برای رونمایی از آثارم دعوتم نکردند و گفتند جمع مردانه است!
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی شیرازه، بدون شک فارس در قله است و از دیرباز در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی، ورزشی و به ویژه حوزه ادبی و هنری افراد بینظیری را تقدیم جامعه بشری کرده است. نویسندگان و شاعران این استان در جشنوارههای مختلف کشوری خوش درخشیدهاند و آثار فاخری را پدید آوردهاند اما متاسفانه در سایه غفلت برخی متولیان استانی در سطح استان گمنام ماندهاند در حالی که آثار و هنرنماییهای آنان در کشور شناخته شدهتر است.
«آرزو مهبودی» جوان 29 ساله شیرازی یکی از ستارگان درخشان آسمان فرهنگ و ادب فارس است که در حوزه داستان نویسی تبحر دارد و به بهانه جشنواره مطبوعات و دفاع مقدس مهمان نشست خبری بسیج رسانه فارس شده بود. او که به گفته خودش هیچ چیز مانند نوشتن نمیتواند به او آرامش دهد، آرزوی جهانی شدن آثارش را دارد.
این نویسنده موفق شیرازی که فارغالتحصیل رشته کارگردانی تلویزیون و هنرهای
دیجیتال است در جمع خبرنگاران اظهار کرد: مثل خیلیها در ابتدا استعداد نوشتنم در انشاهای
دبستان و دبیرستان آشکار شد و اطرافیانم را کلافه میکردم زیرا انشاهای بیست گرفته
ام را چندبار برایشان می خواندم! پس از مدتی فهمیدم که دنیای نوشتن بسیار گستردهتر
از این حرفها است و عطش نوشتن وجودم را فرا گرفت.
مهبودی تصریح کرد: فکر نمی کردم نویسنده بشوم بلکه از بچگی فکر می کردم دکتر می شوم. در انشا استعداد زیادی داشتم و معلمان ادبیات خیلی تشویقم می کردند که ادامه دهم تا جایی که متوجه شدم می توانم انشاهایم را سرو سامان بدهم و داستان بنویسم.
وی با اشاره به چاپ اولین کتاب رمان خود با عنوان «روزهای تلخ» که توسط نشر لقا در سال1380 منتشر شد، گفت: کتاب درمورد اتفاقات تلخی است که برای یک دختر افغانی که به خاطر بمباران و اشغال کشورش بیخانمان شده رخ میدهد؛ رمان «روزهای تلخ» به من یاد داد که هنوز اول راهم و دنیای نوشتن به گستردگی یک اقیانوس است که با یک شیرجه و چند متر شنا کردن نمیتوانید به اعماق آن برسید.
این نویسنده موفق خاطرنشان کرد: بعد از انتشار روزهای تلخ سعی کردم بیشتر بنویسم و بخوانم. یاد گرفتم از نقد شدن نترسم و خردهگیریها عصبانیام نکند. سپس به کلاسهای آموزشی رفتم و حالا با تجربه تر از گذشته شدهام ولی می دانم که هنوز هم راه درازی در پیش دارم که موفق شدن در آن جز با تمرین مداوم و شاگردی کردن در کنار با تجربهترها امکان پذیر نمی شود.
مهبودی با بیان اینکه از سال 86 با انجمن داستان نویسی حوزه هنری همکاری دارم و در آنجا با نویسندگان خوبی آشنا شدهام، گفت: تاکنون از بین آثار چاپ شده فقط حوزه هنری برای کتابهای «برفهای خونین» و مجموعه داستان «سمندر» جلسه نقد برگزار کرده است. مراسم رونمایی هم فقط برای یکی از کتابهایم توسط ناشر برگزار شد که در کمال تعجب مرا دعوت نکردند و گفتند مراسم مردانه است!
