کد خبر: ۶۳۰۰۲
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۳ - ۲۵ آبان ۱۳۹۳
چهل و سومین معجون وبلاگی شیرازه:

سجاده‌های بدون مهری که در کتاب قرآن بچه مدرسه‌ای‌ها پهن می‌شود!

در چهل و سومین نسخه از معجون وبلاگی، منتخبی از برترین مطالب وبلاگ نویسان فارس در موضوعاتی از قبیل «بد نیستیم، بلد نیستیم»، «بر خاک افتاده اند که خاک ندهند»، «میل خود را حق خود ندانیم» و چند موضوع دیگر منتشر شده است.

شیــــرازه :وب نویسان فعالی در سراسر استان فارس هستند که وبلاگ های آن ها از سطح بالایی برخوردار است. محتواهای خواندنی این وبلاگ ها گرچه مشتری خاص خود را دارد اما به منظور معرفی هر چه بیشتر،شیـــرازه در نظر دارد به صورت هفتگی گزیده بهترین های وبلاگی را در قالب «معجـــون وبلاگی» تقدیم شما خوانندگان گرامی نماید.

یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترین ها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمی‌باشد. بر این اساس تمامی وبلاگ نویسان عزیزی که مایلند مطالب آنان منتشر شود می توانند به منظور معرفی وبلاگ خود، مطالب تولیدی خود را از طریق ارسال نظر در زیر همین مطلب یا از بخش ارتباط با ما ارسال نمایند.

وبلاگ سیده بانو نوشت: بد نیستیم، بلد نیستیم

indeیx.jظطpg

هفته پیش یه فیلم تلویزیونی می دیدم. این آخرین جمله شخصیت اول بود: «خدایا، خداییش تو این چند سال زندگی، بد نبودم. فقط بلد نبودم.» این جمله خیلی به دلم نشست. شخصاً معتقدم ۹۰ درصد (شایدم بیشتر) از مشکلات ما به این خاطره که بلد نیستیم. ارتباط با خدای خودمون، با اطرافیانمون، حتی ارتباط با نفس خودمون رو هم درست و حسابی بلد نیستیم. فطرتاً انسان های پاکی هستیم. خیلی از برخوردهای ظاهراً بدی هم که با دیگران داریم با این خاطره که یاد نگرفتیم چطور درست برخورد کنیم.

میدونید «بلد بودن» یه تفاوت بزرگ و ظریف با «دانستن» داره. ما معمولاً برای کارهای عملی اصطلاح «بلد بودن» به کار می بریم. ویژگی خاص کارهای عملی اینه که باید برای یاد گرفتن اونا تمرین و تکرار مستمر داشت. گاهی اوقات ما یه مطلبی رو کاملاً بهش علم داریم. به اصطلاح می دونیم باید چه کار کنیم. اما چرا در عمل موفق نمیشیم؟ چون تکرار و تمرین نداریم. همه کارهای عملی تکرار و تمرین مداوم نیاز دارن. برای خوب بودن باید هر روز و هر لحظه خوب بودن رو تمرین کنیم.کاش یاد بگیرم که خوب باشم.

توفیقی که خداوند نصیب بسیاری از بزرگان کرده این است که به ویژه در کودکی فضایی براشون فراهم شده که خوب تربیت بشن،خوب بودن را یاد بگیرن، بلد بشن، تمرین کنن.

هیچ زمانی دیر نیست. همیشه میتونیم از نو شروع کنیم برای بلد شدنِ خوب بودن.

خداوندا کمکمان کن برای بلد شدن. برای یاد گرفتن. برای تمرین کردن!

وبلاگ تنش ۱۲ نوشت: لعنت خدا بر وهابیت

 

 وبلاگ کار یعنی جهاد نوشت: داستان پاره آجر

0

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت.

ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد.

مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند….

پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.
پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند . هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد . برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم” برای اینکه شما را متوقف کتم ، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم "

مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت … برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ….

در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!

خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند…

اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند

برای هم دعا کنیم از صمیم قلب، تا فریضه امر به معروف و نهی از منکر فردای هیچ کدام مان ترک نشود.

وبلاگ کار یعنی جهاد نوشت: بر خاک افتاده اند که خاک ندهند

0

وبلاگ حرف بچه های دولت آباد نوشت: چقدر فرق است میان آسمان قدیمی ها و آسمان ما

قدیم ترها که بچه بودیم یادمان هست گاهی مهمانی‌ها روی پشت بام خانه ها برپا می شد به جای بشقاب‌های یک نفره طبقی در مقابل چند نفر می‌گذاشتند و با مهر و محبت دسته جمعی غذا می خوردند آن روز، بزرگترها به ما کوچکترها می گفتند رزق ما از آسمان می آید.

امروز هم پشت بام خانه هامان سفره شده و یک بشقاب برای همه می گذارند، اما دیگر کسی در پشت بام غذا نمی خورد باز هم غذایمان از آسمان می آید اما از راه بشقاب به داخل خانه مان سرازیر می شود همه با هم می نشینند و با حرص و ولع, غذای این بشقاب را می خورند.

قدیم ترها غذا خوردمان چیزی طول نمی کشید اما چرا غذای این بشقاب، تمامی ندارد ؟ صبح تا شب ، شب تا صبح پس کی سیر می شویم؟

قدیم ترها غذا خوردن روز پشت بام که تمام می شد احساس می کردیم به هم نزدیک تر شده ایم امروز وقتی از پای غذای این پشقاب بزرگ بلند می‌شویم میانمان فرسنگ‌ها فاصله احساس می کنیم.

کاش زودتر بساط سفره پشت بام مان جمع می شد چقدر فرق است میان آسمان قدیمی ها و آسمان ما و چه زیبا گفته اند که هر چیز، قدیمی اش صفای دیگری دارد. کجایند پشت بام های آسمانی ؟! دل مان برایتان تنگ است.

دشمنان آتشی را برایمان فراهم کرده اند که متاسفانه بعضی خانواده ها از آن استقبال کرده اند و نمی دانند که این آتش نامرئی سعی بر سوزاندن ارکان خانواده را در دستور کار خود دارد و طلاق، بد خلقی، ترویج فرهنگ غرب و … از جمله نتایج استفاده از آن است.

وبلاگ نو سیاستمدار نوشت: میل خود را حق خود ندانیم

کاریکاتور-روز-مادر-و-زن-2-1

داستان جالبی رو در نرم افزار نیش ها و نوش ها دیدم که تلنگر خوبی هست برای همه ی ماها که خودمون و وابستگان خودمون رو به همه ترجیح می دیم: شهین خانم و مهین خانم توی خیابون به هم رسیدن، بعد از کلی احوالپرسی و چاق سلامتی، شهین خانم پرسید: راستی از دخترت چه خبر؟

دوسالی باید باشه که ازدواج کرده، از زندگیش راضیه؟ بچه دار شد؟

مهین خانم یه بادی به غب غب انداخت و گفت: آره جونم، این پسره، شوهرش، مثل پروانه دور سرش می‌چرخه، اون سال اول عروسی که دایم مسافرت بودن، همه جا رو رفتن دیدن، عید اون سال هم رفتن اروپا برای من هم یه پالتوی خیلی قشنگ آورده بود، تو کار های خونه هم نمی گذاره دست به سیاه و سفید بزنه، وقتی هم که حامله بود دیگه هیچی، این‌قدر بهش می رسید حالا هم که بچه اشون به دنیا اومده تا پوشک بچه رو هم این عوض میکنه، آره شکر خدا خوشبخت شد بچه‌ام.

