عضو شورایعالی فضای مجازی تاکید کرد:
ادعای راهاندازی شبکه ملی اطلاعات، مثل ماجرای «لباس پادشاه» است!
خروجی کار دولت آنقدر روشن است که هر کس مختصر ورودی در مباحث فضای مجازی دارد، میتواند قضاوت داشتهباشد.
به گزارش شیرازه، بی شک دولت یازدهم را باید یکی از پرحاشیهترین دولتها در حوزه فضای مجازی
دانست. دولتی که اعضای کابینهاش فعالیت محسوسی در شبکههای اجتماعی داخلی
و خارجی داشتند و از ترویج استفاده از آنها نیز استقبال کردند. کمتر کسی
است که سخنان جنجالی دولتمردان در رابطه با ماهوارهها و شبکه های اجتماعی
... را فراموش کند. اما به هرحال، دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید روی
کار آمد و لازم است منصفانه ببینیم طی دو سالی که از عمرش گذشته، در این
حوزه چه عملکردی داشته است.
سایت گرداب، برای بررسی عملکرد دو ساله دولت در حوزه فضای مجازی به سراغ علیرضا شاهمیرزایی عضو حقیقی شورایعالی فضای مجازی رفته است که در ذیل می توانید ماحصل گفتوگوی گرداب با ایشان را ملاحظه می فرمائید:
به عنوان اولین سوال، اقدامات مثبت دولت را بررسی میکنیم؛ دولت طی دو سال گذشته چه اقدامات موثر و مثبتی در حوزه آیتی و فضای مجازی ترتیب داده است؟!
اگر بخواهیم فقط به اقدامات مثبت دولت اشاره کنیم، یکی ایجاد نسخه کپی از مراکز ریشه DNS در کشور بود. DNS سامانه ای است که نام دامنه یا همان دامین نیم اینترنتی را تبدیل به شماره آی پی میکند؛ لذا سامانه مهمی است. قبلا در مطالعاتی که در شورای عالی فضای مجازی انجام شده بود، آن را یکی از حلقه های مفقوده شبکه ملی اطلاعات ارزیابی کرده بودیم. چون یکی از وابستگیهای کشور در مساله اینترنت این بود که از DNS خارجی استفاده میکردیم و لذا با قطع اینترنت جهانی، شبکه داخلی ما نیز از کار میافتاد. همچنین وابستگی به DNS خارجی باعث کندی خدمات داخلی میشد که مغایر با اهداف شبکه ملی اطلاعات بود. لذا ما همیشه به دنبال آن بودیم که در داخل کشور هم DNS قوی داشته باشیم که این موضوع میتواند به تقویت شبکه ملی اطلاعات کمک زیادی بکند. البته ما باید در زمینه ایجاد تکنولوژیهای مربوط به DNS در داخل کشور هم تلاش بکنیم، ولی همین که کپی یکی از مراکز ریشه را به کشور منتقل کردیم، میتواند به شبکه ملی اطلاعات کمک بکند و اقدام مثبتی است که این دولت با استفاده از روابط با چند هموطن ایرانی که در مرکز جهانی دامنههای اینترنتی هستند، این کار را انجام داد و قابل تقدیر است.
از جمله اقدامات مثبت دیگری که دولت یازدهم انجام داده و قابل ذکر است، این است که در یکی از مصوبات کمیسیون تنظیم مقررات، به مساله IXP اشاره و اجازه داده شده است بخش خصوصی هم IXP ایجاد کنند. IXP یعنی نقطه تبادل اینترنت و این مساله هم مانند DNS، یکی از حلقههای مفقوده مهم شبکه ملی اطلاعات بود و در مطالات مرکز ملی فضای مجازی آمده بود و ما همیشه تاکید زیادی داشتیم که اگر می خواهیم شبکه ملی اطلاعات داشته باشیم حتما باید IXP داخلی داشته باشیم که مستقل از شرکت دولتی زیرساخت باشد.
چرا باید مستقل از شرکت زیرساخت باشد؟
چون مدل شرکت زیرساخت، خرید اینترنت از بالادست است که به آن upstream ISP میگویند. زیرساخت از شرکتهای خارجی به عنوان بالادست خود، پهنای باند اینترنتی را میخرد و انتظار دارد شرکتهای داخلی نیز از آن به عنوان بالادست، پهنای باند بخرند. اما در مدل IXP که همان نقطه تبادل اینترنت است، کسی بالادست دیگری نیست و دو طرف از یکدیگر رایگان پهنای باند میخرند و به اصطلاح در این نقاط، پهنای باند خلق میشود.
ما دو سال قبل مصوبهای در شورا گذراندیم که دولت را ملزم به ایجاد IXP در کشور میکرد و هرچه گفتیم این کار را به شرکت زیرساخت واگذار نکنند چون اختلاف منافع با شرکت زیرساخت دارد، ولی متاسفانه اجرای کار را به شرکت زیرساخت دادند و این شرکت نیز مفهوم IXP را کاملا عوض کرد و از مراکز داده داخلی خواست که سرورهای خود را به ساختمان این شرکت منتقل کنند و بعد اسم آنجا را گذاشتند IXP درحالیکه هیچ جای دنیا
سایت گرداب، برای بررسی عملکرد دو ساله دولت در حوزه فضای مجازی به سراغ علیرضا شاهمیرزایی عضو حقیقی شورایعالی فضای مجازی رفته است که در ذیل می توانید ماحصل گفتوگوی گرداب با ایشان را ملاحظه می فرمائید:
به عنوان اولین سوال، اقدامات مثبت دولت را بررسی میکنیم؛ دولت طی دو سال گذشته چه اقدامات موثر و مثبتی در حوزه آیتی و فضای مجازی ترتیب داده است؟!
