کد خبر: ۶۶۴۵۶
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۶ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۳

وقتی سبزهای شیراز، کیش و مات شدند/ در روز حصر سران فتنه در شیراز چه گذشت؟

جمعی چند ده نفره دور هم جمع شدند و شدیدترین شعارها را علیه نظام سر دادند. انتظامات خیلی سریع درب دانشکده را بست. اصلی‌ترین شخص در آن جمع، یکی از اعضای برجسته انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز بود.

شیرازه – سرویس سیاسی؛ در بررسی تاریخ هشت ماهه فتنه از خرداد تا بهمن 88، نقاط عطف زیادی وجود دارد. اما 25 بهمن 89 روز دستگیری و حصر خانگی دو تن از سران فتنه، یکی از نقاط قابل تاملی است که کم‌تر به آن توجه شده. آن‌چه در ادامه می‌آید، روایت تحلیلی تاریخی یک شاهد عینی از 25 بهمن 89 در شیراز است.

چرا 25 بهمن؟

وقتی 22 بهمن سال 1389 داشت فرا می‌رسید، کارشناسان اطلاعاتی امنیتی در کشور با یک سوال مواجه بودند که پیش از این و در سال‌های قبل کم‌تر برای‌شان ایجاد شده بود؛ چرا باید تعداد خبرنگاران خارجی‌ای که برای پوشش راهپیمایی مردم در 22 بهمن به ایران می‌آیند، نسبت به سال‌های گذشته رشد چشم‌گیری داشته باشد؟ 22 بهمن این سال، چه تفاوتی با دیگر سال‌ها دارد که رسانه‌های خارجی این‌قدر علاقه دارند خبرنگار به ایران بفرستند؟

در 16 بهمن تقریبا همه چیز مشخص شد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو کاندیدای شکست خورده انتخابات ریاست جمهوری 88 که هم چنان بر طبل تقلب می‌کوبیدند، خواستار مجوز راهپیمایی حمایت‌آمیز از انقلاب‌های تونس و مصر شدند. البته هدف اصلی چیز دیگری بود؛ 25 بهمن دقیقا سه روز پس از راهپیمایی حماسی مردم در 22 بهمن بود. هرگونه راهپیمایی اعتراضی در قالب حمایت از انقلاب تونس و مصر، به دنبال زیر سوال بردن حماسه حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن بود. طبیعی بود که نظام با توجه به سابقه سیاه سران فتنه و جنبش سبز، چنین مجوزی را صادر نکند. اساسا سبزها نیز منتظر مجوز نبوده و فقط ژست قانون‌مداری به خود گرفته بودند در حالی که هم‌چنان بزرگ‌ترین دروغ یعنی تقلب را تکرار می‌کردند.

وقتی 25 بهمن فرا رسید، آن کارشناسان امنیتی که به حضور چشم‌گیر خبرنگاران خارجی با دیده شک می‌نگریستند، پاسخ‌ سوال‌شان که البته خود نیز حدس می‌زدند را دریافت کردند. طبیعی بود که این خیل خبرنگاران خارجی، بلافاصله پس از 22 بهمن از ایران خارج نشوند. این حضور غیرطبیعی بیشتر برای پوشش 25 بهمن بود تا 22 بهمن.

25 بهمن در شیراز

بر اساس سنت همیشگی، محل تجمع جنبش سبز در شیراز از محدوده میدان دانشجو (علم سابق) تا خیابان ملاصدرا بود. اگرچه نقاط دیگری نیز همواره مطرح بودند اما این مسیر، اصلی‌ترین مسیری بود که در فراخوان‌های سبزها اعلام می‌شد. اصلی‌ترین اتکاری سبزها این بار هم روی قشر دانشجو بود.

شب قبل از 25 بهمن، در خوابگاه شهید مفتح دانشگاه شیراز و خوابگاه شهید دستغیب دانشگاه علوم پزشکی در ارم، چند نفری شعار الله اکبر سردادند. همان شب، تراکت‌های تبلیغ تجمع که خبر از آغاز آن از ساعت 16 می‌داد در یکی از طبقات خوابگاه شهید مفتح دیده شد. در سطح شهر نیز برخی اقدام به نوشتن زمان و مکان تجمع روی دیوار کرده بودند. اما اصلی‌ترین مکان تبلیغ، همان سایت‌ها و صفحات فیس‌بوک سبزها بود که به طرز گسترده‌ای فراخوان اعتراض را منتشر کرده بودند.

