کفش های قرمزی که چشم ها را زود پسر خاله می کند!
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی شیرازه سایت خبری نورآنلاین نوشت: وقتی فیلم رسوایی را دیدم سکانس هایش برایم بسیار جالب بود حتی بازی تکراری بازیگرانش هم برایم جالب بود. کلاه و تیپ بازاری شریفی نیا و لباس زیبا و سفید پیرمرد عارف و دوست حاجی و لباس روحانی که به عبدی نمی آمد هم برایم جالب بود شاید در ابتدای فیلم فقط کفش قرمز الناز شاکر دوست برایم عجیب بود.
نمی دانم چرا نسبت به آن حس خوبی نداشتم؛ شاید رنگ جیغ این چنینی را در فرهنگ بانوان ایرانی نمی دیدم و شاید هم از این که رنگ این کفش و تیپ این شخصیت چشمان همه ی مردان این فیلم را مشغول می کرد برایم تلنگری ایجاد می کرد.
شاید باید چشم هایم را بازار می کردم و می دیدم اطرافم چه خبر است و می فهمیدم که آیا این چنین کفش ها و لباس ها برای چشمانی پوسیده می شوند؟ و آیا چمشمانی برای دیدن آنها باز می شود؟ آیا در جامعه ی سنتی و اسلامی من یعنی ممسنی این اتفاق می افتد؟
فهمیدم برای پاسخ به این سوال نیاز به گشت و گذار و چشم چرانی زیاد نیست و در همان دانشگاه شهرم می توانم به تمامی این سوالات پاسخ بدهم.
چقدر زیاده شده اند کفش قرمزی های دانشگاه و چقدر زیاد شده اند چشمانی که زود پسر خاله می شوند.
دانشگاه من که جایگاه تعقل، تفکر، اندیشه و پژوهش است با کفش قرمزی ها و پسر خاله ها عوض شده است.
باز سوال و سوال و سوال ذهنم را مشغول کرده است...
چرا در چنین فضای های علمی و اسلامی از مدل های غربی همچون ساپورت پر شده است؟ آیا تفاوت دانشگاه با خانه برای کسانی که در جستجوی دانشند اینقدر سخت شده است؟ آیا لباس محافل خصوصی با پوشش اماکن عمومی آنها یکی شده است؟ اصلاً چرا این اتفاق افتاده است؟ و چرا هیچ کس و هیچ مسئولی کاری نکرده است؟
در پس این سوالات مانده ام و نمی دانم چه باید کرد و از چه کسی کمک گرفت ...
نمی دانم از مسئولین دانشگاه باید گله کنم یا دانشجویانش ...
مانده ام که این بودجه های فرهنگی در کجا خرج شده اند ...