وبلاگ مهندسین فارس نوشت: خود نشانی یا خود فراموشی
کدام ؟
چه خوب است، انسان جای پا و نشانی نداشته باشد.
و در راه خدا گم شود
کار خوبش را فراموش کرده و کار بدش را هم زود استغفار کرده و فراموش کند.
تا بی نشان شود
که در محضر خدا بی نشانی بزرگترین نشان است.
*******
پاتوق وبلاگ نویسان برتر مرودشت نوشت: لطفا سیب زمینی نباش!
برادر من، دوستم، رفیق گلم، یه خواهش دارم ازت لطفا سیب زمینی نباش
آره درست شنیدی سیب زمینی نباش، سیب زمینی نسبت به همه چیز بی تفاوته ولی تو نباش
برات مهم باشه همسرت، خواهرت، دخترت، مادرت!
برات مهم باشه که مردم هدفشون از زل زدن به ناموست چیه و نذار بهت بگن سیب زمینی
غیرت، غیرت، غیرت
برادر من یه خواهش ازتون دارم غیرتت را به باد فراموشی نسپار
*******
وبلاگ پاتوق وبلاگ نویسان برتر مرودشت نوشت: با خون آینده را ساختند…
شهدا رفتند و تمایلی برای ماندن در این دنیا نداشتند و وابسته دنیا نبودند و با اینکه زمینی بودند و دلبستگی به خانه و خانواده داشتند اما همه را گذاشتند و رفتند تا آسمانی شوند، تا با خون خودشان نهال آینده ما را با خون خود آبیاری کنند، تا پرچم ایران همیشه در اهتزاز باشد و ما نسل سومی های انقلاب و نسل های پس از ما باید با علم خود پرچم ایران بالا نگه داریم.
روزهایی در تقویم تاریخی این سرزمین هم بوده که در ماه اسفند آن مردانی خانه تکانی میکردند البته خانه دل را آن هم برای استقبال از شهادت، اسفند ماه عروج بسیاری از سرداران اسلام است.
۶اسفند/ شهادت حمید باکری
حمید باکری از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تحمیلی و برادر شهیدان علی باکری و مهدی باکری بود.
شهید جاوید الاثر، حمید باکری، جانشین فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا و از خطشکنان عملیات خیبر بود. او به همراه یارانش در عملیات خیبر، پس از مقاومتی دلیرانه با سلاحی اندک در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن، موفق به تصرف و حفظ یکی از مهمترین مواضع استراتژیکی عملیات یعنی پل مجنون شده و سرانجام به شهادت رسید و پیکر مطهرش به شهدای مفقود جزایر مجنون پیوست.
۱۸اسفند/ شهادت حاج حسین خرازی
خرازی از فرماندهان شجاع و تیز بین در جنگ تحمیلی بود و جانبازی و قطع دست هرگز باعث نشد که از از جبهه های نبرد دور بماند به همین خاطر رزمندگان او را بوالفضل جبهه ها نامیده بودند، در عملیات فتحالمبین نیروهای عراق را در جاده عینخوش حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر نمود. یگان او در عملیات بیتالمقدس جزو اولین لشگرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز – خرمشهر رسید و در آزادسازی خرمشهر سهم به سزایی داشت.
شهید جانباز خرازی دو روز قبل از شهادتش گفت: «خودم را برای شهید شدن کاملاً آماده کردهام.» او که روحی متلاطم از عشق خدمت به سربازان اسلام داشت وقتی متوجه شد ماشین غذای رزمندگان خط مقدم در بین راه مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفته است به شدت ناراحت شد و با بیسیم از مسئولین تدارکات خواست تا هر چه زودتر، ماشین دیگری بفرستند و نتیجه را به او اطلاع دهند. پس از گذشت چند ساعتی ماشین جلوی سنگر ایستاد و حاج حسین در حالی که دشمن منطقه را گلوله باران میکرد برای بررسی وضعیت ماشین از سنگر خارج شد. یکی از تخریبچیها در حال مصاحفه با او میخواست پیشانیاش را ببوسد که ناگهان قامت چون سرو حسین بر زمین افتاد. ترکشهای موثر و درشتی به سر و گردن او اصابت کرده بود. هشتم اسفند سال ۱۳۶۵ بود و حاج حسین از زمین به سوی آسمان پرکشید و پیشانی او جایگاه بوسه عرشیان گشت.
۱۰اسفند/ شهادت امیر حاج امینی
امیر حاج امینی از جمله دلاورمردان عرصه دفاع مقدس است. وی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.
۱۷اسفند/ شهادت حاج ابراهیم همت
"سردار خیبر” یکی از القاب شهید همت است، ابراهیم همت در جریان عملیات خیبر به همرزمانش گفته بود: «باید مقاومت کرده و مانع از بازپسگیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه اینجا شهید میشویم و یا جزیره مجنون را نگه میداریم.