شهین خانم گفت شکر خدا، ببینم پسرت چیکار می‌کنه از زنش راضیه!؟ مهین خانم یه آهی کشید و یه پشت چشم اومد که ای خواهر نگو که دلم خونه، پسر بد بختم هر چی در میاره همش خرج مسافرت این دختره می‌کنه، انگار زمین خونه اشون میخ داره اون سال اول که اصلاً توی خونه بند نبودن، اصلاً فکر نمی‌کرد که بابا این بدبخت خرج این همه سفر رو از کجا بیاره، بعدش هم عیدیه رفتن دبی، دختره برا ننه‌اش رفته بود یه پالتو خریده بود ۱۰۰ دلار، پسره شده حمال خونواده زنش، طفلک بچه‌ام توی خونه عین یه کلفت کار میکنه، زنه دست از سیاه به سفید نمی‌زنه، حامله که شده بود این پسره دیگه رسماً شده بود زن خونه، بعد هم که زایمان کرد حتی پوشک بچه‌اش رو میده این پسر بد بخت عوض می‌کنه.

وصیت امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام رو همه ی ما شنیدیم و از بچگی تو کتابای دبستان خوندیم. ایشون می فرمایند:«ان تحب له ما تحب لنفسک و تکره له ما تکره لنفسک». هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه برای خود خوش نمی داری، برای دیگران هم خوش ندار.

حدیث بسیار ساده و روان، اما پر مغز و محتوا. مصداق کامل عدالت علوی. اگه این حدیث توسط همه ی مردم اجرا می شد، واقعا ظلم ریشه کن نمی شد؟ ما دیگه شاهد درگیری و حق کشی بودیم؟ ما شاهد جنگ بودیم؟ شاهد فقر بودیم؟ و … . مطمئنا خیر.
اما هرکس باید به خودش مراجعه کنه و ببینه تا چه اندازه این جمله ی گهربار رو جامه عمل پوشانده.

وبلاگ جهرم سایبر نوشت: فتو شعر…

 

وبلاگ صداقت محورنوشت: سجاده های بدون مهر در کتاب قرآن سوم دبستان

در کتاب قرآن سوم دبستان تصاویری وجود دارد که بیانگر عدم نظارت لازم بر این کتاب ها است. در این کتاب تعدادی تصویر از دانش آموزان در حال نماز خواندن وجود دارد که در سجاده آنها مهر و تربت وجود ندارد و این یک غفلت فرهنگی می باشد.

غفلت و تسامح فرهننگی در کتاب های دبستان

از آنجا که نماز خواندن بدون مهر از اعتقادات سنی ها می باشد لذا این تصاویر در کتاب قرآن شیعیان می تواند بیانگر شیطنت های عمدی افرادی باشد که با بی دقتی خود قصد تاثیرگذاری غیر مستقیم بر فرزندان شیعه و جنگ افروزی میان شیعه و سنی را داشته اند در حالی که در جای جای ایران اسلامی سنی و شیعه دوشادوش یکدیگر با صمیمیت در اجرای اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران گام بر میدارند. مسئولان باید نسبت به اصلاح این مورد در کتاب های دبستانی ها اقدام نموده و از این پس دقت عمل بیشتری به خرج دهند.

سجاده های بی مهر در کتاب دبستانی ها

وبلاگ نیایش نوشت: تمدن ننگین!

افسران - ......

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳
0
در کتاب قرآن سوم دبستان تصاویری وجود دارد که بیانگر عدم نظارت لازم بر این کتاب ها است. در این کتاب تعدادی تصویر از دانش آموزان در حال نماز خواندن وجود دارد که در سجاده آنها مهر و تربت وجود ندارد و این یک غفلت فرهنگی می باشد.از آنجا که نماز خواندن بدون مهر از اعتقادات سنی ها می باشد لذا این تصاویر در کتاب قرآن شیعیان می تواند بیانگر شیطنت های عمدی افرادی باشد که با بی دقتی خود قصد تاثیرگذاری غیر مستقیم بر فرزندان شیعه و جنگ افروزی میان شیعه و سنی را داشته اند
رضا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳
0
چرا مسئولان در انتخاب تصاویر کتاب های درسی این قدر بی دقتی انجام می دهند