دوئل آدمها و خودروها در خیابانهای شیراز
به گزارش شیرازه، از میان همه دوستان و آشنایان تنها یک نفر هر هفته به او سر می زند.
مادر داغ دیده ای که جوانش را در زمانی که آرزوی بسیاری برایش داشت، از دست
داد.
پرده دوم
پیرمرد شانس آورد. داشت از گوشه خیابان می گذشت که
یک موتور سیکلت با خودرو پژو برخورد کرد. موتور سیکلت منحرف شد و با او
برخورد کرد؛ خطر از بیخ گوشش گذشت وگرنه کارش به بیمارستان می کشید.
پرده سوم
معلم
بود و به آرزویش رسید. در حادثه تقصیر نداشت. از مدرسه به خانه برمی گشت
که در شهر تصادف کرد و به مرگ مغزی دچار شد. همسرش می گوید وصیت کرده بود
اگر چنین اتفاقی برایش افتاد اعضای بدنش را به نیازمندان ببخشند. او چند
نفر را از مرگ نجات داد اگرچه خود جان باخت. دو فرزند نوجوان داشت که به
خاطر اشتباه یکی دیگر باید بدون مادر بزرگ شوند و دانش آموزانی که نعمت
داشتن معلمی مهربان را از دست دادند.
قهرمانان پرش از روی مانع
شیرازی ها می توانند قهرمان پرش با مانع جهان شوند؛ آن هم در مسابقه ای که موانع آن هم ساکن هستند و هم در حرکت.
درست
مانند بازی های رایانه ای که شخصیت اصلی باید از روی موانع ساکن بپرد و
حواسش باشد یک وقت شمشیر و ساتورهایي که از در و دیوار بیرون می آیند او را
از میان به دو نیم تقسیم نکنند. اما شیرازی ها گاهی موفق عمل می کنند؛
آنها با موفقیت از روی نرده های خیابان زند می پرند بدون اینکه خودروهایی
که با سرعت از زیرگذر بیرون آیند آنها را زیر بگیرند؛ هرچند در بیشتر مواقع
این طور به سلامت نمی گذرند و کارشان به بیمارستان های بزرگ شهر می
کشد.این روزها پیش از گذشتن از خیابان های شیراز باید «اشهد» خواند. سواره
ها بی خیال افراد بی پناهی که از خیابان میگذرند گاز می دهند و اگر کسی در
مسیرشان سبز شود با بوق و چراغ زدن و در موارد بسیار داد و بیداد از او می
خواهند از سرراه کنار برود؛ حتی اگر فرد در حال گذر از روی خط عابر باشد.
درست بر خلاف نص صریح قانون راهنمایی و رانندگی که بعد از آموختن آن
گواهینامه گرفته اند. عابران پیاده هم همیشه بی گناه نیستند. کمتر از پل
های هوایی می گذرند و احترام به خط کشی خیابان ها برای آنان و رانندگان
نهادینه نشده است. نتیجه این شده که هر روز تصادفات رانندگی افرادی را
مجروح و روانه بیمارستان می کند.
در این زمینه البته اهالی شیراز و
فارس رکورد شکستهاند طوری که این شهر در میان کلانشهرهای کشور یکی از
بالاترین نرخ های مرگ و جرح بر اثر تصادفات رانندگی را دارد. فارس هم البته
در این زمینه رتبه اول کشور را دارد. طبق آماری که چندی پیش از سوی شورای
اسلامی شهر شیراز منتشر شد تنها در دو ماهه نخست امسال 136 عابر پیاده در
شیراز تصادف کرده اند و 7 نفر بر اثر این تصادفات جان خود را از دست داده
اند. البته بیشتر مجروحانی که زنده مانده اند هم حال و روز خوشی ندارند؛
دچار نقص عضو شده اند یا برای سال های باقی مانده عمرشان باید روی صندلیهای
چرخدار بنشینند. کمتر پیش میآید که سرپایی درمان شوند. باور نمیکنید، سری
به بیمارستان ترومای شهید رجایی در بولوار چمران بزنید تا ببینید از انبوه
بیماران تصادفی در این بیمارستان جای سوزن انداختن نیست. همین چند وقت پیش
مسئولان فارس اعلام کردند که تنها در شیراز 103 هزار نفر بر اثر تصادفات
شهری معلول شده اند.
این است که مسئولان زنگ هشدار را به صدا
درآوردهاند اگرچه اقدامی که به راستی اثرگذار بوده باشد، در شهر انجام نشده
است. چه اینکه اگر این اتفاق رخ داده بود، باید آثارش در پایین آمدن تعداد
تصادفات دیده می شد. شاید فرهنگ ماشینی حاکم بر شهر هم در این رویدادها بی
اثر نبوده باشد؛ آنقدر که پل، روگذر و زیرگذر در شهر ساخته می شود کمتر
مسیری برای عابران پیاده در نظر گرفته می شوند. شاهد حکومت فرهنگ ماشینی در
شیراز وضع گذر هنر است؛ همان به اصطلاح پیاده راه روبروی حافظیه که به
خاطر انبوه خودروهای پارک کرده در آن عابران پیاده راه عبور
هم ندارند.
یکی دیگر از مشکلات هم به خاطر کمبود پل های هوایی رخ می دهد. شهرداری در
سال های اخیر تعداد زیادی پل هوایی در نقاط مختلف شهر نصب کرده که البته
راهروهای ورودی آنها به قدری پیچ در پیچ است که شهروندان در بسیاری از
موارد عطای استفاده از آنها را به لقایش می بخشند. اما واقعیت این است که
مشکلات رانندگی در شیراز باید خیلی عمیق تر از این باشد.
