بنابراین بعید نیست فردای نشست سازمان ملل، چنین اخباری از سوی این رسانهها منتشر شود تا دچار عقده به رسمیت شناخته شدن نشوند!
۱٫رییس جمهور ایران و رییس جمهور آمریکا در میانههای سخنرانی رییس جمهور بورکینافاسو، هر دو به یک نقطه زل زدند!
در تصاویری که از این زل زدن مشترک مخابره شده است، در چشمهای پرزیدنت اوباما یک قطره اشک حلقه زده است.
روزنامه آرمان در همین رابطه به سراغ هوشنگ امیر احمدی یک فعال سیاسی رفته
است. امیراحمدی پس از بیان نکاتی درباره ضرورت بازگشت «آیت الله هاشمی
رفسنجانی به تریبون نماز جمعه»(!)، اظهار امیدواری کرد این حرکت مشترک دو
رییس جمهور به آب شدن دیوار یخی بین دو کشور بیانجامد.
این روزنامه پس از نوشتن جملاتی درباره ده زن برتر تاریخ که فرمان بریزید
تو خیابان از آنها صادر شده، نوشت: این در حالی است بازار بورس تهران هم
نسبت به این اتفاق روی خوش نشان داده و پس از سه سال آبسرد کن خود را تعمیر
کرده است! تحلیلگران بازار سرمایه اظهار امیدواری کردند در صورت ادامهدار
بودن تعاملات بین ایران و آمریکا، احتمال دارد بورس ایران با یک جهش فوق
العاده همراه شده و در جای لیوانهای کنار آبسردکن هم لیوان یکبار مصرف
قرار گیرد. گفتنی است مسئول خدمات تالار بورس با بالا گرفتن تحریمهای
آمریکا علیه ایران از قرار دادن لیوان یکبار مصرف در کنار آبسردکن خودداری
مینمود.
همچنین خبرنگار این روزنامه در یک گزارش میدانی از حوالی میدان راهآهن
تهران نوشته است: مردم در حالی که اعلام میکردند مهدی هاشمی رفسنجانی
سربلند از دادگاه بیرون خواهد آمد، بستههای بزرگ لیوان یکبار مصرف را به
یکدیگر نشان میدادند!
۲٫رییس جمهور آمریکا هنگام سخنرانی در نشست سازمان ملل با دست راست، صورتش
را خاراند. این در حالی است که هیئت ایرانی در سمت راست او (و طبیعتا سمت
چپ سالن!) نشسته بودند.
روزنامه اعتماد به نقل از مترجم خود که در راسته خیابان انقلاب مستقر است
گزارش داد: ستون نویس ارشد هفتهنامه «اِند آو میوزیک ترنزلیشن» با اشاره
به آزاد بودن دست چپ اوباما در آن لحظه، استفاده از دست راست را بیدلیل
ندانست. او حتی اینکه سمت راست صورت اوباما خاریده است را هم یک عمل
هوشمندانه برای نشان دادن حسن نیت آمریکا نسبت به ایران دانسته است. او با
آوردن شواهد تاریخی ثابت کرده است که فرمانده ناو وینسنت هنگام فشار دادن
دکمه پرتاب موشک به سمت هواپیمای مسافربری ایران، سمت چپ صورتش خاریده بود.
«دیوید زارقوت» با مقایسه این دو رویکرد، خبر از تغییر رویکرد آمریکا نسبت
به ایران داده است.
شایان ذکر است «دیوید زارقوت» صاحب کرسی خارششناسی در دانشگاه «اَنیمال
لایف» است و به شخصه در هر روز حداقل هفده ساعت خود را میخواراند!
۳٫شبکه تلویزیونی «بیبیسی فارسی» در خبری فوری از گفتگوی رییس جمهور
آمریکا با رییس جمهور ایران خبر داد. این شبکه تلویزیونی از قول یکی از
کارکنان بخش نظافت سازمان ملل که اصرار داشت نامش فاش نشود، نوشت: «من داشتم آبخوری شماره دو را طی میکشیدم. زیر لب هم ترانه « لست اسپرینگ
وی وِر آل توگدر هَو گان تو هالی شراین» (ترانهای از «جاستین بیبر» که با
اقتباس از ترانه «پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت» ساخته شده است!)
را میخواندم. آن روز آبخوری خیلی شلوغ بود چون جلسه سخنرانی طول کشیده
بود و همه رییس جمهورها بعدش آمده بودند آبی به سر و صورتشان بزنند!
ناگهان پرزیدنت اوباما هم آمد، و رفت در تنها آبخوری که خالی مانده بود و
در را بست. آخه آبخوریهای سازمان ملل در دارد تا اگر رییس جمهوری خواست
کنار آب خوردن مثلا دماغش را هم خالی کند، بقیه نبینند و عکس نگیرند و…!
چند دقیقه بعد رییس جمهور ایران هم آمد و وارد لابی آبخوریی شد. او با
بیرون انگشت دو ضربه به در همان آبخوری که اوباما رفته بود داخل زد.
پرزیدنت اوباما از داخل گفت «اِهِنّ!». رییس جمهور ایران هم گفت «شرمنده
داداش» و رفت.»
شبکه تلویزیونی «بیبیسی فارسی» با قطع برنامههای عادی خود، به پخش این
خبر پرداخت و این گفتگوی چند ثانیهای را سرآغاز فصل نوینی در روابط سیاسی
ایران و آمریکا دانست.
روزنامه شرق نیز در شماره روز گذشته تیتر خود را به «یک اهنّ تاریخی» اختصاص داد و نوشت:«شاید گفتن یک اهن در بادی امر مهم جلوه نکند، اما اگر روابط ایران و
آمریکا را از روزی که سفارت آمریکا در ایران تسخیر شد تا اکنون مرور کنیم،
به تفاوتهای ایجاد شده پی خواهیم برد و خواهیم دانست که چرا بهبود روابط
ایران و آمریکا افسانه نیست!
برای مثال یکی از دانشجویان تسخیر کننده سفارت آمریکا تعریف میکند وقتی
وارد ساختمان سفارت شدیم، شروع کردیم به گشتن ساختمان. پخش شده بودیم و
میگشتیم. من رفتم سرویس بهداشتی را بگردم. یکی از درها بسته بود. چند بار
به در زدم جواب نیامد. دستگیره را بالا و پایین کردم اما از داخل قفل بود.
با مشت محکم به در کوبیدم. در این لحظه یک نفر به زبان فارسی اما به لهجه
آمریکایی گفت: بابا بذار تموم بشه خودمون میام بیرون دیگه مردک؛ رو تخته
بشورمتون که تو مستراح هم راحت نمیذارید آدم رو!»
حال آیا کسی میتواند تغییر لحن آمریکاییها از چنین جملهای تا «اهن» را انکار کند؟!»
م.ر.سیخونکچی