درباره فرزندآوری؛
علاوهبر اعتقاد، باید به خدا اعتماد هم داشت/ ما زباله ساز شدهایم!
من خانهی مادر شهیدی رفتم. به من گفت ما زبالهساز شدیم؛ مقدار زبالههای پشت درهایمان زیاد است. من ابتدا متوجه نشدم چه میگوید؛ من سنم كمتر بود. گفتم این حرف یعنی چه؟
به گزارش شیرازه معصومه ظهیری کارشناس مسائل خانواده و زنان در khamenei.ir نوشت؛
۱. ترس از روزی
قرآن كریم وقتی دربارهی ازدواج صحبت میكند، صراحتاً میفرماید كه از فقر نترسید؛ «یغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ». خدا در رابطه با ازدواج و زوجیت نمیگوید شما را پُرروزی میكند؛ میگوید شما را غنی و بینیاز میكنم. دوم اینكه آیهی دیگری در قرآن هست كه وقتی عدهای سقط جنین میكردند و بچههایشان را میكشتند، قرآن به آنها میگوید: «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكمْ خَشْیةَ إِمْلاقٍ»؛ اینجا هم خداوند میفرماید كه بچههایتان را بهخاطر كمبود و مشكلات رزق و روزی نكشید؛ چراكه روزی در دستان خدا است و رزاق اوست. این البته با مدیریت و تلاش انسان برای افزایش روزی منافاتی ندارد.
در كتاب وسائلالشیعه جلد ۱۲، ۱۴ و ۱۵ كه بحثهای مربوط به ازدواج و خانواده و تربیت فرزند مطرح شده است، روایات زیادی وجود دارد مبنی بر اینكه از عواملی كه جلب روزی میكند و انسان را به آرامش میرساند، فرزندآوری است. دسته دوم روایاتی هستند كه پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: من به زیاد بودن شما مباهات میكنم؛ دسته سوم روایاتی است كه زنان را تشویق به فرزندآوری میكند. لذا روایات زیادی است مبنی بر اینكه اگر خانمی باردار میشود، انگار روی بال ملائكه راه میرود؛ وقتی فرزندش را به دنیا میآورد از گناه پاك میشود و وقتی به فرزندش شیر میدهد، ملائك برایش دعا میكنند و وقتی فرزندش را از شیر میگیرد، ملائك به او بشارت میدهند كه او فرزندی از فرزندان ابراهیم را آزاد كرده است. اینها روایاتی است كه مادران را تشویق میكند و مقام مادری را گرامی میدارد. در آیات قرآن هم زیاد است كه زنان را تشویق میكند كه مادریشان كه مقام ویژهای دارد. روایاتی هم هست كه سختی دوران بارداری را برای زنان آسان جلوه میدهد؛ چون به زنی كه مادر میشود در عوض سختیها عوض میدهد.
ببینید وعدهی الهی حتمی است؛ واقعاً وعدهی الهی محقق میشود به شرطی كه «العبد یدبر والله یقدر». ما بیتدبیریها و سوءمدیریتهای خودمان را نباید به پای خداوند بنویسیم. نشانهی ارادهی خدا بر روی زمین اعمال ارادهی انسان است و انسان باید خوب تدبیر كند و خوب برنامهریزی كند، خدا هم تقدیر میكند.
۲. هر نسلی باید با همسال خود بزرگ شود
سلامت خانواده در گِرو سه چیز است: اول ازدواج سالم كه با نكاح صورت میگیرد؛ دوم فرزندآوری و سوم نگهداری فرزند در فضای خانواده. آن چیزی كه الان در كشور ما پس از دههی هفتاد اتفاق افتاده، این است كه ما به سرعت رشد جمعیتمان در حال كاهش است. ما هنوز به رشد جمعیت منفی و ساكن نرسیدیم؛ هنوز یك و چند دهم آمار فرزندآوری ما است، اما داریم به رشد جمعیت صفر و منفی مبتلا میشویم.