اگر بخواهیم فقط به اقدامات مثبت دولت اشاره کنیم، یکی ایجاد نسخه کپی از مراکز ریشه DNS در کشور بود. DNS سامانه ای است که نام دامنه یا همان دامین نیم اینترنتی را تبدیل به شماره آی پی میکند؛ لذا سامانه مهمی است. قبلا در مطالعاتی که در شورای عالی فضای مجازی انجام شده بود، آن را یکی از حلقه های مفقوده شبکه ملی اطلاعات ارزیابی کرده بودیم. چون یکی از وابستگیهای کشور در مساله اینترنت این بود که از DNS خارجی استفاده میکردیم و لذا با قطع اینترنت جهانی، شبکه داخلی ما نیز از کار میافتاد. همچنین وابستگی به DNS خارجی باعث کندی خدمات داخلی میشد که مغایر با اهداف شبکه ملی اطلاعات بود. لذا ما همیشه به دنبال آن بودیم که در داخل کشور هم DNS قوی داشته باشیم که این موضوع میتواند به تقویت شبکه ملی اطلاعات کمک زیادی بکند. البته ما باید در زمینه ایجاد تکنولوژیهای مربوط به DNS در داخل کشور هم تلاش بکنیم، ولی همین که کپی یکی از مراکز ریشه را به کشور منتقل کردیم، میتواند به شبکه ملی اطلاعات کمک بکند و اقدام مثبتی است که این دولت با استفاده از روابط با چند هموطن ایرانی که در مرکز جهانی دامنههای اینترنتی هستند، این کار را انجام داد و قابل تقدیر است.
از جمله اقدامات مثبت دیگری که دولت یازدهم انجام داده و قابل ذکر است، این است که در یکی از مصوبات کمیسیون تنظیم مقررات، به مساله IXP اشاره و اجازه داده شده است بخش خصوصی هم IXP ایجاد کنند. IXP یعنی نقطه تبادل اینترنت و این مساله هم مانند DNS، یکی از حلقههای مفقوده مهم شبکه ملی اطلاعات بود و در مطالات مرکز ملی فضای مجازی آمده بود و ما همیشه تاکید زیادی داشتیم که اگر می خواهیم شبکه ملی اطلاعات داشته باشیم حتما باید IXP داخلی داشته باشیم که مستقل از شرکت دولتی زیرساخت باشد.
چرا باید مستقل از شرکت زیرساخت باشد؟
چون مدل شرکت زیرساخت، خرید اینترنت از بالادست است که به آن upstream ISP میگویند. زیرساخت از شرکتهای خارجی به عنوان بالادست خود، پهنای باند اینترنتی را میخرد و انتظار دارد شرکتهای داخلی نیز از آن به عنوان بالادست، پهنای باند بخرند. اما در مدل IXP که همان نقطه تبادل اینترنت است، کسی بالادست دیگری نیست و دو طرف از یکدیگر رایگان پهنای باند میخرند و به اصطلاح در این نقاط، پهنای باند خلق میشود.
ما دو سال قبل مصوبهای در شورا گذراندیم که دولت را ملزم به ایجاد IXP در کشور میکرد و هرچه گفتیم این کار را به شرکت زیرساخت واگذار نکنند چون اختلاف منافع با شرکت زیرساخت دارد، ولی متاسفانه اجرای کار را به شرکت زیرساخت دادند و این شرکت نیز مفهوم IXP را کاملا عوض کرد و از مراکز داده داخلی خواست که سرورهای خود را به ساختمان این شرکت منتقل کنند و بعد اسم آنجا را گذاشتند IXP درحالیکه هیچ جای دنیا
”عدم تعامل
بین دولت به عنوان مجری و مرکز ملی به عنوان ناظر این پروژه، کاملا مبرهن و
واضح است و اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که وزارت ارتباطات از
نظارت شدن پرهیز میکند و مرکز ملی فضای مجازی را صاحب صلاحیت برای نظارت
بر خود نمیداند."
الزام نمیکنند که سرور خود را بیاورید در IXP چون جایی که در آن
سرورها جمع میشود، همان مرکز داده است و IXP جایی است که در آن ترافیک
اینترنتی چند شرکت با هم مبادله میشود.
اما اینکه جدیدا اجازه داده شده است بخش خصوصی هم IXP بزند بسیار خوب است و امیدواریم در عمل نیز واقعا اجازه بدهند این اتفاق بیوفتد و به اسم دلایل امنیتی و امثال آن، این مفهوم را قلب به مفاهیم دیگر نکنند.