رتبه اول تصادفات رانندگی در کشور
میگوید:
«تعداد جان باختگان و مجروحان رانندگی از جنگ تحمیلی کمتر نیست». این سخن
دکتر تقی حیدری، پژوهشگر و دبیر علمی سمینار کاهش بار حوادث ترافیکی است.
در واقع آمار حوادث رانندگی در فارس به اندازه ای بالاست که بدیلش را حتی
در عقب ماندهترین کشورهای جهان هم نمی توان پیدا کرد.
حال آنکه کشورهای
اروپایی تلاش می کنند مرگ ناشی از تصادفات را به صفر برسانند و برخی
کشورها در تلاش هستند این آمار به کمتر از 200 نفر کاهش دهند. فارس اما چند
برابر آنها کشته و زخمی دارد. سالانه در فارس یک هزار و 393 نفر جان خود
را در تصادف جاده ای از دست می دهند؛ 25 هزار تن هم زخمی می شوند.
دبیر
علمی سمینار کاهش بار حوادث ترافیکی می گوید که 80 درصد کسانی که در
تصادفات آسیب می بینند یا عابران پیاده هستند و یا موتور سواران. حیدری
ادامه می دهد: «عابران پیاده خود از مکان های امن مانند پل های عابر پیاده،
خط کشی ها و... نمیگذرند؛ به عبارت دیگر آنها از محل هایی که برای عابران
در نظر گرفته شده عبور نمی کنند.
مشکل دیگر سرعت رانندگان خودروهاست. در شهر افراد نهایتا با 50 کیلومتر در ساعت رانندگی کنند ولی آیا به راستی این گونه است؟».
او
سرعت بالای رانندگان در شهرها را به این تشبیه میکند که یک فرد در حال
پریدن از بالای دره باشد اما خود عابر هم که از سرعت بالای خودروها آگاه
است، دست به دوئل می زند؛ شاهدش فردی كه از نرده های چهارراه زند می پرد
ولی از پل هوایی دارای پله برقی که بالای سرش قرار دارد استفاده نمی کند.
موتور سواران هم کمتر کلاه ایمنی بر سر می گذارند.
از میان آنان تنها 10
درصد کلاه ایمنی بر سر می گذارند و آن طور که حیدری می گوید در تصادفات
مغز موتور سواران بدون کلاه ایمنی متلاشی می شود.
این پژوهشگر ادامه می
دهد: «بسیاری از موتورسوارانی که تک چرخ زده، لایی کشیده و راهی بیمارستان
می شوند یا مواد مخدر مصرف کرده اند یا ماده ای که در آن از الکل استفاده
شده است».
او یکی از حادثه خیزترین نقاط شیراز را کمربندی میداند؛
«کمربندی وحشتناکی که نه منطقه ای شهری به شمار می رود و نه جاده ای.» دبیر
علمی سمینار کاهش بار حوادث ترافیکی می افزاید: «هنوز برای این کمربندی
فکری نشده و روی چنین خیابانی کنترل سرعت به اندازه کافی وجود ندارد.»از
قرار معلوم فارس از نظر تعداد کشته ها و زخمی ها بالاترین آمار را دارد؛
حتی بیشتر از استان تهران با 14 میلیون نفر جمعیت.
ریشه روان شناختی در تصادفات؟
از
عمر آمدن خودرو به خیابان های ایران بیشتر از 150 سال نمیگذرد ولی در این
سال ها هیچ گاه فرهنگ استفاده از این اختراع غربی به خیابان های ایران وارد
نشد. اینک پرسش اینجاست که آیا جا نیفتادن فرهنگ رانندگی در ایران ریشه ای
فرهنگی و احتمالا روان شناختی ندارد؟
حیدری می گوید چرا؛ این دو عامل
نقش دارند. این پژوهشگر توضیح می دهد: «تصادفات 3 ضلع دارند؛ راننده، محیط و
وسیله نقلیه. تازگی ضلع چهارمی هم برای این پدیده به میان آمده است که
همان عوامل روان شناختی است. یک نکته را باید به یاد داشته باشیم که 70
درصد تاثیر در تصادف از راننده است. با این شرایط ما زمانی که می خواهیم به
فرد گواهینامه بدهیم به او آموزش کافی نداده و حتی تست روان شناسی از فرد
نمی گیریم. برخی رانندگان بیش فعال هستند مطالعه ای که در تهران و تبریز
انجام شده این فرضیه را تایید کرده است.»به باور این پژوهشگر، تازگی در
جامعه هم از کنار چنین حوادثی به آسانی می گذریم؛ کلاممان شده اینکه «فلانی
هم در تصادف جانش را از دست داد». اما واقعیت بسیار تلخ تر از این جمله
ساده و آمار و ارقامی است که در گزارش ارایه شد؛ چه بسیار خانواده هایی که
فرزند و یا سرپرست خود را در تصادفات رانندگی از دست داده اند. به ویژه
اینکه اغلب تصادف کنندگان بین 15 تا 35 سال سن دارند. چه بسیار خانواده
هایی که «متلاشی» می شوند و چه بسیار زنانی که از مرگ سرپرست خود بی
سرپرست.
منبع : خبر جنوب