کد خبر: ۴۴۴۸۳
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۹ - ۰۴ مهر ۱۳۹۲
سبک زندگی هایی که عوض می شوند

مهــــــدکودکــــــ یــــــــــــــا قتلــگاه خانــواده؟!

پس از صحبت های ما خانم مدیر، «خاله ستاره» که قرار بود مربی کودکان 4-3 ساله مهد باشد را صدا کرد و چند دقیقه بعد دختر جوانی که تمام پوشش در یک تاپ کاربنی رنگ کوتاه و شلواری که نمی دانم با چه زحمتی پایش کرده بود، خلاصه می شد وارد اتاق شد.

شیرازه - یادداشت زیر را یکی از مخاطبان شیرازه برای ما ارسال کرده که بدون هیچ گونه دخل و تصرفی به صورت زیر منتشر می شود.

زهرا کریمی/  چاره ای نبود باید فکری برای تنهایی کودکم میکردم. از آن گذشته خودم هم زیاد بدم نمی آمد ساعتهایی از روز را در نبود فرزندم کمی به خودم برسم و دلخوشی هایم! البته تشویق خانم های اقوام و دوستان هم در رفتن من به سوی کارهای که هنوز در موردش تردید داشتم بی تاثیر نبود.

تمام این ها، دل مرا که خودم هم می دانستم چقدر به دختر سه ساله ام وابسته است و حتی طاقت 1 ساعت دوری از او را هم ندارم، به دریا زد و صبح یکی از آخرین روزهای شهریور ماه دستاو را گرفتم و راهی مهد کودکی در نزدیکی خانمان شدم. مهد کودکی که تبلیغات پر زرق و برقش کم کم داشت برایم اطمینان می آورد که دایه مهربانتر از مادر هم وجود دارد و آنجا قرار است کودک نازپروده و معصوم من را روی چشم و سر ودست شان نگه دارند!

خانم «الف» اولین کسی بود که با ورودم به مهد، با رویی باز و زبانی شیرین پذیرای من و به خصوص دخترم بود. پگاه با زن جوانی که با صحبتهای مادرش که مدیر مهد بود، تازه فهمیدم دختری 16 ساله است و نمی دانم چطور با این همه رنگ و لعاب صورت معصوم و بچه گانه اش را همچون زن 30 ساله ای بزرگ کرده بود؟ دخترم را بغل کرد و برای بازی و آشنایی با محیط به حیاط برد تا ما بیشتر صحبت کنیم.

جشن ورود به مهر، روز ولنتاین، روز عشق، جشن شب یلدا، جشن تولد کورش کبیر و چند آدم کبیر دیگر، جشن تولد تک تک بچه های مهد، بازدید از باغ پرندگان، اماکن تاریخی، موزه ها و چند جور جشن و همایش دیگر، برنامه هایی بود که خانم مدیر با ذوق و شوق تمام برای من که چشمانم هر لحظه از تعجب گردتر می شد بازگو می کرد و آنها را جزء افتخارات مهدشان می دانست. شاید اگر روی تابلوی دم در، جمله ای«زیر نظر اداره بهزیستی کشور» را ندیده بودم، شک می کردم که به مهد کودکستان اقلیتهای مذهبی آمده ام یا مهد کودک بچه مسلمانها.

هر چه صبر کردم و حرفهای خانم مدیر را زیرو رو، مطمئن شدم در میان برنامه های سالانه مهد خبری از مناسبتها و جشنهای مذهبی یا حتی آموزش های دینی و قرآنی که نیست هیچ، مناسبتهای غربی(مثل روز ولنتاین) از اهمیت خاصی برایشان برخوردار است.

خلاصه ی کلام؛ پس از صحبت های ما خانم مدیر، «خاله ستاره» که قرار بود مربی کودکان 4-3 ساله مهد باشد را صدا کرد و چند دقیقه بعد دختر جوانی که تمام پوشش در یک تاپ کاربنی رنگ کوتاه و شلواری که نمی دانم با چه زحمتی پایش کرده بود، خلاصه می شد وارد اتاق شد.

صورت خاله ستاره، با آن آرایش برنزه و کرم پودر تیره اش اصلا به اسم زیبایش نمی خورد و موهای چتری کوتاه شده ی جلوی سرش که تماما از مقنعه ای که فرق سر تا روی شانه ی خاله را به زحمت می پوشاند، جلب توجه خاصی می کرد. خاله ستاره را دختر من با تعجب خاصی نگاه می کرد! و همینطورپسر بچه ی 4 ساله ای که بسیار هم شیطنت می کرد و از در و دیوار اتاق مدیریت بالا می رفت!

مادر امیر که آرایش تند صورت و ابروهای کشیده شده و روبه بالایش آدم را به یاد جشنهای .....می انداخت مدام به خانم مدیر گوشزد می کرد که پسرش خیلی زبل است و خواهش می کرد او را تا 5 عصر در مهد نگه دارند و معتقد بود اصلا 8 صبح تا 11 که امیر می خوابد و بهتر است او عصرها به مهد بیاید که مادرش وقت بیرون رفتن و رسیدگی به کارهایش را داشته باشد و بچه کمتر دست و پا گیرش شود.