شما به شبکه ملی اطلاعات اشاره کردید و برخی اقداماتی که در این زمینه صورت گرفته و رسیدن به این شبکه را سهل الوصول تر کرده است. اما طی هفته گذشته دو اظهار نظر متناقض در باره شبکه ملی اطلاعات داشتیم . آقای جهانگرد معاون وزیر ارتباطات گفتند شبکه ملی اطلاعات آماده است و در شرف دستیابی به آن هستیم و از طرفی دیگر، دکتر آسوشه معاون مرکز ملی فضای مجازی مصاحبهای داشته و گفتهاند ما هنوز با آن خیلی فاصه داریم و به این زودیها شبکه ملی اطلاعات محقق نمی شود. دو سوال در رابطه با این موضوع داریم. بالاخره تکلیف شبکه ملی اطلاعات چه میشود؟ ما با آن فاصله داریم یا بزودی به آن میرسیم؟! دوم اینکه این تناقضی که بین اظهار نظر مسئولین در حوزه مربوطه وجود دارد را چطور ارزیابی میکنید. آیا به دلیل عدم تعامل مرکز ملی فضای مجازی با دولت است؟ یا بر عکس عدم تعامل دولت با مرکز ملی فضای مجازی؟
اینکه مجریان دائما میگویند شبکه آماده است و ناظران میگویند ما چیزی نمیبینیم، مانند خیاطانی است که سخت کار میکردند و بالاخره حاکم بیچاره را عریان کردند و گفتند هرکس این لباس را که تن شماست نبیند، احمق است. عدم تعامل بین دولت به عنوان مجری و مرکز ملی به عنوان ناظر این پروژه، کاملا مبرهن و واضح است و اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که وزارت ارتباطات از نظارت شدن پرهیز میکند و مرکز ملی فضای مجازی را صاحب صلاحیت برای نظارت بر خود نمیداند. خب اگر هیچ کسی نظارت نکند عملا ما همیشه می توانیم بگوییم کارمان درست بوده و در دولتهای قبل هم همین رفتار میشد. در دولت قبل چندین بار به اسم شبکه ملی اطلاعات پروژههایی افتتاح شد. لذا اگر به صرف ادعا بخواهیم بگوییم این شبکه وجود دارد که دولت قبل هم همین کار را انجام میداد. اگر واقعا دستاوردی داریم نباید بترسیم از این که در معرض ارزیابی قرار بگیریم و مرکز ملی یک مرجع کاملا قانونی برای این ارزیابی است. لذا اینکه وزارت ارتباطات گزارش رسمی به مرکز ملی نمیدهد و فقط در رسانهها اعلام میکند که ما به شبکه ملی اطلاعات دست پیدا کردیم، این کار به هیچ وجه منطقی و عاقلانه بنظر نمیرسد.
پس شما معتقدید دولت تعامل درخوری با شورایعالی فضای مجازی ندارد؟
بله هیچ گزارش مکتوب و رسمی در مورد شبکه ملی اطلاعات تا الان به مرکز ملی فضای مجازی و اعضای شورا ارائه نشده است و فقط سال گذشته یک گزارش شفاهی در جلسه شورا داده شد که همانجا برخی اعضای شورا صریحا گفتند که کارهایی که دولت کرده است، در راستای توسعه فیزیکی شبکههای ارتباطی در کشور بوده است که زیرساخت مشترک اینترنت جهانی و اینترنت داخلی است و حتی کشورهایی که پروژه شبکه ملی اطلاعات ندارند و صرفاً توزیعکننده اینترنت جهانی در کشور خود هستند نیز همین کارها را میکنند و لذا این اقدامات، ربطی به پروژه «شبکه ملی اطلاعات» ندارد.
چه کسی این گزارش شفاهی را به اطلاع شورا رساند؟
خب همه میدانند که جناب آقای مهندس جهانگرد مدیر این پروژه هستند و طبیعی است که ایشان گزارش میدهند. ولی بهرحال ناظر پروژه که همان آقای دکتر آسوشه هستند، بارها اعلام کردهاند که گزارش مکتوب داده نشده است و نه تنها گزارش مکتوب ندادهاند، بلکه من عرض میکنم که حتی برنامه خودشان را هم به شورا ندادند. در شورا فقط در حد چند سطر کلی، الزامات شبکه ملی اطلاعات تصویب شده است و اینکه با چه طرحی و چه برنامهای دارند این پروژه را اجرا میکنند را هم هنوز به شورا اطلاع ندادهاند.
به خاطر همین است که بنده ماجرای خیاطها را عرض کردم. وزارت ارتباطات دائما خبر از راهاندازی شبکه ملی اطلاعات میدهد ولی شبیه همان خیاطهایی هستند که میگفتند لباس تن پادشاه است ولی پادشاه واقعا عریان بود! آنها خود را فعال نشان میدهند و میگویند سخت مشغول کار هستیم اما هیچ کس نتایج این گزارشات و فعالیتها را نمیبیند. نه ما به عنوان عضو شورا گزارش رسمی دیدهایم و نه مردم. مردم میتوانند قضاوت کنند که آیا چیزی جز سرویس اینترنت جهانی در منازلشان دریافت میکنند یا نه؟ آیا مردم مجموعهای از سرویسهای داخلی که از اینترنت جهانی ارزانتر باشد و کیفیت بهتری نیز داشته باشد را میتوانند در منازلشان دریافت کنند. آیا کسی طی این دو سال چنین سرویسی در منزل خود دریافت کرده است؟! خب هدف اصلی از
اما اینکه جدیدا اجازه داده شده است بخش خصوصی هم IXP بزند بسیار خوب است و امیدواریم در عمل نیز واقعا اجازه بدهند این اتفاق بیوفتد و به اسم دلایل امنیتی و امثال آن، این مفهوم را قلب به مفاهیم دیگر نکنند.
