما اعضای محترم شورای شهر داراب که الان مهمترین و داغترین خبرهای این شهر را شامل خودشان کرده اند مثل هندوانه دربسته هستند که باید مدتی را تحمل نماییم ببینیم توانایی آنها چقدر است و آیا عرضه انجام مدیریت شهری همچون داراب را دارند و یا خیر؟که حتماً دارند.
داراب شهر عجیب و غریبی است.چرا؟
چون مردمش سلیقه های مختلفی دارند.چون همه ما خود را داخل همه چیز می کنیم و میخواهیم در همه موارد نظر بدهیم.
مثل بنده حقیر که الان این موضوع هیچ ربطی به من ندارد ولی فضولی ام گل کرده و در منزل نشسته ام و دارم به زبان بی زبانی در امور یک شهر دخالت می کنم.
اعضای محترم شورای شهر داراب از داخل ده ها فیلتر قانونی رد شده اند تا به عنوان کاندیدای شورای شهر داراب معرفی شوند بنابراین هیچ یک از این عزیزان پرونده قضایی نداشته و همگی وفادار به نظام جمهوری اسلامی ایران هستند.پس اَنگی به آنها نمی چسبد.
اما موضوع مهمتری این وسط کاملا فراموش شده است.چه موضوعی؟
کارایی و توانایی......
وقتی می خواهید هندوانه بخرید معمولاً صاحبش یک چاقو در دست می گیرد و بلند داد می زند که " بیا ببر هندونه به شرط چاقو"...
این یعنی من اول کیفیت جنسم را به شما نشان می دهم تا باور کنید که من جنس بد به کسی نمی فروشم سپس تصمیم بگیرید که آنرا بخرید یا نه، یعنی شما مختارید.
اما آدمها هندوانه نیستند.به قول همین فیثاغورث خودمان " آدمها هزار و یک اندیشه دارند" و باید دید مرد میدان عمل هستند یا خیر؟
متاسفانه مجبورم نصف شبی بجای خوابیدن بیدار بمانم و سلولهای سفید مغزم را بکار بیاندازم تا دوستان خواننده را متوجه یک موضوع نمایم.پس خواهش می کنم با دقت این داستان واقعی را بخوانید:
""" یکی از دوستانم اهل شیراز است و اصالتاً روستایی است.وقتی که کامنتهای این هفته سایت داراب آنلاین را با هم مطالعه می کردیم داستانی واقعی را برایم تعریف کرد که تحت تاثیر قرار گرفتم.
می گفت: من هم همین مشکل را داشتم و در صدد بودم تا یک روز بتوانم توانمندی خودم را به یکی از دوستانم که شیرازی است نشان دهم.بیشتر قصد داشتم حالش را بگیرم.
اما یکی از روزها متوجه شدم که می خواهند مدیر عامل تعاونی موسسه را که از قضا همین آقای شهری خوش نشین بود عوض کنند و قرار شد که علاقمندان در انتخابات این وسسه شرکت کنند.من که همه چیز را آماده حمله به این شخص می دیدم بلافاصله با دو نفر از دوستانم که اتفاقا از اهالی روستای ما و همکارم بودند ثبت نام کردیم و با رای مناسبی وارد هیئت مدیره شدیم.
آنجا من به عنوان مدیر عامل انتخاب شدم و شخص مد نظر هم کناره گیری کرد.احساس خوبی داشتم که موفق به حذف این آدم شده بودم.اما.
وقتی که قرار به تحویل تعاونی شد متوجه شدم که عملکرد اعضای تعاونی بسیار بدتر از آنچه فکر می کردم است بنابراین همگی ما استعفای خود را تحویل مسئولین مربوطه داده و از تعاونی کناره گیری کردیم.
بعد از مدتی از خودم این سوال را پرسیدم که آخر این قضیه چه بود و چه اتفاقی افتاد.کمی با خودم کلنجار رفتم و کلاهم را قاضی کردم و به نتیجه ی بسیار مهمی رسیدم و این موضوع چنان تاثیری در زندگی من گذاشت که همه زندگی من را عوض کرد:
" از خودم پرسیدم اگر بجای این برادرِ شهری یک روستایی بود آیا من با زهم تعاونی را از او تحویل می گرفتم؟؟؟؟
وقتی به خودم نگاه کردم به این نتیجه رسیدم که اگر مدیر عامل این تعاونی چه شهری و چه روستایی بود هرگز تعاونی را از او تحویل نمی گرفتم چون عملکرد تعاونی خوب نبوده است"""".
وقتی به اصل موضوع نگاه می کنیم متوجه می شویم که برخی تند رویها و افراط گریها در داراب باعث ایجاد تفرقه و دو دستگی در بین مردم شده است و متاسفانه برخی مواقع بعضی از نا اهلان از آن سوء استفاده می کنند.
امروز داراب نیازمند همدلی و اتحاد مردم است.امروز توانایی و عملکرد افراد مهم است نه شهری یا روستایی بودن آنها.
من هم شهری هستم اما اگر توانایی انجام کاری را نداشته باشم بهتر است کار را به دست کاردان بدهم و او را حمایت نمایم.
کارها را باید به دست اهلش سپرد.
امروز مایه مباهات و افتخار همه ما مردم داراب است که افرادی همچون: دکتر خادمی، دکتر عسکری، حاج عباس آبسالان و ده ها نفر دیگر در خارج از داراب موفق هستند و به خود می بالم که بگویم اگر یک روز در استانداری هرمزگان به مشکلی برخورد نمودم حتما به سراغ حاج عباس آبسالان می روم تا مشکلم را حل نماید و هرگز نمی گویم که او شهری است یا روستایی بلکه با افتخار می گویم:" همشهری ما هم در استانداری هرمزگان مشغول بکار است".
اینجا، هندوانه به شرط چاقو جواب نمی دهد بلکه عملکرد و توانایی افراد مهم است.
منبع: داراب آنلاین