کد خبر: ۵۵۲۱۸
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۰ - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳
بعد از یکی دانستن هنرمند ارزشی و غیرارزشی؛

آیا مبانی علم، اسلامی و غیر اسلامی دارد؟

جامعه‌شناسی، روانشناسی، فلسفه. نظریه‌های جامعه‌شناسی غرب، مثل قرآن برای بعضی‌ها معتبر است؛ از قرآن هم معتبرتر!
پس از سخنان حجت الاسلام دکتر روحانی در مراسم تقدیر و تجلیل از اساتید نمونه و برتر کشور ، بسیار خرسند شدیم که فضای علمی کشور به سویی روی نهاده که مسئولین ارشد، ریشه حل مشکلات را در تبیین "مبانی علوم" جستجو می‌کنند. و این یعنی معطوف شدن نگاه‌ها به ژرف‌ترین لایه‌ی علم؛ لایه‌ای که منشا اختلاف آراء و نظرات است و تحول در آن، بستری برای «تولید علم» خواهد بود.



به گزارش شیرازه به نقل از 598؛ مناظره‌های انتخاباتی باید بگونه‌ای باشد که تبیین‌کننده «ممیزاتِ گفتمانی» کاندیداهای محترم بوده تا بتواند احاطه‌ی پرده‌های غبار بر شعارهای پر طمطراق را از «ساحت اندیشه‌ی ملت» زدوده و مردم با شناختی واقعی‌تر، انتخاب کنند. هر چند مناظره‌های انتخابات 92 گفتمانی‌تر از سال 88 بود اما به دلیل «غلبه شعارهای اقتصادی» بر سایر شعارها، «نحوه برگزاری جلسه مناظره»، «عدم احساس نیازِ اجتماعی» به چنین رویکردی و... از شکل ایده‌الِ خود، فاصله گرفت. این ممیزات، در بیانات مقام معظم رهبری «حفظه الله» به سه محور تقسیم می‌گردد؛

1-    نحوه اجرای عدالت اجتماعی
2-    سیاست خارجی
3-    مسائل فرهنگی

جالب اینکه امروز نسبت به دوره‌های قبل، سه محور مذکور در «رویکرد» دولت محترم، نمود عینی‌تری یافته تا آن جا که می‌بینیم؛

1- هدفمندی یارانه‌ها، به عنوان ابزاری برای تحقق عدالت اجتماعی

2- توافق‌نامه ژنو، به عنوان رویکرد سیاسی دولت محترم

3- انتقادات عمومی از سیاست‌های فرهنگی دولت، به سرفصل محاورات عمومی بدل شده است.

آنچه مسلم و محسوس است؛ تمایزِ رویکرد دولت‌ها –بالاخص چهار دولت اخیر- در نحوه‌ی ورود به این سه محور است به گونه‌ای که گاها سیاست‌های دولتی با 180 درجه چرخش مواجه می‌گردد.

به نظر می رسد باید ریشه این تمایزات را در «تعریف علم» و «متد عالم شدن»، «تعریف عقل» و «متد عاقل شدن»، «تعریف وحی» و «متد عابد شدن» و... جستجو کرد. لذا تعاریف مختلف از عناوین فوق، سبب تعاریف مختلف از «مبانی علم»، «العالم به زمانه»، «علم کاربردی»، «متد علمی» «علم اسلامی»، «زبان و تاثیر فرهنگی آن»، «علوم انسانی اسلامی» «اسلامی کردن علوم» و... خواهد شد که در کلام ریئس جمهور محترم به آن اشاره شده بود. و از آن‌جا که هدف اصلی انقلاب اسلامی «تمدن‌سازی» و «بسط توحید» در سراسر گیتی‌ست، این مهم، رابطه‌ای تنگاتنگ با مفاهیمِ مذکور دارد، لذا بسیار طبیعی به نظر می‌رسد که چنین «دسته‌بندی‌های فکری»، «دسته‌بندی‌های سیاسی» را به دنبال آورد.

در نگاهی کلان به اقوال پیرامون «پایه‌ها» و «مبانی علوم» -به عنوان یکی از ارکان تمدن‌سازی- به سه جریان فکری برجسته می‌رسیم؛ که ضمن تفاوت‌های جزئی در هر دسته، طرفدارانی در حوزه و دانشگاه و حتی دنیای اسلام دارند؛

1- گروهی ذاتِ علم را «خنثی» و «تجربه‌ی بشری» دانسته و در این میان «مطلقِ علم» را خالی از «ارزش» و «جهت» می‌دانند. نهایتا قائل به «بومی‌سازی» - نه تحول در مبانی- و رفع «تعارضات آشکار با دین» شده‌اند. تقابل انقلاب اسلامی و مدریته را صرفا تقابلی «سیاسی و اخلاقی» دانسته و ضمن نگاه خوشبینانه به غرب –غربِ فرهنگی- با «منطقی‌انتزاعی» به استقبال مدرنیته رفته، و معتقدند به سادگی می‌توان بخش‌های خوب آن مثل «علم مدرن» و «تکنولوژی» را گرفت و در عین حال از مضرات اخلاقی آن دور بود.

2- گروهی نه تنها مدرنیته را «جزیره‌های جداگانه» نمی‌پندارند و تفکیک خوب و بد آن را محال، بلکه معتقدند بشر، محکوم به پذیرش «عقلانیتِ مدرن» در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی است و اساسا تقابل انقلاب اسلامی و مدرنیته را «لجبازی سیاسی» دانسته و معتقد به لزوم تبعیتِ «قرائت دینی» از اعتقادات و شریعتِ مدرنیته شده‌اند.