شما به شبکه ملی اطلاعات اشاره کردید و برخی اقداماتی که در این زمینه صورت گرفته و رسیدن به این شبکه را سهل الوصول تر کرده است. اما طی هفته گذشته دو اظهار نظر متناقض در باره شبکه ملی اطلاعات داشتیم . آقای جهانگرد معاون وزیر ارتباطات گفتند شبکه ملی اطلاعات آماده است و در شرف دستیابی به آن هستیم و از طرفی دیگر، دکتر آسوشه معاون مرکز ملی فضای مجازی مصاحبهای داشته و گفتهاند ما هنوز با آن خیلی فاصه داریم و به این زودیها شبکه ملی اطلاعات محقق نمی شود. دو سوال در رابطه با این موضوع داریم. بالاخره تکلیف شبکه ملی اطلاعات چه میشود؟ ما با آن فاصله داریم یا بزودی به آن میرسیم؟! دوم اینکه این تناقضی که بین اظهار نظر مسئولین در حوزه مربوطه وجود دارد را چطور ارزیابی میکنید. آیا به دلیل عدم تعامل مرکز ملی فضای مجازی با دولت است؟ یا بر عکس عدم تعامل دولت با مرکز ملی فضای مجازی؟
اینکه مجریان دائما میگویند شبکه آماده است و ناظران میگویند ما چیزی نمیبینیم، مانند خیاطانی است که سخت کار میکردند و بالاخره حاکم بیچاره را عریان کردند و گفتند هرکس این لباس را که تن شماست نبیند، احمق است. عدم تعامل بین دولت به عنوان مجری و مرکز ملی به عنوان ناظر این پروژه، کاملا مبرهن و واضح است و اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که وزارت ارتباطات از نظارت شدن پرهیز میکند و مرکز ملی فضای مجازی را صاحب صلاحیت برای نظارت بر خود نمیداند. خب اگر هیچ کسی نظارت نکند عملا ما همیشه می توانیم بگوییم کارمان درست بوده و در دولتهای قبل هم همین رفتار میشد. در دولت قبل چندین بار به اسم شبکه ملی اطلاعات پروژههایی افتتاح شد. لذا اگر به صرف ادعا بخواهیم بگوییم این شبکه وجود دارد که دولت قبل هم همین کار را انجام میداد. اگر واقعا دستاوردی داریم نباید بترسیم از این که در معرض ارزیابی قرار بگیریم و مرکز ملی یک مرجع کاملا قانونی برای این ارزیابی است. لذا اینکه وزارت ارتباطات گزارش رسمی به مرکز ملی نمیدهد و فقط در رسانهها اعلام میکند که ما به شبکه ملی اطلاعات دست پیدا کردیم، این کار به هیچ وجه منطقی و عاقلانه بنظر نمیرسد.
پس شما معتقدید دولت تعامل درخوری با شورایعالی فضای مجازی ندارد؟
بله هیچ گزارش مکتوب و رسمی در مورد شبکه ملی اطلاعات تا الان به مرکز ملی فضای مجازی و اعضای شورا ارائه نشده است و فقط سال گذشته یک گزارش شفاهی در جلسه شورا داده شد که همانجا برخی اعضای شورا صریحا گفتند که کارهایی که دولت کرده است، در راستای توسعه فیزیکی شبکههای ارتباطی در کشور بوده است که زیرساخت مشترک اینترنت جهانی و اینترنت داخلی است و حتی کشورهایی که پروژه شبکه ملی اطلاعات ندارند و صرفاً توزیعکننده اینترنت جهانی در کشور خود هستند نیز همین کارها را میکنند و لذا این اقدامات، ربطی به پروژه «شبکه ملی اطلاعات» ندارد.
چه کسی این گزارش شفاهی را به اطلاع شورا رساند؟
خب همه میدانند که جناب آقای مهندس جهانگرد مدیر این پروژه هستند و طبیعی است که ایشان گزارش میدهند. ولی بهرحال ناظر پروژه که همان آقای دکتر آسوشه هستند، بارها اعلام کردهاند که گزارش مکتوب داده نشده است و نه تنها گزارش مکتوب ندادهاند، بلکه من عرض میکنم که حتی برنامه خودشان را هم به شورا ندادند. در شورا فقط در حد چند سطر کلی، الزامات شبکه ملی اطلاعات تصویب شده است و اینکه با چه طرحی و چه برنامهای دارند این پروژه را اجرا میکنند را هم هنوز به شورا اطلاع ندادهاند.
به خاطر همین است که بنده ماجرای خیاطها را عرض کردم. وزارت ارتباطات دائما خبر از راهاندازی شبکه ملی اطلاعات میدهد ولی شبیه همان خیاطهایی هستند که میگفتند لباس تن پادشاه است ولی پادشاه واقعا عریان بود! آنها خود را فعال نشان میدهند و میگویند سخت مشغول کار هستیم اما هیچ کس نتایج این گزارشات و فعالیتها را نمیبیند. نه ما به عنوان عضو شورا گزارش رسمی دیدهایم و نه مردم. مردم میتوانند قضاوت کنند که آیا چیزی جز سرویس اینترنت جهانی در منازلشان دریافت میکنند یا نه؟ آیا مردم مجموعهای از سرویسهای داخلی که از اینترنت جهانی ارزانتر باشد و کیفیت بهتری نیز داشته باشد را میتوانند در منازلشان دریافت کنند. آیا کسی طی این دو سال چنین سرویسی در منزل خود دریافت کرده است؟! خب هدف اصلی از
”اینکه مقام
معظم رهبری فرمودند مساله فرهنگ مسالهای است که گاهی شبها خواب را از من
بگیرد، تن انسان را میلرزاند و بنده صمیمانه امیدوارم که این اهمالی که در
قضیه فرهنگ دارد میشود، دامن خود ماها را که در این زمینه مسئولیت داریم
نگیرد."
ایجاد شبکه ملی اطلاعات که متصل کردن چند سرویس دولتی به آن نبود، بلکه
باید این شبکه برای مردم ایجاد شود و مردم نتیجه آن را ببینند.
علت عدم تشکیل جلسات شورایعالی فضای مجازی چیست؟ تا چه اندازه به دولت و چقدر به اعضای شورا بر می گردد؟ بهرحال مقام معظم رهبری در حوزه فضای مجازی یکسری مطالباتی داشتهاند که بر عهده این شورا گذاشته اند. بالاخره تکلیف نگرانی های ایشان در حوزه فضای مجازی چه میشود؟
ما هم در این زمینه نقد جدی داشتهایم و بارها هم چه به صورت نامه و چه در رسانهها عرض کردهایم. طبق آییننامه باید ماهانه جلسات برگزار میشد ولی این اتفاق نیفتاده است.
