کد خبر: ۱۶۰۹۶۱
تاریخ انتشار: ۰۱:۲۸ - ۲۹ شهريور ۱۴۰۲
وصیت نامه سردار شهید امام رضایی

بارها وصیت‌‌نامه را به امید شهادت نوشتم

سردار شهید سید کوچک موسوی در بخشی از وصیت‌نامه اش خطاب به دوستان و خانواده نوشت: خواهرم حجابت را به احترام فاطمه زهراء (س) و حفظ خون شهداء و عاقبت بخیری رعایت کن؛ به همدیگر سر بزنید و از حال و روز همدیگر بی‌خبر نباشید و تا جائی که می‌توانید به همدیگر کمک کنید.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه تحلیلی خبری شیرازه، سردار شهید سیّدکوچک موسوی در۱۷ شهریور ماه سال ۱۳۲۹ در خانواده‌ای از سادات روستای جعفرآباد بیضاء فارس دیده به جهان گشود.هنوز متولد نشده بود که سایه پر مهر پدر را از دست داد و بدین ترتیب از همان بدو تولد طعم تلخ یتیمی و مشکلات را چشید. اما با وجود تمام سختی‌ها هیچ‌گاه دست از تلاش برنداشت.

با وجود سن کم و نوجوان و جوان بودن همواره نمی‌توانست ظلم و ستم رژیم پهلوی را تحمل کند؛ از همین رو در تظاهرات‌های ضدرژیم شاهنشاهی در سطح شهر، محل کار و زادگاهش همگام با امّت شهیدپرور و انقلابی شیراز شرکت فعّال داشت و با اینکه جوان بود، اما سختی روزگار از او فردی عاقل، وارسته و با تجّربه ساخته بود.

در سال ۵۱ دختری از خانواده سادات به همسری برگزید و در سال ۵۹ همزمان با شروع جنگ تحمیلی دست از کار در کارخانه آزمایش مرودشت کشید و راهی جبهه شد و از غرب کشور به جنوب رفت و مدت ۶۰ ماه در جبهه ها حضور داشت.

با اتمام جنگ تحمیلی به دلیل شدت جراحات شیمیایی در منزل بستری شد  سرانجام در حالی که خود خواب شهادتش را دیده بود در دهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۲ در بیمارستان نمازی به خیل دوستان و یاران شهیدش پیوست

آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از وصیت‌نامه این شهید است.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وصیّت نامه

اینجانب سیّدکوچک موسوی فرزند سیّدحسین به شماره شناسنامه ۶۸۵ متولّد جعفرآباد بیضاء عضو رسمی سپاه پاسداران وصیّت‌نامه خودم را با شهادت به یگانگی خداوند يکتا و شهادت به رسالت حضرت محّمد (ص) و شهادت به جانشینی و امامت برحقّ حضرت علی (ع) شروع می‌کنم.  
                                                                        
از روزی که راهی جبهه شدم تا اتمام جنگ چندین بار وصیّت نامه را به امید شهادت نوشتم. ولی این بار با دفعات قبل فرق می کند، چون جنگ تمام شده و من شهید نشده‌ام و در حال حاضر در منزل زمین‌گیر و بستری هستم و نمی‌توانم در جمع دوستانم باشم خدا را شکر می‌کنم، حتماً در این هم حکمتی هست و امیدوارم خداوند به حقّ حضرت محمّد و آل محمّد (ص) افتخار شهادت را نصیبم بکند.

 خدا را شکر می‌کنم که، فرصت داد تا عمرم را در سپاه و درکنارشهدا در راه دفاع از اسلام بگذرانم. ان‌شاءالله که مورد قبول درگاه حضرت حق تعالی قرار گرفته باشد. هرگز پشیمان نیستم و اگرخداوند به من توانی دوباره بدهد این بار بیشتر از قبل تلاش می‌کنم تا من را بپذیرد.

از هرکسی که مرا می‌شناسد و حقّی برگردنم دارد می خواهم که حلالم کند.

شما را به چند کار مهم سفارش می کنم:

- از ولایت فقیه حضرت آیت الله خامنه ای حمایت کنید و گوش به فرمانش باشید تا در قیامت شرمنده حضرت علی (ع) نشوید.

- امام خمینی (ره ) و شهداء را فراموش نکنید که حق بزرگی برگردن ما دارند.

 - مسجد ها را خالی نگذارید و نماز را به جماعت بخوانید و شرکت در مراسم دعاها را فراموش نکنید.

- خواهرم حجابت را به احترام فاطمه زهراء (س) و حفظ خون شهداء و عاقبت بخیری رعایت کن.

- به همدیگر سر بزنید و از حال و روز همدیگر بی خبر نباشید و تا جائی که می توانید به همدیگر کمک کنید.
 
والسلام علیکم ورحمه اله وبرکاته

سیّد کوچک موسوی

انتهای پیام/224224
نظرات بینندگان