این نویسنده جوان گفت: دومین کتاب من رمان «خانه شیاطین» بود که سال 88توسط نشر پلیکان تهران چاپ شده و تا کنون به چاپ ششم رسیده، این کتاب با موضوع شیطان پرستی در ژانر وحشت نوشته شده که وقتی آنرا مینوشتم حتی خودم هم میترسیدم. این کتاب خیلی مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و ناشر آن هرسال در نمایشگاه کتاب شرکت میکند و از من نیز میخواهد برای امضای کتاب در نمایشگاه حضور داشته باشم.
وی به ذکر یک خاطره جالب پرداخت و گفت: در یکی از نمایشگاههای کتاب که به دعوت نشر پلیکان برای امضای کتاب خانه شیاطین حضور یافتم، نوجوانی ضمن ابراز علاقه نسبت به این کتاب میگفت «یک شب که خاله من مشغول خواندن کتاب شما بوده برق منزل قطع میشود و او از روی حول و ترس به زمین میخورد و پایش میشکند» که من با شنیدن سخنان این نوجوان بسیار متاسف شدم.
رفتن به اردوی راهیان نور نقطه عطف آثارم بود
مهبودی رفتن به اردوی راهیان نور و آشنا شدن با شهدا را نقطه عطفی در کار خود دانست و توضیح داد: پدرم در ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت میکنند و زمان برگزاری اردوهای راهیان نور به مناطق جنگی میروند و من وقتی از طرف دانشگاه به اردوی راهیان نور رفتم، در آنجا به طور اتفاقی پدرم را بعد از مدتها دیدم که باعث تعجب و شگفتی من شده بود؛ در آن سفر همه داستانها و خاطراتی را که از پدرم و سایرین شنیده بودم را توانستم تاحدودی از نزدیک ببینم و لمس کنم که این سفر زمینهساز آثار بعدی من و فعالیت در حوزه دفاع مقدس شد.
تعلق خاطر خاصی به داستان کوتاه «برای زهرا» دارم
این جوان نویسنده شیرازی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه کدام یک از آثار خود را بیشتر دوست دارید، گفت: حدود 8جلد کتاب از سال 80تا کنون از من منتشر شده و انتخاب بهترین اثر از میان آنها برای من سخت است، واقعا آثار یک نویسنده مثل بچه های یک مادر برای او عزیز هستند اما بین همه آثار تعلق خاطر خاصی به داستان کوتاه «برای زهرا» دارم. با این داستان در بخش داستان جشنواره ملی جوان ایرانی شرکت کردم و در سطح کشور مقام اول را کسب کردم.
وی درحالی که اشک در چشمهایش جمع شده بود، گفت: «برای زهرا» را بیش از سایر کتابهایم دوست دارم و با وجود اینکه خودم آن را نوشتهام اما هنوز به صحنه شهادت حضرت علی(ع) که میرسم، گریه میکنم.
مهبودی درمورد سایر آثارش توضیح داد: هر يك از كتابهاي "سمندر”، "حالا من گريه ميكنم” و "براي زهرا” 6 داستان كوتاه دارند. "قتلگاه”، ”قرآن جيبي”، "در قلب مرداب”، "اعتراف”، "حلاليت”، "حجله قاسم”، "من يا تو”، "دار” و "بعد از غروب” عناوين برخي از داستانها هستند. اين داستانها را با موضوع زندگي مادر، همسر و فرزندان رزمندگان سالهاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران در سالهاي بعد از جنگ نوشتهام. بيشتر اين داستانها در فاصله سالهاي 86 تا 89 در جشنوارههاي داستاني شرکت کردند.
وی افزود: مجموعه داستانهاي "سمندر”، "حالا من گريه ميكنم” و "براي زهرا”
توسط سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاعمقدس سپاه و بسيج استان فارس براي رونمايي
در اجلاسيه كنگره سرداران و 14600 شهيد استان فارس آماده شدهاند.
درخشش «سمندر» در جشنواره جایزه ادبی یوسف
مهبودی با اشاره به برگزاری جشنواره دوسالانه جایزه ادبی یوسف گفت: در این جشنواره نویسندگان صاحب نام بسیاری شرکت میکنند. سال 92 در بخش داستان کوتاه این جشنواره شرکت کردم و داستان کوتاه « سمندر» به دلیل داشتن طنز بسیار صمیمی و نگاهی مهربان و انسانی به سایر مخلوقات خداوند در فضای خشن جبهه و جنگ و همچنین پایان تاثیرگذاری که دارد مقام کسب کرد. این داستان در مجموعه داستان «سمندر» سال 91 توسط بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس چاپ شد.
