نامه شهید فراشبندی چهار روز قبل از شهادت به مادرش + متن
«به مادرم»
مادر جان: میدانم که اکنون در یاد فرزندت هستی و چشم به آسمون دوخته ای و خدا را به کمک میطلبی و من را دعا میکنی. مادر میدانم که داغ فرزندت را گران میدانی. مادر: میدانم بسیار زحمت کشیده ای تا مرا به این حد رسانده ای مادر میدانم که امیدها داری. مادر میدانم که وقتی جای فرزندت را خالی میبینی آهسته، آهسته اشک میریزی. بلی مادر جان همه را میدانم. امّا بدان که من از انتخاب خود بسیار خوشحالم. بدان که من بایستی بیش از این دست به این کار میزدم. بدان که من در راه رضای حق قدم برداشتم. بدان که من در یاری دین گام برداشته ام، و بدان که تا خدای را خشنود نسازم اسلحه را بر زمین نمیگذارم. بلی مادر جان: در سوگ فرزندت همچون مادران فرزند از دست داده صبر کن، و تا آنجا که میتوانی گریه نکن؛ و هرگاه گریه کردی گریه ات شوق باشد. به یاد حسین (ع) و علی اکبرش (ع) باش . مادرانی بوده اند که پس از شهادت فر زندانشان آجیل و شیرینی تقسیم کرده اند. تونیز چنین کن. اگر شهید شدم افتخار کن که خدا این سعادت را نصیب خانواده ما کرده است. پس از شهادتم: مبادا از اینکه فرزندتان شهید شده به کسی فخر بفروشید. نکند از اینکه مادر شهید هستی سوء استفاده کنند. مبادا کاری کنی که خدا ناراحت شود… مادر چیزی دیگر به انجام عملیات نمانده ، شاید آخرین روزهای عمر و حیاتم باشه. پس از راه دور بر دستت بوسه میزنم، و عاجزانه میگویم خدا را فراموش نکنید؛ امام را دعا کنید. از خدا بخواهید ظهور امام زمان(عج)را نزدیک گرداند.
جمعه ۱۸/۴/۶۱جنوب کوشک.
«الهم الرزقنی توفیق شهاده فی سبیلک»
منبع : دهرم دات کام (مهدی صفری)
انتهای پیام/