معماری کلانتریها مایه آرامش است یا سوهان روح؟!
کلانتریها
در سطح شهر یکی از این موارد هستند. ساختمان کلانتریها به طور کلی دو کارکرد عمده
را باید ایفا کنند؛ اول اینکه باید «اقتدار» در ساخت فیزیکی آنها دیده شود. یک
کلانتری اگر شبیه ساختمان بانک یا موزه باشد، نمیتواند پیام مقتدرانهای در سطح
شهر و در برخورد با متخلفان را به مردم انتقال دهد. اما این تنها کارکرد کلانتریها
نیست. «آرامشسازی» روی دیگر سکه کلانتریها است. هر چقدر که متخلفان باید از وجه
اقتدارآمیز کلانتریها واهمه داشته باشند، مردم باید با مشاهده آن، احساس آرامش
کنند. به نظر میرسد در شرایط کنونی چنین مسئلهای لحاظ نشده است. سیمخاردارهای
روی دیوار، دیوارهای بلند، درهای آهنین بزرگ و تیره رنگ که یک سرباز با اسلحه در
کنار آن ایستاده و مواردی از این قبیل، وجه اقتدارآمیز کلانتریها را نشان میدهد
که کلاملا هم بهجا است. اما چه نشانهای میتوان در ساختمان کلانتریها یافت که
«آرامش» را به شهروند عادی جامعه القاء کند؟ آیا ویژگیهای بصری این ساختمانها در
معماری شهری ایفاگر نقش آرامشبخشی به مردم هست؟ آیا این مسئله در ذهن مسئولین
ارشد نیروی انتظامی ضریب یافته است؟به نظر پاسخ این سوالات منفی است. مردم وقتی به
کلانتریهای نگاه میکنند، کمتر با پلیس رابطه همدلانه برقرار کرده و اگر هم
آرامشی به آنها دست دهد، نه از جلوههای بصری آرامشبخش که از شاخصههای معماری
اقتدارآمیز این ساختمانها است. کمبود دیوار نوشتهها و یا تصاویر زیبا بر روی کلانتریها که حداقل تدابیری است که مردم را به آرامش ایجابی و فارغ از بعد سلبی موارد اقتدارآمیز رهنمون کند٬ کاملا محسوس است و به نظر میرسد باید برای رفع این مشکل٬ نگاه زیباییشناسانه نیروی انتظامی تقویت شود تا مدل برقراری ارتباطاتش با مردم٬ بیشتر از پیش از حوزه امنیتی خارج شود. مطمئنا الزامات معماری در کلانتریای که در وسط شهر قرار گرفته با یک پاسگاه مرزی باید متفاوت باشد.
این مشکل در شیراز کاملا قابل لمس است. مطمئنا کمبود بودجه در این چارچوب اثرگذار بوده اما کمسلیقگی و عدم توجه به این مسئله یکی از مواردی است که باعث شده تا کلانتریها در معرض این انتقاد قرار بگیرند.