آخرین جلسه ای که برگزار شده است چند وقت پیش بوده است؟
طبق آیین نامه، اطلاعات تشکیل جلسات را دبیر جلسه باید اطلاعرسانی کنند و من تاریخ دقیق نمیتوانم اعلام کنم ولی آنچه روشن است، این است که با وضع مطلوب خیلی فاصله داریم و اصلا با آن چیزی که باید باشد قابل مقایسه نیست.
در این دو سال میانگین چند وقت یکبار تشکیل جلسه داده اید؟ ماهی یک بار؟ دوماه یکبار؟ پنج ماه یکبار و یا شش ماه یکبار؟
از نظر من نزدیک به صفر است.
یعنی در این دو سال جلسهای برگزار نشده است؟
برگزار شده است ولی از نظر من آنقدر تعداد آن کم است و آن جلساتی هم که برگزار شده است، آنقدر بیمحتوا بوده است که با تقریب مهندسی میتوانیم بگوییم صفر است و تاثیری روی تحولات فضای مجازی کشور نداشته است.
سوال بعدی ما نیز همین است. آیا جلسات برگزار شده مصوبهای نداشته است؟
مصوبههایی بوده است ولی از نظر من کاملا بیتاثیر بوده است. در این دو سال، تحولات بسیار عمیقی در فضای مجازی کشور افتاده است، ولی شورا در مورد آنها هیچ خروجی نداشته است.
فعالیت دولت را در این دو سال در فضای مجازی چگونه ارزیابی میکنید؟ مثلا بحث شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی یکی از بحثهای مهم است و بعضا اظهار نظرهایی که رئیس جمهور و برخی از وزرایشان در رابطه با حمایت از شبکههای خارجی و ماهواره داشتند که یکسری جنجال نیز به راه افتاد را شنیدهایم... در کل شما این عملکرد را چه در حوزه عملی و چه در حوزه تئوری و گفتاری چطور ارزیابی می کنید؟
من فکر میکنم که خروجی کار دولت آنقدر روشن است که هر کس مختصر ورودی در مباحث فضای مجازی دارد، میتواند قضاوت داشتهباشد. به طور کلی ما در فضای مجازی دو نوع رفتار میتوانیم داشته باشیم. یک رفتار این است که بیاییم خدمات و محتواهایی را در داخل کشور ایجاد کنیم و مورد حمایت قرار دهیم مانند شبکه اجتماعی داخلی، موتور جستجوی داخلی، ایمیل داخلی، مرورگر داخلی، ضد بدافزار داخلی، پیام رسان داخلی، بازیهای داخلی و انواع و اقسام خدمات داخلی. رویکرد دوم این است که فقط خدمات خارجی را در کشور ترویج و منتشر کنیم. طبیعتا کار دوم خیلی راحتتر است و نیاز به یک وزارتخانه برای آن وجود ندارد و اصلا تلاش و زحمت زیادی لازم ندارد.
من فکر کنم که دولت یازدهم از ابتدا تعریف خودش را از فضای مجازی یک تعریفی قرار داد که در هر صورت موفق میشود. آنها توسعه فضای مجازی را معادل گرفتند با اینکه سرویسهای خارجی در داخل کشور توسعه یابد. خب سرویسهای خارجی که به خودی خود هم در داخل توسعه پیدا میکرد و نیاز نبود ما کاری انجام دهیم. فقط باید یک مقداری زیرساختهای فیزیکیمان را مانند کابل و فیبر و دکلهای موبایل و غیره توسعه میدادیم که اینترنت خارجی سریعتر به دست مردم برسد که آن را هم بخش خصوصی بخاطر آنکه در آمدزا است انجام میدهد. یعنی دولت کار خاصی نباید انجام دهد؛ فقط کافی است راه اپراتورها و شرکتهای اینترنتی را باز کند و آنهارا از داشتن پیوست فرهنگی و امثال آن معاف کند؛ آنها هم قطعا شبکههای خود را توسعه میدهند. با این روش، درآمد شرکت زیرساخت هم که اینترنت خارجی را دارد به کشور وارد میکند افزایش پیدا میکند.
لذا فقط کافی است دست اپراتورها و شرکتهای اینترنتی را کاملا باز بگذاریم و در مصاحبههای خود سرویسهای خارجی را تطهیر و ترویج کنیم و هرکس مخالف ما بود، او را متهم به بیسوادی کنیم و به مردم اعلام کنیم که مردم اینها کسانی هستند که میخواهند اینترنت را بر روی شما ببندند! با این تدبیر، هم پهنای باند بینالملل کشور افزایش پیدا میکند، هم درآمد شرکت زیرساخت افزایش پیدا میکند و هم سرویسهای خارجی در کشور توسعه پیدا میکنند. بعد هم همه جا آمار میدهیم که تعداد کاربران سرویسهای خارجی، در انتهای دولت قبل چقدر بود و الان چقدر است. حالا اگر کسی اسم این را پیشرفت میگذارد و فکر میکند که مدیران دولتی که این کار را کردهاند، دستاورد خیلی بزرگی به دست آوردهاند، ما هم با او همراهی میکنیم و میگوییم شما درست میگویید.
ولی
علت عدم تشکیل جلسات شورایعالی فضای مجازی چیست؟ تا چه اندازه به دولت و چقدر به اعضای شورا بر می گردد؟ بهرحال مقام معظم رهبری در حوزه فضای مجازی یکسری مطالباتی داشتهاند که بر عهده این شورا گذاشته اند. بالاخره تکلیف نگرانی های ایشان در حوزه فضای مجازی چه میشود؟
ما هم در این زمینه نقد جدی داشتهایم و بارها هم چه به صورت نامه و چه در رسانهها عرض کردهایم. طبق آییننامه باید ماهانه جلسات برگزار میشد ولی این اتفاق نیفتاده است.