ما تناسب تعادلی در خانواده را خویشاوندی میدانیم كه ارتباط بین خویشاوندی در فضای خانواده به وجود میآید؛ یعنی عمو، عمه و خاله و فرزندان آنها كه میگویند خویشاوندی. وقتی تناسب خویشاوندی و تعادل خویشاوندی در خانوادهها به هم بخورد، با مشكلات روانپریشی بسیاری مبتلا میشویم مثل افسردگیها، مثل عزلتها و رشد فرزندان ما با خودخواهی و «نازك و نارنجی»شدن افراد. بحث خودخواهی فرزندان و انحصارطلبی فرزندان در فضای خانواده و عدم كنترل و نگهداری فرزندان در یك محیط سالم آسیبزننده است.
هر نسلی باید با همسالانش بزرگ شود؛ یعنی تعامل فرزندان علاوهبر خویشاوندی با همسالان نیز صورت میگیرد. اما بحث همسالان با توجه به فضای آپارتماننشینی و عدم تعامل سالم و مفید در فضاهای همسایگی و مدارس و خویشاوندی با مشكلاتی همراه میشود و در نتیجه ما خانوادههایی داریم كه هرچند با فرزندان ارتباط دارند، اما از آن طرف خود فرزندان دچار مشكلات روحی و روانی خاصی میشوند.
شما اگر مطالعهای در بحث جامعهشناسی در جوامع داشته باشید، بحث توسعه نیروی انسانی و استفاده از نیروی انسانی مفید و مؤثر از شاخصهایی است كه كارآمدی و توانمندی و ظرفیت جامعه با آن مورد سنجش قرار میگیرد. به این معنا جامعهای كه دارای نیروی انسانی فراوان و نیروی انسانی كارآمد و نیروی كار جوان باشد، جامعهی توانمندتری است.
اگر جامعهای وسعت جغرافیایی بیشتری داشته باشد، طلب نیروی انسانی كارآمد و جوان بیشتر است. كشورهایی مثل ایتالیا و فرانسه و حتی انگلیس كه رشد جمعیت در آنها یا ساكن است یا منفی؛ افزایش آمار طلاق و كاهش فرزندآوری باعث شده كه الان تلاش میكنند تا سن ازدواجشان را، سن ماندگاری در ازدواج و خانواده را بالا ببرند. طلاقهای زودهنگام را پیشگیری كنند و ترغیب به فرزندآوری كنند. مثلاً یارانههایی را قرار دادند برای خانوادههایی كه ۵ سال است با هم زندگی میكنند تا بچهدار شوند. بعد جایزههایی را قرار دادند و امكانات و تسهیلاتی را برای بزرگ كردن فرزند در اختیار خانوادهها قرار دادند.
۳. باید ذهنیتها را اصلاح كرد
اگر ما بتوانیم رصد كنیم و عوامل و ذهنیات منفیای را كه در طول دو دههی گذشته در میان ما گسترش یافته را اصلاح كنیم. ما حتی سالهای سال در دوران حكومت پهلوی با این مواجه بودیم كه تكفرزندی خوب است. چند دهه بعد عبارت «فرزند كمتر زندگی بهتر» را تبلیغ كردیم. این شعارهای تبلیغاتی چند نسل را در برگرفت و آموزش داده شد. حتی در كتابهای درسی در واحدی از واحدهای درسی گنجانده شد. لذا یك باوری در میان چند نسل ما ایجاد شد مبنی بر اینكه اگر توسعه و رشد میخواهید، آموزش خوب میخواهید و زندگی مناسب را آرزو میكنید، باید تعداد فرزندانتان كمتر باشد. بنابراین چندین دهه باید كار تبلیغی و ترویجی بكنیم تا بتوانیم به نسل پیش رو بباورانیم كه تعداد مشخصی از فرزند برای سلامت جسم و روح خودشان لازم است.
