کد خبر: ۱۶۰۲۸۱
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۶ - ۱۱ مرداد ۱۴۰۲

روحانی استعمارستیز

۱۱مردادماه سالروز شهادت مظلومانه و بر دار رفتن یکی از روحانیون بزرگ ایران در عهد قاجاری بود.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»، ۱۱مردادماه سالروز شهادت مظلومانه و بر دار رفتن یکی از روحانیون بزرگ ایران در عهد قاجاری بود.

 مساله‌ای مهم در تاریخ ایران که رسانه‌ها و نویسندگان معاصر به عمد و یا به سهو درباره آن مطلب درستی ننوشتند و باسکوت خبری سیاسیون زمانه و تحلیلگران مسائل اجتماعی ایران روبرو شد.

در این نوشتار سعی شده تا به ابعاد آنچه که برای ان شیخ بزرگوار پیش آمد و دیدگاه‌ها و اثاری را که از خود به یادگار گذاشت برای شما مخاطبان گرامی "شیرازه" بازگو نماییم.

چرا شیخ سیاستمدار را به دار آویختند؟

در بسیاری از متون و گزارش‌های موجود درباره قاجار و مشروطه و جریان‌های سیاسی و اجتماعی عصر قاجار سعی شده تا قتل شیخ فضل الله نوری را به‌عنوان شکاف واختلاف میان روحانیون و علما جلوه داده‌اند.

از آنجا که تاریخ هر کشوری با توجه به وضعیت و اوضاع سیاسی و اجتماعی که منحصر به آن کشور است، مملو از حوادث و سرگذشت‌ها و اتفاقاتی است که بررسی و واکاوی آنها و درنتیجه آگاهی پیدا کردن از علل و عوامل و چرایی و چگونگی آنها می‌تواند نوعی بصیرت و توانایی تشخیص به افراد و نیروهای حاضر در صحنه سیاسی بدهد، به گونه‌ای که بتوانند انتخاب‌های صحیح و مناسبی را داشته باشند.

 بررسی تاریخ مشروطه ایران به ویژه نقطه افول و غروب و زوال مشروطه یعنی به دار آویخته شدن شیخ فضل الله نوری به عنوان یک چالش یا بحران اهمیت پیدا می‌کند، چراکه بررسی این حادثه از زوایا و جوانب مختلفی می تواند بازگوکننده خیلی از مسائل و مشکلاتی باشد که شاید هنوز هم درصحنه سیاسی، اجتماعی ایران و در میان نیروهای درگیر درصحنه سیاسی ایران وجود دارد. 

با توجه به شواهد تاریخی به نظر می‌رسد که هرچند نیروهاومؤلفه‌های مختلفی در جامعه آن روز فعال و صحنه گردان بودند ولی باتوجه به دینی بودن جامعه ان روز و جایگاه روحانیت و مرجعیت آن زمان، اختلافِ میان مهمتر ین مؤلفه و نیروی فعال آن روز یعنی روحانیت و مرجعیت که آن هم نتیجه تفرقه افکنی‌های جبهه مقابل به ویژه بیگانگان بود عامل اصلی این حادثه و اتفاق بود.

استعمار غربی عامل شهادت شیخ آزادی‌خواه 

در دوره جمهوری اسلامی متاثر از بافت سیاسی، اجتماعی که ویژگی ضد شاهنشاهی، ضد غرب و غربزدگی، ضد امپریالیسم و ضد روشنفکری داشته و دارد، شیخ فضل الله نوری به عنوان شخصیتی بزرگ و مثبت بازنمایی گردیده که مستقل و طرفدار ولایت فقیه و حکومت اسلامی و طبیعتا مخالف سلطنت و غربزدگی بوده است، 

همانند همه روحانیون به مبارزه بی امان با استعمار و استبداد پرداخت و به اشاره استعمار نیز در این راه به شهادت رسید.حکومت از مباحث مهم و تمدن به مثابه وضع مطلوب، دارای جایگاه ویژه در اندیشه سیاسی همه دوره‌های گذشته ایران و جهان است.