سکوت توام با حیرت من، خانم مدیر را برآن داشت تا تعارف کنار بگذارد و بگوید ببینید خانم:« اکثر مادرهایی که فکر آینده بهتری برای بچه هایشان هستند و به رشد اجتماعی آنها اهمیت می دهند، مهد کودک را برای این هدف بسیار مهم می دانند. اصولا فضای مهد، بچه را از دنیای کوچک خانه جدا می کند و دید وسیعتری به او می دهد. مثلا پگاه جون، دخترم از یک سالگی اش به مهد می رفته و من این روحیه باز و اجتماعی او را مرهون حضور در مهد می دانم!

حرفهای خانم مدیر، همراه با سند زنده ای که روبرویم ایستاده بود (یعنی پگاه، با آن سر و وضعی که اصلا مناسب دختری در سن نوجوانی نبود) تعجب مرا به تاسف تبدیل کرد، تاسف برای همه کودکانی که از دامن مادر و آغوش پدر دور می شوند تا در دنیای مهد کودک هایی با این سبک، فکرشان را رشد دهد.

تاسف برای جامعه ای که اسلامی است ولی هیچ نظارت اصولی و تربیتی بر نهادهایی که سرمایه های آینده اش را، ذخایر انسانی اش را می پرورانند نمی شود!

و تاسف برای خانواده هایی که دغدغه ی تربیت دینی و اسلامی فرزندشان را دارند ولی جرات اطمینان کردن به مهد کودکهایی که دولت اسلامی بر آن نظارت دارد !!! را نه!

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
Singapore
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
1
متاسفانه حتی یک مهد کودک قرانی هم در شیراز نداریم................کاتولیک ها بچه هاشون میفرستند مدرسه کاتولیک ها تا عقاید و اصول مذهبشون به انها اموزش بدهند ولی ما داریم چی کار میکنیم .................

باور بفرمایید اگر در دانشگاه های ما امتحان روخوانی قران بگیرند یا امتحان نماز بگیرند متوجه میشوید که در مدارس ما به فرزندان این مرز وبوم چه گذشته است .
حالا پسران میروند سربازی حداقل چند تا کلاس عقیدتی را میگذرونتد نماز خواندن یاد میگیرند .................دخترها چی ؟؟انها کجا یاد میگیرند .....................
اگر این افرادی که به حجابشون اهمیت نمیدهند بخواهیید یک صفحه قران بخونند متوجه میشوید چی به چی هست .......
عبدالرحیم فرجزاده
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
0
بسیاری از مسولین ومتولیان فرهنگی برای حفظ پست ومقامشان حاضر نیستند کمترین اقدامی که کمک به دین وعفاف وحجاب دارد انجام دهند ای متولیان دلسوز که اقلیت هم هستید لااقل از خانواده همین کارمندان که جیره خوار دولتندشروع کنید
الهام
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
0
سلام خیلی ممنون از این مطلب خوبتون.
متاسفانه به ندرت مهدی که برنامه های قرانی داشته باشن وجود داره.
مثلا خواهر من مدت هاست دنبال مهد کودک قرانی در شیراز هستند ولی متاسفانه به جایی نریسدن.
کاش مسولین اینقد که به فکر اجرای برنامه هایی که هیچ تاثیری در تربیت و تعلیم فرزندانمان ندارد،یکم به سمت و سویاموزه های قرانی میرفتن.
مسولین لطفا بیشتر به این موضوع اهمیت بدید.شاید مهد در نظر بعضیا کم اهمیت باشد که صد در صد نادرست است چون همین فرزندان کوچک ما هستن که از پایه امورزش میبینن و اینده ی کشورمان را میسازن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
0
امامان معصوم ما درمورد تربیت فرزند چه گفته اند و ما چه می کنیم؟؟!!!
ناشناس
Germany
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
0
در شهرستان استهبان چند تا مهد قرآن وجود دارد در حالي كه در مركز استان يك مهد قرآني وجود ندارد
قاسم فولادی
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
0
در شهرستان داراب حتی در روستاهای این شهرستان مهدکودک قرآنی زیاد هست.ولی در مرکز استان وجود ندارد.
محمودی
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
0
مهد کودک رییان قرانی اما اموزش زیاد داره و بازی کم.سه زبانه هم هست ادرس چهارراه خلد برین
یک زرین دشتی
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
0
به استناد این داستان که شاید زائیده ذهن یک نفر باشد نمیتوان در مورد مهد کودک قضاوت کرد آنچه که مدارس ما ندارد طرب و شادی است حال اگر یکجائی کادر اموزشی آن وضعیت پوشش نامناسب دارند نمیتوان به حساب این که "وااسفا دیگه اسلام از دست رفته "گذاشت بگذاریم بچه های ما شادی را هم تجربه کنند در مورد آموزش های قرآنی هم در مهد و پ .د انس با قرآن است و گرنه به زور و اجبار بخواهی کودکان را به حفظ واداری (همراه با بازی نباشد ) نتیجه همین وضعیت فعلی آدمهای گریزان از قرآن می شود
محسن
Iran (Islamic Republic of)
پنجشنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۲
0
خدا لعنتشون کنه اینها دشمن دین هستند