علاوهبر این، ما به یكسری مسائل بیهوده مبتلا شدهایم؛ مثل این زیادهخواهیها، فخرفروشیها، انحصارطلبیها. پدر و مادری داریم كه به آنها میگوییم چرا بچه نمیآورید؟ میگوید بچهام راضی نمیشود بچه بیاورم! یعنی مبتلا شدیم به یك انحصارطلبیها و خودخواهیها در جامعه. مبتلا به یك چیزهایی شدیم كه برای جامعه ضرر است.
باید بدانیم كه همه چیز دست ما امانت است. عمر كه تنها برای خودم نیست تا نسل آینده را محروم كنم. پدر و مادرهایی كه الان دارند تصمیم میگیرند و نسل آینده را از دایی و عمو و عمه و خاله و خویشاوندی محروم میكنند امانتدار خوبی نیستند و دارند خیانت میكنند به امانت الهی. رزق را خدا به ما امانت داده است ما خوب استفاده نمیكنیم؛ پس امانتدار خوبی نیستیم.
۴. به خدا اعتقاد داریم، اعتماد نه!
در قرآن آمده «والصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیبِ» خانمهای خوب و خانمهای صالح مراقبی هستند كه به مقام قنوت و تواضع رسیدهاند و حافظند؛ حافظ منافعشان، حافظ پاكدامنیشان و حافظ رزق و روزیشان. مدیریت سبد رزق و روزی خانواده خیلی وقتها دست خانمهاست. در سبك زندگی دینی نقش خانمها پُررنگتر است و واقعاً نقشآفرین هستند و سبد تغذیهی خانواده را اداره میكنند. پدر مسئول نفقه و نانآوری است ولی نانآوری به عهدهی پدر است. ادارهی این نان، توزیع صحیح این نان، سلامت نان به عهدهی مادر خانواده است، آشپزخانه دست مادر است.
من خانهی مادر شهیدی رفتم. به من گفت ما زبالهساز شدیم؛ مقدار زبالههای پشت درهایمان زیاد است. من ابتدا متوجه نشدم چه میگوید؛ من سنم كمتر بود. گفتم این حرف یعنی چه؟ بعد گفتند ما در زمانهای قدیم مثلاً پوست پرتقال را خشك میكردیم و با آن مربا درست میكردیم. یا وقتی میخواستیم پلو درست كنیم از پوست پرتقال هم استفاده میكردیم. لذا پوست پرتقال خشك شده برای ما كارآمدی داشت. میگفت ما با پوست هنداونه مربا درست میكردیم. گفت ما كدو را میپختیم و تخمههای آن را بو میدادیم؛ میشد تنقلات بچههایمان و كدو را هم میخوردیم. این روحیهی قناعت و روحیهی استفادهی بهینه از منابع است.
نسل جدید وقتی تشكیل خانواده میدهد، باید آموزش مهارتها را در زندگی نیز یاد بگیرد؛ مهارتِ استفاده از منابع، مهارت توزیع منابع، مهارت كارآمدی. در این صورت افراد خودبهخود عالِم و حكیم میشوند. عالِم حكیم هم كار عبث و بیهوده نمیكند. ما باید باور كنیم جامعه دارد به سمت پیری میرود. حرفهای همدیگر را باور كنیم؛ ما الان به هم اعتماد نمیكنیم. میگوییم بچه بیاور، میگوید برو بابا دلت خوش است؛ ما نان نداریم بخوریم. ما باید براساس اعتماد و اعتقاد با خدا صادق باشیم. ما به خدا اعتقاد داریم ولی اعتماد نداریم. اگر اعتمادسازی را ایجاد كردیم مردم هم هستند.