در نهضت مشروطه نیز، به دلایل متعدد از جمله تاثیرپذیری ایرانیان از افکار سیاسی غرب، بازار اندیشه ورزی چنان بالا گرفت که به حکومت و تمدن بیش از گذشته پرداخته شد.در میان اندیشمندان این دوره، آیت الله شیخ فضل الله نوری از برجسته‌ترین فقهایی است در جدال با اندیشه‌های سکولار و غربی و با مقولاتی چون حکومت و تمدن به مصاف اندیشه غرب میرود. پرسش اینجاست که دیدگاه آیت الله شیخ فضل الله نوری به حکومت و تمدن چه بوده است؟ شیخ در چارچوب دین، حکومت و تمدنی را مفید و موثر می‌دانست که در آن استعمار، خودکامگی، فساد، بیگانه محوری و افکار و اعمال ضد شریعت، نفی گردد.

روحانی استعمار ستیز

تبیین تفاوت‌های خوانش تاریخی مفاهیم آزادی فرد و قدرت دولت در گفتمان سیاسی آیت الله نایینی و شیخ فضل الله نوری برای امروز جامعه ما توسط نخبگان و رسانه‌ها خصوصا رسانه ملی است.

 مفاهیم آزادی فرد و قدرت دولت و ویژگی‌های آن برای شیعیان از مباحث اصلی فقیهان شیعه در دوره غیبت بوده است. انقلاب مشروطیت که یکی از تحولات مهم دوران معاصر کشورمان است و به دنبال آن رژیم جدید سلطنتی تاسیس شد؛یکی از نقاط عطف تاریخی است که در آن مشروعیت رژیم جدید سیاسی در تطبیق آن با مبانی اسلامی مورد اختلاف علما قرار گرفت.

 گروهی انقلاب مشروطه و هدف آن را با مواضع نظری اندیشه دینی مطابق دیدند و خوانش آنان از مشروطه با تبیین مفاهیم آزادی فرد و قدرت دولت، هماهنگ بود. 

در مقابل گروهی مشروطیت و نهادهای آن را با مبانی نظری اندشیه سیاسی شیعی مغایر دیدند. نماینده این دو رویکرد متفاوت فقهی در مورد مبنای مشروعیت حکومت مشروطه دو فقیه بزرگ عصر مشروطه، علامه نایینی و شیخ فضل الله نوری بودند.

مواجهه دو فقیه با مفاهیم گفتمان سیاسی جدید از یک طرف شاهد ایدیولوژی نخبه گرایانه و نظریه دو قطبی حکومت از طرف شیخ نوری برای تحقق احکام شرع و از طرف دیگر علامه نایینی برای نخستین بار تا حدودی آزادی و حق حاکمیت مردمی را در کنار ولایت فقیهان در بستر دین همراه نمود.


اختلاف بین علمای بانفوذ و قتلشان با دسیسه استعمارگران

در سال‌های ابتدایی دهه ۲۰قمری سده ۱۳، رقابتی شدید بین روحانیان تهران برای کسب ریاست در گرفته بود، که بافوت میرزاحسن اشتیانی شدت بیشتری گرفت و هر کدام از این روحانیان (شیخ فضل الله نوری، میرزاابوالقاسم، امام جمعه، سیدعلی اکبرتفرشی، سیدعبدالله بهبهانی، شیخ عبدالنبی و...) می‌خواستند شخص اول باشند، که این اختلاف و ضدیت بین شیخ فضل الله نوری و سیدعبدالله بهبهانی شدت بیشتری داشت؛شیخ فضل الله باروی کارامدن عین الدوله صدراعظم، امورات شرعی و عرفی و مملکتی که قبلا در محضر سیدعبدالله حل و فصل می‌شد، به محضر او (شیخ) ارجاع داده شد. 