آخرین جلسه ای که برگزار شده است چند وقت پیش بوده است؟
طبق آیین نامه، اطلاعات تشکیل جلسات را دبیر جلسه باید اطلاعرسانی کنند و من تاریخ دقیق نمیتوانم اعلام کنم ولی آنچه روشن است، این است که با وضع مطلوب خیلی فاصله داریم و اصلا با آن چیزی که باید باشد قابل مقایسه نیست.
در این دو سال میانگین چند وقت یکبار تشکیل جلسه داده اید؟ ماهی یک بار؟ دوماه یکبار؟ پنج ماه یکبار و یا شش ماه یکبار؟
از نظر من نزدیک به صفر است.
یعنی در این دو سال جلسهای برگزار نشده است؟
برگزار شده است ولی از نظر من آنقدر تعداد آن کم است و آن جلساتی هم که برگزار شده است، آنقدر بیمحتوا بوده است که با تقریب مهندسی میتوانیم بگوییم صفر است و تاثیری روی تحولات فضای مجازی کشور نداشته است.
سوال بعدی ما نیز همین است. آیا جلسات برگزار شده مصوبهای نداشته است؟
مصوبههایی بوده است ولی از نظر من کاملا بیتاثیر بوده است. در این دو سال، تحولات بسیار عمیقی در فضای مجازی کشور افتاده است، ولی شورا در مورد آنها هیچ خروجی نداشته است.
فعالیت دولت را در این دو سال در فضای مجازی چگونه ارزیابی میکنید؟ مثلا بحث شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی یکی از بحثهای مهم است و بعضا اظهار نظرهایی که رئیس جمهور و برخی از وزرایشان در رابطه با حمایت از شبکههای خارجی و ماهواره داشتند که یکسری جنجال نیز به راه افتاد را شنیدهایم... در کل شما این عملکرد را چه در حوزه عملی و چه در حوزه تئوری و گفتاری چطور ارزیابی می کنید؟
من فکر میکنم که خروجی کار دولت آنقدر روشن است که هر کس مختصر ورودی در مباحث فضای مجازی دارد، میتواند قضاوت داشتهباشد. به طور کلی ما در فضای مجازی دو نوع رفتار میتوانیم داشته باشیم. یک رفتار این است که بیاییم خدمات و محتواهایی را در داخل کشور ایجاد کنیم و مورد حمایت قرار دهیم مانند شبکه اجتماعی داخلی، موتور جستجوی داخلی، ایمیل داخلی، مرورگر داخلی، ضد بدافزار داخلی، پیام رسان داخلی، بازیهای داخلی و انواع و اقسام خدمات داخلی. رویکرد دوم این است که فقط خدمات خارجی را در کشور ترویج و منتشر کنیم. طبیعتا کار دوم خیلی راحتتر است و نیاز به یک وزارتخانه برای آن وجود ندارد و اصلا تلاش و زحمت زیادی لازم ندارد.
من فکر کنم که دولت یازدهم از ابتدا تعریف خودش را از فضای مجازی یک تعریفی قرار داد که در هر صورت موفق میشود. آنها توسعه فضای مجازی را معادل گرفتند با اینکه سرویسهای خارجی در داخل کشور توسعه یابد. خب سرویسهای خارجی که به خودی خود هم در داخل توسعه پیدا میکرد و نیاز نبود ما کاری انجام دهیم. فقط باید یک مقداری زیرساختهای فیزیکیمان را مانند کابل و فیبر و دکلهای موبایل و غیره توسعه میدادیم که اینترنت خارجی سریعتر به دست مردم برسد که آن را هم بخش خصوصی بخاطر آنکه در آمدزا است انجام میدهد. یعنی دولت کار خاصی نباید انجام دهد؛ فقط کافی است راه اپراتورها و شرکتهای اینترنتی را باز کند و آنهارا از داشتن پیوست فرهنگی و امثال آن معاف کند؛ آنها هم قطعا شبکههای خود را توسعه میدهند. با این روش، درآمد شرکت زیرساخت هم که اینترنت خارجی را دارد به کشور وارد میکند افزایش پیدا میکند.
لذا فقط کافی است دست اپراتورها و شرکتهای اینترنتی را کاملا باز بگذاریم و در مصاحبههای خود سرویسهای خارجی را تطهیر و ترویج کنیم و هرکس مخالف ما بود، او را متهم به بیسوادی کنیم و به مردم اعلام کنیم که مردم اینها کسانی هستند که میخواهند اینترنت را بر روی شما ببندند! با این تدبیر، هم پهنای باند بینالملل کشور افزایش پیدا میکند، هم درآمد شرکت زیرساخت افزایش پیدا میکند و هم سرویسهای خارجی در کشور توسعه پیدا میکنند. بعد هم همه جا آمار میدهیم که تعداد کاربران سرویسهای خارجی، در انتهای دولت قبل چقدر بود و الان چقدر است. حالا اگر کسی اسم این را پیشرفت میگذارد و فکر میکند که مدیران دولتی که این کار را کردهاند، دستاورد خیلی بزرگی به دست آوردهاند، ما هم با او همراهی میکنیم و میگوییم شما درست میگویید.
ولی
”اینکه ما فکر
کنیم اگر مصرف کننده سرویسهای خارجی باشیم، این باعث افتخار است و در
منظر آرای عمومی، چهره متمدنی از ما نشان میدهد، درست مانند کسانی است که
فکر میکنند اگر با خود یک سگ حمل کنند، مانند غربیها شدهاند و از نظر
دانش و فناوری نیز به پای کشورهای غربی رسیدهاند."