قرآن كریم وقتی دربارهی ازدواج صحبت میكند، صراحتاً میفرماید كه از فقر نترسید؛ «یغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ». خدا در رابطه با ازدواج و زوجیت نمیگوید شما را پُرروزی میكند؛ میگوید شما را غنی و بینیاز میكنم. دوم اینكه آیهی دیگری در قرآن هست كه وقتی عدهای سقط جنین میكردند و بچههایشان را میكشتند، قرآن به آنها میگوید: «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَكمْ خَشْیةَ إِمْلاقٍ»؛ اینجا هم خداوند میفرماید كه بچههایتان را بهخاطر كمبود و مشكلات رزق و روزی نكشید؛ چراكه روزی در دستان خدا است و رزاق اوست. این البته با مدیریت و تلاش انسان برای افزایش روزی منافاتی ندارد.
در كتاب وسائلالشیعه جلد ۱۲، ۱۴ و ۱۵ كه بحثهای مربوط به ازدواج و خانواده و تربیت فرزند مطرح شده است، روایات زیادی وجود دارد مبنی بر اینكه از عواملی كه جلب روزی میكند و انسان را به آرامش میرساند، فرزندآوری است. دسته دوم روایاتی هستند كه پیامبر گرامی اسلام میفرمایند: من به زیاد بودن شما مباهات میكنم؛ دسته سوم روایاتی است كه زنان را تشویق به فرزندآوری میكند. لذا روایات زیادی است مبنی بر اینكه اگر خانمی باردار میشود، انگار روی بال ملائكه راه میرود؛ وقتی فرزندش را به دنیا میآورد از گناه پاك میشود و وقتی به فرزندش شیر میدهد، ملائك برایش دعا میكنند و وقتی فرزندش را از شیر میگیرد، ملائك به او بشارت میدهند كه او فرزندی از فرزندان ابراهیم را آزاد كرده است. اینها روایاتی است كه مادران را تشویق میكند و مقام مادری را گرامی میدارد. در آیات قرآن هم زیاد است كه زنان را تشویق میكند كه مادریشان كه مقام ویژهای دارد. روایاتی هم هست كه سختی دوران بارداری را برای زنان آسان جلوه میدهد؛ چون به زنی كه مادر میشود در عوض سختیها عوض میدهد.
ببینید وعدهی الهی حتمی است؛ واقعاً وعدهی الهی محقق میشود به شرطی كه «العبد یدبر والله یقدر». ما بیتدبیریها و سوءمدیریتهای خودمان را نباید به پای خداوند بنویسیم. نشانهی ارادهی خدا بر روی زمین اعمال ارادهی انسان است و انسان باید خوب تدبیر كند و خوب برنامهریزی كند، خدا هم تقدیر میكند.
۲. هر نسلی باید با همسال خود بزرگ شود
سلامت خانواده در گِرو سه چیز است: اول ازدواج سالم كه با نكاح صورت میگیرد؛ دوم فرزندآوری و سوم نگهداری فرزند در فضای خانواده. آن چیزی كه الان در كشور ما پس از دههی هفتاد اتفاق افتاده، این است كه ما به سرعت رشد جمعیتمان در حال كاهش است. ما هنوز به رشد جمعیت منفی و ساكن نرسیدیم؛ هنوز یك و چند دهم آمار فرزندآوری ما است، اما داریم به رشد جمعیت صفر و منفی مبتلا میشویم.
ما تناسب تعادلی در خانواده را خویشاوندی میدانیم كه ارتباط بین خویشاوندی در فضای خانواده به وجود میآید؛ یعنی عمو، عمه و خاله و فرزندان آنها كه میگویند خویشاوندی. وقتی تناسب خویشاوندی و تعادل خویشاوندی در خانوادهها به هم بخورد، با مشكلات روانپریشی بسیاری مبتلا میشویم مثل افسردگیها، مثل عزلتها و رشد فرزندان ما با خودخواهی و «نازك و نارنجی»شدن افراد. بحث خودخواهی فرزندان و انحصارطلبی فرزندان در فضای خانواده و عدم كنترل و نگهداری فرزندان در یك محیط سالم آسیبزننده است.