با اینکه بهبهانی فعالیتی نمی‌کرد و مخالفتی نیز با عین الدوله ابراز نمی‌کرد، ولی به اتهام رابطه دوستی قدیمیش با امین السطان مورد سوءظن عین الدوله قرار گرفت، و از این زمان شیخ فضل الله با اینکه دخترش عروس بهبهانی بود، هرچه بیشتر در مقابل هم قرار گرفتند؛سرانجام شیخ فضل لله نوری در 13 رجب سال 1327ه.ق در ملاءعام بدار اویخته شد؛ و سیدعبدالله بهبهانی نیزیک سال بعد یعنی در جمعه 8 رجب 1328 ه.ق (24 تیر 1289 ه.ش) در منزل خود به قتل رسید.

جهت گیری سیاسی مصباح یزدی و شیخ فضل الله نوری

شیخ فضل الله نوری و آیت الله مصباح یزدی از متفکران به نامی بودند که در دو مقطع حساس و تاریخی زیسته و درباره آزادی، نظراتی را طرح کرده اند.هر دو متفکر بر مبنای روزگار و زمانه خود، آموزه‌ها وچارچوب‌های ذهنی و پیشینی و رابطه زبان با سنت مألوف، تفسیری خاص از آزادی ارائه داده‌اند.

 به این معنا که، شیخ فضل الله نوری که در دوران جنبش مشروطه خواهی می‌زیست، متأثر از تحصیل در حوزه و علوم دینی،به مخالفت با دیدگاه مشروطه خواهان با آزادی پرداخت و تفسیری تاریخ مند و متکی بر زبان مالوف در سنت خود از آزادی ارائه داد که کاملاً در چارچوب شرع و اسلام شیعی قرار دارد. 

به همین سان، آیت الله مصباح یزدی، که از رویش‌های شاخص حوزه علمیه بود، تفسیر خود از آزادی را بر اساس مقابله با مکاتب مارکسیسم و بخصوص لیبرالیسم، زیستن در فضای مذهبی انقلاب اسلامی و سنتی مطرح کرد و با زبانی استدلالی و برگرفته از قرآن و کتب دینی، تأویل مکاتب غیر اسلامی و حتی بعضی مفسرین اسلامی مانند روشنفکران دینی از آزادی را نقد و رد کرد.

وجوه تشابه و تمایز اندیشه سیاسی آخوند خراسانی و شیخ فضل الله نوری 

انقلاب مشروطه یکی از رویدادهای چالش برانگیز سیاسی،فرهنگی در تاریخ معاصر ایران به شمار می‌آید. در این انقلاب گروه‌های مختلف اجتماعی از جمله علمای شیعه مشارکت داشتند. اگر چه جهت گیری سیاسی علما در قبال انقلاب مشروطه و تحولات سیاسی بعد از آن متفاوت بوده است اما به لحاظ مبانی نظری اشتراکات بسیار داشته‌اند. 

به بیان دیگر،علمای شیعه، با وجود آن که از لحاظ عملی و مواضع سیاسی دارای جهت گیری‌های متفاوتی در برابر تحولات سیاسی عصر مشروطه بوده‌اند اما به لحاظ نظری تفاوت اساسی با هم نداشته‌اند. از آن جایی که بنیان اصلی اندیشه مشروطه مبنی بر دموکراسی و سکولاریسم است.

 بر خلاف خوش باوری سیاسی روشنفکران دینی و غیر دینی،هیچیک ازعلمای شیعه،هواخواه نظام مشروطه سکولار ـ دموکرات نبوده‌اند.وجوه تشابه و تمایز اندیشه سیاسی آخوند خراسانی و شیخ فضل الله نوری باید مورد بررسی قرار گیرد.

آخوند خراسانی، با وجود آن که مشروطه را  با رویکرد ضد استبدادی تحدید قدرت سلطنت و حفظ اسلام  در تعارض با شریعت نمی‌دید، اما همانند شیخ فضل الله نیز موافق با تحقق مشروطه‌ای سکولار نبوده است.