3- گروهی تقابل انقلاب اسلامی با مدرنیته را «درگیری تاریخی جبهه حق و باطل» دانسته و ضمن نگاه مجموعه‌ای به غرب، «اهداف»، «مبانی»، «علم» و سایر اجزاء آن را مجموعه‌ای به هم پیوسته می‌دانند که بر محور «اومانیسم»  و «سکولاریسم» می‌گردد. و اساسا پذیرش هر جزء آن به معنی پذیرش «اخلاق» و «فرهنگ» آن مجموعه است و بسیاری از مشکلات فرهنگی کشور را ناشی از غلبه این رویکرد بر تحلیل دولتمردان اسبق می‌دانند لذا در مسیر مجاهدت برای توسعه دامنه‌ي عبودیت خدای متعال، نه تنها ذات علم را خنثی ندانسته بلکه در صدد اسلامی‌سازی «مبانی» و «متد» برآمده‌اند. دامنه اضطرار به ولیّ‌الله را در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی دانسته و در این میان، هم با «سنت‌های غیر الهی» مخالف‌اند و هم با «تجددهای غیر مومنانه».  

به نظر می‌رسد کلام رئیس جمهور محترم بر دیدگاه اول منطبق است. در بیان جناب دکتر روحانی –به نقل از تسنیم- آمده است؛

- چطور دانشجوی ما در یک دانشگاه مهم و بنام دوران علمی و تحصیلی‌اش حتی در رشته علوم‌انسانی می‌گذراند، اما دیده می‌شود که اطلاعاتش کامل نیست بعد می‌گویند که اینها باید اسلامی شوند. کجایش اسلامی شود.

-  پایه‌ها و مبانی علم اسلام، مسیحی و یهودی ندارد.
-  پایه‌های علم جهانی است و جغرافیا نمی‌شناسند که بخشی از این پایه‌ها نیز متد هستند که این متد نیز جهانی است. حال اگر یک سری اهداف داریم آن بحث دیگری است.
-  اگر می‌گوییم این بانکداری می‌تواند اسلامی باشد لذا شیوه‌هایی دارد که باید آن شیوه‌ها را اجرایی کنیم.
-  وقتی به دنبال علم کاربردی هستیم باید بومی‌سازی کنیم.

شاید نقد علمی و آکادمیک بیانات ایشان، نیازمند جلسه‌ای مطوّل و موضوعی برای اساتید در «کرسی‌های آزاد اندیشی» باشد اما غرض از این مقال، تفحصی اجمالی در کلام رهبری معظم انقلاب و تطبیق آن با سخنرانی اخیر رئیس جمهور محترم بود تا با «ریشه‌یابی» علت اختلاف نگاه دولت‌ها و جریانات علمی در حوزه و دانشگاه با نگاه مقام معظم رهبری، سه محور اصلی در بیانات تاریخی معظم‌له در نماز جمعه 29/3/88 احیاء، و از حافظه تاریخی ملت پاک نگردد تا از این رهگذر، مسیر رشدِ سیاسی ملت ایران، با قدرت ادامه یابد. چراکه نوعِ تفسیر از «مبانی علم»، «تقابل اسلام و مدرنیته»، «محدوده‌ی حضور دین» و... تعیین کننده‌ی «نحوه‌ي اجرای عدالت اجتماعی»، « سیاست خارجی» و «رویکرد فرهنگی» خواهد بود. {کما تُشاهَدون}

1- ما می‌بینیم که در زمینه‌های مختلف، تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب، مبنای قابل قبول و مورد اعتمادی نبوده؛ بخصوص در زمینه‌ی علوم انسانی، که در علوم تجربی و در فناوری هم اثر خودش را نشان می‌دهد. 26/9/83

2- اصلاح در علوم انسانی و تحول در سینما و تلویزیون بدون اصلاح پایه‌های معرفتی علوم انسانی غربی امکانپذیر نیست و اصلاح این پایه‌ها نیز در گرو ارتباط موثر با حوزه‌های علمیه و علمای دین است. 1/12/91

3- علوم انسانی هوای تنفسی مجموعه‌های نخبه کشور است که هدایت جامعه را بر عهده دارند بنابراین آلوده یا پاک بودن این هوای تنفسی بسیار تعیین کننده است.1/12/91

4- وقتی علوم انسانی منحرف شد و بر پایه‌های غلط و جهان‌بینی‌های غلط استوار شد، نتیجه این میشود که همه‌ی تحرکات جامعه به سمت یک گرایش انحرافی پیش میرود. 13/7/90

5- اینکه بنده درباره‌ی علوم انسانی در دانشگاه‌ها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانی‌ای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهان‌بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران می‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. 29/7/89

6- ما علوم انسانی‌مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان‌بینی دیگری است؛ 28/7/88

7- خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزشهای خودمان را در قالبهای درسی به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست. این از جمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی چیزهائی است که بایستی مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دولتی مثل وزارت علوم، هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی، هم در هر مرکز تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری که در اینجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و بیرون دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها. 8/6/88

8- جامعه‌شناسی، روانشناسی، فلسفه. نظریه‌های جامعه‌شناسی غرب، مثل قرآن برای بعضی‌ها معتبر است؛ از قرآن هم معتبرتر! 27/2/88

9- ما میخواهیم علما و دانشمندان ما، راههای میانبر را پیدا کنند؛ راههای کشف نشده را از این بینهایت مسیرهایی که در عالم طبیعت وجود دارد و بشر باید یکی پس از دیگری کشف بکند. ما میخواهیم راههای کشف نشده را کشف بکنیم. 13/7/85

10- بعضی از مجلات I.S.I اصلاً مقاله‌ی محقق ما را چاپ نمی‌کنند؛ چرا؟ به ‌خاطر این‌که با مبانی آنها سازگار نیست. 17/10/83
نظرات بینندگان