اگر کسی دستاورد را این بداند که ما بتوانیم سرویس داخلی ایجاد کنیم،
آنگاه میتوان ارزیابی کرد که دولت چقدر دستاورد داشته است. خود مردم
میتوانند مقایسه کنند ببینند آیا ما الان شبکه اجتماعی داخلی در کشور
داریم که کاربران آن قابل مقایسه با امثال فیسبوک باشند؟ آیا پیام رسان
داخلی داریم که کاربران آن قابل مقایسه با تلگرام و وایبر باشد؟ آیا موتور
جستجو و ایمیل داخلی داریم که قابل مقایسه با گوگل باشد؟ و دهها سوال
مشابه این میتوان مطرح کرد.
برخی از مدیران دولتی در اظهاراتشان اعلام کردهاند که افزایش پهنای باند، رابطه مستقیم با رشد اقتصادی و اشتغالزایی دارد و رئیس جمهور محترم هم در گزارش چند روز قبل خود در حضور مقام معظم رهبری، آماری از اشتغال حوزه آیتی و فضای مجازی دادند. اما باید به دو نکته دقت کرد: اولا پهنای باند فقط پهنای باند بینالمللی نیست و هنر این است که ما در داخل کشور پهنای باند خلق کنیم؛ ثانیا رابطه بین اشتغال و پهنای باند، در کشورهای مختلف بسیار متفاوت بوده است. برخی کشورها مثل کره جنوبی یا هند یا کاستاریکا توانستهاند درصد بالایی از نرمافزارها و خدمات را در داخل کشور ارائه دهند که باعث اشتغالزایی میشود؛ اما کشورهای زیادی نیز هستند که فقط مصرف کننده سرویسهای خارجی شدهاند و آمار قابل قبولی از نظر اشتغال ندارند. لذا اگر ما رویکرد ترویج سرویسهای خارجی را دنبال کنیم، قطعا به اهداف اقتصادی هم دست پیدا نخواهیم کرد و اگر اشتغالی ایجاد شود، بسیار کم خواهد بود و محدود میشود به چند شرکت واردکننده یا توزیع کننده تجهیزات و نرمافزارهای خارجی یا واسطههای توزیع اینترنت در کشور که البته در هر حدی اشتغال ایجاد شود، خوب است ولی اصل ایجاد اشتغال به ایجاد محتوا و سرویس در داخل برمیگردد و ما باید ببینیم تعداد اشتغالی که ایجاد شده است، نسبت به کل سرمایهگذاری که کشور کرده و ارزی که از کشور خارج شده، چقدر بوده است.
به عنوان آخرین سوال، شما به ابعاد اقتصادی اشاره کردید، ولی علاوه بر ابعاد اقتصادی، بنظر می رسد استفاده از این شبکه های اجتماعی که امروز بین جامعه جوان ما بسیار رایج شده است، یکسری آسیب های فرهنگی و اجتماعی را نیز به همراه داشته است. آیا دولت فکر این آسیبها را کرده است؟
قطعا وقتی سرویسها خارجی میشود، مشکل فرهنگی هم پیدا میشود. اصولاً امروزه در دنیا «صنایع فرهنگی» آمیختگی زیادی با «فضای مجازی» پیدا کردهاند و لذا هر کشوری که بخواهد از نظر فرهنگی تولیدکننده باشد، باید برنامهریزی جدی برای بومیسازی خدمات فضای مجازی خود داشته باشد.
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر هیات دولت تذکر دادند که باید به تولید محتواهای فرهنگی مطلوب و عدم ترویج محتواهای فرهنگی نامطلوب توجه بیشتری بشود. میدانیم که امروزه بخش اعظم محصولات فرهنگی در فضای مجازی توزیع میشود. لذا مخاطب ایشان فقط وزارت ارشاد نبود بلکه وزارت ارتباطات نیز در زمینه ترویج محتواهای مطلوب بر بستر فضای مجازی نقش اساسی دارد.
اینکه مقام معظم رهبری فرمودند مساله فرهنگ مسالهای است که گاهی شبها خواب را از من بگیرد، تن انسان را میلرزاند و بنده صمیمانه امیدوارم که این اهمالی که در قضیه فرهنگ دارد میشود، دامن خود ماها را که در این زمینه مسئولیت داریم نگیرد. بهرحال مقام ولایت و رهبری، بزرگترین نعمتی است که خداوند به ما عنایت فرموده است و امنیتی که در کشور داریم و پیشرفتهایی که در سطح منطقه و بینالمللی پیدا کردهایم و اتحادی که داریم، همه و همه به برکت این نعمت و ولایتمداری ملت بزرگ ایران است. حال اگر برخی خواص در جامعه، این نعمت را قدر ندانند و کاری کنند که مقام معظم رهبری را از خود برنجانند، چگونه میخواهند بعدا حساب پس بدهند؟ اگر روزی این تهاجم فرهنگی دامن خانواده خودشان را بگیرد، میخواهند چه کنند؟ ما نمیگوییم فیلترینگ مشکل را حل میکند و اساسا راجع به بگیر و ببند و راهکارهای سلبی حرف نمیزنیم. بلکه میگوییم کاری برای حمایت از محتواها و خدمات داخلی انجام دهید. ما میگوییم اسلامی بودن پیشکش؛ حداقل سرویسهایی نظیر «اینترنت نوجوان» که در کشورهای لاییک نیز وجود دارد و سرویسهای امنی که کشورهای غربی برای خانوادهها ارائه میدهند که آنها بتوانند به فرزندان خود ارائه دهند را کمک کنید که در کشور ایجاد شود و فقط به دنبال توزیع اینترنت خارجی و ترویج سرویسهای خارجی نباشید.
اینکه ما فکر کنیم اگر مصرف کننده سرویسهای خارجی باشیم، این باعث افتخار است و در منظر آرای عمومی، چهره متمدنی از ما نشان میدهد، درست مانند کسانی است که فکر میکنند اگر با خود یک سگ حمل کنند، مانند غربیها شدهاند و از نظر دانش و فناوری نیز به پای کشورهای غربی رسیدهاند. اگر میخواهیم خود را متمدن نشان دهیم، باید تولیدکننده سرویسهای فضای مجازی باشیم نه مصرفکننده.