روز 25 بهمن، وقتی کسی در محدوده میدان دانشجو تا چهارراه ملاصدرا قدم می‌زد، حضور غیرطبیعی جوانان دل‌بسته به نظام را به راحتی درک می‌کرد. سبزها فراخوان داده بودند اما جوانان و دانشجویان انقلابی برای خنثی کردن هرگونه تحرک آن‌ها، آمده بودند در خیابان ملاصدرا تا اعتراض غیرقانونی و ساختارشکنانه که سعی در تخریب حماسه 22 بهمن داشت را در نطفه خفه کنند. حتما به دلیل همین حضور پررنگ هم بود که اولین حرکت سبزها نه در خیابان ملاصدرا که در دانشکده مهندسی واقع در این خیابان صورت گرفت. جمعی چند ده نفره دور هم جمع شدند و شدیدترین شعارها را علیه نظام سر دادند. انتظامات خیلی سریع درب دانشکده را بست. اصلی‌ترین شخص در آن جمع شخصی بود به نام ارژنگ علی‌پور یکی از اعضای برجسته انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز بود که سابقه حضور در شورای مرکزی این تشکل را هم داشت. او آن روز توانست از دانشگاه فرار کند و چند شب بعد با تلویزیون «صدای آمریکا» مصاحبه تلفنی انجام داد و بعدها نیز از ایران گریخت.

برخی از سبزها سعی می‌کردند تا از روی نرده‌ها خود را به تجمع درون دانشکده برسانند که البته با همکاری جوانان انقلابی و انتظامات، دستگیر شدند. اگرچه تجمع درون دانشکده خیلی زود متفرق شد اما همین بهانه‌ای بود تا عناصر سازمان یافته در بیرون دانشکده و در خیابان، شعار بدهند. تجمعاتی که حتی به بیست نفر هم نمی‌رسید، شکل می‌گرفت و با هجوم جوانان انقلابی، پراکنده می‌شد. دقایقی بعد یگان ویژه سر رسید و همین سبزهایی که زمانی مدعی «ایران قیامت میشه» بودند، مثل مور و ملخ پا به فرار گذاشتند. شرایط خیابان ملاصدرا و میدان نمازی و دانشجو کاملا امنیتی شده بود. سبزها نتوانستند یک تجمع منسجم با تعداد بالا تشکیل دهند لذا سیاست تجمع‌های کم تعداد، سردادن شعار و پراکنده شدن را در دستور کار قرار دادند که البته این سیاست هم با شکست مواجه شد. جوانان انقلابی که بر اساس احساس وظیفه به خیابان آمده بودند، تا ساعاتی پس از اذان مغرب نیز در خیابان حضور داشتند تا مبادا ... رندی همان شب گفته بود اگر همین بچه مذهبی‌ها بخواهند در خیابان ملاصدرا یک راهپیمایی در حمایت از نظام انجام دهند، راهپیمایی عظیمی خواهد شد!

به نظر می‌رسید برخورد با فتنه‌گران در روز 25 بهمن 89 در شیراز، از یک انسجام برنامه‌ریزی‌شده برخوردار نبود. اگرچه نیروی انتظامی از همان ابتدا نیروهایش را در میدان نمازی، دانشجو و چهارراه ملاصدرا و قرار داده بود اما واقعیت این است که آن روز، این جوانان انقلابی بودند که خودجوش، صحنه را مدیریت می‌کردند. فضای سیاسی شیراز و استان آشفته بود. اختلاف‌های سیاسی به اوج خود رسیده بود و استانداری آن روزها احمدزاده کرمانی نیز چندان دغدغه مسائل استان را نداشت و به تهران می‌اندیشید! نهادهای امنیتی استان چندان با هم هماهنگ نبودند. ظاهرا آن‌ها خطر 25 بهمن را دست‌کم گرفته بودند. اگرچه اعتراضات 25 بهمن در شیراز کنترل شد اما سبزها تا همین اندازه هم نباید فضای مانور پیدا می‌کردند.

طی روزهای بعد، میان نهادهای امنیتی انتظامی در حوزه‌های اطلاعاتی، جنگ روانی و عملیاتی هماهنگی‌هایی شکل گرفت. نتیجه این هماهنگی در چهارشنبه‌های اعتراض که جنبش سبزها راه انداخته بودند تا گل‌اش را در چهارشنبه سوری بچینند، به عینه دیده شد. سبزها دیگر قدرت مانور حداقلی و چند نفره در شیراز را نداشتند.

نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
سید محمد جوادی حسینی الاصل
Germany
شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳
0
همه چی خودجوشه من چقدر خوشبختم . . .
حمید
Iran, Islamic Republic of
شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳
0
من خرم. من خرم؟!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳
0
جای خائنین در کشور شهید پرور ما نیست