هر نسلی باید با همسالانش بزرگ شود؛ یعنی تعامل فرزندان علاوهبر خویشاوندی با همسالان نیز صورت میگیرد. اما بحث همسالان با توجه به فضای آپارتماننشینی و عدم تعامل سالم و مفید در فضاهای همسایگی و مدارس و خویشاوندی با مشكلاتی همراه میشود و در نتیجه ما خانوادههایی داریم كه هرچند با فرزندان ارتباط دارند، اما از آن طرف خود فرزندان دچار مشكلات روحی و روانی خاصی میشوند.
پدر
مسئول نفقه و نانآوری است ولی نانآوری به عهدهی پدر است. ادارهی این
نان، توزیع صحیح این نان، سلامت نان به عهدهی مادر خانواده است، آشپزخانه
دست مادر است. نسل جدید وقتی تشكیل خانواده میدهد، باید آموزش مهارتها را
در زندگی نیز یاد بگیرد؛ مهارتِ استفاده از منابع، مهارت توزیع منابع،
مهارت كارآمدی.
شما اگر مطالعهای در بحث جامعهشناسی در جوامع داشته باشید، بحث توسعه نیروی انسانی و استفاده از نیروی انسانی مفید و مؤثر از شاخصهایی است كه كارآمدی و توانمندی و ظرفیت جامعه با آن مورد سنجش قرار میگیرد. به این معنا جامعهای كه دارای نیروی انسانی فراوان و نیروی انسانی كارآمد و نیروی كار جوان باشد، جامعهی توانمندتری است.
اگر جامعهای وسعت جغرافیایی بیشتری داشته باشد، طلب نیروی انسانی كارآمد و جوان بیشتر است. كشورهایی مثل ایتالیا و فرانسه و حتی انگلیس كه رشد جمعیت در آنها یا ساكن است یا منفی؛ افزایش آمار طلاق و كاهش فرزندآوری باعث شده كه الان تلاش میكنند تا سن ازدواجشان را، سن ماندگاری در ازدواج و خانواده را بالا ببرند. طلاقهای زودهنگام را پیشگیری كنند و ترغیب به فرزندآوری كنند. مثلاً یارانههایی را قرار دادند برای خانوادههایی كه ۵ سال است با هم زندگی میكنند تا بچهدار شوند. بعد جایزههایی را قرار دادند و امكانات و تسهیلاتی را برای بزرگ كردن فرزند در اختیار خانوادهها قرار دادند.
۳. باید ذهنیتها را اصلاح كرد
اگر ما بتوانیم رصد كنیم و عوامل و ذهنیات منفیای را كه در طول دو دههی گذشته در میان ما گسترش یافته را اصلاح كنیم. ما حتی سالهای سال در دوران حكومت پهلوی با این مواجه بودیم كه تكفرزندی خوب است. چند دهه بعد عبارت «فرزند كمتر زندگی بهتر» را تبلیغ كردیم. این شعارهای تبلیغاتی چند نسل را در برگرفت و آموزش داده شد. حتی در كتابهای درسی در واحدی از واحدهای درسی گنجانده شد. لذا یك باوری در میان چند نسل ما ایجاد شد مبنی بر اینكه اگر توسعه و رشد میخواهید، آموزش خوب میخواهید و زندگی مناسب را آرزو میكنید، باید تعداد فرزندانتان كمتر باشد. بنابراین چندین دهه باید كار تبلیغی و ترویجی بكنیم تا بتوانیم به نسل پیش رو بباورانیم كه تعداد مشخصی از فرزند برای سلامت جسم و روح خودشان لازم است.