به گفته وی، مجموعه داستان «یک نفر صدایم می کند » هم که با موضوع دفاع مقدس است و اکثر داستانهای آن در جشنواره های مختلف برگزیده شده است، بعد از عبور یکسال و اندی از پیچ و خم های اداری در سال 93منتشر شد.
مهبودی خاطرنشان کرد: در حوزه ادبیات کودک هم کاری به نام «یاکریم دلش تنگ می شود» درکارنامه خود دارم که توسط انتشارات آسمان هشتم منتشر شد و نامزد نهایی کتاب سال93بود. در این کتاب یک باور فرهنگی مبنی بر اینکه اگر کسی پرنده یاکریم را بگیرد یکی از اطرافیانش اسیر یا کشته میشود را به داستان بچهای که پدرش شهید میشود گره زدم که اگر یک بار دیگر میخواستم این داستان را بنویسم به لحاظ اینکه برای رده سنی کودک نوشته شده پایان غمانگیز آن را به پایانی دلنشین و شاد تغییر میدادم.
جزو جوان ترین مقام آورندگان جشنواره داستان انقلاب بودم
این نویسنده موفق شیرازی گفت: سال 92 با رمان تیری در تاریکی در جشنواره داستان انقلاب شرکت کردم، این جشنواره از مهمترین و حرفه ای ترین رویدادهای ادبی کشور است و نوسنده های توانمندی از سراسر کشور در آن شرکت می کنند. وقتی خبر دادند به مرحله نهایی راه پیدا کردم خیلی خوشحال و شگفت زده شدم.
وی ضمن اعلام اینکه کتاب «تیری توی تاریکی» اکنون در نشر پارس در دست چاپ است و احتمالا تا یک ماه دیگر به بازار می رسد، گفت: متولی جشنواره داستان انقلاب حوزه هنری تهران است و بنیانگذار آن مرحوم امیرحسین فردی بود که سال 92 اولین باری بود که بعد از فوت وی برگزار شد و به نوعی پریشانی در آن دیده می شد چراکه ردهبندی اول تا سوم نداشت و همه برگزیده ها را شایسته تقدیر اعلام کردند!
مهبودی با بیان اینکه حضور در جشنواره سراسری داستان نویسی انقلاب و رقابت با داستان نویسانی که در دوران دفاع مقدس حضور داشته اند تجربه ای نو برایم به حساب می آید، گفت: شخصیت اصلی رمان تیری توی تاریکی حول محور دختر نوجوانی می چرخد که برادر او در حوادث و اتفاقات قبل از انقلاب توسط ساواک اعدام شده است. بعد از انقلاب پسری که از ساواکی های سابق است به خواستگاری او می آید و این دختر نیز به خاطر مسئله برادرش و نفرتی که از ساواکی ها داشت به خواستگاری وی پاسخ منفی می دهد. در زمان دفاع مقدس نیز دوباره خواستگاری این فرد از دختر انجام می شود که این بار دختر به او پاسخ مثبت می دهد. متن قصه بر اساس واقعیت به رشته تحریر در آمده است این موضوع برای یکی از بستگان بنده اتفاق افتاده بود و سعی کردم با پرورش مطلب اثری متفاوت را ارائه دهم.
وی یکی از ویژگی های مثبت جشنواره داستان انقلاب را مهیا شدن حضور افراد با شرایط سنی مختلف دانست که در جشنواره های دیگر این مهم کمتر محقق می شود و تصریح کرد: قبل از شرکت در جشنواره از اینکه در میان داستان نویسانی که از نزدیک شاهد دوران دفاع مقدس بوده اند، حضور داشته باشم احساس اضطراب داشتم ولی پس از تجربه حضور در جشنواره شعر انقلاب مصمم شدم تا رمانی را برای جشنواره داستان انقلاب آماده کنم.