شیخ فضل الله نوری نقش آفرین تاریخ نگاری معاصر

آزادی فرد و قدرت دولت از مفاهیم و موضوعات مورد بحث میان جریان‌های سیاسی و مذهبی مختلف در دوران مشروطه بوده است که متناسب با تعریفی که هر یک از جریان‌ها از آزادی و قدرت و حیطه آن در اسلام ارایه داده‌اند مواضع مختلفی در برابر نهضت مشروطیت که یکی از اصول اساسی آن آزادی فرد و قدرت دولت است اتخاذ کرده‌اند. شیخ فضل االله نوری و میرزای نایینی به عنوان نمایندگان دو جریان مهم فکری بودند که در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند و نظرات متفاوتی را ارایه دادند. این گونه به نظر می‌رسد که عمده اختلاف‌ها به مبانی و اندیشه‌های سیاسی افراد باز می گشت، ولی در واقع،اختلاف برداشتیکه میان علمای عصر مشروطه وجود داشت،عمدتا در زمینه تجزیه و تحلیل جریان‌های سیاسی،اظهار نظر در مورد اشخاص و احزاب، انگیزه‌های آنها و مواردی از این قبیل بود و طبیعی بود که در بحث از این گونه امور و اظهار نظر در این موارد، اختلاف نظر به وجود آید.


دیدگاه سیاسی شیخ فضل الله در باره حکومت فقیهان بر مردم و جامعه

شیخ فضل‌الله نوری در انقلاب مشروطه به عنوان رهبریِ انقلاب، روشن‌ترین دلیل بر عدم اعتقاد ایشان به حکومت سلطان می‌باشد. ایشان فقهاء را نایب امام می‌داند و براساس این اعتقاد خود، به مقابله با سلطان و ایادی آن می‌پردازد. ایشان تمامی مسئولین (قضایی، اجرایی و مقننه) در حکومت مبتنی بر قانون را بازوی ولی فقیه دانسته و تمامی قوا را مأمور فرمان ولایت فقیه می‌داند. شیخ فضل‌الله نوری درباره شأن و جایگاه ولی فقیه در عصر غیبت نظر متفاوتی نسبت به بقیه علما داشت و قائل بر این بود که فقیه برای اجرای حدود الهی در جامعه و اقامه امر به معروف و نهی از منکر باید بسط ید داشته باشد تا بتواند دستورات اسلام را پیاده کند.

برخی از مشاهیر شاگردان شیخ فضل الله نوری

شاگردان شیخ شهید بسیارند اما برخی از مهم‌ترین و مشهورترین شاگردان ایشان عبارتند از ایات عظام مرحومان: عبدالکریم حائری یزدی بنیان‌گذار حوزهٔ علمیهٔ قم،سید حسین طباطبایی قمی،میرزا مهدی آشتیانی،محمدحسن شریعت سنگلجی تهرانی فرزند شیخ حسن شریعت.محمدمهدی امامی مازندرانی (شیخ مهدی امامی امیری بابلی مازندرانی)،سید موسی زرآبادی.

سخن پایانی:

درباره شهید سیاستمدار و سیاستمدار دینی علامه شیخ فضل الله نوری رحمت الله علیه کتاب‌ها و مقالات بسیاری نوشته و منتشر گردیده است.

 مخالفان و موافقان شیخ شهید بسیارند و اندیشه‌های متفاوت وی را برخی مورخان و نویسندگان و محققان تاریخ سیاسی معاصر برنمی‌تابند.لکن درباره او و افکار و منویات وی درباره حکومت و سیاست باید پژوهش‌های دقیق و عالمانه نمود و در معرفی وی که برخی قصد تخریب چهره او را دارند بایدمنصفانه و بی غرض و مرض معرفی کرد.البته نقدهایی جالب توجه بر ارا و نظرات وی در دسترس است که باید بهتر و بیشتر منتشر و منعکس شود.

 بسیاری از اثار موجود و برجای مانده از شیخ فضل الله نوری موید و معرف شخصیت و نگاه علمی و اندیشه‌های سیاسی اوست.


انتهای پیام/224224



نظرات بینندگان