علاوهبر این، ما به یكسری مسائل بیهوده مبتلا شدهایم؛ مثل این زیادهخواهیها، فخرفروشیها، انحصارطلبیها. پدر و مادری داریم كه به آنها میگوییم چرا بچه نمیآورید؟ میگوید بچهام راضی نمیشود بچه بیاورم! یعنی مبتلا شدیم به یك انحصارطلبیها و خودخواهیها در جامعه. مبتلا به یك چیزهایی شدیم كه برای جامعه ضرر است.
باید بدانیم كه همه چیز دست ما امانت است. عمر كه تنها برای خودم نیست تا نسل آینده را محروم كنم. پدر و مادرهایی كه الان دارند تصمیم میگیرند و نسل آینده را از دایی و عمو و عمه و خاله و خویشاوندی محروم میكنند امانتدار خوبی نیستند و دارند خیانت میكنند به امانت الهی. رزق را خدا به ما امانت داده است ما خوب استفاده نمیكنیم؛ پس امانتدار خوبی نیستیم.
۴. به خدا اعتقاد داریم، اعتماد نه!
در قرآن آمده «والصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیبِ» خانمهای خوب و خانمهای صالح مراقبی هستند كه به مقام قنوت و تواضع رسیدهاند و حافظند؛ حافظ منافعشان، حافظ پاكدامنیشان و حافظ رزق و روزیشان. مدیریت سبد رزق و روزی خانواده خیلی وقتها دست خانمهاست. در سبك زندگی دینی نقش خانمها پُررنگتر است و واقعاً نقشآفرین هستند و سبد تغذیهی خانواده را اداره میكنند. پدر مسئول نفقه و نانآوری است ولی نانآوری به عهدهی پدر است. ادارهی این نان، توزیع صحیح این نان، سلامت نان به عهدهی مادر خانواده است، آشپزخانه دست مادر است.
هر
نسلی باید با همسالانش بزرگ شود؛ یعنی تعامل فرزندان علاوهبر خویشاوندی
با همسالان نیز صورت میگیرد. اما بحث همسالان با توجه به فضای
آپارتماننشینی و عدم تعامل سالم و مفید در فضاهای همسایگی و مدارس و
خویشاوندی با مشكلاتی همراه میشود.
من خانهی مادر شهیدی رفتم. به من گفت ما زبالهساز شدیم؛ مقدار زبالههای پشت درهایمان زیاد است. من ابتدا متوجه نشدم چه میگوید؛ من سنم كمتر بود. گفتم این حرف یعنی چه؟ بعد گفتند ما در زمانهای قدیم مثلاً پوست پرتقال را خشك میكردیم و با آن مربا درست میكردیم. یا وقتی میخواستیم پلو درست كنیم از پوست پرتقال هم استفاده میكردیم. لذا پوست پرتقال خشك شده برای ما كارآمدی داشت. میگفت ما با پوست هنداونه مربا درست میكردیم. گفت ما كدو را میپختیم و تخمههای آن را بو میدادیم؛ میشد تنقلات بچههایمان و كدو را هم میخوردیم. این روحیهی قناعت و روحیهی استفادهی بهینه از منابع است.
نسل جدید وقتی تشكیل خانواده میدهد، باید آموزش مهارتها را در زندگی نیز یاد بگیرد؛ مهارتِ استفاده از منابع، مهارت توزیع منابع، مهارت كارآمدی. در این صورت افراد خودبهخود عالِم و حكیم میشوند. عالِم حكیم هم كار عبث و بیهوده نمیكند. ما باید باور كنیم جامعه دارد به سمت پیری میرود. حرفهای همدیگر را باور كنیم؛ ما الان به هم اعتماد نمیكنیم. میگوییم بچه بیاور، میگوید برو بابا دلت خوش است؛ ما نان نداریم بخوریم. ما باید براساس اعتماد و اعتقاد با خدا صادق باشیم. ما به خدا اعتقاد داریم ولی اعتماد نداریم. اگر اعتمادسازی را ایجاد كردیم مردم هم هستند.
نظرات بینندگان