مهبودی با بیان اینکه برای نامگذاری "تیری توی تاریکی” هدف خاصی داشته ام، عنوان کرد: سعی کردم با انتخاب سه حرف «ت» در عنوان کتاب جدا از اینکه برای خواننده جذابیت ایجاد می کنم، مضمون قصه نیز برای او آشکار نشود. تا کنون در زمینۀ دفاع مقدس کتاب های "برفهای خونین”، مجموعه داستان " یک نفر صدایم می کند” که با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران منتشر شده است.
این نویسنده جوان که فقط به شغل نویسندگی مشغول است و به صورت قراردادی کار می کند، گفت: بهترین خاطره حرفه ای من به سال 90 برمی گردد که جشنواره ملی جوان ایرانی در بخشهای مختلف برگزار شد و من بین بیش از هزار اثر در کل کشور رتبه اول بخش داستان را بخاطر داستان کوتاه «برای زهرا» کسب کردم؛ در این جشنواره ابتدا آثار شایسته تقدیر را اعلام کردند که دوست من نیز جزو آنان بود و از اینکه نتوانسته بود مقام کسب کند، ناراحت شده بود و همینطور که مشغول دلداری او بودم و میگفتم اغلب تهرانیها مقام کسب میکنند، نفر سوم و بعد نفر دوم برگزیدگان را که تهرانی بودند، اعلام کردند و وقتی گفتند نفر اول زهرا مهبودی از شیراز بخاطر اینکه دقیقا قبل از آن برای دلداری دوستم گفته بودم از شهرستانها کسی مقام نمیآورد دچار اضطراب شدم!
مهبودی با اعلام این خبر که زندگی نامه شهید حاج موسی رضا زاده به نام «بی قسم» که نوشتن آن شش ماه طول کشید اخیرا به چاپ رسیده است، درمورد کارهای در دست چاپ خود نیز توضیح داد: تدوین زندگی نامه شهیدان گل ارایش را با کنگره سرداران قرارداد بستم و در مراحل اولیه و مصاحبه است. همچنین درحال نوشتن رمانی هستم که سوژه جدید و نابی دارد و اگر چاپ شود جریانساز خواهد بود که داستان مستندی حول محور زندگی واقعی و پرفراز و نشیب شخصی است که خارج از ایران زندگی میکند و میخواهد به ایران برگردد اما در دام گروههای مافیایی گرفتار میشود.
وی ضمن بیان اینکه فیلمنامه «آقای تعارفی» که در نوروز 90 به کارگردانی منشیزاده به روی صحنه رفت را نوشته ام، گفت: قصد دارم فیلمنامه آثارم را بنویسم و حتی کارگردانی آن ها را برعهده بگیرم.
در ادامه این گفتگو سر درددلهای این نویسنده جوان شیرازی باز شد و گفت: کتاب اولم که چاپ شد 16 سالم بود. زندگی ام تغییر کرد و یک سری محدودیتهایی به واسطه زود نویسنده شدن برایم ایجاد شد که به ناچار زود بزرگ شدم. در سال 92 تقریبا در هر ماه در یک جشنواره شرکت کردم و مقام هم کسب میکردم از جمله اینکه در جشنواره سراسری راهیان نور به نام رهاورد سرزمین نور شرکت کردم و در هر چهار بخش هم رتبه آوردم؛ رمانی برای نوجوانان به نام «به جبهه می روم » که درون مایه طنز دارد و در این جشنواره تقدیر شد. اما در سال 93 خیلی عادی و روتین کار کردم و تلاشی برای شرکت در جشنواره ها و افتخارافرینی نکردم چون دیدم این همه تلاشی که در سال 92 کردم هیچ تغییری در وضعیتم نداشت واصلا به چشم خیلی ها نیامد و گاهی فکر می کنم به خاطر جنسیت یا به خاطر سنم سعی می شود که در این عرصه نادیده گرفته شوم.