محمد ابراهیم پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت این نهاد انقلابی درآمد و در اوایل سال ۱۳۵۹ برای دفع ناآرامیهای پاوه راهی این شهر گردید. حاج همت، حدود دو سال در کردستان بود و در این مدت، بیش از بیست عملیات کوچک و بزرگ را فرماندهی کرد. وی از آن پس راهی جبهههای جنوب گردید و به فرماندهی تیپ محمد رسول اللَّه (ص) رسید. حضور در عملیات بزرگ بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر و فرماندهی عملیاتهای رمضان و مسلم بن عقیل نیز در این دوران روی داد. سرانجام سردار نامدار لشکر ۲۷ محمد رسول اللَّه(ص) در جریان عملیات بزرگ خیبر، در حالی که کمتر از سی سال داشت به معشوق حقیقی رسید و به لقاءاللَّه پیوست. پیکر پاک این رادمرد بزرگ جبهه های حق علیه باطل پس از تشییعی با شکوه، در گلزار شهدای شهرستان شهرضا به خاک سپرده شد.
۲۳ اسفند/ شهادت عبدالحسین برونسی
شهید عبدالحسین برونسی، پیشهاش بنایی بود و در مشهد محضر مقام معظم رهبری را درک کرده بود. وی که فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه علیهالسلام بود، ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ در جریان عملیات بدر به شهادت رسید و پس از ۲۷ سال پیکر پاکش به میهن بازگشت.
کتاب خاکهای نرم کوشک مجموعه خاطراتی از شهید برونسی است از زبان همسر وی معصومه سبک خیزو همرزمانش که در سال ۱۳۸۳ توسط سعید عاکف در مشهد چاپ گردید و به یکی از پرفروش ترین کتابهای تاریخ ایران مبدل شد و تا بهمن ۱۳۸۸ به چاپ صدوپنچم (۳۴۴۰۰۰ نسخه) رسید.
۲۴ اسفند/ شهادت حاج عباس کریمی
سردار سرتیپ پاسدار شهید حاج عباس کریمی قهرودی، از فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس است که به اخلاص و ساده زیستی همچون دیگر سرداران شهید شهره است، او به گفته دوستان و همرزمانش همراه با جهاد اصغر به جهاد اکبر که همانا خود سازی و دوری از رذایل اخلاقی است، همواره همت می گمارد، چنانکه شهید دستواره در مورد وی می گوید:” در جسم کوچک او یک روح بزرگ و با عظمت و متصل به عظمت خدا نهفته بود که او را یک انسان الهی کرده بود” او زندگی یک مجاهد فی سبیل ا… را مانند زندگی مردمان عادی نمی دانست و معتقد بود: ” من فکر نمی کنم که ما به آنجا برسیم که بتوانیم یک زندگی مثل مردم عادی تشکیل بدهیم ، ما همیشه در جنگیم. اگر جنگ ما با عراق تمام شود، با اسرائیل شروع می شود و اگر با آنجا تمام شود با آمریکا تمام نمی شود، ما باید بجنگیم تا همه این کارها را تمام کنیم.”
شهید کریمی در روز پنج شنبه ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۳ در حالی که آخرین دستور ابلاغی از جانب قرارگاه را در عملیات بدر منطقه شرق دجله و شمال القرنه اجرا می کرد (و لبخندی متین بر لب داشت) بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سرش مجروح شد و جان را به معشوق تسلیم نمود.
شاید اسفند ماه در ذهن همه ماهی برای خانه تکانی باشد روزهای اسفند جنب و جوش خاصی برای آمدن فضل بهار وجود دارد، اما روزهایی در تقویم تاریخی این سرزمین هم بوده که در ماه اسفند آن مردانی خانه تکانی میکردند البته خانه دل را آن هم برای استقبال از شهادت، اسفند ماه عروج بسیاری از سرداران اسلام است.
وبلاگ «آقای طراح» نوشت: هارون الرشید و بهلول!
روزى هارون بهلول را ملاقات کرد و گفت مدتى است آرزوى دیدارت را داشتم. بهلول پاسخ داد که من به ملاقات شما به هیچ وجه علاقه ندارم . هارون از او تقاضاى پند و موعظه اى کرد.
بهلول گفت چه موعظه اى تو را بکنم؟ آنگاه اشاره بسوى عمارتهاى بلند و قبرستان کرد و گفت این قصرهاى بلند از کسانى است که فعلا در زیر خاک تیره در این قبرستان خوابیده اند. چه حالى خواهى داشت اى هارون ، روزى که براى بازخواست در پیشگاه حقیقت و عدل الهى بایستى و خداوند به اعمال و کردار تو رسیدگى کند. با نهایت دقت از تو حساب بگیرد و چه خواهى کرد در آن روزى که خداوند جهان به اندازه اى دقت و عدالت در حساب بنماید که حتى از هسته خرما و پرده نازکى که آن هسته را فرا گرفته و از آن نخ باریکى که در شکم هسته است و از آن خط سیاهى که در کمر آن هسته مى باشد بازخواست کند. و در تمام این مدت تو گرسنه و تشنه و برهنه باشى در میان جمعیت محشر، روسیاه و دست خالى. در چنین روزى خواهى شد و همه به تو مى خندند، هارون از سخنان بهلول بى اندازه متاثر شد و اشک از چشمانش فرو ریخت.