جملاتی کم نظیر از شخصیتی کم نظیر؛ عزاداری بر سالار شهیدان یعنی ...
به گزارش شیرازه جملات زیر از کتاب «سفر شهادت» امام موسی صدر انتخاب شده است؛ جملاتی بدیع که نسبتی وثیق با فلسفه قیام سالار شهیدان علیه السلام دارد.
من نمیتوانم سوگواری برای امام حسین را درک کنم مگر آنکه بتواند قهرمانانی را تربیت کند؛ کسانی را تربیت کند که در برابر ستمگر بایستند و در برابر حاکم ستمگر سخن حق را بگویند. این است معنای حسین و معنای عزاداری برای امام حسین. (سفر شهادت، ص ۱۰۷)
سوگواری امام حسین، افراد خوار و ذلیل پرورش نمیدهد، [صرفا] گریه کن پرورش نمیدهد. عزای امام حسین، انسانهایی حسینی پرورش میدهد، انسانهایی که همانند امام حسین سکوت کردن در برابر ستمگر را رد میکنند. زنانی پرورش میدهد همچون زینب که پیکر برادرش را بلند میکند و میگوید: «خدایا این قربانی را از ما بپذیر» آیا این گریه است؟ آیا این بسنده کردن به گریه است؟ این مجالس سوگواری و این مکان همچون مدرسهای است که به ما علم میآموزد، ما را پرورش میدهد و ایمانمان را تقویت میکند.(همان، ص۱۱۰)
اگر گریه کنیم، ولی در صف باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم، ولی گواهی دروغ دهیم؛ اگر گریه کنیم، ولی به دشمنان کمک کنیم و به اختلاف و تفرقه در جامعۀ خود دامن زنیم؛ اگر گریه کنیم، ولی گناهمان بیشتر شود، در این صورت ما گریه میکنیم، ولی در عین حال حسین را نیز میکشیم، زیرا تلاش میکنیم هدف حسین را از بین ببریم که گرانبهاتر از خود اوست. انشاءالله ما از این دسته نیستیم. (همان، ص 125)
گریستن و برپا کردن مجالس کافی نیست. حسین به اینها نیازی ندارد. حسین شهید راه اصلاح است. «انما خرجت لطلب الاصلاح فی أمة جدی» پس اگر در جهت اصلاح امت جدش کوشیدیم، او را یاری رساندهایم و اگر سکوت کردیم یا مانع اصلاح شدیم او را وانهادهایم و یزید را کمک کردهایم. (همان، ص ۲۷)
من حسینی که به رنجدیدگان اهتمام نورزد، نمیشناسم. به حسینی که شهیدِ گریه مینامندش ایمان ندارم. من به گریه و زاری برای سبک شدن و تخلیۀ هیجان و ناراحتی ایمان ندارم. ایمان من این است که که امکان ندارد امام حسین جز برای احقاق حق کشته شده باشد. (همان، ص ۱۰۵ ـ ۱۰۶)
ما بر حسین بسیار میگرییم، اما هرگز در گریه متوقف نمیشویم. گریۀ ما برای نو کردن اندوهها و کینهها و میل به انتقام و خشم بر باطل است. اینها انگیزۀ ما برای گریه است. (همان، ص 32)
چرا از به خاک افکنده شدن امام حسین یاد میکنیم و آن را در مقاتل میخوانیم؟ نالهها و شیونهای دلخراش. ماجرا را صحنه به صحنه میخوانیم تا واقعیت را پیش رو آوریم و خطر ستم پیشگان و سنگدلی شان را دریابیم و همچنین، ابعاد فداکاری و تأثیر آن را بفهمیم. پس ما تنها به شیون بسنده نمیکنیم و حسین را فقط شهید اشکها نمیدانیم و برآنیم که تکلیف ما فقط با عزاداری به انجام نمیرسد. اگر در تاریخ نبرد میان حق و باطل، واقعۀ کربلا را از مقطع زمانی خود خارج سازیم و آن را با گذشته پیوند دهیم، به طور طبیعی حادثه با آینده هم پیوند میخورد. چنان که میگوییم حسین وارث آدم و نوح و موسی و عیسی (ع) است و امام صادق و باقر و رضا (ع) میراث دار او هستند، و هر کسی که با باطل میستیزد و همۀ توان و حیات خود را در راه دفاع از حق تقدیم میکند، میراث دار اوست . (همان، ص 32)
ما تنها به شیون بسنده نمیکنیم و حسین را تنها شهید اشکها نمیدانیم و بر آنیم که تکلیف ما فقط با عزاداری به انجام نمیرسد. (همان)
وقتی که انسان معاصر درمییابد که نبرد امام حسین با گذشته و آینده پیوند دارد، درنگ میکند و در برابر دو جبهه [خیر و شر] میایستد تا صف خود را انتخاب کند. (همان، ص 37)