مهبودی با بیان اینکه به احتمال زیاد در آینده ای نزدیک به تهران سفر می کنم و فعالیت هایم را آنجا ادامه خواهم داد، گفت: درست است که در تهران تعداد رقبا زیاد و رقابت ها خیلی نزدیک و سخت است اما در عین حال تلاش آدمها بیشتر دیده می شود و امکان موفقیت بیشتر است چرا که تلاشها نادیده گرفته نمیشود.
وی با گلایه از اینکه تاکنون در شیراز خیلی من را جدی نگرفتند نه تنها به عنوان یک جوان موفق نادیده گرفته شدم حتی به عنوان یک شاگردی که خیلی دوست داشتم داستان نویسی را یاد بگیرم و در خدمت بزرگان شیراز باشم هم مرا جدی نگرفتند، اظهار تاسف کرد که مسئولین و دستگاههایی که باید استعدادیابی کنند و استعدادها را ببینند و حمایت کنند از این مسئولیت خویش غافل هستند.
این نویسنده موفق شیرازی تصریح کرد: هرکسی در شهر و دیار خودش در کنار خانواده اش احساس آرامش و امنیت بیشتری می کند و امکان موفقیتش بیشتر است و اینکه می گویم قصد سفر به تهران دارم خیلی برایم خوشایند نیست اما با شرایطی که در شیراز برای ما درست شده ناچاریم که سختی ها را به جان بخریم و ترک دیار کنیم.
وی خطاب به مسئولین با بیان اینکه از ما که گذشت اما کسانی که تازه دارند شروع می کنند را دریابید، گفت: در شیراز که یک کلان شهر محسوب می شود به کسانی که علاقه دارند و به مارجوع می کنند، نمی دانیم بگوییم برای آموزش حرفه ای باید به کجا بروند. قبلا انجمنها قوی تر بودند اما اکنون خیلی محدود شده است. باید در نظر داشت که این انجمنهای حرفهای خیلی تاثیر دارد و انتظار می رود حوزه هنری و اداره فرهنگ و ارشاد که دستشان باز است و امکانات کافی هم دارند بیشتر در این زمینه همت کنند تا استعدادها شناسایی شود و افتخارآفرینیها در سطح کشور ادامه یابد.
مهبودی با تصریح اینکه گاهی در شیراز مسئولین متولی پس از چاپ اثر کار را تمام شده می دانند و نهایتا کتابها به انبار می رود، از اینکه هیچ تلاشی برای معرفی و رونمایی و نقد و بررسی آثار صورت نمیگیرد انتقاد و اظهار تاسف کرد که گاهی آثار چاپ شده حتی به کتابفروشی های شهر هم نمی رسد و برخی ناشران حوزه دفاع مقدس خودشان فروشگاه ندارند اما برای معرفی و فروش کتابها با فروشگاه ها هم تعاملی برقرار نمیکنند بهطوری که اگر کسی بخواهد کتاب منتشر شدهای را داشته باشد باید تماس بگیریم که از انبار برایشان بیاورند و آن را در کتابفروشیها نمیتواند پیدا کند.
وی با بیان اینکه دیدن روسای ارشاد فقط محدود به جشنوارهها بوده است، گفت: برای چاپ آثار مشکلاتی وجود دارد اما مسئولین اغلب اوقات فرافکنی میکنند.
این نویسنده صاحب مقام استان فارس تصریح کرد: حتی وقتی با دست پر از جشنواره ها بازمیگشتم هیچ خبری از متولیان فرهنگی و هنری استان نبود و وقتی به مسئولین انتقاد میکردیم، میگفتند وقتی اثرتان مقام میآورد با یک پیامک به ما اطلاع بدهید!
مهبودی با بیان اینکه بسیاری از مسئولین و متولیان استان هنوز نمیدانند که امثال من در استان وجود داریم و از وجود من تعجب میکنند، گفت: در استان فارس بسیاری از افرادی که باید استعدادیابی کنند و استعدادها را ببینند و حمایت کنند از این وظیفه مهم خویش غافل هستند.
واقعا عالی بود...