برخی از مدیران دولتی در اظهاراتشان اعلام کردهاند که افزایش پهنای باند، رابطه مستقیم با رشد اقتصادی و اشتغالزایی دارد و رئیس جمهور محترم هم در گزارش چند روز قبل خود در حضور مقام معظم رهبری، آماری از اشتغال حوزه آیتی و فضای مجازی دادند. اما باید به دو نکته دقت کرد: اولا پهنای باند فقط پهنای باند بینالمللی نیست و هنر این است که ما در داخل کشور پهنای باند خلق کنیم؛ ثانیا رابطه بین اشتغال و پهنای باند، در کشورهای مختلف بسیار متفاوت بوده است. برخی کشورها مثل کره جنوبی یا هند یا کاستاریکا توانستهاند درصد بالایی از نرمافزارها و خدمات را در داخل کشور ارائه دهند که باعث اشتغالزایی میشود؛ اما کشورهای زیادی نیز هستند که فقط مصرف کننده سرویسهای خارجی شدهاند و آمار قابل قبولی از نظر اشتغال ندارند. لذا اگر ما رویکرد ترویج سرویسهای خارجی را دنبال کنیم، قطعا به اهداف اقتصادی هم دست پیدا نخواهیم کرد و اگر اشتغالی ایجاد شود، بسیار کم خواهد بود و محدود میشود به چند شرکت واردکننده یا توزیع کننده تجهیزات و نرمافزارهای خارجی یا واسطههای توزیع اینترنت در کشور که البته در هر حدی اشتغال ایجاد شود، خوب است ولی اصل ایجاد اشتغال به ایجاد محتوا و سرویس در داخل برمیگردد و ما باید ببینیم تعداد اشتغالی که ایجاد شده است، نسبت به کل سرمایهگذاری که کشور کرده و ارزی که از کشور خارج شده، چقدر بوده است.
به عنوان آخرین سوال، شما به ابعاد اقتصادی اشاره کردید، ولی علاوه بر ابعاد اقتصادی، بنظر می رسد استفاده از این شبکه های اجتماعی که امروز بین جامعه جوان ما بسیار رایج شده است، یکسری آسیب های فرهنگی و اجتماعی را نیز به همراه داشته است. آیا دولت فکر این آسیبها را کرده است؟
قطعا وقتی سرویسها خارجی میشود، مشکل فرهنگی هم پیدا میشود. اصولاً امروزه در دنیا «صنایع فرهنگی» آمیختگی زیادی با «فضای مجازی» پیدا کردهاند و لذا هر کشوری که بخواهد از نظر فرهنگی تولیدکننده باشد، باید برنامهریزی جدی برای بومیسازی خدمات فضای مجازی خود داشته باشد.
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر هیات دولت تذکر دادند که باید به تولید محتواهای فرهنگی مطلوب و عدم ترویج محتواهای فرهنگی نامطلوب توجه بیشتری بشود. میدانیم که امروزه بخش اعظم محصولات فرهنگی در فضای مجازی توزیع میشود. لذا مخاطب ایشان فقط وزارت ارشاد نبود بلکه وزارت ارتباطات نیز در زمینه ترویج محتواهای مطلوب بر بستر فضای مجازی نقش اساسی دارد.
اینکه مقام معظم رهبری فرمودند مساله فرهنگ مسالهای است که گاهی شبها خواب را از من بگیرد، تن انسان را میلرزاند و بنده صمیمانه امیدوارم که این اهمالی که در قضیه فرهنگ دارد میشود، دامن خود ماها را که در این زمینه مسئولیت داریم نگیرد. بهرحال مقام ولایت و رهبری، بزرگترین نعمتی است که خداوند به ما عنایت فرموده است و امنیتی که در کشور داریم و پیشرفتهایی که در سطح منطقه و بینالمللی پیدا کردهایم و اتحادی که داریم، همه و همه به برکت این نعمت و ولایتمداری ملت بزرگ ایران است. حال اگر برخی خواص در جامعه، این نعمت را قدر ندانند و کاری کنند که مقام معظم رهبری را از خود برنجانند، چگونه میخواهند بعدا حساب پس بدهند؟ اگر روزی این تهاجم فرهنگی دامن خانواده خودشان را بگیرد، میخواهند چه کنند؟ ما نمیگوییم فیلترینگ مشکل را حل میکند و اساسا راجع به بگیر و ببند و راهکارهای سلبی حرف نمیزنیم. بلکه میگوییم کاری برای حمایت از محتواها و خدمات داخلی انجام دهید. ما میگوییم اسلامی بودن پیشکش؛ حداقل سرویسهایی نظیر «اینترنت نوجوان» که در کشورهای لاییک نیز وجود دارد و سرویسهای امنی که کشورهای غربی برای خانوادهها ارائه میدهند که آنها بتوانند به فرزندان خود ارائه دهند را کمک کنید که در کشور ایجاد شود و فقط به دنبال توزیع اینترنت خارجی و ترویج سرویسهای خارجی نباشید.
اینکه ما فکر کنیم اگر مصرف کننده سرویسهای خارجی باشیم، این باعث افتخار است و در منظر آرای عمومی، چهره متمدنی از ما نشان میدهد، درست مانند کسانی است که فکر میکنند اگر با خود یک سگ حمل کنند، مانند غربیها شدهاند و از نظر دانش و فناوری نیز به پای کشورهای غربی رسیدهاند. اگر میخواهیم خود را متمدن نشان دهیم، باید تولیدکننده سرویسهای فضای مجازی باشیم نه مصرفکننده.
نظرات بینندگان